نظر منتشر شده
۲۰۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 201312
فقه آیة الله سیستانی و فیزیک استفن هاوکینگ
بخش تعاملی الف - امین میرزائی - 17 مهر 92
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۴۸
چند روز پیش از سر تفنن به سایت «رادیو فردا» سری زدم. نپرسید با چه فیلتر شکن و چه مکانیزمی؟! تقریباً شبیه همان روشی که آقایان ظریف و روحانی استفاده می کنند!

جایی در آن سایت خواندم که پرفسور «استفن هاوکینگ» برای چندمین بار خدا و معاد و امثال آن را افسانه خوانده و مرگ برنامه ریزی شده یا «آتانازی» را تأیید کرده اند. مانعی نیست، مردم در بیان عقیده خود آزادند. امّا تأسفم از محتوای کامنت هایی بود که به زبان شیرین فارسی در ذیل آن «خبر» گذاشته بودند. واقعیت این است که شماری از هموطنان ما خواسته یا ناخوسته مُلحد شده اند! گذشتم و به سایتی دیگر سر زدم. تأسفّم وقتی بالا گرفت که در خبرها خواندم که حضرت آیة الله سیستانی، از «آموزش فلسفه در ایران» گلایه کرده اند و فلسفه را «چیزی به درد نخور» دانسته اند. این شد که دست به قلم شدم و این چند سطر را نوشتم.

از آنجا که سخن ایشان از طریق «اخبار روزانه» به سمع و نظر مخاطبان رسیده، امثال این حقیر ناگزیر از استفاده از همین ابزارند. اگرچه قبل از این در کتاب «حکمت معنوی در عصر پسامدرن» (اتشارات اطلاعات/۱۳۸۵) و در مقاله «نقطه بای بسم الله» در دائرة المعارف امام علی علیه السّلام (انتشارات اطلاعات/۱۳۸۸) به تفصیل بیشتری در این موارد سخن گفته ام. امّا با توجّه به تفاوت تیراژ در اینترنت، امیدوارم سردبیر «الف» فرصت این مباحثه را به این نویسنده بدهد، دستکم به این بهانه که نویسنده «ژورنالیست» و از همکاران «الف» است!

حضرت آیة الله العظمی سیستانی دامت افاضاته از مراجع بزرگوار تقلید و از قائلین به باز بودن باب اجتهادند. و با توجّه به مشرب فقهی ایشان که به مراتب با مشرب فقهی قائلین به «انسداد» متفاوت است، بعید می دانم که «ظنون خاص» را به «ظنون به طور اطلاق» تعمیم دهند. راقم این سطور انتظار دارد که حضرت ایشان همین شأن را برای فلاسفه الهی قائل باشند و در نقد سخن فلاسفه به حکم اجمالی فقهی اکتفاء نفرمایند. حضرتشان اخیراً و در دیدار با جناب دکتر احمدی، از «آموزش فلسفه در ایران» انتقاد کرده اند و به بیهودگی فلسفیدن رأی داده اند! و این سخن دستاویزی شده تا مخالفان فلسفه در ایران امثال آقایان حکیمی و مهدی نصیری و فیّاض و عبّاسی مستمسکی تازه برای تخطئه فیلسوفان بیابند. سخن ایشان مرا به یاد فصل نخست کتاب «طرح بزرگ» استفن هاوکینگ می اندازد که او هم فلسفه را از حیّز انتفاع ساقط می داند، بی آنکه مسأله فلسفی «حدوث زمانی» و تعیین زمانی را که زمانی نبوده است حلّ کند! منظورم «زمان موهومی» و بحث «تکینگی» است که فیزیکدانان جز با پناه بردن به فلسفه از حلّ آن ناتوانند.

اگر این مباحث به «ژورنالیسم حرفه ای» کشیده نمی شد و دوستداران این بزرگواران، شهرت علمی ایشان را رافع دعاوی نمی دانستند سخنی نبود. امّا نقد فلسفه به طور عام یا گزاره ای فلسفی به طور خاص همچون نقد «فقاهت» و «فیزیک» به استدلال نیاز دارد و هرکه در این وادی قدم بگذارد به تعبیر ازسطو  فیلسوفی کرده است. پس این بزرگواران نیز اگر قصد نقد فلسفه را دارند ناگزیر باید به «متدولوژی فقهی و فیزیکی و فلسفی» پابند باشند و سخن مورد نقد خود را، در چارچوب اصول مورد توافق «طرفین» به بحث و بررسی بگذارند.

حضرت آیة الله به مسأله «معاد» صدر المتألّهین شیرازی حمله کرده و آن را بدعت دانسته اند، و از طرفی پرفسور استفن هاوکینگ «امکان زندگی پس از مرگ» را به کلّی زیر سؤال برده اند. در این وجیزه پاسخ هاوکینگ را می دهم. صرفاً از آن رو که آن برادران و خواهران دین گریزی که در کامنت های خود ذیل نظریات استفن هاوکینگ معاد را افسانه و مهمل خوانده اند، ورژن دیگری از اندیشه های اسلامی را جدا از دوآلیسم رایج دیده باشند و حضرت آیه الله هم در این رأی خود که «فلسفه به هیچ دردی نمی خورد» تجدید نظر بفرمایند.

مرحوم صدر المتألّهین شیرازی در کتاب مستطاب «اسرار الآیات» خود بر این نکته تإکید دارند که «نفس» در مراحل اولیه وجود همان نطفه است. فلذاست که خوردن یا نخوردن میوه ای خاص در دوران بارداری و یا وضعیت استقرار جنین در رحم، در رسوخ و زوال صفتی همچون ترس در نوزاد اثر می گذارد و هم از این روست که آداب خاصّ وقت آمیزش در فقه اسلامی مورد ملاحظه قرار گرفته است. تا به اینجای کار شریعت و حکمت همراه هم اند. پس از این مرتبه است که درباره پاره ای نفوس و نه همه آنان حرکت اشتدادی نفس آغاز می شود و در سیری تدریجی، به سمت لطیف ترین احساسات بشری که همان مقام «لی مع اللهی» ست میل می کند. دلیل حکماء برای این سیراشتدادی، تغییر تدریجی «اَعراض» یعنی کم و کیف و امثال آن است که با توجّه به آنکه «عَرَض» ما به الظهور و شأنی از شئون «جوهر» است به تبدیل تدریجی «جوهر» اِشعار دارد.

از آنجا که تعریف هر شی ء به انعکاس ذهنی حدود آن در ذهن بستگی دارد، تعریف آنی موجود در حال رشد ممکن نیست. چرا که حدّی که در هر مرتبه از رشد در ذهن انعکاس می یابد، غیر حدّی ست که آنی بعد تحقق یافته است. پس انسان نوع قابل تعریف نیست و هر فرد انسانی در هر مرحله ای از رشد تعریف خاص خود را دارد. از این رو است که قرآن حکیم برخی به ظاهر انسان ها را از چهارپا پایینتر می داند.

مرحله ای از این حد همان بدن قابل مشاهده است، امّا مسلّماً همه رفتارها و گفتارها و حتّی اندیشه های آدمی، قابل تبدیل به کوانتاهای انرژی و سپس مادّه ای با صورتی دیگرگون است. اگر این چنین نبود، محال بود که خوانندگان سخن من و حضرت آیة الله سیستانی و پرفسور هاوکینگ را بر مانیتور خود بخوانند! مشابه این مسأله در معاد هم رخ می دهد. فی المثل فعل آدمی که بخشی تجلّی یافته از وجود او و انرژی یا فتون ساطع شده از بدن اوست، می تواند صورت مثالی بیابد و حالت صُلب جرمانی خود را از دست بدهد، و سپس مثلاً در قالب «اغلال» تخته بند وجود اخروی او شود. استفن هاوکینگ، اگر نگاهی به عکسهای یادگاری خود بیندازد، می فهمد که به تعداد نُظّارِ در عالم، استفن هاوکینگ نامرئی وجود دارد و او در ذهنِ نُظّار به گونه ای نامرئی جلوس کرده است!

نفس حاصل از تکامل بدن، حاوی همه کمالات آن اعم از نباتی و حیوانی و انسانی یا والاتر است. سخن مرحوم صدرا آن است که نفس در این مقام، صورت هویّت انسانی ست و چون هر کمالی یعنی شیئیت شیء به فُرم یا صورت مربوط است، نفس می تواند به «اقامه صدوری» بدن را بیافریند. همچنانکه در نشئه مُلک صورتهای ذهنی را در ذهن خود یا دیگران و در مورد نفوس قدرتمند همچون عیسی علیه السّلام در جهان عین ایجاد می کرد. فرمان امام رضا علیه السّلام به شیران در پرده و تبدیل آنان به شیران زنده در همین راستا صورت گرفته است، چنانکه طیّ الأرض نبی اکرم اسلام از مدینه تا اقصی- حرکت با سرعت نور که زمکان (ترکیب زمان و مکان) را به سمت صفر میل می دهد با همین پدیده قابل توجیه است. امّا درباره افرادی که تجرّدشان از عالم مادّه به حدّ کفایت نرسیده - یعنی نفس قدرت اقامه صدوری بدن را ندارد، نشور از طریق نموّ «طینت» برجا مانده از آنان (به تعبیر امروزی ژن آنها)، صورت می گیرد. چیزی شبیه کلونینگ که امروزه با استفاده از آن، طالب بازآوری دایناسورها و ماموتهای منقرض شده اند!

سخن آخر آنکه قوام کلام به متکلّم است و ظهور متکلّم به کلام. چه این کلام، شعر ناب باشد، چه نقد خود و چه دشنام! شاید به همین دلیل قرآن حکیم، «تجلیّات الهی» را «کلمات الله» خوانده و شمارش آنها را نامحتمل دانسته است. به این ترتیب «آته ئیستهای بی خدا»مانند هاوکینگ در ظاهر مقابل خداوند متعالند، و در باطن «نقد خود گفته» و مقهور ذات الهی اند!
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۷:۴۴:۴۴
بسيار زيبا بود، به ويژه جمله آخر "در باطن "نقد خود گفته" و "مقهور ذات الهی" اند!" سپاس فراوان (1706084) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۵۱:۰۴
جای این مطلب در این سایت نیست. مردم الان دغدغه گرانی ، تورم ، بی کاری ، ازدواج و طلاق، اعتیاد ، امنیت و.... دارند.

اینجور بحث های فلسفی از قدیم الایام بوده است. هر کس استدلا ل خودش را دارد و در آخر کار هم هیچکس نظر طرف مقابل را قبول نمی کند. مردم خودشان عاقل هستند و به فطرت خود رجوع می کنند و وجود خداوند را از درون حس می کنند. (1706488) (alef-13)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۰۰:۵۷:۴۳
در اینکه مردم مشکل دارند شکی نیست. ولی محدود کردن حوزه درک و فهم در محدوده مسائل روزمره مناسب نیست. امروزه در عصر اطلاعات و دانش بیش از آنکه شاهد افزایش اطلاعات باشیم، شاهد خطکشی محدوده دانش و بالطبع اندیشه و تفکر هستیم. همانطور که یک تاجر به همه مسائل به دید تجاری، نظامی به دید امنیتی، مهندسین به دید محاسباتی و ریاضی و غیره نگاه می کنند
هر شخص با هر پیشه ای لازم است در حد توان سعی در تحصیل حداقل دانسته از علوم مختلف کند (1709776) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۹:۵۲:۵۶
چرا همه چيز رو باهم قاطي مي کنين اين به جاي خود آن به جاي خود در ضمن با نطر پرفسور هاوکينگ موافق نيستم چون خودم يکبار خروج روح از بدن رو تجربه کردم ... مي خواهيد باور کنين يا خير من يکي از اشنايانم رو که در ايران نيستم رو ديدم و فردا آن روز چيدمان اتاقش - لباسي که پوشيده بود و همه را درست آنچنان که ديده بودم برايش توضيح دادم و او کاملا تاييد کرد باور کنين حتي در ان حالت وقتي به يک گل نگاه کردم آوندهايش و آبي که در آن جريان دارد را ديدم ... وجود مقدس خداوند يک اصل غيرقابل انکار است وگرنه دروجودمان دنبال چيزي براي پرستش نمي گشتيم همه ما از خداييم و به سوي اون باز مي گرديم ولي نمي دانم آيا روح ها با هم ترکيب مي شوند و يک بعد ديگري برايمان آشکار مي شود يا نه منظورم بعد چهارم است ( زمان بعد نيست) واقعا چه حسي دارد حتي فکر کردن به آن چون همه ما روزي مرگ را دير يا زود تجربه مي کنيم ... واقعا حتي يک درصد اگر همه چيزي که شرع مي گويد درست باشد چه حسي خواهيم داشت وقتي به برزخ مي رويم ... (1710841) (alef-10)
 
علیرضا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۰۲:۰۹
کجاش عالی بود ایشان حضرت ایت الله سیستانی را با هاوکینگ مقایسه کرده اند و مطلب ایت الله در مورد فلسفه را هم اصلن نفهمیده اند ایت الله از فلسفه صدرایی که امیخته با عرفان است انتقاد کرده اند. (1706641) (alef-6)
 
جعفری
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۲۹:۵۴
سلام من هم با نظر حرکت جوهری انسان و طی الاارض پیامبران و امامان و یاران ایشان را قبول دارم و در عصر حاضر بهترین راهکار اثبات وجود انسان و خداوند همین واقیعت است در خصوص اثبات معاد هم این نظر را دارم مبنی بر اینکه انسان پس از مرگ دوباره زنده میشود و تمام اعضا بدن در برابر خداوند گواهی میدهند این عین واقعیت است مگر نه اینکه انسان موجود زنده و دارای انرژی است مگر نه اینکه انرژی نه از بین میرود و نه تمام میشود بلکه از حالتی به حالت بیگر تبدیل میشود وقتی که انسان میمیرد تمام اجزای وجود به حالتی دیگر تبدبیل میگردد و در این چرخه مجددا در وقت معین به انسان تبدیل میگردد با همان انرزی که تمام صفات و عملکرد گذشته را دارد به تعبیری دیگر انسان مثل یک هنر پیشه روی سن بازی میکند این پروردگار است که بازی هنر پیشه را قبول میکند یا نه در مورد اینکه این صفات در کدام زن نهفته و چگونه مجدا فعال میگردد هنوز بشر به علم بیشتر نیاز دارد . با تشکر جعفری (1706694) (alef-6)
 
اندیشه
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۷:۵۹:۳۵
شما طی الارض کسی رو به عین دیدی که به استناد اون حرف می زنی برادر یا خواهر عزیز؟ (1709101) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۱۱:۵۹:۴۲
مگر شما هرچه را می بینی درمورد آن حرف میزنی (1714154) (alef-13)
 
هادي
۱۳۹۲-۰۷-۲۲ ۱۸:۵۵:۲۰
مگر همه چيز را بايد ديد تا به ان اعتقاد پيدا كرد ؟ شما اگر ميشود عقلتان را نشان بدهيد ما ببينيم تا اتهام بي عقلي به شما نزنيم. (1717574) (alef-6)
 
ناسی
۱۳۹۲-۰۷-۲۳ ۰۱:۰۵:۵۳
سفسطه باز عزیز عقل انسان قبل دیدن نیست، از روی رفتار و گفتار می شود فهمید که چه کسی عقل دارد یا ندارد! ماز (1718367) (alef-6)
 
madhi14
۱۳۹۲-۰۸-۲۱ ۱۸:۰۸:۴۷
ببینید . هر علمی در حیطه ی خودش فعالیت دارد و به درد میخورد چه فلسفه و چه فیزیک . هیچ دلیل و منطق درستی برای اثبات وجود خدا نیست و تعجبی هم ندارد که پروسفور هاوکینگ این را رد کرده . (1772734) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۵۹:۴۰
اتفاقا بسيار هم ضعيف و ناهمگون بود! (1707021) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۳:۲۶:۴۱
برو کمی مطالعه کن (1710222) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۲:۴۸:۲۱
متأسفانه مضرات عجولانه نوشتن بیشتر از ننوشتن است چیزی که در این نوشتار دیده میشود,اخباری را شنیده و از ترس از دست رفتن اعتقادات دیگران یا کمرنگ شدن آن خود را مسؤول دانسته و با نقل به مضمون سعی در رفع مسئولیت داریم ,
مشکل اینجاست که نگاه ما به علم بسیط است در صورتی که علم , آنهم فیزیک علم عدم قطعیت است, نظریات درباره ی پیدایش جهان زیاد ست اما اختلاف نظریه بیشتر.
آقای استیفن هاوکینگ در مسئله مذهب و فلسفه تخصص ندارند که بخواهند تعیین کنند, چون این مسئله فقط مربوط به فیزیک نیست ,همه دانش های بشر باید دخالت کند, سوال اصلی این است که قبل بیگ بنگ چگونه توضیح داده میشود?
خواهشی که از عزیزان ژورنالیست غیر علمی دارم اینکه ساحت علم را به خود و مذهب و فلسفه را به خود واگذار کنند. (1708542) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۱۰:۵۸:۵۷
سوال اصلی این است که قبل بیگ بنگ چگونه توضیح داده میشود؟
همون جوابی که معتقدان به خدا میتونن به این سوال بدن. شما چه توضیحی در مورد قبل از آفرینش این جهان دارید؟ آیا خدا مشغول فراهم ساختن مقدمات خلق این جهان بوده که این با صفات خدا ناسازگاره. اگه بگید که خدا نیاز به مقدمات نداشته پس چرا جهان رو زودتر خلق نکرد؟ که این خود یه نقص است ..... آیا شما میتونید توضیحی برا قبل از بیگ بنگ یا آفرینش جهان بدید با هر نوع نگاه با اعتقادی؟.... (1711870) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۲۳:۰۶:۵۹
ببین عزیزم! منظورم اینه که انتقاداتی علمی به این نظریه هست, که هاوکینگ باید پاسخ بده, از هر نظر نمیشه گفت نظریه کامل و جامعی هست, یکی از فیزیکدانا در جواب کتاب طرح بزرگ گفته بود که آفرینش جهان مثل چای درست کردن میمونه, و این که قبل بیگ بنگ خانم خونه هوس میکنه چای درست کنه, مساله اینه با وجود نظریات متفاوت , هنوز کسی به طور قطع نمیتونه چیزیو رد یا اثبات کنه,حالا جناب هاوکینگ یه نظر شخصی دادند که فلان و بهمان....
فیزیک کوانتوم و مدرن نسبی و فردا ممکنه نظر هاوکینگ عوض بشه یا نشه! به خودش مربوطه , کاملا شخصی که شما بخوای قبول کنی یا نه, یه زمانی سر نیوتن "قسم میخوردن" اما میبینیم معادله فرق کرده, کلا شما اگه بخوای اعتقاد و ایمان به خدا رو با بیگ بنگ و ریسمان و غیره بسنجی که باید بگم این ره که تو میروی.... ولی خب اگه فیزیک رو با عشق دنبال کنی تازه راه های رو واسه اثبات جاودانگی و اون دنیا پیدا میکنی, به نظرم میشه با فیزیک"زندگی" کرد فارغ از دعوای علم و دین که باز بنظرم حتی ته تهش جایی برای درس گرفتن هست و دعوایی وجود نداره, شما عزیزم اگه ناراحت اعتقاد و اینایی باید بهت بگم که من مسؤول اعتقادات دیگران نیستم, هرکس مختاره یه جهانبینی داشته باشه, حالا میخواد فیزیک دان باشه یا فیلسوف یا رفتگر یا ژورنالیست یا...از هاوکینگ هم میشه یاد گرفت و از آیت الله هم (1713377) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۲ ۱۳:۴۷:۰۷
دوست عزيز خواهش میكنم قبل از صدور حكم كلی كمی در مورد مفهوم نظريه و روش علمی‌و بعد در مورد فيزيك و بعد از اون اگه فرصت كرديد كمی هم در مورد نظريه كوانتوم مطالعه كنيد

همين كامپيوتر كه شما پشت ان مينشينيد بر اساس نظريه كوانتوم ساخته شده
به نظر شما اگر نظريه كوانتوم غلط بود وشما به ان اشكال داشتيد ، آيا همه پيشرفت بشر در اين زمينه را منكر نشديد

ايراد از انجا است كه متاسفانه هنوز تفاوت تيوری ،‌قضيه واصل و ساير مفاهيم مانند ان را متوجه نشديد

برای مثال بايد به اطلاع شما برسانم كه كسی ات كنون مكانيك كلاسيك نيوتن را انكار نكرده و هنوز بخش بزرگی از مهندسی مكانيك ، عمران وووو....... را اساس
تيوری‌مكانيك كلاسيك بنا شده و هر ساختمان و ماشينی كه امروز ساخته می شود از مواهب آن بهره می جويد

هر تيوری برای بيان بازه ای‌از پديده ها ساخته می شود وخود نظريه محدوده مرز درستی خود را تعيين میكند و بعد از بارها آزمايش و تجربه درستی آن تاييد میگردد
اما هرگز مانند قضايا ی هندسی يا معادلات رياضی قابل اثبات نيست وبرای همين هم اسم آن تيوری است

مكانيك كلاسيك در مورد سرعت و حركت اجسام از محدوده ميكرون تا و سرعت صفر تا نزديك سرعت نور قابل استفاده است

مكانيك كوانتوم در محدوده ذرات بسيار ريز درست است و تنها درآن محدوده مطرح است ودرابعاد بزرگتر تبديل به مكانيك كلاسيك میگردد

وتيوری نسبيت در سرعتهای نزديك سرعت نور مطرح است و در سرعتهای پايينتر تبديل به مكانيك كلاسيك می شود
البته بنده با شما هم نظر هستم كه اعتقاد به فيزيك مانع از اعتقاد به معاد و خدا نيست با اين تفاوت كه اعتقاد دارم كه آقای هاوكينگ در اكثر موارد درست می گويد همانطور كه معتقد است اگر ثابت كيهانی با اين دقت (تا رقم سي وچهارم بعد از مميز )درست نبود دنيا در هم ميپاشيد و اگر اين يك اتفاق باشد بنده معتقدم كه اين اتفاق آنقدر نادر است كه تنها دست خدا می تواند انرا خلق كند (1716787) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۳ ۰۰:۱۷:۴۳
عزیزجان! مشکل اصلی اینه که اکثر ما یه جهان بینی رو به ارث بردیم و بهش تعصب عجیبی هم داریم و در مواجه با نظریه های علمی مثل بیگ بنگ یا تکامل و ... بجای نگاه علمی به قضیه، از ترس اینکه در باورهامون شک و تردید ایجاد بشه با بهانه های مختلف شروع به انکار نظریه ها میکنیم و اگه کسی هم بخواد با تفکر به این قضایا برخورد کنه با کنایه ره هندوستان ازش یاد میکنیم. من فقط میدونم که اگه انسان اشرف مخلوقات هست فقط به خاطر قدرت تفکرش هست و گرنه موجودات قوی تر، بزرگتر، سریع تر، تیزبین تر و .... از انسان هم وحود دارن و در مورد اعتقادات هم اگه بخوایم حسابشو از بیگ بنگ ریسمان تکامل و ...(با بعبارتی تعقل) جدا کنیم لااقل از نظر من چیز با ارزشی نیست و فقط یه قضیه غریزی به حساب میاد.... (1718292) (alef-6)
 
مسعود
۱۳۹۲-۰۸-۲۴ ۲۳:۵۶:۳۹
دوست عزیز قبل از خلق هستی از لحاظ فلسفی زمان معنی نداشته که شما می گویید خدا چرا زودت خلق نکرده؟ (1775919) (alef-6)
 
العبد
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۲۲:۵۹:۲۳
به عنوان كسي كه در فيزيك و رياضي تا حدي تخصص دانشگاهي و حرفه اي داشته و نيز به زبان قرآن و تفسير آشنايي دارد و كتاب عهدين ( تورات و انجليل ) را مطالعه كرده ، مي خواهم مطلبي را به عرض دوستان عزيز برسانم ، اميدوارم كه الف زحمت درج آن را متحمل شود :

واقعيت اين است كه آقاي هاوكينگ درست مي گويند !! ايشان خدايي را انكار و رد مي كنند كه در تورات و انجيل معرفي شده است همان خدايي كه از آسمان پايين آمده و اسرائيل ( حضرت يعقوب ) با او كُشتي مي گيرد و در كمال نا باوري خدا را شكست مي دهد ( و به همين خاطر او را اسرائيل مي نامند) همان خدايي كه در باغ بهشتي قدم مي زند و آواز مي خواند ! و همان خدايي كه پدر عيسي است و ....
اين است خدايي كه تورات و انجيل براي شان معرفي كرده است از همين رو است كه هاوكينگ ، در كتاب تاريخچه زمان، به اين مفهوم ، مي گويد: نمي توانم باور كنم كه خدا جايي رو اين كرّات آسماني است.
نيوتن نيز پسر داشتن خدا را رد مي كند و از سوي كليسا تكفير مي شود!

از اين رو هـرگاه نام خدا را مي آورند دقيقا خداي انجيل و تورات منظورشان است ( كه يك خداي كاملا مادي و فيزيكي است ) و هرگز خداي قرآن و نهج البلاغة ، بطور كل خداي جهان اسلام ، را در نظر نمي گيرند و اصلا به حساب نمي آورند. اين نكته ظريف را معمولا مي توان با دقت به خرج دادن در گفته هاي شان دريافت.

از اين رو از دوستان عزيز عميقا خواهش دارم كه هر وقت نام خدا را از آن ها شنيدند از آن ها بخواهند دقيقا مشخص كنند كه " چه تعريفي از خدا دارند " يعني " خدا را به چه صورت تعريف مي كنند "
خلاصه خدا با چه تعريفي در ذهن آن ها جا دارد. 
با تشكر (1709605) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۱۱:۲۶:۰۴
متخصص دانشگاهی و حرفه ای جان این خدایی که شما تعریف کردین رو بغیر از تعداد کمی از متعصبین مذهبی کسی قبول نداره و نیازی نیست که هاوکینگ بخواد اونو رد کنه، اتفاقا خدایی که هاوکینگ رد میکنه همون خدایی هست که شما بهش اعتقاد دارین (1711948) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۱۹:۴۷:۴۸
زدی جاده خاکی هموطن... (1715328) (alef-13)
 
radan.dalir
۱۳۹۲-۰۷-۲۲ ۱۲:۴۷:۰۹
سلام
آقا یا خانمی که تخصص در فیزیک و ریاضی و ... دارید
به نظر بنده شما در اشتباهید. چون هرکس درک حسی و لمس وقایع رو با تصورات خودش میسنجه
ایشان اگر اون خدا مادی رو قبول نکرده بودند، هرگز ردش نمیکردند. هاوکینگ در حال رد تصور خودش از خداست
البته تا کسی به این مراتب پایین تنزل پیدا نکنه احتمال کفر بر او چندان وارد نیست (1716612) (alef-6)
 
نحیب الرحمن
۱۳۹۳-۰۷-۱۶ ۰۹:۳۹:۴۲
در درون این فزیکدان کی حکومت میکند و از درونش کی سخن میګویند به نظر من شیطن از فزیک خودش که بدنش است استفاده میکند لهذا به مردم میګویند که خدا وجود ندارند خدای دروغین را من هم رد میکنم اما خداوند که در قرآن ذکر ګردیده یعنی الله ج نام دارند بلکل مو جود در وجود آن هیچ شک وجود ندارد (2413916) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۶:۰۷:۰۴
بسیار مطالب بی سر وتهی بود نکاتی که هیچ ربطی به هم ندارد را جمع کردی و مطمئنم خودتم نفهمیدی چی گفتی (1710479) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۰۰:۵۲:۱۴
استاد شهید مطهری میفرماید:

"من به همين دانشكده (دانشكده الهيات دانشگاه تهران) در چند سال پيش نامه نوشتم و گفتم يگانه دانشكده اي كه صلاحيت دارد يك كرسي اختصاص به ماركسيسم بدهد اين دانشكده است نه اين كه ماركسيسم يا بخش اعتقادي و فلسفي و منطقي اش "ماترياليسم ديالكتيك" را يك استاد مسلمان تدريس كند،‌ بلكه برويد استادي كه واقعا ماركسيسم را شناخته باشد و مومن به ماركسيسم باشد، ماترياليسم ديالكتيك را شناخته باشد و معتقد به آن باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد،‌به هر قيمتي شده پيدا كنيد، ‌حقوق گزاف به او بدهيد بيايد در همين دانشكده الهيات اينها را تدريس كند. بعد ما هم مي آييم اگر حرفي داشته باشيم مي گوييم و منطقمان را عرضه مي داريم. هيچكس هم مجبور نيست كه منطق ما يا منطق آنها را بپذيرد. چرا مساله را به اين صورت در مي آوريد كه در اين دانشكده چون الهيات است ماركسيسم تدريس نشود. خير، بايد ماركسيسم تدريس شود و وسيله استادي هم تدريس شود كه معتقد به ماركسيسم است؛ فقط جلو دروغگويي و حقه بازي را بايد گرفت.
ديگر يك ماركسيست نيايد تمسك به آيه قرآن بكند بگويد فلان آيه قرآن هم اشاره به فلان اصل ماركسيستي است. ما با اين مخالفيم. اين خيانت به قرآن است كه يك جهان بيني ماترياليستي يا ماركسيستي را بگوييم قرآن هم همين مطلب را مي خواهد بگويد. خيانت آزاد نيست".


ما سالهاست که پاک کردن صورت مسئله به ملحد شدن جانانمان کمک کرده ایم! (1711324) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۷:۵۴:۵۱
جالب بود!
اما برای من که کمی سنگین! (1706115) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۵:۱۳:۲۴
به هرحال فلسفه است و خاصیت فلسفه همینه!!! (1707051) (alef-6)
 
شاکی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۲:۴۵:۱۱
آقا من شاکیم شاکی از نظام آموزشی، شما در دبیرستان و دانشگاه به ما منطق و فلسفه یاد ندادید عمدا هم یاد ندادید، مغزی که منطق و فلسفه یاد بگیرد و ریاضی و فیزیک هم بفهمد شکوفاترین مغز است برای همین آلمانیها در علم و فلسفه و موسیقی شاهکارند، در ایران شما در حق من دکترای مهندسی جنایت کردید که مفهوم خشک فیزیک و ریاضی یاد دادید و فلسفه و منطق را فقط به رشته های علوم انسانی، این جنایت باید تمام شود فلسفه و منطق و روانشناسی باید در تمام رشته های ریاضی فیزیک تجربی و هنرستان باید داده شود 40 سال از عمر گذشته من نابود شد تازه شروع به خواندن فلسفه و منطق کرده ام و انگار تازه رفتم کلاس اول دبستان من شاکیم شاکی (1708532) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۳:۳۷:۱۱
تقصیر از خود شما بود باب آموزش باز بود می رفتید کلاس های حوزه و یا کتاباش رو می خریدید
اگر اون موقع میذاشتند یه سری مثل الان داد میزدند که جغرافیا و تاریخ به جه درد ما میخوره
تازه الان که با دلیل و استدلال والبته نیاز رفتید یاد گرفتید بهتر یاد میگیرید (1710241) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۷:۵۷:۵۸
17 سالمه , برای اینکه شاکی نشم از چند سال پیش شروع کردم به خوندن کتابای فلسفی و و دینی,رشته ام ریاضیه ولی فیزیک و ریاضی با طعم ذهن فلسفی. یه چیز دیگه است, آموزش و پرورش قصور کرده که دانش آموز رو تک بعدی تحویل بده, اما به خود دانش آموز و علاقه اش هم بستگی داره, نمیشه گفت همه برین بشینین کلاس فلسفه! همین کلاس تاریخ معاصر کلی شکایت داره! (1710660) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۷:۵۷:۳۰
عالی بود احسنت (1706123) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۸:۲۳:۱۸
سلام علیکم
بهر صورت بنظرم آمد که ایشان همزمان پرفسور هاوکینگ و آیت اله سیستانی را بدلیل اختلاف با مشرب خود زیر سوال برده است.
برادرم مهمتر از این که کدام یک درست می گویند، آن است که اجازه بدهیم بزرگان بحث های خود را آزاد ارائه نمایند و من عوام، بدون نیاز به فیلترشکن، بتوانم انتخاب کنم. در این صورت احتیاج به هیچ مقهور شدنی نیز نیست و از جهت من انشااله موحد، هر کسی براساس استنباط، شناخت و ظرفیت خود ذره ای از کمال الهی را درک خواهد کرد.
مشکل امروز جامعه ایران، فیلترینگ آرا و عقاید است، نه لزوم یا عدم لزوم توجه به فلسفه. (1706173) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۴۱:۵۵
با سلام بسیار جالب فهماندی درد جامعه ما همین است که گفتی .ممنون پاینده باشید. (1706709) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۰۰:۱۹:۰۲
در بحثهای اینچنین مهم نیست طرف مدعا چه کسی است. یاد بگیریم که عنوانها هیچگاه دلیل بر مصونیت نمیشوند. (1709705) (alef-6)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۸:۲۹:۵۵
ماکه نفهمیدیم چه شد ولی بهتر است که بحثهای تخصصی در محافل تخصصی مطرح شود

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. (1706187) (alef-10)
 
دکتر محمد بهروزیه
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۰۳:۳۴
من هم مقاله ی اسیون هاوکینگ را خوانده بودم. ایمیلی نیز برای ایشان فرستادم اگر چه در انتهای مقاله آمده بود که استاد فرصت پاسخ به ایمیلهای شما را ندارند. می دانید که آقای هاوکینگ از سنین کودکی دچار بیماری فلجی شده اند که حتی قادر به تکلم و هیچگونه حرکتی نیستند. بنده از نوجوانی عاشق مطالب ایشان بوده ام و معتقدم که نباید سخنان ایشان را دست کم گرفت. اما
در خصوص یکی از اشکالات ایشان که «حدوث زمانی» جهان را زیر سوال برده بود و گفته بود: «پیش از انفجار بزرگ و پیدایش جهان و فضا، و در چگالی سنگین جرم در لحظه ی بیگ بنگ، و اینکه نمی توانیم به زمانی اشاره کنیم که زمان بوده باشد ولی جهان نبوده باشد و ..... » در پاسخ به این شبهه استاد هاوکینگ، باید گفت:
اگر چه شما در فیزیک تبیین می کنید که لحظه ای پیش از بیگ بنگ، زمان و فضایی وجود ندارد که خدایی در آن لحظه از این خلاء نبود جهان استفاده کرده و جهان را بیافریند... و نتیجه گرفته اید که جهان به لحظه ای ازلی برمی گردد که خلق شد و نیاز به خدا ندارد...
در پاسخ به نظرات فلاسفه ی اسلامی اشاره می کنم که آنان نیز «جهان را زمانا قدیم» می دانند و نیاز جهان به خدا را نیازی «ذاتی » و نه «زمانی» می دانند. به عبارت دیگر فلاسفه ی ما صدها سال قبل ازهاوکینگ این نکته ی عمیق فلسفی فیزیکی را باور داشتند که «هم خداوند قدیم زمانی است و هم جهان قدیم زمانی است» و بنابراین جهان برای خلق شدن در زمان نیاز به خدا نداشت است... یعنی ما نمی توانیم به لحظه ای برسیم که «خدا تنها باشد و هیچ کس دیگری نباشد» «یکی بود و یکی نبود» به این معنا غلط است بلکه امثال ملاصدرا معتقدند که جهان هر لحظه به خدا برای بقا نیاز دارد. رابطه ی ما و خدا، رابطه ی دریا و کف آب کنار ساحل است _تمثیل مولانا - ملاصدرا می گوید «هر چه وجود دارد خداست و ما همه سایه ها و ماهیاتی وابسته به این وجود هستیم» خدا واجب الوجود، عین الوجود است و در جهان «وحدت وجود» حاکم است.. خداوند نور آسمانها و زمین است می تواند به این معنا باشد که حقیقت وجود خداست و ما بر روی این دریای عجیب از وجود سایه هایی کوتاه و ناچیز و درگذریم که ذره ای ناچیز از این وجودگسترده و هوشمند و عجیبیم. من هم مقاله ی اسیون هاوکینگ را خوانده بودم. ایمیلی نیز برای ایشان فرستادم اگر چه در انتهای مقاله آمده بود که استاد فرصت پاسخ به ایمیلهای شما را ندارند. می دانید که آقای هاوکینگ از سنین کودکی دچار بیماری فلجی شده اند که حتی قادر به تکلم و هیچگونه حرکتی نیستند. بنده از نوجوانی عاشق مطالب ایشان بوده ام و معتقدم که نباید سخنان ایشان را دست کم گرفت. اما
در خصوص یکی از اشکالات ایشان که «حدوث زمانی» جهان را زیر سوال برده بود و گفته بود: «پیش از انفجار بزرگ و پیدایش جهان و فضا، و در چگالی سنگین جرم در لحظه ی بیگ بنگ، و اینکه نمی توانیم به زمانی اشاره کنیم که زمان بوده باشد ولی جهان نبوده باشد و ..... » در پاسخ به این شبهه استاد هاوکینگ، باید گفت:
اگر چه شما در فیزیک تبیین می کنید که لحظه ای پیش از بیگ بنگ، زمان و فضایی وجود ندارد که خدایی در آن لحظه از این خلاء نبود جهان استفاده کرده و جهان را بیافریند... و نتیجه گرفته اید که جهان به لحظه ای ازلی برمی گردد که خلق شد و نیاز به خدا ندارد...
در پاسخ به نظرات فلاسفه ی اسلامی اشاره می کنم که آنان نیز «جهان را زمانا قدیم» می دانند و نیاز جهان به خدا را نیازی «ذاتی » و نه «زمانی» می دانند. به عبارت دیگر فلاسفه ی ما صدها سال قبل ازهاوکینگ این نکته ی عمیق فلسفی فیزیکی را باور داشتند که «هم خداوند قدیم زمانی است و هم جهان قدیم زمانی است» و بنابراین جهان برای خلق شدن در زمان نیاز به خدا نداشت است... یعنی ما نمی توانیم به لحظه ای برسیم که «خدا تنها باشد و هیچ کس دیگری نباشد» «یکی بود و یکی نبود» به این معنا غلط است بلکه امثال ملاصدرا معتقدند که جهان هر لحظه به خدا برای بقا نیاز دارد. رابطه ی ما و خدا، رابطه ی دریا و کف آب کنار ساحل است _تمثیل مولانا - ملاصدرا می گوید «هر چه وجود دارد خداست و ما همه سایه ها و ماهیاتی وابسته به این وجود هستیم» خدا واجب الوجود، عین الوجود است و در جهان «وحدت وجود» حاکم است..
بخش زیادی یعنی 95 درصد از جهان از ماده ی تاریک تشکیل شده است که بشر هیچ راهی برای شناسایی آن ندارد. تمام کهکشانهای مرئی همان 5درصداند. که آن هم ترکیبی از «ماده و ضدماده» «کوارک و آنتی کوارک» است. خود فیزیک دانها هم توش مونده اند که چه خبر است.
چیزی که «هاوکینگ» نقد و رد می کند بیش از آنکه آموزه های دینی همه ی ادیان باشد، خرافات و برداشتهای سطحی و بشری از خدا و دین و قیامت و برزخ و .... است.

اگر بخواهیم نظریه ی ملاصدرا را با نظریه ی فیزیک الان تطبیق دهیم نه تنها به مشکل برخورد نمی کنیم بلکه معتقدم اگر «هاوکینگ» هم بشنود که فردی صدها سال پیش گفته بود که «خدا بر جهان تقدم رتبطی ندارد و جهان و خدا هردو ازلی و قدیم هستند» بسیار تعجب می کرد و متوجه می شد این مساله ربطی به انکار خدا ندارد. «هاوکینگ» خدای مسیحیت را آنگونه که آنان تصویر کرده اند رد می کند. نه خدای «ملاصدرایی و وحدت وجودی» او را
یک کلام ....دم ملاصدرا و دم استیون هاوکینگ گرم که هر دو از دو مسیر جداگانه به یک پاسخ مشترک رسیدند که: «جهان قدیم زمانی است»...

بخش زیادی یعنی 95 درصد از جهان از ماده ی تاریک تشکیل شده است که بشر هیچ راهی برای شناسایی آن ندارد. تمام کهکشانهای مرئی همان 5درصد قابل مشاهده اند که در مقابل هر ماده، یک ضد ماده (1706753) (alef-6)
 
بهروزیه
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۱۲:۵۰:۵۳
مطلب بالا اشکال تایپی داشت مجدد اصلاح و ارسال می شود، اگر ممکن است جایگزین شود: (بهروزیه)
من هم مقاله ی اسیون هاوکینگ را خوانده بودم. ایمیلی نیز برای ایشان فرستادم اگر چه در انتهای مقاله آمده بود که استاد فرصت پاسخ به ایمیلهای شما را ندارند. می دانید که آقای هاوکینگ از سنین کودکی دچار بیماری فلجی شده اند که حتی قادر به تکلم و هیچگونه حرکتی نیستند. بنده از نوجوانی عاشق مطالب ایشان بوده ام و معتقدم که نباید سخنان ایشان را دست کم گرفت. اما
در خصوص یکی از اشکالات ایشان که «حدوث زمانی» جهان را زیر سوال برده بود و گفته بود: «پیش از انفجار بزرگ و پیدایش جهان و فضا، و در چگالی سنگین جرم در لحظه ی بیگ بنگ، و اینکه نمی توانیم به زمانی اشاره کنیم که زمان بوده باشد ولی جهان نبوده باشد و ..... » در پاسخ به این شبهه استاد هاوکینگ، باید گفت:
اگر چه شما در فیزیک تبیین می کنید که لحظه ای پیش از بیگ بنگ، زمان و فضایی وجود ندارد که خدایی در آن لحظه از این خلاء نبود جهان استفاده کرده و جهان را بیافریند... و نتیجه گرفته اید که جهان به لحظه ای ازلی برمی گردد که خلق شد و نیاز به خدا ندارد...
در پاسخ به نظرات فلاسفه ی اسلامی اشاره می کنم که آنان نیز «جهان را زمانا قدیم» می دانند و نیاز جهان به خدا را نیازی «ذاتی » و نه «زمانی» می دانند. به عبارت دیگر فلاسفه ی ما صدها سال قبل ازهاوکینگ این نکته ی عمیق فلسفی فیزیکی را باور داشتند که «هم خداوند قدیم زمانی است و هم جهان قدیم زمانی است» و بنابراین جهان برای خلق شدن در زمان نیاز به خدا نداشت است... یعنی ما نمی توانیم به لحظه ای برسیم که «خدا تنها باشد و هیچ کس دیگری نباشد» «یکی بود و یکی نبود» به این معنا غلط است بلکه امثال ملاصدرا معتقدند که جهان هر لحظه به خدا برای بقا نیاز دارد. رابطه ی ما و خدا، رابطه ی دریا و کف آب کنار ساحل است _تمثیل مولانا - ملاصدرا می گوید «هر چه وجود دارد خداست و ما همه سایه ها و ماهیاتی وابسته به این وجود هستیم» خدا واجب الوجود، عین الوجود است و در جهان «وحدت وجود» حاکم است.. خداوند نور آسمانها و زمین است می تواند به این معنا باشد که حقیقت وجود خداست و ما بر روی این دریای عجیب از وجود سایه هایی کوتاه و ناچیز و درگذریم که ذره ای ناچیز از این وجودگسترده و هوشمند و عجیبیم. بخش زیادی یعنی 95 درصد از جهان از ماده ی تاریک تشکیل شده است که بشر هیچ راهی برای شناسایی آن ندارد. تمام کهکشانهای مرئی همان 5درصداند. که آن هم ترکیبی از «ماده و ضدماده» «کوارک و آنتی کوارک» است. خود فیزیک دانها هم توش مونده اند که چه خبر است.
چیزی که «هاوکینگ» نقد و رد می کند بیش از آنکه آموزه های دینی همه ی ادیان باشد، خرافات و برداشتهای سطحی و بشری از خدا و دین و قیامت و برزخ و .... است.

اگر بخواهیم نظریه ی ملاصدرا را با نظریه ی فیزیک الان تطبیق دهیم نه تنها به مشکل برخورد نمی کنیم بلکه معتقدم اگر «هاوکینگ» هم بشنود که فردی صدها سال پیش گفته بود که «خدا بر جهان تقدم رتبطی ندارد و جهان و خدا هردو ازلی و قدیم هستند» بسیار تعجب می کرد و متوجه می شد این مساله ربطی به انکار خدا ندارد. «هاوکینگ» خدای مسیحیت را آنگونه که آنان تصویر کرده اند رد می کند. نه خدای «ملاصدرایی و وحدت وجودی» او را
یک کلام ....دم ملاصدرا و دم استیون هاوکینگ گرم که هر دو از دو مسیر جداگانه به یک پاسخ مشترک رسیدند که: «جهان قدیم زمانی است»... (1714299) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۰۸:۴۹
به اميد روزى كه اين مباحث در جرايد با زبان همه فهم مطرح شود تا همه بتوانند از ان بهره برند (1707154) (alef-6)
 
علی
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۸:۳۵:۰۹
اینها را به زبان فارسی روان بنویسید وگرنه مفید برای اکثر مردم نیست. (1706195) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۸:۴۰:۳۲
فلسفه ملا صدرا بعلاوه ی فیزیک کونتوم بتوان فقه چه شود ....اگه کسی متوجه شده چطور سخن هاوکینگ رد شده به من هم یاد بده (1706201) (alef-10)
 
آرش
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۵۸:۴۵
متاسفانه من هم وقت زیادی صرف کردم و با جزئیات مطالب را مرور کردم، ولی هیچگونه روند اصولی پاسخگویی را مشاهده نکردم، اصلا بعید می دانم که جناب میرزایی نظریه آقای هاوکینگ و جزئیات آن را مطالعه کرده باشند که در پی پاسخگویی آن برامده اند.

ضمنا در انتخاب کلمات به نوعی عمل شده که صرفا پیچیدگی را می بینیم! و در نهایت سلسه مراتب توجیهات امکان دنیای دیگر را و نه ضرورت به صورت سطح پایینی بیان می کند. (آن هم متاسفانه با دید بسیار سطحی در مورد نظریه های فیزیکی و تلاش برای به هر نوعی چسباندن آن به استدلال های فلسفی)


کتاب "طراحی شکوهمند" به نویسندگی دکتر رئیسی تا حدودی به بررسی نظریه پروفسور هاوکینگ و نقد آن می پردازد که آن را به خوانندگان توصیه می کنم.

سپاس (1706499) (alef-13)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۴۳:۳۹
خود فلاسفه هم كلا نمي فهمند كه چه مي گويند و در اين رابطه قصه طنزي كه به ميرداماد نسبت مي دهند هر چند طنز است اما حقيقت ها در بر دارد .
واقعا از فلسفه تا كنون جز كفر و بي ديني چيزي بدست نيامده است (1706846) (alef-6)
 
علی ل
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۴:۱۴:۵۶
به شدت با نظر شما مخالفم.
من شخصا اگر حضرت ملا صدرا رحمه الله علیه نبود بسیار مشکلات اعتقادی پیدا می کردم.
در یک کلام بخش عمده ای از مشکلات اعتقادی من را این بزرگوار حل کرده است. (1708688) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۰۴:۳۸
اقا مطالبتون خیلی سنگین بود..////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (1706244) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۰۹:۳۳
من نمی دونم چرا فلاسفه سعی دارند طوری مطالب را بیان کنند که پیچیده و غیر قابل فهم شود . در حالی که همین منظور و مفهوم را می شود با بیانی شیوا و آسان بیان کرد. (1706653) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۱۲:۲۰
مطلب برای ما و شاید خیلی ها سنگین بود ولی آن مقدار ناچیزی که فهمیدم احساس میکنم مطلب خوبی بود. (1706262) (alef-10)
 
سیامک
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۲۳:۴۰
جان من خودت فهمیدی چی نوشتی؟ (1706292) (alef-10)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۲۷:۳۳
دوست عزیز، بسیاری عجولانه و بدون تحقیق پیرامون آنچه شنیدید، قضاوت کرده و نوشتید. هر چند در برخی سطور زیبا نوشتید اما منصفانه نبود نظر ناقص و بدون اطلاع مرجعیت بزرگ شیعه را در کنار چنین نظر ملحدانه ای بیاورید.
آیت الله العظمی سیستانی یک شخصیت کم نظیر بسیار روشن بین و آگاه است، برخلاف آنچه که ما تصور می کنیم که فقیهی در گوشه ای از نجف نشسته و هیچ گونه اطلاعاتی در مورد دانشگاه ندارد، ایشان کاملا به مسایل روز اگاه است.
در مطلبی که برخی به عنوان انتقاد آیت الله سیستانی درباره تدریس فلسفه در دانشگاه منتشر کردند باید بگویم که منظور آیت الله سیستانی این نیست که در دانشگاه فلسفه تدریس نشود بلکه سخن در این است که با چه برنامه ای و چه کسی آن را تدریس کند. تدریس فلسفه آن هم فلسفه ملاصدرا کار هر کس نیست و با هر شیوه ای مناسب نیست. متخصص و اهل فن می خواهد که متاسفانه ضعف تدریس فلسفه در دانشگاه ها توسط غیر متخصصین رواج یافته است و نظر ایشان، بیان این مهم می باشد. در بیان نظرات دقت نمایید.سعی نکنید چون ایشان در بسیاری مسائل و جنگ قدرت شرکت نمی کنند، چهره عرفانی ایشان را مخدوش و مکدر نمائید.
من حدود 5 سال قبل به عنوان یک جوان دانشگاهی و با ظاهری امروزی در نجف دقایقی خدمت ایشان رسیدم و واقعا شیفته این شخصیت و مرجع عالیقدر شدم. خدا سلامتشان بدارد... (1706303) (alef-10)
 
امیر اسد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۰۴:۵۱
ضمن تایید نظر آقا سعید ،نظر نویسنده را به این نکته جلب می کنم که نظر حضرت آیت الله خود فلسفه نیست ، بلکه استفاده از فلسفه برای بعضی مقاصد خاص است، مثلا شما یک بار دیگر "معاد" ملا صدرا را بخوانید و نظریه آقای سیستانی را با دلایلی که آورده اند بخوانید و بدون غرض و جانبداری از فلسفه قضاوت کنید. کسی نمی تواند بگوید که آقای سیستانی منکر "معاد" است چون شما طوری متاسفانه نوشته اید که این در ذهن تداعی می کند که خدای ناکرده آقای سیستانی منکر "معاد" است، خیر ایشان دلایل فلسفی ملاصدرا برای معاد را رد کرده اند. سعی کنیم همگان بدون غرض و جانبداری قضاوت کنیم، البته می دانم که در روزگار ما مخصوصا کار سختی است. (1706760) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۲۹:۳۷
با همه اینها آقای سعید فلسفه کار آدمهای یک گوشه نشین و سفسطه باف است کافی است به یک فیلسوف بگی آب برای 100 سالش کافی است که مسلسل وار حرفهای فلسفی تحویل خلق الله بدهد که هیچکدامش ارزش H2O را ندارد. نمونه اش متن بالا است و خواهش کاربران بر همه فهم نوشتن آن. (1707193) (alef-6)
 
اشراق
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۵۶:۰۲
اولا گفته شما كه دنبال دليليد خود دليل ميخواهد!ثانيا احدي در عالم اسلام آقاي سيستاني عزيز را عارف نميشناسند الا شما و امثال شما!ثالثا بايد الفباي فلسفه و حكمت را بدانيد تابتوانيد اظهار نظر كنيد.رابعا برداشت شمااز سخنان آقاي سيستاني آن بودكه گفتيد اما ازكجا ميدانيد كه فحوا و نفس الامر كلام ايشان،چيزي غير از برداشت هرمونوتيكي شماست.اينكه شما مجذوب وشيفته جنابشان شده ايد،حرف عليحده اي است و دليلي بر بيان ندارد.لازم است بدانيد البينة علي المدعي.خامساماهم قبول داريم كارهر بز نيست خرمن كوفتن ! ولي فلسفه را بايد از اهلش آموخت.اما اينكه شما چنين كساني را نميشناسيد يا فلسفه خوانها و محققان فلسفه يا عالمان فلسفه را با "فيلسوف" و "حكيم" يكي ميگيريد،مغالطه اخذ ما ليس بعلة علة ميكنيد.ساده اش يعني اينكه شما نه فقه را ميشناسيد نه اصول را و نه حكمت و فلسفه و عرفان را(البته به معناي ادق كلمه و نه به معناي عرفي آن)!!!!مطلب اخر اينكه از فقه و اصول هرگز و ابدا_طبق دلايل اثبات شده در جاي خود_نميتوان به حكمت و عرفان الهي رسيد1 البته عكسش_عكس مستوي اش يا عكس نقيض مخالفش_همواره صادق است.هر چند ميدانم از مطالب فوق چيزي دستگيرتان نشد،اما چكار كنم كه ساده تر و آسانتر_به قول برخي از اقايان و بانوان محترمي كه كامنت گذاشته اند_از اين ديگر نميشود گفت!سخن زياد است ليكن توصيه ام اينست كه حداقل سواد_نه علم_ فلسفي تان را اندكي افزايش دهيد.مويد عند الحق باشيد.لازم به ذكر است بزرگواري و شخصيت جناب مستطاب آقاي سيستاني به عنوان فقيه و مرجع تقليد براي ما همواره محترم بوده و هست.نه بيشتر! (1707659) (alef-13)
 
سلمان شکیبا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۳:۲۸:۴۹
بنده طلبه هستم و در فلسفه هم کار کرده ام اما شما بیشتر با الفاظ بازی می کنید و این کار قشنگی نیست البینه للمدعی! مغالطه اخذ مالیس بعله عله! شهید مطهری مطالب بسیار پیچیده تری را ازمطلب شما، به روان ترین شکل ممکن بیان می کرد، وشما از بیان وتفهیم مطالب به مخاطب عاجزید!
فقه و اصول، در بحث بسیار عجول و پرخاشی ظاهر می شوید و این نشان می دهد اهل مجامع علمی نیستید و با یک سری کپی پیست و اصطلاح بازی این مطالب را سر هم کردید(این را از عبارت برداشت هرمونوتیکی شماست، بیشتر فهمیدم)
بفرما ربط قدم افلاطونی با مثل صدرایی با چه چیزی میسره تا کمی محک بخوری البته بدون کپی پیست! (1707886) (alef-6)
 
سید کیوان
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۳:۳۸:۰۰
فیلسوف و عارف نیستند ولی خب تشخیص اینکه بعضی مسائل (که انصافاً الزام عقلی هم ندارند) مخالف دین مبین است نیاز به حاج ملا هادی بودن ندارد.
مرحوم آملی بزرگ که فیلسوف بود و در شرح منظومه اون طور در باره معاد اظهار برائت کرد!
مهمتر از همه طوری برخورد میشود که انگار نظر صدرالمتألهین در مسائل مختلف یقیناً صحیح و غیر قابل تردید است و مخالفت با آن را مخالفت با کنش عقلی در نظر میگیرند! (1707903) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۵:۳۴:۲۰
جناب اشراق،
حقیر دانشجوی دورهٔ دکتری در یکی‌ از معتبرترین دانشگاههای دنیا هستم.
۱. در فضای آکادمیک امروزی، مقالات در کنفرانس‌ها و ژورنال‌های معتبر دنیا با رفرنس‌های مورد نیاز همراه هستند. مقاله‌ شما که مورد توجه بنده هم واقع شد پر از مطالب علمی‌ یا تاریخی‌ هست که نیاز به رفرنس دارد (مثلا آنجا که در مورد نظریه نسبیت صحبت میشود، یا کلونینگ یا روایت معجزهٔ امام رضا). متاسفانه یکی‌ از آفت فقه (کتب توضیح المسائل)، همین عدم وجود رفرنس هست.
۲. به عقیدهٔ حقیر، قسمتهای مختلفی‌ از مطلب عنوان شده قابل ساده‌سازی برای فهم عموم هستند. اختلاط بیش از اندازه و غیر ضروری کلمات فارسی با عربی‌ و یا انگلیسی‌ متن رو ثقیل و پر تکلّف می‌کنه. سعی‌ همهٔ محققین در فضای اکادمیک امروزه بیان مطالب علمی‌ به زبانی ساده و قابل فهم برای رهروان دانش هست. البته این کار دشوار هنر و توانایی زیادی رو می‌طلبه و فقط از عهده اساتید بزرگ بر میاد.

توفیق شما را از خداوند خواستارم. (1708081) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۲۲:۳۷:۰۹
کتب فقهی دو دسته‌ن بعضی فقه استدلالین که توشون اون رفرنس‌دهی هست چون متن تحقیقیه، ولی مثلاً رساله توضیح المسائل یا سایر رسایل عملیه متن تحقیقی نیست که رفرنس دهی توش به کار بیاد، صرفاً فتوای کسی که اون کتاب بش منتسبه رو بیان میکنه برای عمل مکلفین که انصافاً بیان استدلالها جز افزایش حجم کتاب و بعضاً سردرگم کردن عموم خوانندگان سودی نداره (1711145) (alef-6)
 
امیر اسد
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۵:۲۳:۲۸
جناب اشراق
شما خودتان هم می دانید و اکثر فلاسفه هم می دانند که اولا خیلی از بحث های فلسفی تشکیل شده از یک چرخه باطل که هیچ سودی برای بشر ندارد، و صرفا اتلاف وقت بشر است ، ثانیا در خیلی از مباحث نمیتوان برای اثبات آن از فلسفه استفاده کرد. مثل این که شما بخواهید برای حل مسئله ریاضی به پزشکی متوسل شوید ، ممکن است مهملاتی ببافید و بگویید که دیدی شد مسئله ریاضیت را از راه پزشکی حل کردم!!! اما واقعیت اینست که خود آن فرد هم می داند که چه کرده است. آقای سیستانی معتقدند که معاد را از راه فلسفه نمی شود ثابت کرد. از راه فلسفه رفتن ، به بیراه رفتن است و گمراه کردن مخاطب یعنی راهی که مورد پسند شیطان است. مگر خود خداوند مثلا در خصوص ذات اقدسش نمی گوید به اثبات متوسل نشوید بلکه به علائم متوسل شوید. و اینکه به این نیاندیشید که ذات وجودی خداوند چیست که گمراه خواهید شد. شاید فلاسفه به این امر خداوند هم خرده بگیرند و مانند آن دانشمند علوم پزشکی بگویند " این چه حرفی است ، من خدایی را که زیر تیغ جراحیم نتوانم ببینم قبول نمی کنم" فلاسفه هم بگویند "خدایی را که با فلسفه نشود اثبات کرد قبول نداریم!!" (1708795) (alef-13)
 
حامد
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۰۲:۳۶:۲۵
سلام
ميشه لطفاً براي سخناني كه به خدا منتسب كرديد منبع بديد ؟
ممنونم (1711392) (alef-6)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۱۴:۴۲:۳۹
اشراق عزیز
متاسفانه یکی از دردهای جامعه ما در بسیاری حوزه ها غیر مسئولانه سخن راندن افراد می باشد موضوعی که متاسفانه در 8 سال گذشته بیشتر باب شد و رواج یافت. براحتی بدون دلیل موثق و یا منابع مطمئن بسیار محکم چنان موضوعی را بیان می نمایند که ظاهرا هیچ شک و شبهه ای در آن نیست گو اینکه موضوع از ریشه باطل است. امیدوارم ریشه این رویه در کشورمان برچیده شود.
1- یا معنی احدی را نمی دانید و یا معنای عارف را.
2- متاسفانه از نوشتار شما دریافتم که اصلا متن کامل موضوع مطروحه آیت ا... سیستانی را نخوانده چنین قضاوت فرمودید.
3- وقتی نسبت به اینجانب و تحصیلات و حوزه تحقیقات و پژوهش های اینجانب هیچ اطلاعی ندارید چطور اینگونه راحت نسبت به فردی اینطور اظهار نظر می فرمائید. که این هم یکی از رویه هایی است که متاسفانه در چند سال اخیر توسط دوستان شما باب شد.
4- چه کسی بیان نمود از فقه و اصول می توان به حکمت و عرفان رسید؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ و این خود جای بحث دارد. احساس می کنم دنیا و زندگی برای شم بسیار پیچیده و بغرنج است. البته این از نحوه نگارش و نحوه فکر کردن شما نسبت به موضوعات قابل احساس است. برادرانه پیشنهاد می دهم زندگی رو اینقدر برای خود سخت ننمائید.
5- متاسفانه هیچ شناختی از آیت ا.. سیستانی ندارید و تلاشی هم برای این منظور ننموده اید و این اشکالی ندارد اما اینکه بدون اطلاع و شناخت اینچنین قضاوت می نمائید برایتان متاسفم و مشخص است الگوی شما طی 8 سال گذشته تاثیر زیادی بر شما گذاشته است. با توکل بر خدا عادات نامعقول را کنار بگذارید.
با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما، الف و خوانندگان محترم الف (1712357) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۶:۵۰:۲۱
از كجا معلوم كه نقل كننده درست گفته باشد. باور پذير نيست كه شخصيتي مثل آقاي سيستاني همچين حرفهايي زده باشند (1708118) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۲۷:۴۴
نقد بر این نقد :

1- نا خواسته : همه ما نباشد لااقل قریب به اتفاق ما موحد بودن را از یدر به ارث برده ایم و خود نخواسته ایم و اندکی از ما با تحقیق و مطالعه انرا یذیرفته ایم ولی کماکان اکثریت عظیم جامعه بشری تابع جغرفیای دینی بوده و با اداب و سنن انس گرفته و سیما و رفتار و گفتار خود را بصورت عادت بر همان اساس بنانهاده اند .این اغلب افراد در مواجهه با شرایط غیر عادت به چالشی سخت گرفتار می شوند و با مقایسه سیر تاریخی یذیرش این نوع توحید توسط نیاکان و بررسی شرایط موجود و تحت تاثیر شدید تحولات سیاسی و اقتصادی محیط زندگی که مثل ما همه چیزمان به مذهب و ارباب مذاهب ربط ییدا می کند براحتی چب می کنند و شما هم با این ادبیان قرون ماضی کار خاصی نمی توانید بکنید چون هم در شکل و هم در محتوا مخاطبی سراغتان نمی اید و در یافتن مخاطب بسیار فقیر می شوید در حد بی بضاعت سامرا .

2- خواسته : انکه دین ارث برده (موحد جغراقیا) اختیاری نداشته لذا ناخواسته موحد شده مثل اب نطلبیده است .اما کسی ناخواسته ملحد نمی شود الحاد جغرافیای ثابت ندارد بلکه سونامی جهان شمول و یراکنده است . اینکه می فرمایید خواسته یا ناخواسته حرف درستی نیست الحاد کاملا خواسته است و اگاهانه .

3- من ربط سخنان الحادی هاوکینگ و مخالفت حضرت ایه الله العظمی سیستانی با فلسفه را نفهمیدم چه بود در این متن شما !!

اگر منظورتان این است که فقه توان یاسخگویی به هاوکینگ را ندارد و تنها از عهده فلسفه بر می اید خب بفرمائید یاسخ این ملحد را بدهید من هم از شما تقلید می کنم بی مواجب ییرو مکتب عقلی و مشرب فکری شما می شوم و تبلیغ می کنم .

اگر منظورتان مقایسه فلاسفه اسلامی با فقهاست که گمان نکنم نه فلسفه را حمایت کرده اید و شریعت را . مواجهه فقه و فلسفه که هر دو از منظر اسلامی بخواهند به امور عالم نگاه کنند به نظر من بساط شرع دانسته و نداسته برچیده می شود .

فلسفه ذاتش دینی نیست بلکه تلاشی صرفا عقلی برای کشف رازهای عالم هستی ست که نهایتی هم مثل حدوث و قدیم عالم نامعلوم است .

اما شرع روش و مدل زندگی معنوی ست و عجالتا برای امروز زندگی بشر نمی توان منتظر نتایج فلسفی شد.

4- نکته مهمی در مقاله شما وجود دارد که این نوع نگارش را فکر می کنید چند نفر متوجه بشوند ؟ چرا زبان گفتاری شما فهمیدنش این همه سخت است ؟ عمدی ست یا در ساده نگاری ناتوان هستید موضوع مهمی ست توجه کنید .

توجه کرده اید که درک ترجمه سخن هاوکینگ راخت تر از درک سخن شما ست ( به ظاهر زبان ننه مونه ) ؟

فکر نمی کنید همانها که نگران الحادشان هستید ناخواسته حرف شما را نفهمند و خواسته هاوکینگ را درک کنند ؟ (1706305) (alef-10)
 
محمود
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۴۹:۲۸
اين نقد از خود مقاله عميق تر بود. (1706715) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۲:۳۶
فقط در مورد نکته آخری که گفتی من دو تا نظریه دارم :

1-تکرار طوطی واره، دوستانی که قصد پاسخ گویی دارن واقعا خودشون نفمیدن موضوع چیه و فقط قصده تکرار کردن حرف بزرگان رو دارن به خاطره اینکه نه سوال و نه جواب رو اون طور که لازمه درک نکردن.

2- حالت دوم هم اینه که واقعا دست بندگان خدا خالیه و حرف چندانی حتی در حد ادعاهای مزحک مسیحیان اروپایی و امریکایی که دارن تلاش می کنن پاسخی بدن هم ندارن و این زبان در واقع ابزاری برای فاطله گرفتن از پاسخ گویی بدون اینکه ساکت بمونن هست.



در مورد مطلب اصلی هم این نکته جالبه که فرض اول نقد که درک سوال هست رعایت نشده و صرفا تلاش شده جوابی هرچند بی ربط داده بشه با این طرفداری که امثال شما دارن از اسلام و خدا انجام می دین اصلا عجیب نیست تعداد بیخدایان ایرانی روز به روز داره بیشتر می شه.

آقای نویسنده محترم لطفا قبل از نوشتن متون مشابه این نکته پایه رو رعایت کنید که کسی که به مطالب مثل این دسترسی دارن اونقدر باهوش و با مطالعه هستن که امثال این متن رو توهین به شعورشون برداشت می کنن لطفا نکنید این کار رو کسی که اندکی شک داشته باشه با خواندن مطالبی از این دست کاملا ملحد شده. (1706775) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۴۸:۴۰
مقالات "اوباما و روحانی؛ هولوکاست و میت رامنی" یا "علی بن ابی طالب(ع) و آقایان شریعتی و شریعتمداری" ایشون رو که لینکش زیر همین مقاله اومده بخونین.اینجا چون بحث تخصصیه پیچیده نوشته ، اونجا عامه فهم و کاملا روشنه. (1706859) (alef-6)
 
فاطمه
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۰۷:۰۰
در تایید فرمایش شما مطلبی باید عرض کنم به نظر شما چرا اصلا ما از فردی مثل هاوکینگ انتظار داریم تا خدا و معاد رو باور داشته باشه؟
میدونین که خدایی که غرب باور داره خدای مسیحیت و یهودیت تحریف شده است که موجودی تقریبا مادی و پر از سوتی و ضعفه کسی که توی کشتی گرفتن راحت از یعقوب شکست میخوره و پیامبریو در عوض بهش میده!!!!!!!!!
انتظار ما از افرادی مثل هاوکینگ برای پذیرش این خدا اصراری احمقانه است با عرض تاسف این نشون دهنده ضعف علمای ماست خدایی که اسلام و عرفان اسلامی مطرح میکنه بسیار علمی و منطقیه اما بیان و معرفی ما بسیار بد و ضعیف بوده (1707151) (alef-6)
 
سیدامیرجسین
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۴۷:۵۲
برادر محترم! تقلید در مسایل عقلی ناصواب و در مسایل نقلی صواب است. بیخود مسایل را قاطی نکنید اکر در بحث وارد نیستید (1707242) (alef-6)
 
محمد جواد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۲۸:۵۶
دلیل بر این نیست که چون فیزیکدان برجسته ای هستی در همه امور هم آدر مطلعی باشی و سخنانت قابل استناد. همینطور آیت اللهی هم نمی تواند انسان را در همه امور صاحب نظر کند. ضمن اینکه اگر جایز الخطا بودن انسانی را بدلیل منزلت وی رد کنیم بحث عصمت و انحصار آن به اولیای خدا را زیر سوال برده ایم. (1706309) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۵۰:۲۲
ازبس از این شاخه به آن شاخه پریدید ، منظورتان را نفهمیدم. باید این نوشته را در یک مجله فلسفی چاپ می کردید. به هر حال از این نوع گفتارها نظیر آنچه استفن هاوکینگ بیان کرده زیاد است. شنوند باید عاقل باشد ، که هست. (1706369) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۵۱:۴۶
خداوند به لطف خود این مرد بزرگ (جناب آقای سیستانی ) را برای ما و جهات تشیع حفظ فرماید
برای سلامتی ایشان صلوات (1706377) (alef-10)
 
حسین
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۰۹:۵۶:۳۳
ظاهرا منظور این مقاله بیشتر بحث های مربوط به هاوکینگ است. که تعداد قابل توجهی از هم میهنان با ان اشنا شده اند و برای این ادعاها پاسخی نتوانسته اند برای خود فراهم کنند و برخی کلا تا انکار همه چیز پیش رفته اند. حال سوال این است که چرا علمای دینی ما این مباحث را نا دیده می گیرند و به جز چند مورد جزیی به نقد ان نپرداخته اند؟ چرا پاسخ های قانع کننده ای برای این بحث ها ارائه نمی دهند؟ اساسا اگر کسی با این مسائل مواجهه شد از کجا باید پاسخی در خور بیابد؟ از نظر بنده حقیر نقد نظرات هاوکینگ کار چندان پیجیده ای نیست چرا که هاوکینگ نه یک فیلسوف بلکه فیزیکدان است. پاسخی هم که در این مقاله داده شده به نظر من نه پاسخ به نظرات هاوکینگ است بلکه توضیح چگونگی معاد است که وقتی جای سوال است که کسی به معاد اعتقاد دارد و می خواهد برای ان توضیح عقلانی داشته باشد.
غربی ها چند کتاب در مورد رد نظرات هاوکینگ نوشته اند ولی تا جایی که من اطلاع دارم در ایران کسی به صورت حرفه ای به ان نپرداخته است . واقعا جای خالی نظرات مربوط به دانش های جدید در حوزه علمیه دیده می شود. علم در مورد ساختار و کارکرد های نقاط مختلف مغز، اثرات ژنتیکی، فیزیک جدید و کوانتوم مباحثی را مطرح کرده است که در بعضی از موارد با اعتقادات دینی ما به ظاهر تضاد دارد و باید این مسائل جدید با اعتقادات ما هماهنگ شود ولی حوزه های علمیه ما و به طور کلی اندیشمندان اسلامی ما واقعا در این مباحث به روز نیستند درست است که مردم عادی زیاد با این مسائل اشنایی ندارند ولی قشرهای تحصیل کرده ممکن است با انها مواجه شوند و دچار سردرگمی شوند. (1706388) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۵۵:۱۶
جامع ومانع ، احسنت ! (1706727) (alef-6)
 
حسام
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۰۶:۲۹
با تشکر از اینکه نویسنده محترم،راجع به این موضوع نظر خود را بیان نموده اند که خیلی پسنده است ولی ای کاش دوستان به این نکته توجه میکردن که بیان افکار و نظرات فلسفی و ... وقتی مثبت و سازنده هستش که باعث ایجادبارقه های فکر کردن در مخاظبین با هر سطح دانشی بشه.... به نظر من استفاده از کلمات و نثر فلسفی و حوزوی که آدمو یاد مکالمات میرداماد و شیخ بهایی میندازه اونم در سال 1392 کمکی به اصل تفکر نمیکنه...ایکاش افکارمونو به زبان مردم امروز بیان می کردیم. (1706403) (alef-10)
 
دوستدار حقیق
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۱۲:۱۸
گرچه ظاهر مطلب کمی سنگین به نظر میرسد اما با کمی تفکر و اندیشیدن میتوان به باطن آن پر برد.
اگر بخواهیم مطلب را به طرز ساده تر ببینیم، پاراگراف آخر ،خلاصه کلام است...
آقای میرزایی! متشکر... (1706413) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۳:۳۴
دیر یا زود ما کامپیوترهای هوشمند یا رباتهایی با هوش خواهیم ساخت آیا این مطالب که فرمودید در مورد رباتی که نسل خودش را تکثیر می کند هم صادق است !!! (1706431) (alef-6)
 
اسدی
۱۳۹۲-۰۷-۲۲ ۲۱:۳۰:۱۴
برادر گرامی جناب آقای میرزایی با سلام
متن بسیار بسیار جالبی بود. گرچه بنظر حقیر شما در چشم مخاطب حضرت آیت الله سیستانی و اون آقای بریتانیایی را در دو کفه ترازو قرار دادید و این صحیح نبود. موضع حضرت آیت آلله هم به این تندی که شما تصویر کردید نبود. پیش از این در اینباره کامندی گذاشتم که اجازه نمایش ندادید

بنده چند سوال داشتم. از آنجا که جنابعالی دغدغه انتشار مطالب صحیح "ژورنالیسم حرفه ای" را دارید و همین امر باعث نوشتن متن فوق شده است انتظار این است که پاسخ سوالات حقیر را بدهید

1- نفس یک امر ماورایی و فرا مادی است، چطور در مرحله ای همان نطفه تلقی شده است؟ نطفه که همان ماده در حال حرکت است! یعنی اگر نطفه خارج از رحم هم باشد همان نفس است؟؟؟؟؟؟

2- شما گویا تسلط خوبی به فلسفه صدرایی دارید. اما این که فرمودید ""مسلّماً همه رفتارها و گفتارها و حتّی اندیشه های آدمی، قابل تبدیل به کوانتاهای انرژی و سپس مادّه ای با صورتی دیگرگون است"" که پا را از فلسفه فراتر گذاشته اید
اینهارا ملاصدرا اثبات کرده است (ریاضی) یا هاوکینگ؟ البته این میتواند توصیف و یا توجیه خوبی باشد اما آیا علمی است؟ اگر بله، لطفا راه دسترسی آن را برای حقیر نیز روشن کنید

3-اینکه فرمودید""نفس در این مقام، صورت هویّت انسانی ست و چون هر کمالی یعنی شیئیت شیء به فُرم یا صورت مربوط است، نفس می تواند به «اقامه صدوری» بدن را بیافریند"" و سپس با آوردن مثالی در مورد خیال انسان ((اگه اشتباه نفهمیده باشم)) و بعد بسط آن به افعال حضرت عیسی و حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام، ربط اینها برای حقیر بسیار بسیار جذاب آمد. اگه مسیر دسترسی به این مطالب برای حقیر فراهم کنید سپاسگذارم
با این وجود سوالی وجود دارد:
فعل حضرت عیسی معجزه محسوب میشود و امری خارق العاده است. شما چگونه عمل انسان عادی که بقول شما از طریق ژن حاصل میشود را مرتبه ای پایینتر از معجزه حضرت عیسی تلقی نموده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا پاسخ حقیر رو بدید و ایمیل بنده رو هم نمایش ندید (1717938) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۶:۱۱
ای کاش این نویسنده محترم واضح تر و بیشتر بنویسند. (1706438) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۶:۳۰
اغلب مردم ایران از فلسفه چیزی سر در نمیارن پس سعی کن منبعد این جور مسائل رو در مکان و زمان خودش مطرح کنی و من باب آگاهی از فلسه در نشریه ای اینچنینی خودتو نشون نده . (1706439) (alef-10)
 
کامران
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۸:۲۷
دوست عزیز ممنون به خاطر مقاله ات. ولی آیا بهتر نبود کمی ساده تر می نوشتی تا ما بی سوادها هم متوجه شویم. (1706441) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۹:۰۴
عجب قلمی استاد!‏ من که پای بحث استاد جوادی آملی می نشینم از نوشته شما هیچ نفهمیدم!‏ از بس از طیف های مختلف مردم دورید به زبان مکتب حرف میزنید نه مردم؛چه خوشحال شدم دقدقه مان یکی بود؛ چه منتقد که روشتان پر از ایراد بود؛امیدوارم نقد من به کارتان بیاد؛ البته الف هم چند وقتی است جسارت ندارد و کامنت ما بکار شما نمی آید؛ (1706443) (alef-6)
 
xword
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۲۹:۵۲
مگر نه این است که فلسفه ی اسلامی مبتنی بر منطق ارسطو است؟ و مگر نه این است که منطق ارسطو داراری اشکالات جدی است؟ پس این همه بحث بر سر چیست؟ من ویتگنشتاین را بر ارسطو و هایدگر را بر صدرا ترجیح می دهم (1706445) (alef-10)
 
پریشان
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۱۹:۴۴
حکایت:
گویند ملاصدرا در یکی از سفرهایش به شخصی برحورد کرد که مشغول لعن وی بود از او پرسید چرا ملاصدرا را لعن می کنی؟ گفت: چون او قائل به وحدت واجب الوجود است، ملاصدرا گفت پس لعن کن!!!!!!
حکایتی دیگر:
روزی فردی از کنار نهری می گذشت، شخصی را دید که دراز کشیده و دهان در آب کرده و مشغول نوشیدن است، به وی خطاب کرد که آیا نمی دانی اینگونه آب خوردن عقل را زائل می کند؟ آن فرد سرش بلند کرد و پرسید: عقل دیگر چیست؟ رهگذر گفت: هیچ، به نوشیدن ادامه بده!!!!!!1 (1706534) (alef-6)
 
a
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۴۴:۰۲
نظر شما برای شما محترم است ولی خیلی ها نظرشان بر خلاف شماست.
من بر خلاف شما صدرا را به همه این افراد ترجیح می دهم. (1706601) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۳:۰۸:۳۱
مبتنی بودن فلسفه اسلامی بر منطق ارسطو و ایرادات منطق ارسطو جای بحث دارد. اینطور نیست. (1707852) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۲۱:۵۳:۱۰
نظر همه شما محترم ولی من هیچکدام را قبول ندارم. فلسفه وقت کشی است که نام علم دارد. (1715535) (alef-10)
 
حسین
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۳۱:۳۸
بزرگترین ایرادی که بر متن بالا وارد است این است که با ادبیات شدیدا تخصصی متنی نوشته شده است و توقع دارند افرادی مثل بنده به بتوانم به راحتی بفهمم.
من کتابهایی از هاوکینگز خوانده ام با اینکه این فرد در رشته خودش یک دانشمند بزرگ است ولی کتابی که برای عوام می نویسد دارای ادبیاتی روان و قابل فهم است. نه دارای ادبیاتی که بنده نتوانم بفهمم که چی شد.
این فیزیکدان از این سخن انیشتین پیروی می کند که می گوید اگر توانستی مسئله را برای مادربزرگ خود توضیح دهی ان مسئله را فهمیده ای (1706450) (alef-10)
 
ali
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۳۹:۵۴
این چیزی که شما بهش تعریف کردی و بهش میگی فلسفیدن عزیزم سنار نمی ارزد یک کم بد نیست خودت را جای دیگران بگذاری. این که عین مجانین حرف بزنی و کسی نفهمد این افعال در پارسی امروز معادل چی دارند هنر نیست. گمان مبر که خیلی اندیشمندی و مردمان قاصر هستند از درک تو نه عزیزم تو مطلبی نوشتی که 10 درصد آنهم قابل فهم نیست این یعنی یا تو نمی دانی در چه عصری زندگی میکنی یا اینکه در همان حالات روحانی در زمان حرکت کرده اید وخبر نشده ای . (1706463) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۴۸:۵۵
فیزیک هاوکینگ بسیار سلیس تر و قابل فهم تر از فلسفه نویسنده محترم است (1706484) (alef-6)
 
بوکیام
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۰:۵۴:۳۵
با عرض سلام خدمت همه ی دوستان
قبل از همه ی این حرفا باید شما بدانید از چه چیزی دارید دفاع میکنید
همین فلسفه ی غرب که ریشه اون برمیگرده به آرخه باعث شده جها غرب به شیطان پرستی روی بیاورند و اون رو به رسمیت بشمارن.
شما بهتره بجای اینکه وقتتون رو در فلسفه طلف کنی آخرش بری تئی دانشگاههای جمهوری اسلامی کانت درس بدی یه کم از حکمت الهی حرف بزن و در مورد اون تحقیق کن
اگه شما مدارک علمی تون به جایی رسیده که آیت ا... رو رد میکنی که وا ویلاست....
دوست عزیز امیدوارم تجدید نظر کنی و راهی که غرب رفته و به اینجا رسیده رو طوطی وار دنبال نکنی (1706496) (alef-13)
 
جعفر
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۰۱:۰۲
خداهمه چیزرامیداند.خدآنسان رآمتحان میکند.اینرا کدام فلسفه میتواند برایمان تفهیم کند. (1706503) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۰۵:۳۲
اقا من فیلسوف نیستم ولی برنامه شبکه 4 روز جمعه پخش میشه اگر اشتباه نکنم به نام حکمت تکرارش هم روز های دیگه جناب دکتر دینانی و لاریجانی مباحث فلسفی رو مطرح می کنه واقعا لذت بخشه اصلا بدون فلسفه وجود و قبول خیلی چیزها قابل فهم و اثبات نیست (1706508) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۱۰:۲۷
خیلی بی انصافی. اولا سخن خودتو سطرها شرح دادی ولی از سخنان آقای سیستانی چند جمله ای ناقص نقل کرد ه ای و حمله کردی حداقل متن کامل سخنان ایشان راهم میآوردی.
ثانیا شما فکر کردی ایشان هیچ اطلاعی از آرا ملا صدرا و فلاسفه ندارند و فقط چون چیزی از دور شنیدن انتقاد کردند در صورتی ایشان سالها مشغول خواندن اسفار و فلسفه در مشهد بودند.
یکی از دوستانم با جمعی از جوانان چند سال پیش رسیده بود خدمت ایشان. آقای سیستانی فرموده بودند چرا شما اینقدر کم مطالعه میکنید و.... بعد شروع کردند در مورد ناپلئون یک ربع ساعت صحبت کردند از زندگینامه گرفته تا تحلیل علل موفقیت و شکست و ... بعد گفتن من هر کتاب فارسی و عربی که از گوشه کنار دنیا دستم میرسه میخوانم و توصیه کرده بودند که جوانان زیاد مطالعه کنند.
و وزیر سابق آموزش و پرورش که به دیدار ایشان رفته بود تعجب کرده بود که ایشان چقدر دقیق از متن کتب درسی اطلاع دارند.
(1706517) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۱۵:۳۲
بنظرم علم و دین یکی نیستند و دین نقش اخلاقیات را دارد.
بنابراین پاسخ دانشمند بزرگی همچون هاپکینز از طریق اخلاقیات و مسائل ماورا طیعی امری اشتباه و امکان پذیر نیست (1706528) (alef-6)
 
حسين
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۱۸:۲۹
فلسفه يعني بازي با كلمات. (1706531) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۱۸:۳۶
اگر هدفی جز تخریب شخصیت نباشه , این دو مطلب که هیچ سنخیتی با هم نداره چرا در کنار همدیگه گذاشته شده ؟!

ثانیا اتهامها تا بصورت رسمی نباشه نبایستی وقعی بر اون نهاد , بخصوص در مورد آقای سیستانی که خودشون بهتر میدونند اساس فقه شیعی بر فلسفه نهاده شده (1706532) (alef-6)
 
والا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۲۰:۴۰
معمولا وقتی مقاله ایی برای مجلات علمی که افراد خاصی زبان و مطالب آن را می فهمند فرستاده می شود با مقاله ایی که برای اقشار مختلف و طیفهای متفاوت از لحاظ علمی و... فرستاده می شود باید تفاوت داشته باشد.

خیلی ممنون می شدیم که مقاله " آسان سازی " می شد و کاربران زیادی می توانستند از مقاله مذکور استفاده می کردند و سطح آگاهیشان را بالا می بردند. (1706538) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۲۴:۰۵
چرا اینقدر مساله را پیچیده می کنید روشن تراز این پاسخ قرآن و البته تحقیر کننده برای منکران چه می خواهید؟
"وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ"
و براى ما مثالى زد در حالى كه آفرينش خود را فراموش نموده، گفت: چه كسى اين استخوان‏ها را زندگى مى‏بخشد در حالى كه چنين پوسيده و خاكستر شده است
"قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ"
بگو: همان [خداى‏] كه نخستين بار آفريدش زنده‏اش مى‏كند، و او به همه آفرينش- يا آفريدگان- داناست.
یس 78-79 (1706543) (alef-6)
 
فرهنگی
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۲۷:۱۹
فتح بابی است درباب فقه ودانشمندان به نام روزگارکاش بازهم ازاین دست مطالب درموردمسائل روزداشته باشیدممنون الف (1706553) (alef-6)
 
بی نام
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۳۲:۰۰
نویسنده ی محترم، سوالی دارم:
"شما در چه قرنی زندگی می کنید؟"
.
.
نه زبان و نوشتارتون به این دوره زمونه می خوره نه استدلالتون استدلالیه که بشه باش حرف کسی مثل هوکینگ رو نقض کرد. (1706566) (alef-6)
 
ش
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۳۳:۱۱
به جناب پروفسور هاوکینگ بفرمایید اون چیزهایی رو که رد می کنید به زودی (با رسیدن مرگ خود) به یقین خواهید دید ولی دیگه به حالت فایده ای نداره.
متاسفانه بعضی ها تا دو تا فرمول یاد می گیرند فکر می کنند دیگه به تمام علوم دهر مسلط هستند!
نه داداش جوگیر نشو، من و تو و کل این زمین خاکی تو این عالم یه ذره کوچیک هستیم و همونطور که خودت بهتر می دونی بشر حتی هنوز به گستره همین جهان ماده هم دست پیدا نکرده چه رسد به ماورای آن و چه رسد به خالق آن!
اثبات یا رد خدا از اون کارهاییه که بشر فقط برای سرگرمی خودش انجام میده و گرنه خدا اونقدر بزرگه که عقل ما بهش راهی نداره و بهتره به قول سهراب در افسون گل سرخ شناور باشیم. (1706570) (alef-6)
 
اسماعیل
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۳۵:۴۳
این عادت فلاسفه است و همیشه چرت و پرت هایی رو میگن که مردم نفهمند در ضمن امام صادق علیه السلام با فلسفه مخالف بود و اگه در سخنان این اقایون توجه کنید خیلی کم از اقوال ائمه اطهار استفاده میکنند و به ابن عربی سنی ملحد و سقراط و ارسطو که معلوم نیست کافر بود یا غیر کافر بشدت وابسته اند (1706581) (alef-6)
 
قاضی
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۱۲:۳۳:۰۰
سلام دوست عزیز، لطف کنید و متن یا آدرس حدیثی از امام صادق علیه السلام که در اون مخالفت ایشون با فلسفه برداشت میشه رو بفرستید.

ممنون (1712092) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۳۸:۵۴
بی خود فلسفه را موضوع پیچیده نشان ندهید. کجای متن نگاه فلسفی داشت الا اینکه از ادبیات فارسی معرب استفاده شده بود.
این خود خیانت به فلسه است که عوام را از فهم آن مشوش میکنید.
ضمنا از یک فرد دینی چه انتظاری دارید که درباره فلسفه بهتر از این نظر بدهد. شما هم تاجایی که فلسفه برای اثبات ماوراء الطبیعه کمکتان کند آن را قبول دارید و اگر متوجه شوید که فلسفه به دردتان نمیخورد با آن مخالفت خواهید کرد. (1706588) (alef-6)
 
روانپزشک
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۴۱:۳۹
بسیار عالی بود !مدتها بود که چنین مطلبی را در سایت الف نخوانده بودم . من به واسطه شغل و نیز دلمشغولی هایم با این مباحث آشنایم ولی فکر می کنم برای مردم دیگر با گرایشات غیر فلسفی مطلب سنگینی باشد .امیدوارم نویسنده در مقاله ای دیگر با زبانی ساده تر به توضیح این نوشته بپردازند. در ضمن آیا می دانستید اکثر آثارملاصدرا از جمله اسفار اربعه ترجمه فارسی در دسترسی ندارد و نکته آخر اینکه تا مرجع تقلیدی مثل امام خمینی که فلسفه و ارزش آن را بدانند پیدا شود قرنها طول می کشد نباید از همه انتطار یکسانی داشت.بهر حال باز هم متشکرم. (1706593) (alef-6)
 
مسعود
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۴۳:۵۴
lمتن پریشانی برپا کرده اید.
ضمنا بد نیست اگر می خواهید جواب استفن هاوکینگ را بدهید اول کمی فیزیک مدرن بخوانید که دست به دامان جملات اینچنینی نشوید:
"فی المثل فعل آدمی که بخشی تجلّی یافته از وجود او و انرژی یا فتون ساطع شده از بدن اوست،"
که علی رغم ظاهر ثقیل، هر متخصصی را به "لبخند" وا خواهد داشت. (1706600) (alef-6)
 
موقوف
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۵۱:۳۵
با سلام خدمت همه ی دوستان عزیزی که خواننده ی مطلبی بوده اید که گردایه ای از راست و دروغ است!!!

آیا عدم اعتقاد به فلسفه یونان مساوی این است که آیت ااه سیستانی با فلسفه به طور تام مخالف است؟؟
البته که به اقتضای وظیفه این مطلب را برای دوستان خوبم متذکر می شوم، چراکه با خودم عهد داشتم که در این سایتی که نظرات را انتشار نمی دهد نظر ندهم. گرچه طبق معمول انتظار می رود که دست اندر کاران سایت "الف" دوباره مانع از انتشار این مطلب شوند، اما دیگر مسئولیتی بر اینجانب نخواهد بود.
انتظار می رفت که سایتی مانند الف که در انتشار برخی نظرات اینقدر حساس است(حساس که نه... گزینشی عمل می کند) حداقل یک سر به سایت آیت الله العظمی سیستانی دامة برکاته میزدند بعد به انتشار این مطلب می پرداخت.
نظر نویسنده با واقعیت در تضاد و چه تضادی... تضاد فاحش است. در سایت معظم له می خوانیم که از جمله مراکز و موسساتی که ایشان تاسیس نموده اند "کتابخانه تخصصى فلسفه و کلام ـ قم" است:

«به منظور فعال کردن مباحث و تحقیقات علمى در زمینه علوم فلسفه و کلام وحفظ و نگهدارى کتاب هاى علمى دراین زمینه ، از سوى دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمى سید على سیستانى (دام ظله) مبادرت به تأسیس کتابخانه تخصصى فلسفه و کلام نمود.
هدف از تأسیس این کتابخانه به شرح ذیل مىباشد:
1ـ توجه بیشتر عملى و دفاع عقلانى از اسلام و مذهب شیعه.
2 ـ تمرکز بر حکمت و گفتگو به بهترین روش در زمینه تبلیغات اسلامى.
3 ـ بر آورده نمودن احتیاجات متخصصین و محققان از طریق فراهم کردن مصادر براى آنها وایجاد کتابخانه اى که به موضوعات زیر طبقه بندى مىگردد:
1 ـ فلسفه :
الف: فلسفه اسلامى شامل فلسفه مشائى و اشراقى و حکمت متعالیه.
ب: فلسفه غربى شامل وجودى و براغماتى و غیره.
ج: سایر فلسفه ها شامل فلسفه اخلاق و علم و معرفت و غیره.
2 ـ کلام ...»

این هم لینک مطلب:
http://www.sistani.org/persian/institute/555

توضیح دفتر معظم له در باره نسبت دادن مطالب به معظم له:
http://www.sistani.org/persian/statement/1516

و در پایان باید از سایتی که در اون خبرها رو به این روشنی بررسی و چاپ می کنید تشکر کنم.
و من الله توفیق (1706617) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۵۳:۴۵
اولین و بزرگترین مشکل در فقه و فلسفه (البته اگر قائل به وجود آن باشیم) اسلامی استفاده از کلمات بسیار زیاد عربی است که امروزه دیگر در بین عموم و مجامع علمی متداول نیست (1706628) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۱:۵۴:۲۴
به عنوان یک فیزیکدان می گویم که هاوکینگ یکی از بزرگترین فیزیکدانان معاصر است اما اظهار نظرهای این چنینی وی برداشت شخصی اوست و مطلقا از حیطه فیزیک خارج است. (1706629) (alef-6)
 
ALI
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۰۱:۰۵
LITTLE KNOWLEGDE IS A DANGER. (1706640) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۰۶:۳۴
در تاریخ این بحثها همیشه بوده ولی آنچه مهمتر از فلسفه است آثار دین بر جامعه است تا زمانی که امثال صهیونیست و القاعده وجود دارند فلسفه قدرتی برای اثبات حرفهایش نخواهد داشت. فلسفه وقتی قابل اتکاست که منتج به نتایج ماموس شود. (1706649) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۱۹:۱۹
ما که تحصیلات نویسنده را نمی دانیم ولی حضرت ایت اله سیستانی و پروفسور هاوکینگ را میشناسیم و براحتی نمیتوانیم نظرات ایندو استاد را زیر سئوال ببریم (1706674) (alef-6)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۳۰:۵۴
بحث خيلي جالب و مورد نيازي بود واقعا.
متشكرم. (1706695) (alef-6)
 
خواننده هميشگي شما
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۴۳:۳۳
با سلام خدمت نوسنده عرض كنم كه جملات ايشان شما را ياد استفن هاوکینگ انداخته ولي بنده را به ياد كتاب امام محمد غزالي و زهره انداخت زماني كه امام محمد غزالي ريس نظميه بغداد ده سال از عمر خود را در بهترين شرايط زندگي و شهرت رها كرد براي پيدا كردن حقيقت و پس از آن ديگر به نظميه نرفت و درس نداد. امام محمد غزالي اولين كسي بود كه به او لقب حجه الاسلام دادند. (1706711) (alef-6)
 
جلال
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۵۷:۳۳
کاملا بی ربط!!!...طینت و ژن چه ارتباطی به هم دارند؟!! "به تعبیر امروزی ژن آنها."!!! (1706731) (alef-6)
 
افشار
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۲:۵۸:۵۹
چرا همه چیز را قاطی میکنید هاوکینگ بحث علمی کرده و باید با علم جوابش را داد ، شما بحث کلامی میکنید (1706737) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۰۴:۴۱
جالب اينكه اين حضرات فيلسوف و فيزيك دان مدعي ، همه جهان را سرك مي كشند ، سر در هر كتاب باستاني فرو مي برند از چين و هند تا قلمرو ماياها را درمي نوردند اما به خود زحمت نمي دهند به دو شهر نجف و قم تشريف بياورند و در اين شهرها هماورد طلبي كنند ! (1706757) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۳:۲۸:۱۱
واقعا اینجوری فکر میکنی!!!! (1708612) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۰۸:۰۹
به نظرم تا دويست سال ديگه چيزي از اديان باقي نمي ماند و روزي مردمان به عصر ما مي خندند (1706767) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۱:۱۴
حرف های شما و دلیل آوردن از ملاصدرا پاسخ ایشان را نمیدهد، مطمینم هاوکینگ بهتر از شما فیزیک کوانتم و کلونینگ و ... را می فهمد! نمیدانم چرا اینقدر زور میزنید که از مظاهر تکنولوژی برای اثبات منویات خود استفاده کنید! به نظر میرسه حتی یک به اندازه یک سطر هم از این علوم اطلاع دقیق ندارید!

(1706772) (alef-6)
 
محمد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۳:۰۸
میدونم زورت گرفته چون اگه یکی بگه راهی که میرفتی به آبادانه نه مشهد.
فلسفه مال سقراط و افلاطونه نه امام صادق و پیغمبر.
هرکی هم خواسته ربطش بده راه برده به وحدت وجود همون حرفای ماده خدایی و همه خدایی و خود خدایی و همون حرف فرعون که تو قرآن زده را تکرار کردن و انا الحق گفتن
مادی گراها هم میگن خدا ماده است خدا جاذبه است
نمیخواد خودتو پشت حرفای گنده قایم کنی تا کسی نتونه نقدت کنه
رو صحبت کن امام صادق یا کانت؟ (1706776) (alef-6)
 
ُسید علی
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۳:۱۵
بسمه تعالی
با سلام
مقاله دوست عزیز که از سر دلسوزی نگاشته شده بود شایسته تقدیر است اما صرفتظر از بحث مهم بین مکتب تفکیک و فلاسفه اسلامی در خصوص مسائل توحید و معاد چند نکته را باید بیان داشت:
1. اینکه پروفسور هاوکینگ معاد را رد نماید و آیت الله سیستانی مخالف فلسفه صدرایی است هیچ ارتباطی بهم ندارد و نمیتوان مشی توحیدی آیت الله را زیر سوال برد ایا به نظر نویسنده تنها راه اثبات معاد فلسفه صدرایی است و هر که با این نظر مخالف باشد آب در اسیاب ملحدین ریخته است؟
2. ایا همه فلاسفه اسلامی نظریه ملا صدرا را خصوص معاد قبول دارند و برای اثبات معاد از ان استفاده میکنند؟
3. بدیهی مشی آیت الله با مشی تفکیک مطابقت دارد و ایا به نظر نگارنده محترم با مشی تفکیک نمیتوان معاد اثبات نمود؟
4. نگارنده از مستمسک قرار دادن حرف ایت الله توسط برخی از اقایان نگران است یا ملحد شدن مسلمین و ایرانیان و یا رد معاد توسط اقای هاوکینگ؟
5. به نظر بهتر بود نگارنده محترم مقاله ای در رد نظریه پرفسور هاوگینک بنویسند و به اثبات توحید و معاد بپردازند و عملا اثبات نمایند که با فلسفه صدرایی میتوان در مقابل اعاظم فیزیک دنیا نشست و به شبهات پاسخ داد.
6. محل نگاشتن این مقالات در سایت های خبری و عمومی نیست بلکه باید در محافل تخصصی بیان شود که مخاطبان دچار تشویش اذهان و سردرگمی نشوند و ثمره ای از بحث ببرند.
و من الله التوفیق (1706777) (alef-6)
 
یک بنده خدا (انشا الله)
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۶:۰۶
اسم الله الرحمن الرحیم
پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود
فلسفه اسلامی با ابزار فلسفه یونان باستان و به عاملیت متفکران اسلامی به دنبال توجیه عقلانی مسائل نقلی اسلامیست
به زبان ریاضی فلسفه اسلامی جواب را دارد! مجهول را دارد فقط معادله را می تراشد! متفکر اسلامی اگر هم بگوید چند خدا داریم به سمتی اثبات خود را می برد که بگوید یک خدا داریم(برهان خلف ملاصدرا )، متفکر اسلامی از تعبد خود نمی گذرد پس هیچ گاه از خطوط تعبد عبور نمی کند که تراوشات ذهنی اش کاملا عقلانی و فلسفی باشد پس اساس فلسفه اسلامی فلسفه نیست توجیه نقلیات است!
بر خلاف ادعاهای سفت وسخت طرفداران فلسفه اسلامی،فیلسوف اسلامی اساسا نمی تواند با فلسفه غرب و علم پوزتیویستی(که به نظر من آن هم به دلیل انسانی بودنش پر خطاست) مقابله کند! چون فیلسوف اسلامی اول و آخرش نتیجه کارش ارجاع به قرآن و حدیث هست! فیلسوف اسلامی به خیال خودش جایی پایش سفت است که متفکر غربی آن را افسانه می داند!
مثلا در همین تئوری بیگ بنگ که بعدا توسط هاوکینگ تعدیل شد امکان به وجود آمدن جهان از طریق تصادف ممکن است! چرا؟
چون عظمت جهان خلقت به حدی است که جامعه بشری همچون یاخته تک سلولی درآن می ماند پس آیا نمی توان استدلال کرد که این همه بی نظمی ( جهان بزرگ بدون حیات) نشانه تصادفی بودن خلقت است! جهانی که هیچ توجیه برای عظمت غیر قابل تصورش قابل قبول نیست!!! کره زمین که تنها یک نقطه بسیار بسیار کوچک از جهان هستی است که در آن حیات یافت می شود! و عظمت هستی آنقدر زیاد است که انسان با این همه ادعا تا کره ماه هم بیشتر نمی تواند برود!! جهانی که مرز عدم و هستی آن که در حال گسترش است را نمی توان به ذهن تقریب کرد و ... آیا همه این عظمت نمی تواند اشارتی به تصادفی بودن حیات روی کره زمین باشد؟
بعد ها سوال شد که بیگ بنگ را چه کسی ایجاد کرد،آیا خدا آن را نیافرید؟ همکنون هاوکینگ و دیگران به این نتیجه رسیدن که هیچ لحظه ابتدایی وجود نداشته یک حرکت پیوسته در انبساط (بیگ بنگ) و انقباض ( پایان هستی) وجود دارد! یک چرخه یا به ادبیات هندو یک کارما و....
متفکر اسلامی در جواب چه می گوید؟ اشاره به قرآن. زمین و آسمان را در 6 روز آفریدیم ! آفریدیم تا ببینیم کدامتان نیکو عمل ترید، خلقت ،هبوط، شیطان و....
زمین مشترک فلسفه اسلامی شما با هاوکینگ و داروین کجاست؟!! زمینی که با هم در آن مصاف می کنید؟! هیچ جا شما در جزیره ای با دشمن فرضی می جنگید
مفسر صحیح و کامل قرآن نه فقیه و فیلسوف اسلامی بلکه امام معصوم است (اگر متهم به عضویت در حجتیه نمی کنیدم) و اکثرا در حال خشت زدن هستند واقلا در حال شنا در سطح دریای معرفت و نه غور !
و مصیبت انسان عصر غیبت همین جدا افتادن از دریای معرفت است تا حدی که به فرمایش حضرت آیت الله وحید "تقلید عصر غیبت هم عرض اکل میت است" چه برسد به پاسخ به این سوالات اساسی که انسان از کجا آمده و به کجا می رود و خدا چیست که به فرمایش حضرت علی تفکر انبوه آن ره به جنون می برد! راه رفتنی است برادر من، به قول مرحوم دولابی (ره) "شنیدن کی بود مانند دیدن؟!" اینکه دنیا چیست از طریق شهود و عرفان قابل دریافت است نه فلسفه(چه اسلامی و چه غربی و چه ...) و علوم تجربی! که آنرا خبری شد خبری باز نیامد! بسیار بسیار انسان که به این خبر نمی رسند و از دنیا به دو مرگ حقیقت را می یابند و چه انسان های اندک که مصداق "موتوا قبل ان تموتوا" می گردند
پی نوشت : هاوکینگ نظریه پرداز است یعنی با توجه به بعضی نتایج علمی تئوری طرح می کند که کمترین تناقض را دارد به همین جهت با شهرت جهانیش هیچگاه نوبل فیزیک برای مثال نبرده، چون نظریه هایش هیچ گاه به چنگ تجربه نمی افتد. (1706782) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۶:۵۷
فلسفه گویی در علوم عملیه و اعتقادات بشری که در ذهن بشر و تصورات و تخیلات او سرچشمه دارند و از ابزاراهای محسوس یا از مفاهیم برخاسته از این ابزارها استفاده می کنند و در نهایت با این ابزارها قابل نتیجه گیری و اثبات اند تا زمانی که با غیب و شئونات خداوندی که از کل جهان آفرینش فراتر اند سر و کار نداشته باشد شاید اشکال و ایرادی بر آن وارد نشود . أما چنانچه فلسفه به حریم غیب و شئونات ویژه خداوند امثال صفات و اعمال و ذات حضرت حق وارد شود صاحبان خود را بعلت محدودیت ناچیز حجم و گستره ای که دارند به فناگاه گمراهی و هلاکت انداخته که از آن راهی به برون نخواهند یافت . قرآن کریم چنین فلسفه ای را تخریص (بیهوده گویی) و رجم بالغیب (سنگ در چاه انداختن) و قفو ما لیس به علم (پیگیری آنچه که آگاهی به آن قابل دسترسی نیست) توصیف کرده وصاحبان آن را هشدار داده و تهدیدهای سنگین کرده است ؛ زیرا دسترسی به حریم عظمت الهی برای بشر که در همه چیز محدود است هرگز امکان پذیر نیست و هر گونه تلاش در این زمینه جسارت به ساحت حق الهی است که غیب خود و جهان آفریدگان خود را از همه ی آفریدگان پنهان داشته و بجز در موارد بسیار محدود و اندک نیاز بشر از رازهای خود واین جهان پرده برنداشته است و هر ادعایی بر خلاف این حقیقت گزاف و باطل است . (1706784) (alef-6)
 
حامدحسین
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۷:۳۴
با کمال تاسف یک روزنامه نگار به گفتگوی علمی با دودانشمند پرداخته است یکی عالمی اسلامی که به فردی که دانش وسابقه اورا میدانسته است گفته شمارا چه به فلسفه ومسائل غامض آن که درین زمینه برای دانش جویان این رشته ارائه طریق نمائید واین ازین جمله دریافت میشود که گفته با آنچه ارائه میکنید نمیتوانید نسل جویای علم ودانش امروز را سیراب کنید ودرضمن کارشما نیست که به مسائل فلسفی موجود دردنیا پاسخ گوئید پس بهتر است کاررا به کاردان بسپارید .اما روزنامه نگار به حیطه هاوکینگ هم وارد شده است وحتما آن هم از طریق روزنامه نگاری دیگر مانند خود اماز نوع غربی آن که محتملا سخن هاوکینگ را درنیافته است بایسته مینماید سایت الف هم این موضوع به عهده اهلش بسپارد . (1706785) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۲۲:۴۵
به نظر میرسه نویسنده اطلاعات خیلی کمی از فیزیک دارد فیزیکدانان هرگز برای توضیح تکینگی یا زمان موهومی و نه هیچ کدام از دیگر مسایل فیزیک به فلسفه متوسل نمیشوند و اصولا فیزیک نجربی و فلسفه دو مبحٍث کاملا جدا از یک دیگرند
اگر نویسنده , کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ را مطالعه کرده باشد متن کتاب اصلا مذهبی و اعتقادی نیست بلکه به تشریح فیزیک کونتوم میپردازد لازم است فراموش نکنیم علم و دین دو مبحث جدا از هم میباشند که هر کدام را به جای خود مورد تحقیق و مطالعه قرار داد (1706797) (alef-6)
 
rezagol
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۲۳:۱۶
هرکس در زندگی براساس اموخته ها وتجربیات ودانش خود به جهان هستی نگاه می کند وهر کس دنیا را از دیده خود می نگرد اقای سیستانی دنیای خود را دارد واقای هاوکینز نیز دنیای خود وتفکرات خود را .مهم اینست که ما انسانها تفکرات خود را به یکدیگر تحمیل نکنیم وفکر نکنیم اراده ما اراده مطلق است تضارب اندیشه ها همواره انسانها را به رشد می رساند ولی برخی از انسانها فکر می کنند اراده مطلق هستند وان می تواند به دو دلیل باشد اول اینکه از سر جهل ونادانی است ودوم می تواند از سر تبهکاری وزیاده خواهی برخی از انسانها باشد (1706799) (alef-6)
 
عباس
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۲۶:۵۴
متاسفانه مراجع زیادی فلسفه را علمی بیهوده مینامند و حتی اگر این را نمیگویند، آنرا قبول ندارند. اگر خاطرتان باشد زمانی که آقای سروش بحث فلسفی را به رسانه و اینترنت کشاند، حتی بعضی از مراجع خودمان به جای پاسخگویی درست، ایشان را تکفیر کردند و فقط حضرت ایت الله منتظری بودند که پاسخ فلسفی زیبایی به ایشان دادند و آقای سروش نیز به اشتباه خود معترف شده و در بعضی نکات بر استدلال خویش پافشاری میکرد.
انشاالله با بحث باز و آزاد فلاسفه اسلامی، نتیجه جالب و قابل توجهی برای امت اسلامی داشته باشد. (1706807) (alef-13)
 
jdhk
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۳۰:۲۴
وقتی دانشمندی در این سطح که قانون مندی و ظرافت ها و عجایب جهان را بهتر از بسیاری از ما درک کرده است اعتقادی به خدا و معاد ندارد بهتر است کمی در مورد دلایل او بحث و بررسی شود.قطعا این گونه افراد قبل از بیان نظرات خود مطالعه ی بسیاری انجام می دهند و هرگز از روی بی دانشی و بی خبری اظهار نظر نمی کنند.تا آنجا که من نظریات این افراد از جمله اینشتین را مطالعه کرده ام به نکاتی قوی در باب خداشناسی دست پیدا کرده ام.معمولا" در کفر این افراد ایمانی قوی نهفته است. (1706814) (alef-13)
 
محمد ناصر
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۳۳:۳۴
جای بسی تعجب است که فردی بخواهد در یک مقاله به ظاهر فلسفی و علمی از یک سو نظرات دانشمندی بزرگ را که همواره از نظریات او در اثبات وجود خدا استفاده می شده به سخریه بگبرد و نفی کند و از سویی دیگر کلام مرجعی بزرگ را.
سخن آیت الله سیستانی این است که جدای از زیر سوال بودن اعتقادات و اصول ملا صدرای شیرازی و سخنان کفرآمیز "ابن عربی" چرا طلبه ها به جای یادگیری اصول و فقه اسلامی وقت خود را برای یادگیری چیزهایی بگذارند که نه تنها موافق دین نیست که مخالف آن نیز است. چرا طلبه ها به جای یادگیری اموری که برای هدایت مردم نیاز است سهم "امام معصوم" را بگیرند و وقت بگذارند برای یادگیری چیزهایی که نه به در دنیا می خورد و نه به درد آخرت خود و مردم؟! (1706822) (alef-6)
 
مهرداد م
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۴۲:۳۴
سلام
شاید خوب باشد علما را به نقد کشید اما شما قبل از فلسفه تو منطق یکچیزی میونید و اون هم اینکه معرف باید از معرف اجلاتر باشه ابتدا باید به جایگاه علمی شما در مقام نقد فقیه عالی قدری چون آیت الله سیستانی نظر کرد
امثال آیت الله سیستانی یا مکارم اگر در نقد فلسفه حرفی به میان می آورند اینان کسانی هستند که فلسفه را به گونه ای خوانده اند که میتوانند به راحتی تدریس کنند

پس شما قانون اول علوم عقلی را بجا نیاوردید
ثانیا:انصاف نبود بزرگواری چون آیت الله سیستانی را در کنار فرد مثل هاوکینگ بیاورید باز هم به جایگاه علمی ومعنوی آیت الله دقت نکردید
جا داشت برای نقد هر دوی آنان دو مقاله جدا ارائه میکردید البته با قیدی که در بالا بیان کردم که بنظر جایگاه شما در حدی نیست که آیت الله را نقد بکنید
ثالثا:ارائه همچین متنی آن هم در سایتی که هر فردی(چه فلسفه خوانده چه فلسفه نخوانده) مناسب نبود
مناسب این بود که این موجز در یک جایگاه علمی بیان میشد تا مورد نقد علمی تری قرار بگیرد

علی الظاهر خیلی نوشتم بس است
یاعلی (1706841) (alef-6)
 
حسن
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۴۶:۳۲
با سلام و درود راستش ما که نفهمیدیم چیگفتید لطفا با زبان عمومی نقد کنید (1706853) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۴۹:۰۸
دوستانی که ایراد بر نثر می گیرند باید بدانند که تعمدا این گونه ننوشته شده است و واژگان متن فلسفی هر کدام به مفهوم خاصی مرتجع است و نباید هم انتظار داشته باشیم که متن فلسفی را بدون خواندن مقدمات فلسفه بفهمیم.
من که فوق لیسانس مهندسی دانشگاه تهران دارم تازه در 40 سالگی نشسته ام کتاب منطق و فلسفه سوم انسانی را می خوانم و واقعا حسرت می خورم چرا این مطالب را در رشته های ریاضی و علوم تجربی به ما یاد ندادند (1706860) (alef-6)
 
ابراهیم
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۰۶:۱۳
با سلام
اینکه شما شخصی ملحد را با شخصیت ممتازی مثل آقای سیستانی در یک ردیف قرار داده اید متاسفم و نشانه ی کمال ضعف فکری و اعتقادی شما در مباحث کلامی میباشد
حقیر در صدد نقد نوشته شما نیستم اگر چه نقد بسیاری بر آن متوجه است٬ بلکه در صدد این هستم که بگویم شخصیتی مثل آقای سیستانی بر مطالب و مبانی فلسفه چه فلسفه سینایی چه صدرایی آگاهی کامل دارند و با بینش بسیار باز این نظرات را مورد نقد قرار میدهند و آنهارا مخالف قرآن و روایات اهل بیت عصمت میدانند همان جوری که آقای وحید خراسانی هم نقد شدیدی بر فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی دارند.حرف اساسی ایشان این است که لزومی به خواندن اسفار نیست بلکه باعث انحراف شدید از مکتب کلامی اهل بیت علیهم السلام میشود همان جوری که عرفان ابن عربی را عرفانی مخالف با اعتقادات شیعه میدانند .
امثال شما با توجه به اینکه عینک فلسفه را به چشم و افکار خود زده اید تنها راه حل بسیاری از شبهات را همان فلسفه میدانید لکن همه شبهات متوجه به مکتب شیعه را به راحتی و بدون فلسفه قابل حل میدانند.
متاسفانه مشکل طرفداران فلسفه شخصیت پرستیست. (1706896) (alef-6)
 
جعفر
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۲۴:۳۱
تفکردرذات خداونیزتفکردرصفات خدامذموم وحتی ممنوع است چون به الحادمی انجامد (1706933) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۱:۱۸:۳۵
پس ایمان به کدام خدا جایز است خدایی که هیچ از آن نمی دانیم و یا خدایی که خود برای خود تعریف کرده و آن را می پرستیم در حالت دوم چه فرقی بین خدای یکتا و بت ها وجود دارد زیرا هر دو را ما تعریف کرده ایم و هیچ شناختی از آن نداریم
باز هم فیزیک توانسته وحدانیت خداوند را تا حدی اثبات کند ولی این خدا با خدایی که ما می شناسیم و برایش صفات انسانی در نظر می گیریم زمین تا آسمان متفاوت است. نظر هاویکینگ به معنی نفی آفریننده نیست به معنی نفی شناخت ماه نسبت به آفریننده است. البته باید دانست که در علم تجربی هیچ چیز قطعی نیست و ما همواره دست آوردهایمان را با لفظ به نظر می رسد ممکن است و متحتمل است بیان می کینم. برخلاف آنهایی که نگرش ایمانی به جای عقل نسبت به خدا دارند و حتی بدون دلیل نیز وجود خدا را می پذیرند. و همین اعتقاد برایشان کافی است و این دلیل آن می شود که دین واقعیتی ارثی و محلی باشد (1708384) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۳۲:۲۰
حضرت ایه الله نظریات ملاصدرا را نفی نکرده اند فقط نظرشان این است که حوزه جای فلسفه نیست خوب این هم نظر وی می باشد (1706961) (alef-13)
 
سعيد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۳۴:۴۳
متاسفانه در حوزه هايي كه هنوز خيلي چيزها در آن به قطعيت نرسيده، نويسندگان از واژه هايي استفاده ميكنند كه براي خودشان هم تعريف دقيقي نداره و هر كسي ميتونه برداشت متفاوتي داشته باشه.
بايد حقيقت را در جايي جستجو كنيم كه قطعيت خودشو اثبات كرده. اگر قرار نيست قرآن به اين پرسشهاي اساسي مانند هدف آفرينش و معاد و بدو خلقت و غيره جواب بده پس براي چي داريم اونو ميخونيم؟ آيا واقعا در قرآن جوابي براي آنها نيست؟ قطعا هست ولي كجاست كسي كه بتونه استخراج كنه .......... (1706968) (alef-6)
 
حميد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۵۰:۱۶
ما كه نفهميديم چي شد. ولي از باب بيان يك نكته عرض كنم كه اون كشورهاي غربي ميان و نظريات بسيار پيچيده فلسفي پروفسور هاوكينگ رو به صورتي عامه پسند با فيلمهايي بسيار جذاب و با كيفيت(HD) براي مخاطب مي سازند و آدم از ديدن كيفيت اين برنامه ها لذت مي بره هرچند مطالب پخش شده با عقايد ما نخونه. حالا دوست عزيزمون زحمت كشيدن يه مطلب در نقد ايشون و آيت الله نوشتن كه بنده با مدرك فوق ليسانس هيچي ازش نفهميديم. به نظرم اين طور نمي شه نقد ديگران كرد و از عقايد پاك خودمون دفاع كنيم. من از نظر اون دوستمون كه گفته بودن اگر فيلترينگ نظرات مخالف برداشته شود و منتقدين همه با هم آزادانه بحث كنند بيشتر جواب ميده، لذت بردم. خلاصه به قول آيت الله ما اگر به دنيا بگيم ما هنوز خيلي چيزها رو نمي دونيم بهتر از اينكه وانمود كنيم دين ما براي همه چي جواب داره ولي در عمل از پاسخ به سوالات رايج طفره بريم و به فيلترينگ متوصل بشيم. (1707002) (alef-6)
 
سلطان
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۴:۵۲:۰۰
سلام.
درجهان اسلام هم داریم شخصیتهای منتقد فلسفه ی مصطلح که با استفاده از فیزیک و کیهان شناسی ،معاد و جهان اخرت و وجود خدا رو اثبات کردند....نمونه ش ایته الله مرتضی رضوی که در کتب تبیین جهان و انسان ،قرآن و نظام رشته ای جهان و با دانشجویان فیزیک وکیهان شناسی، نظریات ارزشمندشون رو انتشار دادندو از همین کتب مستندی ساخته شده به اسم آفرینش جهان.
از همین کتاب تبیین جهان و انسان دوتن از دانشمندان غربی که احتمالا هاوکینگ یکی از انهاست ، نسخه برداری یا درواقع سرقت علمی کردند و نظریات ان کتاب رو با کمی تغییر و حذف و اضافه به اسم خودشون ثبت کردند که مدارک این جعل و سرقت علمی در سایت بینش نو موجود هست
دوستان میتونند ان کتب رو از سایت بینش نو دانلود کنند( قصد تبلیغ سایت رو ندارم ،فقط احساس میکنم که این کتب نیاز به شناخته شدن دارند تا علاقه مندان به فیزیک با اثار علمای اسلامی اشنا بشوند.امیداورم این کامتن تایید شود.) (1707006) (alef-6)
 
حسن زبان ساده
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۵:۱۱:۵۰
این هم با زبان ساده

مبحث اول- اثبات دنیای (بخوانید وجود) نامتناهی
الف- بهترین و شاید تنهاترین روش اثبات که فطری و الهی و سبک و سیاق احتجاجات ائمه بخصوص در احتجاجات شاه سخن علی ع و عالم ال محمد رضا ع دیده ایم همانا برهان خلف است
ب- برهان خُلف روش اش این است که میگوید خیلی خوب قبول کردیم تو درست میگوئی اگر نتیجه حرف تو - دقت کنید نه حرف تو، بلکه نتیجه حرف تو- خلاف حرف تو باشد انوقت چی؟
ج- قبول کردیم دنیا متناهی است برای حداقل هر شخصی! اینک شرح و توصیف و ظواهر این متناهیت و محدودیت را شرح میدهیم:

هم ابتدائش (که شامل دو تا ابتدا میباشد ابتدای تولد یا بقول نویسنده محترم ابتدای نطفه و این ابتدا فیزیکی است و هم ابتدای موجود در ذهن- ابتدای ذهنی- یعنی حضرت بیگ بنگ Big Bang)

و هم انتهایش (یعنی مرگ) و ، دیگر، بعد مردن و پوسیده شدن استخوانها از وجود و اثار وجود این شخص چیزی نیست (البته این محدودیت و متناهی بودن هم دو نوع است یکی فیزیکی بدن ما یکی هم متناهیت ای که در ذهن ما بعنوان پایان جهان (مثلا انهدام زمین و انسان با جنگ جهانی) در ذهن ما نقش دارد
تا اینجا طرح و توصیف مدعیان متناهی بودن فیزیکی و فکری بود که شرح دادم
جواب-- اما تناقض!
نقد بر خودم!! فلانی ما - مدعیان محدودیت - در مورد ابتدای جهان بیشتر گفتیم و ادعا نمودیم در مورد آخرت شاید دنیا اصلا و لزوماً اخر نشود و مدعی هستیم یا بعضی از ما مدعی اند که امکان دارد.
جواب: ما صحبت از امکان متناهی بودن اخر جهان را میکنیم نه امکان نا متناهی بودن را. دقت شود! بلی دقت شود صحبت نقد متناهی بودن است و اینکه ایا ایا امکان متناهی بودن هست یا خیر
باز هم دقت شود که منظور از دنیا وجود است ولکن سهوا گاهی میگوئیم دنیا و منظور این زمین و انسان و موجودات روی ان است و گاهی هم سهوا میگوئیم دنیا و منظور وجود و حیات است. بر گردیم ببحث..
1- مکان شروع- از کجا (توجه از کدام مکان؟) بیگ بنگ حاصل شد؟!!! لاجرم مجبورید تعریف مکان بکنید اینجا نقد و تناقض بر شما وارد است که بدون تعریف مکان چه حقی داشتی و چرا گفتی از فلان جا!!!! و هرچه برگردی عقب دور باطل و لاجرم همیشه این سؤال مطرح که تعریف جا و مکان چه شد؟؟؟!! که گفتی از فلان جا.
به جائی نمیرسی و تناقض امکان ادعای متناهی تو آشکار شد
2- زمان شروع- از چه وقت یا زمان (کِی) شروع شد؟ بیگ بنگ حاصل شد؟!!! لاجرم مجبورید تعریف زمان بکنید و عینا مثل استدلال بالا شما به دور باطل میرسید.

به سمت آخرت فکرم بجائی نرسید!! که چگونه استدلال کنم از طریق برهان خلف که امکان نا متناهی بودن دنیای مادی و انسان روی ان وجود ندارد. من در مورد وجوب تناهی دنیا از این طرف یعنی در اینده هم از طریق برهان خلف فکرم بجائی نرسید مگر وجود ارمان و ارزوی دل در محاسبه خیر و شر که به عنوان یک وجود با وجودیت نامتناهی و ادامه جهان مادی در تناقض است.

توجه- این روش (برهان خُلف) که قاطع و ساده میباشد متفاوت است از روش جدل که در ان طناب بحث کشیده میشود و مباحث شیرین را در دل خود میپروراند ولی قاطع نیست.
یک مثال اجتماعی: مدعیان و طرفداران پول زیاد به فوتبالیستها میگویند باعث توسعه و زیادی ورزش میشود
برهان خلف: با زیاد دادن بودجه به یک عده از سهم عموم (سهم عمومی بیت المال) کاسته و کاستی ورزش بقیه جوانان میشود و کاستی در تناقض با زیادت و توسعه است که شما ادعا کردید!
تذکر برای سطح بالاتر و نکته شیرین: با روش برهان خلف بدون زحمت همان اول کار که بیگ بنگ چیزی را در جهان بوجود اورد میرسیم به اینکه بگوئیم چیز چیست؟؟!!!!!
نکته شیرین نه دعوای ماده و بنگ بنگ پرستان است دعوای حقیقی جدل! !؛ بحث در مورد ان چیز است. همه چیز موضوع چیز است و عدم، به حکم برهان خلف محکوم بعدم است و هرچه هست وجود است و هو است.
بحث دوم: نقد علم تجربی (فیزیک) و فقه (احکام بایدها و نبایده)
در ریاضیات مبحث مجموعه ها و زیر مجموعه ها مطرح است. فقه یک مجموعه و فیزیک یا علوم طبیعی یک مجموعه دیگر است این دو با هم مشترکاتی طبعا دارند و مفترقاتی که نه در این است نه در ان.
مشترکات مثل نماز و ستایش خالق کردن در هردو هم در فقه هم در روانشناسی فیزیک انسانی و مخیله انسانی و استئناس و ارامشش (که پشتوانه فوق العاده و سوپر ناچرال را شخص در ورا و ظهر خود و پشتیبان خود احساس میکند)، مشترکا در هر دو موضوعیت دارد.
مفترقات- مثلا در فقه اینکه انسان نمیتواند اولادش را از ارث محروم کند هیچ نقطه مشترکی در فیزیک ندارد. و یا در فیزیک (واقعیتهای طبیعی)، یک اکسیژن با دو هیدروژن تشکیل اب میدهد به فقه مربوط نیست. اگر در مجموعه فقه انرا بخواهیم نقد کنیم به جدل میرسیم که انهم بحثی است و اگر مبحث فیزیک را بخواهیم در خود مجموعه فیزیک نقد کنیم حال همین حال است.
برای برهان خلف اگر کسی انرا بپسندد و نه جدل را، لا جرم باید دنیائی دیگر (مجموعه دیگری) را داشته باشیم که این دو (فقه و فیزیک) زیر مجموعه های ان باشند (و یعنی این دو مجموعه با زیر مجموعگی خود نسبت به ان مجموعه بزرگ اذعان به حکمیت و سیطره ان مجموعه بزرگ نمایند). این مجموعه بزرگتر را بعضی فلسفه بعضی حکمت بعضی عقل یا تعقل یا تدبر نامیده اند.
مگر کسی بگوید چه اشکالی دارد که دعوای این مجموعه و ان مجموعه (فقه و فیزیک/ روح و ماده/ دنیا و اخرت/ مرغ و تخ مرغ....)در جهان باشد و همیشه باشد و اصلا چه اشکالی دارد که آبشان به یک جوی نرود!!! و الا بهر حال خداوند دعوا و کشمکش را قبول ندارد و تنازع را رد میکند و صلح و حکمیت عقل و عدل را خلق کرده و فرمان داده و مگر هنگام خلقت یا آفرینش یا بیگ بنگ جهان مدعی وجود داشته دعوائی وجود داشته تنازع و اجباری وجود داشته؟؟!! (1707046) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۵:۵۰:۱۴
مشکل اصلی از عدم درک اینجور تفاسیر استفاده از همان لغات فارسی عربی ۱۰۰۰ سال قبل است اینگونه متون باید فارسی سازی انهم به صورت امروزی در بیاید تا همه بتوانند استفاده کنند . دورانی که این مسائل مربوط به قشر خاصی بود به سر رسیده است (1707128) (alef-6)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۵:۵۶:۲۹
با سلام و ادب

ضمن احترام به جایگاه نقد تخصصی در حوزه های گوناگون ؛ لازم می دانم که به آفت بزرگی در این عرصه که در فضای امروز جامعه به چشم می آید اشاره نمایم.
متاسفانه این روزها شانیت ناقد در نقد مباحث تخصصی در بسیاری حوزه ها ، خاصتا حوزه معارف ابدا مورد نظر قرار نمی گیرد!
همانطوری که نقد یک محصل دبیرستانی علوم تجربی بر نظرات یک پرفسور متخصص ، جای تامل دارد مطمئنا نقد نظرات فقیه و عالمی برجسته نظیر آیت الله سیستانی در شان هر کس نیست.
انشا الله همگی ما تقوی پیشه کرده ، ضمن در نظر گرفتن شانیتها به راحتی به خود اجازه جسارت به بزرگان دانشمند در عرصه های مختلف علمی را ندهیم.

العاقبة للمتقين (1707135) (alef-6)
 
ابراهیم
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۰۵:۵۰
به نظر شما با این مقاله لامذهبی مردم رفع شد؟
پس چرا بیشتر لامذهبان از فیلسوفانند؟
فلسفه اسلامی منهای تزکیه و علوم جدیده منهای توحید و تزکیه هیچ ارزشی ندارند.... (1707150) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۶:۴۳:۲۴
حوصله خوندنش رو نداشتم. (1707232) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۷:۰۲:۲۸
با سلام، لطفا نظر آیت الله جوادی هم در مورد فلسفه بخوانید. ایشان هم نظرشان این است که فلسفه را به هر کسی تدریس نکنید، به طلبه نماز شب خوان فلسفه بیاموزید! شاید منظور آیت الله سیستانی چنین مطلبی است. (1707276) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۷:۴۰:۵۲
عزیز من اینهمه لقمه را دور خودت و ما چرخوندی که بگی هاوکینگ حالیش نیست؟!
نه برادر من.
اتفاقا کفر متفکرانه خیلی بهتر از دین موروثی است که 99.99 درصد جامعه ما به اون مبتلاست.
ایشون با تفکر به اینجا رسیده وگرنه به صورت موروثی مسیحی بوده.
مسلما این خیلی با ارزشتر از اونیه که ادم از وقتی به دنیا میاد به همه چیز اعتقاد راسخ داشته باشه و مخالف هم واجب المرگ باشه! (1707347) (alef-6)
 
ali
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۸:۴۹:۳۸
سلام
گذشت زمان و پیشرفت علم دست همه را رو خواهد کرد. (1707447) (alef-6)
 
دوست دار فلسفه
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۱۹:۰۶:۱۰
یکی از اساتید فلسفه اسلامی مهمان یکی از برنامه های رادیو فرهنگ بود.
شنونده ای از ایشان راجع به فلسفه کانت سوال کردند. پاسخ استاد چنین بود:
"نمی دانم و نمی خواهم بدانم"!!
اگر روش تدریس فلسفه اسلامی در ایران چنین است که محصول آن (استاد فلسفه)
نخواهد بداند! (بر خلاف هدف فلسفه که میل به دانستن است) گفته آیت الله سیستانی خیلی هم بی راه نیست! (1707490) (alef-6)
 
ناشناس
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۰۲:۴۷
همانطوریکه در اوایل مطلب گفتین ، کاش مطالبتون را به زبان شیرین فارسی می نوشتین نه عربی (1707588) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۲۶:۴۴
امیدوارم دوست عزیزمان این را بدانند که فلسفه از حکمت جداست !
بد نیست در این مورد به مباحث دکتر حسن عباسی سری بزنید که در اینترنت در دسترس است. ایشان به تفصیل در مورد تمایز فلسفه و حکمت بحث کرده اند. (1707621) (alef-13)
 
سامان
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۲۷:۳۴
ارسطو میگوید : هم برای اثبات وهم برای نفی فلسفه باید فیلسوف بود . شما نه در حد استیفن هاوکینگ هستید ونه در حد ایت الله سیستانی. وارد بحث بزرگان نشوید . این مباحث باید در عالی ترین سطوح حوزه ودانشگاه مطرح بشود وگرنه جز ضلالت وغوایت چیزی نصیب نخواهد شد . (1707624) (alef-13)
 
آریا
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۳۱:۲۱
نویسنده چون نتوانسته است بطور علمی پاسخ هاوکینگ را بدهد دست بدامان نثر بسیار سنگین شده که برای بسیاری قابل فهم نیست اما حرف مهمی نزده و نتوانسته پاسخی درخور به استیون هاوکینگ بدهد و به تکفیر روی آورده. (1707632) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۰:۵۷:۵۹
من نظریات هاوکینگ رو مدتهاست دنبال میکنم ....نظر شما رد نظر ایشان نبود بلکه استفاده از نظریات علمی ایشان برای رد برداشت شخصی ایشان در باب دین بود. که در آن هم به اشتباه فقط سعی در امکان پذیر بودن مباحث دینی خودتان در صورت صحیح بودن نظر ایشان داشتید......به نظر کار شما علمی نیست. (1707661) (alef-13)
 
علي
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۱:۳۵:۱۹
اخير كتابي به بازار نشر وارد شد بنام استيون هوكينگ خداوند و بهشت كه در برخي روزنامه ها نقدهاي ناقصي در مورد اين كتاب به چاپ رسيد و وقتي يك شب اين كتاب را باز كردم وقتي بخود امدم ديدم نزديك صبح است و چنان در اين كتاب زيبا أفكار پروفسور استيون هاوكينگ به زبان ساده نقد و بررسي شده كه واقعا پس از مطالعه اين كتاب احساس كردم ديدكاه من راجع به همه چيز تغيير كرده و خيلي راحت تر زندگي ميكنم در اين كتاب نخست عقائد هاوكينگ در مورد خداوند و بهشت و سرنوشت انسان تشريح و سپس با استفاده از نخستين اثر بجاي مانده از انسانهاي نخستين بنام ريگ ودا و متنون عرفاني كهن و اخرين دست أورده هاي بشر در زميينه كيهان شناسي و فيزيك و علوم تجربي عقايد اين دانشمند شهير عصر ما نقد و بررسي شده و جالب اين است كه روز پس از خريد و مطالعه كتاب به كتابفروشيهاي روبروي دانشگاه تهران مراجعه كردم و با كمال تعجب ديدم كه تمام نسخه هاي كتاب سريع بفروش رسيده است جا داشت كه ان سايت و ساير نشريات از مطالب مندرج در اين كتاب استفاده ميكردند اگر كسي ميخواهد در مورد خدا و بهشت از ديدگاه علمي و وجود و عدم وجود انها اطلاعات خوبي بيابد حتما مطالعه اين اثر را از دست ندهد (1707724) (alef-13)
 
س فلاحت
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۲:۰۳:۲۸
بسمه تعالی
نویسنده محترم مقاله جنابعالی که از بعد احساس مسئولیت این مقاله را تهیه کرده ای به نظر حقیر این زحمت فی نفسه ارزشمند و جای تقدیر دارد اما بنظر می رسد نقطه نظر جنابعالی در حد پاسخگویی به نظر حضرت آیت الله سیستانی مد ظله العالی و حتی آقای استفن نیست چرا که :
1- اولا اگر حضرت آیت الله انتقادی به نقطه نظر فیلسوفی دارد باید دلایل ایشان را بصورت کارشناسی شنید و توسط صاحب نظران تحلیل و بررسی کرد بعد اظهار نظر کرد بنده فکر میکنم نقد بر نظر چنین شخصیتی باید سطحی همتای وی و یا بر گرفته از چند صاحب نظر صورت بگیرد این در صورتی است که احساس می شود نظر خود جنابعالی هم نقد زیاد میطلبد که در این مقال جای آن نیست باشد تا انشاالله در فرصتی مناسب تر .
2-نظرات آقای استفن یک نظر تخصصی فلسفی نمی تواند باشد چرا که تخصص وی همانطور که خودتان نیز اشاره فرمودید ایشان فیلسوف نیست بلکه یک فیزیکدان است لذا نظراتش بنتیجه نباید تخصصی فلسفه ای باشد شایان ذکر است که ایشان نیز مانند خیلی از دانشمندان لائیک نظری بر رد زندگی بعد از مرگ که اللهیون بر آن تقید دارند مطرح کرده که خیلی هم ارزش ذاتی ندارد و ادله کافی بر رد این نظریه باطل وجود دارد و نیازی به زحمت جنابعالی ندارد و اگر شما مطلع نیستید به عنوان نمونه می توانم بگویم که هزاران کتاب بر اثبات معاد و زندگی پس از مرگ توسط اندیشمندان و علمای بزرگ نوشته شده که می شود به یکی از آنها که مربوط به کتاب معاد حضرت ایت الله مرحوم تهرانی است اشاره کرد که خواندن آن برای شما و کسانی که بر حرفهای مفت این فیزیکدان صحه گذاشته اند تاکید میکنم با تشکر . (1707755) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۲:۱۸:۲۶
حالا چرا جملات این بحث ها همش عربی است؟ به نظرم من می شد این مطلب رو فارسی و واضح هم نوشت ولی اگه فارسی و روان باشد از تأثیرگذاری آن کم می شود. درست مثل اینکه به ظاهر روشنفکران چند کلمه انگلیسی وسط جمله می گند که آره، ما می فهمیم. (1707789) (alef-13)
 
Amin
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۲:۱۸:۴۰
سلام :
اقاي ميرزايي بايد وزن خودش را بسنجد و بداند چه كسي را نقد مي كند و اصلا سواد ايشان چيست؟؟؟؟؟؟؟
ثانيا از الف بعيد بود مرجعيت بازيچه يك نويسنده ساده شود
ثالثا : براي رفع سوال افرادي مثل هاوكينگ , چيز جديدي نيست زمان ايمه هم اين افراد بودند و روش انها كه گفتگو بر پاييه فطري بود براي ما تنها حجت و كافي است (1707791) (alef-13)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۷-۱۷ ۲۲:۲۸:۵۸
سلام
مقاله را خواندیم، شایسته است نقد کننده و نویسنده را بشناسیم.
در "الف" توضیحاتی آمد که ایشان خود را اینگونه معرفی می کند: فيلسوف و دين پژوه ايرانی
ایشان همان نویسنده ی مقاله معترضه به فتوای آیت الله بیات زنجانی است.
پاسخ فقهی متفاوت از نظر روش خطاب ایشان هم در همین سایت بود.
پاسخ ایشان: http://alef.ir/vdchkxnzw23nwkd.tft2.html?193449
یک پاسخ تخصصی: http://alef.ir/vdcip5az5t1a3u2.cbct.html?194034
در مقالات دیگر هم دیدم که ایشان خود را مدرس در حوزه معرفی کرده اند.
خدمت استاد گرامی عرض می کنم که :
اولا چگونه به شما ثابت شده که حضرت آیت الله گوینده اند و چطور دست یافتید که چه گفته اند؟ چطور تصدیق کردید؟
دوما آیا اصالت صرفا به عقل و تفکر انسان را به نتیجه می رساند؟
آنگاه که تزکیه نباشد، تربیت نباشد، این فلسفه دانی انسان را به کجا می برد؟
غیر از آن است که به منفعت طلبی عمیق؟
اگر انسان بدون راهبر می توانست بفهمد در آخرت و پس از مرگ و ملکوت چه می شود که خداوند پیامبر نمی فرستاد. حال آنکه نتیجه آرای فیلسوف غیر موحد یا خدا سازی است یا انکار خدا.
سوما من در تعجبم که چرا ایشان سعی می کنند در حیطه مرجعیت بنویسند.
موضوعی در حوزه مشهور است که دو چیز خیلی صدا دارد، یکی خرده پول و یکی خرده علم.
من با روحانیون بسیاری روبرو بوده ام. معمولا از بی جایگاهی علمی است که یک طلبه از رهبر و مرجع تا همه و همه ی بزرگان را نقد می کند.
اگر کسی بویی از تخصص برده باشد به جای پا در کفش بزگان به گزاف کردن، کلام علمی می گوید نه آنکه بزرگان را وزن کند.
این رفتار به ما این پیام را می دهد که فرد علاقه دارد در جامعه با بزرگان دیده شود. حال آنکه ما از نویسنده کلام تخصصی ندیده ایم.
تقاضا دارم نویسنده تفاوت ادبیات دو لینک بالا را ببیند و بداند تکیه بر جای بزرگان نتوان زد، چه برسد به گزافه!
نخواستم اینطور بنویسم اما مرا به سان کودکی ببینید که صادقانه می گوید پادشاه عریان است.
والسلام (1707808) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۰:۲۷:۲۶
میگم شما که از آیت الله سیستانی و استفان هاکینگ با علم و دانش ترید چرا اونها اینقدر معروف شدن و کسی نویسنده این مطلب رو نمیشناسه؟ واقعا اعتماد به نفس بالایی دارید من خودم حرف استفان هاکینگ رو قبول ندارم این که مابه فلسفه نپردازیم رو هم قبول ندارم اما خودم رو در مقام تحلیل این آقایون هم قرار نمیدهم. (1707961) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۰:۴۴:۰۳
همين كه نقد علمى باب شود ومابدون ترس از اسامى بزرگ وسترگ جرات كنيم نظر اتشان را نقد كنيم پديده بسيار مباركى است واصلاً ( انظر ما قال ولاتنظر من قال ) معنايى جز اين ندارد
بنا براين صرفنظر ازنقد متوايى اين نوشته نفس پرداختن به اين موضوع جاى تقدير دارد ولذا هم از نويسنده فاضل ان وهم ازسايت الف براى اانتشار ان به نوبه خود متشكرم (1707980) (alef-6)
 
سعيد٥٧
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۱:۱۷:۰۰
با سلام
من نمي گويم حق با نويسنده است يا با آيت الله
اما از نويسنده مي پرسم : آيا فكر ميكند آيت الله فلسفه را مي شناسد و مخالف است يا از روي جهل مخالف است ؟
آگر بگوييم مي شناسد و مخالف است اين يعني مخالفت عالمانه كه قطعنا حجت و حكمت دارد .
اگر گفته شود از جهل آنگاه بايد پرسيد آيا فردي عالم از روي جهل به موضوع موضع مخالف مي گيرد. (1708003) (alef-6)
 
سامان علوی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۱:۱۷:۲۳
سلام خدمت تمام دوستان
بهتر است بجای کامنت گذاشتنهای پی در پی یکبار بطور دقیق فرمایشات این سه شخصیت اصلی این سناریو را دوباره بخوانید: آیه الله - فیزیکدان مشهور - آقای میرزایی
بنده این کار را کردم و به نتایج زیر رسیدم:
آیه الله منظورشان از رد فلسفه به هیچ وجه رد فلسفیدن نیست بلکه رد فلسفه های موجود در فلسفه ی یونان و نیز فلسفه ی اسلامی است.
در کتاب درسی سال چهارم رشته انسانی مطالبی آمده که به شدت با تعالیم دین حنیف و مترقی اسلام در تناقض است.
اولا در همان آغاز کتاب تلاش کرده اند که بین دین و فلسفه آشتی بدهند در حالیکه این کار را با یک مغالطه ی ظریف انجام داده اند. یعنی فرمایشات اولیاء دین را که در تأیید تفکر و تعقل است بعنوان تأیید فلسفه های موجود آورده اند. و خلاصه تا برسد به فصول پایانی که نظریه ی وحدت وجود را مطرح نموده است در حالیکه این نظریه که بین هستی خلق با هستی خالق تباینی قائل نیست با آیه ی لیس کمثله شیء در تناقض است.
باری ... اگر فرمایشات آیه الله را با دقت بخوانید متوجه می شوید که ایشان چقدر حکیمانه وظیفه ی شرعی خود در دفاع از دین و حق و حقیقت را انجام داده اند.
در خصوص دو شخص دیگر این داستان خلاصه می کنم که به گمانم بیان همین حقیقت که در بالا عرض کردم روشنگر سایر موارد هم می باشد.
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل....
ضمنا توصیه می کنم برای مطالعه در خصوص حقایقی ازین دست اما با زبانی بسیار ساده و علمی حتما به پایگاه اینترنتی استاد محمد علی صالح غفاری سر بزنید. مطمئنم که از خوندن مطالب عمیق اما با بیانی ساده شگفت زده میشین. همین عنوان را در گوگل فارسی سرچ کنید . براحتی به گنجینه ای عظیم وصل میشین: پایگاه اینترنتی استاد محمد علی صالح غفاری (1708004) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۱:۱۸:۰۷
تو کی هستی که حضرت آیت الله سیستانی رو نقد میکنی.لطفا یک ذره از سوابقت بنویس به جای این که از تکنیک های سخن پروری استفاده کنی (1708006) (alef-6)
 
میراقا طلبه جانباز از قم
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۲:۱۶:۱۸
باسلام بسمه تعالی بنده نقد جناب آقایان س فلاحت ومهدی رامناسب دیدم ازاستدلال قوی برخوردار بودند به علاوه نکات نصایح بر نویسنده مقاله وطنز زیبائی که >پادشاه عریانست>کفایت می کنددیگر بنده تصدیع ننمایم ومثل نویسنده مقاله اظهار لحیه نکنم چون لحیه ام خیلی کوتاه است.واما نظر ملا صدرا -ره- درحد یک پیشنهاد تصویری معاد برمبنای حرکت جوهری است وبرخلاف آیات قرآن نیست هرچندفرمایش حکیمی هم مخالف ظاهر قرآن نیست که مبانی واصول ملا صدرارامنکراست.به نظرم داور مابین این دوجریان فکری باید صاحبدلی آشنا به هردومبانی ومتخصص درفلسفه وعرفان و تفسیر قرآنی باشد نه جناب آقای میرزائی.بازهم بنده هم صادقانه میگویم :>پادشاه عریانست (1708031) (alef-6)
 
علی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۳:۲۳:۰۲
راستی روی این موضوع فکر کرده اید که چرا ابوعلی سینا رازی خوارزمی ابوریحان بیرونی قطب الدین شیرازی خیام و... دیگر تکرار نشدند!!!!!
چون در قرون اخیر ما به علوم تجربی و فلسفی و عقلی کم توجه شدیم و همن باعث عقب ماندگی ما شد.
ولی غرب بعد از غفلت ما به این علوم به این علوم (در دوره رنسانس) توجه کرد وباعث پیشرفت شگرف انها شد. (1708057) (alef-6)
 
امیر حسام
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۳:۳۹:۰۳
امیدوارم روزی سواد فهم مطالب اینچنین را کسب کنم . (1708059) (alef-6)
 
یه بنده خدا
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۶:۵۴:۳۰
سلام
من وارد اصل بحث مورد نظر نمی شوم ولی لازم می دانم به عنوان کسی که چند مدت درس فیزیک را در دانشگاه خوانده اظهار نظری بکنم:
اصولا تطبیق نتایج یک علم با گزاره های علمی دیگر مخصوصا اگر این دو علم دارای سنخیت های متفاوت باشد کار صحیحی نمی باشد.بنای علم فیزیک بنا بر تعریف نشده هایی مانند طول ،جرم وزمان است که تا این ها را تعریف نکند حق ورود به مباحث مجردات مانند ارواح وفرشتگان و عوالم آنهاو غیره را که نه از جنس ماده اند ونه جرم وطول وبعضا در عوالم بالا زمان ندارند راندارد و متاسفانه امثال آقای هاوکینگ به علت بی اعتقادی ویا حداقل مطالعه نکردن فلسفه الهی،به خود حق می دهند هرآنچه که در علم فیزیک اثبات نمی شود را انکار کنند.از طرف دیگر بعضی از ما معتقدان هم به مجرد پیداشدن شواهدی بر امکان اثبات فیزیکی پدیده هایی غیر معمول مثلا کش آمدن زمان ویا جوان ماندن سریعا به اشتباه از مقدمه ای فیزیکی به اظهار نظر در مورد امور روحانی و دینی اقدام می کنیم.لذا خدمت دوست عزیز نویسنده این مطلب عرض می کنم که به هیچ وجه در مورد مواردی مانند معراج پیامبر و امثال آن با پیش فرض ها و گزاره های فیزیکی اقدام نکنند. ممنون (1708121) (alef-6)
 
AMINI
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۸:۰۲:۴۷
تمایل علمای آخر الزّمان به فلسفه و تصوّف
الْعَلَّامَةُ الْأَرْدَبِيلِيُّ فِي حَدِيقَةِ الشِّيعَةِ، نَقْلًا عَنِ السَّيِّدِ الْمُرْتَضَى بْنِ الدَّاعِي الْحُسَيْنِيِّ الرَّازِيِّ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْإِمَامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ: يَا أَبَا هَاشِمٍ سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ وُجُوهُهُمْ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ مُظْلِمَةٌ مُتَكَدِّرَةٌ ، السُّنَّةُ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ ، الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ مُحَقَّرٌ وَ الْفَاسِقُ بَيْنَهُمْ مُوَقَّرٌ ، أُمَرَاؤُهُمْ جَاهِلُونَ جَائِرُونَ وَ عُلَمَاؤُهُمْ فِي أَبْوَابِ الظَّلَمَةِ [سَائِرُونَ‏] ، أَغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاءِ وَ أَصَاغِرُهُمْ يَتَقَدَّمُونَ عَلَى الْكُبَرَاءِ ، وَ كُلُّ جَاهِلٍ عِنْدَهُمْ خَبِيرٌ وَ كُلُّ مُحِيلٍ عِنْدَهُمْ فَقِيرٌ ، لَا يُمَيِّزُونَ بَيْنَ الْمُخْلِصِ وَ الْمُرْتَابِ ، لَا يَعْرِفُونَ الضَّأْنِ مِنَ الذِّئَابِ ، عُلَمَاؤُهُمْ شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لِأَنَّهُمْ يَمِيلُونَ‏ إِلَى‏ الْفَلْسَفَةِ وَ التَّصَوُّفِ ، وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ الْعُدُولِ وَ التَّحَرُّفِ ، يُبَالِغُونَ فِي حُبِّ مُخَالِفِينَا ، وَ يُضِلُّونَ شِيعَتَنَا وَ مُوَالِيَنَا ، إِنْ نَالُوا مَنْصَباً لَمْ يَشْبَعُوا عَنِ الرِّشَاءِ وَ إِنْ خُذِلُوا عَبَدُوا اللَّهَ عَلَى الرِّيَاءِ ، أَلَا إِنَّهُمْ قُطَّاعُ طَرِيقِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الدُّعَاةُ إِلَى نِحْلَةِ الْمُلْحِدِينَ ، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ فَلْيَحْذَرْهُمْ وَ لْيَصُنْ دِينَهُ وَ إِيمَانَهُ. ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ هَذَا مَا حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ هُوَ مِنْ أَسْرَارِنَا فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ‏
مستدرك الوسائل ، ج‏11، ص381 به نقل از حدیقةالشیعة (1708180) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۸:۲۵:۱۷
یک نکته : بیماری اسکلروز آمیوتروفیک جانبی تا 5 سال و ماکزیمم 10 افراد را می کشد و لیکن استیفن هاوکینگ ایشان هنوز بعد از 50 سال زنده مانده که بر خلاف اول که به خدا اعتقاد داشته حالا ملحد شده ؟ ایا این همان سنت خدا نیست که برای فرعون و ... اعمال شده (1708196) (alef-6)
 
علی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۸:۳۵:۵۵
آیت الله سیستانی مرجع بزرگی در جهان اسلام هستند این نوع برداشت ها در مورد ایشان اصلا درست نیست .. (1708208) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۸:۴۲:۴۲
من هیچ نمی دانم فقط می دانم که دنیا عوض شده برای مواجهه با این دنیای عوض شده می باید مانیز خودمان و ابزارها و شیوه هایمان را نوسازی کنیم متاسفانه ابزارها را شناخته ایم و تاحدودی هم نوکرده ایم ولی خود را نه!! و چنین است که می بینیم هرروز در گوشه ای بابی گری و بهایی گری و هاوکینگ گری!!!و..... باب می شود .جان کلام اینکه بقدری دینمان ودنیایمان را سیاسی کردیم که یادمان رفت سی سال پیش سروش نعمتی بود برای مواجهه با مارکسیسم وشریعتی نعمتی بود برای مقابله با دین خانه نشین و....و.... ایکاش می توانستیم و همه متفکران مسلمان را گرامی می داشتیم و اجازه می دادیم مردم در زیر افکار سروش ومجتهد شبستری و شریعتی و ...... کامنت میگذاشتند و آنگاه برای رد نظراتشان مطلب می نوشتیم . (1708216) (alef-6)
 
ایرانی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۸:۵۹:۱۶
همه باید توجه داشته باشند که خداوند بزرگ به جز ذات متعالی خود همه ی افرینش های جهان را جفت قرار داده مانند شب وروز ماه خورشید پس بنابرین این جهان هم جفتی دارد ای جهانیان قران بخوانید همه جواب ها را میدهد بادلیل محکم (1708234) (alef-6)
 
حاج حسینی
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۹:۲۷:۲۱
متنی که نوشته شده است نه به زبان دری است ونه به زبان عربی لذا فهم آن ظاهرا فقط توسط نویسنده امکان دارد اما آنچه گفتنی است سیستانی فقیهی طراز اول است وبدلیل دانش فقهی بشدت درگیر مسائل جامعه اسلامی بوده واشراف وی به مسائل ناشی از عمق فقهی وی است که جایگاه رفیعی برای وی میسازد وازین هرکه باوی روبرو میشود متحیر میشود اما به گمان من نکته سخن نامبرده با راوی کلامش در تاسف از شان علمی کسی است که سکان دار امری شده است برقامت اونیست اما مرجع تقلید میداند نفی فلسفه تاکنون کاساز نبوده زیرا که حاصل چالش ذهن آدمی وجهان پیرامون است اگر جهان را از آدمی بگیرند فلسفه تعطیل خواهد شد .وهاوکینگ هم سخن اورا دیگران با ابزار باید دریابند وخوداین طبیعی است که هرگونه خواهند دریابند وتو بگو استرونومی را با خدا چه کار جزاینکه استرونومی خود مخلوق اوست که اگر جزاین باش خدائی بی مفهوم شود . (1708255) (alef-6)
 
سید
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۹:۳۵:۳۲
برادر گرامی بنظرمی رسد که روایت شما از حد یک مطلب صرفاً ژورنالیستی با طبعی عجولانه ، به سیاق یک خبر و گزاره خبری و نه در حد نقد یک تفکر فراتر نخواهد رفت. کدام استدلال و احتجاج شما برای اقناع هاوکینگ که با متافیزیک و احتجاجات دینی سر و کاری ندارد و از زاویه علم و مشاهدات عینی نظریه پردازی می کند، کاربرد خواهد داشت؟ آیا اگر شما در مناظره رو در رو با هاوکینگ باشید برای نقد و فصد دیدگاه او با فلسفه صدر المتألهین به پیشواز او خواهید رفت؟ آیا باز تولید علوم انسانی در کشور ما تا این حد متوقف و ابتر است ؟ به ظن حقیر صرف استناد به آیات و روایات و تشابهات و فقه سنتی راهگشای چالش های کنونی نقادان لائیک در عرصه علوم انسانی نیست . (1708263) (alef-6)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۷-۲۳ ۱۹:۵۵:۵۸
سلام
این برداشت از دانش سطحی شما از آیات و روایات سخن می گوید.
اگر قرار است کسی پاسخ استون هاوکینگ را بدهد، پیشتر این جواب در دهها کتاب اعتقادی داده شده. یک نمونه از کسانی که بسیار ساده این نقاط را روشن می کند آقای سید محمد باقر علوی تهرانی است. در گوگل سرچ کنید و با ایشان آشنا شوید.
ما گشته ایم و یافته ایم، بگردید که هست. (1719877) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۹:۴۱:۴۰
من که جست وگریز زدم نمی فهمیدم چی میگه
فقط فهمیدم ایشون به سایت های مختلف سر می زنند واز اقای روحانی وظریف مایه گذاشتند (1708267) (alef-6)
 
حمید
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۰۹:۴۹:۴۴
"مانعی نیست مردم در بیان عقیده خود آزادند. امّا تأسفم از محتوای کامنت هایی بود که به زبان شیرین فارسی در ذیل آن «خبر» گذاشته بودند" !!!!!!!!!!!! (1708272) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۱:۱۷:۳۳
چه خوب. نمی دانستیم که فلسفه ما را به فلاح، نزدیک می کند. (1708379) (alef-6)
 
جعفر
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۱:۱۸:۳۳
باوربه وجودخدابایک تلنگربه ذهن حاصل میشودوباتفکرزایل میگردد.خداپرستی جرقه ای است که پی درپی ذهن راازسردی تفکردورمی کند. (1708383) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۱:۲۷:۳۲
فلسفه گویی در علوم عملیه و اعتقادات بشری که در ذهن بشر و تصورات و تخیلات او سرچشمه دارند و از ابزاراهای محسوس یا از مفاهیم برخاسته از این ابزارها استفاده می کنند و در نهایت با این ابزارها قابل نتیجه گیری و اثبات اند تا زمانی که با غیب و شئونات خداوندی که از کل جهان آفرینش فراتر اند سر و کار نداشته باشد شاید اشکال و ایرادی بر آن وارد نشود . أما چنانچه فلسفه به حریم غیب و شئونات ویژه خداوند امثال صفات و اعمال و ذات حضرت حق وارد شود صاحبان خود را بعلت محدودیت ناچیز حجم و گستره ای که دارند به فناگاه گمراهی و هلاکت انداخته که از آن راهی به برون نخواهند یافت . قرآن کریم چنین فلسفه ای را تخریص (بیهوده گویی) و رجم بالغیب (سنگ در چاه انداختن) و قفو ما لیس به علم (پیگیری آنچه که آگاهی به آن قابل دسترسی نیست) توصیف کرده وصاحبان آن را هشدار داده و تهدیدهای سنگین کرده است ؛ زیرا دسترسی به حریم عظمت الهی برای بشر که در همه چیز محدود است هرگز امکان پذیر نیست و هر گونه تلاش در این زمینه جسارت به ساحت حق الهی است که غیب خود و جهان آفریدگان خود را از همه ی آفریدگان پنهان داشته و بجز در موارد بسیار محدود و اندک نیاز بشر از رازهای خود واین جهان پرده برنداشته است و هر ادعایی بر خلاف این حقیقت گزاف و باطل می باشد و گوینده آن ندانسته خود را به جای خدا نشانده است . (1708397) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۱:۵۹:۵۰
بنده شخصا" اقای سیستانی را مرجع خود قرار دادم چون از سیاست خود را منفعل ساخت و اگر جایی هم دخالت کرد فقط خواست که جان مردم عزیز شمرده شود .احتمالا" ایشان دریافته اند که فلسفه اکنون جای خود را به سفسطه داده است و آلت دست سیاسیون برای رسیدن به اهدافشان .ومن اله توفیق (1708444) (alef-6)
 
م.م.
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۲:۳۹:۴۱
در نوشته آقای میرزایی مطالب زیر به آیة الله سیستانی نسبت داده است:
1) «در خبرها خواندم که حضرت آیة الله سیستانی، از "آموزش فلسفه در ایران" گلایه کرده اند و فلسفه را "چیزی به درد نخور" دانسته اند».
2)« حضرتشان اخیراً و در دیدار با جناب دکتر احمدی، از "آموزش فلسفه در ایران" انتقاد کرده اند و به بیهودگی فلسفیدن رأی داده اند!».
3) « در این وجیزه پاسخ هاوکینگ را می دهم. صرفاً از آن رو که آن برادران و خواهران دین گریزی که در کامنت های خود ذیل نظریات استفن هاوکینگ معاد را افسانه و مهمل خوانده اند، ورژن دیگری از اندیشه های اسلامی را جدا از دوآلیسم رایج دیده باشند و حضرت آیه الله هم در این رأی خود که «فلسفه به هیچ دردی نمی خورد» تجدید نظر بفرمایند».

اما ایا واقعا اقای سیستانی چنین مطالبی را بیان کرده اند؟ خوب است اصل گزارش دکتر احمدی را ببینیم:

«حضرت آیت الله که پیدا بود از پیچیدگی ، دشواری و اهمیت علوم انسانی و پیوند آن با مسائل اسلامی نیک آگاه و سخت نگرانند و برای هشدار دادن به ما و مسئولان ذیربط احساس مسئولیت می کنند فرمودند : بررسی مسائل دینی و بردن نتیجه آن به دانشگاه ها و حوزه های اجرایی کاری است بسیار دشوار. آیا طلبه ای که شرایع و لمعه و مکاسب و جواهر را خوانده می تواند بر مسند قضاوت بنشیند و کار حقوقی و قضایی انجام دهد؟ من از مشکلاتی که در دادگاه های ایران هست خبر دارم. مسائل باید همه جانبه و با توجه به آراء دیگران هم بررسی و سپس با وقوف کامل به فقه و حقوق خودمان نظر نهایی اعلام شود. ... نتیجه بحث و بررسی و دگرگونی در علوم انسانی باید این باشد که در قالب عمل و اجرا درآید و از طریق دانشگاهها به سرتاسر جامعه سرایت کند و تحول ساز باشد و گرنه چه فایده ای دارد؟ مثلا تدریس فلسفه که عموما هم تدریس فلسفه ملاصدراست و آن هم با آراء منحرف محیی الدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد چه نتیجه ای دارد؟»

واقعا نمی‌دانم از کجای سخن آیت الله سیستانی برداشت می‌شود که فلسفه به هیچ دردی نمی‌خورد و بیهوده است! ایشان دغدغه کاملا به حقی را بیان کرده اند که علوم انسانی (و از جمله فلسفه) باید منشا اثر در جامعه باشد، و تدریس فلسفه با این شیوه کنونی نتیجه مورد نظر را در بر ندارد. دقت کنید که سخن ایشان درباره "بی نتیجه بودن شیوه کنونی تدریس فلسفه" است، نه "بیهودگی فلسفه". البته ایشان به اشاره‌ای به مشکلات محتوایی فلسفه ملاصدرا نیز دارند، ولی کاملا آشکار است که به بیهودگی فلسفه به صورت کلی حکم نکرده‌اند.

هر کس اندک آشنایی با سنت اجتهادی شیعه داشته باشد به خوبی درمی‌یابد که تفکر عقلی و فلسفی (به معنای عام کلمه، نه یک مکتب خاص ) چه ارج و اهمیتی دارد. وانگهی، صرف تورق کتاب «الرافد» (تنها متنی که به عنوان تقریرات اصول فقه حضرت آیة الله سیستانی تا کنون منتشر شده است) نشان می‌دهد چه مایه از ایده های متنوع و جالب توجه فلسفی در ساختار بحث ایشان حضور دارد.

از نویسنده محترم انتظار می‌رود هرگاه سخنی را به کسی نسبت می‌دهند، دست کم چند دقیقه از وب‌گردی خود را برای جستجوی منبع خبر صرف کنند، به ویژه وقتی قرار است درباره سخنان شخصیتی آگاه و روشن بین چون آیت الله سیستانی اظهار نظر کنند. (1708520) (alef-13)
 
ببم جان
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۱۳:۵۳:۲۹
اسيفن هاوكينگ يك مهمل باف و نادان است ايشان اگر سري جديد داستان هاي هري پاتر رو مرقوم كنن بهتره وايرادي نيست - احضرت ايت اله رو با ايشان مقايسه ودر يك مقاله مورد برسي قراردادن جفا وظلم است منصف و رعايت شان كنيد (1708659) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۸ ۲۰:۵۸:۰۹
درست است که مردم ملحد شده اند زیرا خیلی چیزها به هم نمی خورد از حضرت آدم تا حالا 7000سال است اما دانشمندان بیان می کنند از 6 میلیون سال صحبت می کنند حالا این تناقض گویی را ما باچه حل کنیم اصلا علم حرفی دارد و دین حرف دیگر کاملا نظریات دینی با علم و عقل جور نیست و بنظر افسانه می آید (1709399) (alef-6)
 
عدالت
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۰۱:۵۰:۲۴
جناب امین زیادبه آدمهاتقدس ندهید همه مخلوق خداهستند وازیک زن ومرد بدنیاآمده اند وهیچکس به کسی دیگری برتریت ندارد سیستانی باحکیم اردبیلی وصانعی مکارم وکارگرومهندس بقال سپورو......فرقی ندارد هرکس درشغل خودش وارد هستند وهیچکدام بردیگری برترنیست (1709820) (alef-6)
 
مهرای ساغشکی
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۰۴:۲۵:۰۵
من میخواهم معانی فارسی دیگر برخی کلمات نگارنده از فرهنگ لغات بگویم:

loin ; rigid
--------------------------------------------------------------------------------
واژه هاى شامل صلب ـ (1)


Community created content



FaarsiBePaarsi1388

صلب
بَردار کردَن (غیاث اللغات)


x
1-سَخت، خَروت (فرهنگ کوچک)، دِج 2-سَنگِ فسان، سنگِ تیغ تیز کنی 3-بَربَستِه (= جامِد) 4-پولاد 5-مازَن (= ستون فَقَرات) 6-زادِه، فَرزَند، از پُشتِ (= از صُلبِ) 6-سَنگ‌ناک


x
1-چِرکابهی مُرده 2-مَغزِ اُستخوان 3-سَخت 4-زَمینِ آیشی، آیش وانهادَن و نکاشتنِ زمین است تا برای بازکشت آماده گردد (واژه‌نامه‌ی مازندرانی)


xاصلاب ، تک: صُلب
پُشت‌مازوها (معین)


xاصلب ، تک: صُلب
مُهره‌های پُشت، استخوان پُشت (آنندراج)


1-دشمن کامی، ماری (= خیانت، فرهنگ پهلوی) 2-تیز نگریستن 3-تشنه داشتن 4-لَغزیدن، در سُخن


xاغلال ، تک: غُل
1-کُندها 2-یاره‌های آهنین

پَرویزش (پَرویزه = جلوه) (فرهنگ کوچک)، نُمود (معین)، گُرازِش (بهره از برهان)، زاکی (فرهنگ پهلوی)


xتجلی شهودی
پَرویزشِ دَریافتی، زبان‌زدی در هَست‌شناسی (= عرفان) پرویزشِ خدا در نام‌های دریافتنی، خدا روشنایی در زمین و آسمان‌هاست (قرآن)


xتجلی کردن
گُرازیدَن (برهان)، نُمود یافتن


xتجلی کنان
گُرازان، پَرویزان


xفاعل بالتجلی ، فاعل به تجلی
کُناکِ بِه‌نِمود

appeal, breadth, errand, exposition, latitude, petition,



Community created content



MHM Persian > English Dictionary

عرض
breadth ; ordinate ; phenomena ; width
--------------------------------------------------------------------------------
واژه هاى شامل عرض ـ (7)


Community created content



FaarsiBePaarsi1388

عرض
سان‌دَهَنده


x
1-زی، سوی 2-پاتَرم گَنج (= مالیه‌ی عمومی، دارایی مِلّت)


x
1-زاد (= ذات) 2-آبِرو 3-بوی تَن، خوش یا ناخوش 4-نَسا (= جَسَد)


x
1-تاوَر (برهان)، فِتاد (اَندیشه‌های فلسفی ایرانی)، آنچه پای‌بَند گوهر است و به تنهایی باشنده نیست، زبان‌زد فرزانی 2-کالا 3-بیماری


x
1-پَهنای، پَهناد، وِهمی، پَهنا، پَهنی (برهان) 2-رَخت، کالا 3-کوه، روی کوه 4-مَلَخ اَنبوه 5-فَراخی 6-بیابان 7-لَشکَر (آنندراج) 8-آهَنگ (= قَصد) 9-والامَنِشی 10-آشکار گَشتن 11-آشکار کردَن 12-نمودَن 13-پیش داشتَنِ نامه، پیش داشتنِ کالا


xاعراض ، تک: عَرَض
تاوَرها (برهان) فِتادها (اندیشه‌های فلسفی)


xاعراض ، تک: عِرض
1-آبِ‌روها 2-خواسته‌ها


xبالعرض ، به عرض
به فِتاد، بِه تاوَر (= عَرَض، برهان)


xدایره العرض ، دایره‌ی عرض
پَرهونِ پَهنا، فَراوَندِ ویشات (= عرض، فرهنگ پهلوی)


xعرض افتادن
1-پیش‌نهاد شُدَن 2-نمایانده شُدَن (معین)


xعرض اندام
نمایاندن، آشکار شدن


xعرض بیگی
نامه‌خوانِ دَربار


xعرض جغرافیائی ، عرض جغرافیایی
پَهنای گیتایی


xعرض حال
دُشِش، دادخواست (آنندراج) (فرهنگستان)


xعرض حیات
پهنای زندگی، فَراخ‌زیستی، خوش گُذَراندَن


xعرض داشت
خواست‌نامه، نیازنامه


xعرض داشتن
1-نمایاندَن، آشکار کردَن 2-دادخواستَن 3-دَرخواست کَردَن


xعرض لشکر
سان (برهان)


xعرض کردن
1-نشان دادن 2-به آگاهی رساندن 3-سَنجیدَن 4-درخواست کردن


xعرض گاه
میدانِ سان


xعلت بالعرض ، علت به‌عرض
انگیزه‌ی تاوَریک، انگیزه‌ی فِتادیک


xمُدرکِ بالعَرَض ، مُدرکِ به عَرَض
اَندریافته به تاوَر، اَندریافته به فِتاد، خِرَد یافت؛ زبان‌زدِ فَرزانی


xنَزاهَتِ عِرض
پاک‌دامَنی (معین)


xنُه عَرَض
نُه فِتاد، نُه تاوَر


xنِظافَتِ عِرض
آبرُومَندی (معین)


xواجبُ العَرض ، واجب عَرض
بایا گوی


xکَم عَرض
تَسک، هم آوای اَسب (گویش ایلامی)

فرهنگ لغت پارسی مان





ویکی پدیا:
روش‌شناسی یا متدولوژی (به انگلیسی: Methodology)‏ وسیله شناخت هر علم است. روش‌شناسی در مفهوم مطلق خود به روش‌هایی گفته می‌شود
دوگانه‌گرایی یا دوالیسم یک دیدگاه فلسفی در مباحث فلسفه ذهن است. اشاعهٔ عمومی این دیدگاه اغلب به رنه دکارت نسبت داده می‌شود. (1709861) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۰۸:۴۰:۴۱
به نظرم فلسفه جای خودشو داره که بسیار هم رفیعه و مبنای تمدن هاست ولی باید اولا اهلش اون رو بخونن پانیا با مراقبت و با روش صحیح بخونن و الا انسان رو دچار شبهه دوری از خدا می کنه و فقط مغز سوزیه . بزرگان فلسفه خودشون بسیار بر این مطلب تاکید دارند و روششون هم تین طوری بوده است . (1709942) (alef-6)
 
دانشجوی فیزیک
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۰:۱۶:۵۲
ما را بسی خنده شد!
اقلکندش یه خورده کوانتوم مکانیک بخون بعد قرآن رو با ماده و انرژی قاطی کن. فلسفه ات هم که داغون! باید از دید تحلیلی به این مسائل نگاه کنی نه هستی شناسانه. (1709993) (alef-6)
 
اسد
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۰:۴۶:۲۷
با سلام خدمت دوستان عزیز:

برای روشن شدن موضوع به کتب ( حضرت علامه حسن زاده املی ) مراجعه شود...
در حال حاضر عالم و عارف و سالک الی الله بجز ایشان وجود ندارد یا کم می باشد...
یا حق... (1710017) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۱:۱۱:۳۶
هرکسی هرعقیده ای درباره خدا ومعاد دارد به خودش مربوط است اصلا چون انسان دارای فکر است دارای عقاید متفاوت میباشد÷س توهین وافترا کافر وملحد وضاله وامثال ان منطق بی منطقهاست نه انسان باشعور! (1710041) (alef-6)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۷-۱۹ ۱۱:۳۱:۵۱
من که از فلسفه تنها مقدماتی اندک را می دانم

اما اگر بخواهم بین حامیان فلسفه (امام خمینی، مقام معظم رهبری، علامه طباطبایی، آیت الله جوادی عاملی، آیت الله حسن زاده) و مخالفان فلسفه یکی را انتخاب کنم، قطعاً از نظر سطح درک و شناخت، حامیان فلسفه را یک سر و گردن بالاتر می دانم و به شناخت و تشخیص آنها اتکا می کنم.


در ایران حوزه های مخالف فلسفه هست مانند مکتب تفکیک مشهد و انجمن حجتیه، و متأسفانه از دل این حلقه ها، کسانی از مخالفت با فلسفه به مخالفت با جمهوری اسلامی رسیدند، مخالفت با فلسفه تلفات و آسیب هایی زیادتر از آنچه برخی ها گمان می کنند به جا گذاشته است. (1710058) (alef-6)
 
محمّد
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۰۸:۳۴:۲۹
ایشان خود فلسفه خوانده، این‌طور که بنده شنیده‌ام ایشان با بعضی از دروس فلسفه مخالف‌اند. (1711539) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۰۹:۲۱:۵۰
وقتی به تاریخ مینگریم ، متوجه میشویم که علم توانسته مسائل خوب وبد ازهر حیث برای بشریت ایجاد کندوبشریت آن رالمس کرده اما ازفلسفه و... که همش درابهام بودن وفقط حرف زدن است ،من خودم چیزی عایدم نشده .
ضمن اینکه به خرد خود مراجعه نمودن ، نیاز به هاوکینگ وسیستانی را باطل می کند. (1711649) (alef-13)
 
عبداللهی
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۱۶:۰۳:۲۹
جناب استاد میرزایی
با سلام و احترام-بی تردید قشری نگری و عدم تعمق در ماهیتت موضوع و پرداختن به عنوان ها و تیترها موجب تشویش و صدالبته باعث تشکیک در دانش و درایت شما خواهد بود.نیک میدانید که این مجال مختصر جای مباحثه و پاسخ مشروح به برداشتهای ناصواب شما در خصوص نظرات آیت ا... سیستانی نیست .تنها در جهت تنویر فکرتان به این نکته بسنده میکنم که :منظور آیت الله سیستانی در جهت نکوهش و تخطئه و مخلفت با فلسفه نیست.جنابعالی اهل علم و تحقیق و تفحصید و لابد از مباحث فلسفی آیت الله سیستانی خبر دارید. و خوبتر از دیگران میدانید که انتقاد ایشان در راستای چگونگی ارائه فلسفه و انتقاد در کیفیت و روش های موجود در این باب میباشد ومعتقدند با این سیاق بهتر است قبل از پرداختن به فلسفه در روشها(که اتفاقا جنابعالی اشراف بیشتری به منظور معظم له دارید) بازبینی و واکاوی صورت پذیرد... (1712523) (alef-6)
 
س م الف
۱۳۹۲-۰۷-۲۰ ۲۱:۱۷:۱۲
با سلام و احترام به حضرت آقای سیستانی و آرزوی طول عمر بیشتر برای معظم له.
تقاضا دارم از همه علمای ضدفلسفه و شاگردان جاهلشان که استدلال های خود را در رد فقه اکبر(فلسفه اسلامی)بیان کنند و در جهان اسلام جنگ روانی راه نیندازند.یا زهرا"س" (1713158) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۰۱:۰۸:۵۲
دين، فلسفه، خدا، پيامبر، علم و دانش،كهكشان،فضا، سياه چاله، پزشكي،فيزيك.....و هر چه به تصور عيني يا ذهني ايد از هر منظر و نظري از گذشته و تا اينده همه و همه صرفأ براي شاكله نژاد و تيره انسان و به طور خاص كاركرد مغز است و فراتر از اين اصلأ امكان ندارد و اصلأ مفاهيمي مانند درست يا غلط صرفأ ناشي از نحوه پردازش اعصاب و مغز است كه ان هم فقط حس ميشود نه بيشتر،هزاران سال تكامل بشر و علوم و كشف اتم و الكترون....و اديان و خدا و فلسفه و عرفان و..... عاجز است از توصيف ماهيت حتي يك تار مو يا حس وزش نسيم روي صورت.... تمام انچه اظهار يا ساخته ميشود فقط و فقط تصورات و پردازش حسي مغز و اعصاب است و الزامأ درست يا غلط مفهوم ندارد. مثال ساده تر الان شب يا روز است چون مغز و حواس بر اساس پردازش اعصاب اينگونه حس و اظهار و تفكيك ميكند و نه اينكه درست يا غلط باشد.
چه بسا اگر در اين شاكله كه توسط انسان ، انسان نام گرفته روزي موتاسيون يا تغييري در اعصاب و... حاصل شود ادراك و تمام انچه اكنون متصور است يااز گذشته بوده در همين تصورات علم يا مذهب و....كامل دگرگون شود....انسان مركز و محور دنيايي است كه فقط و فقط براي همين موجود مفهوم نسبي يا قابل پرسش است....  (1713524) (alef-6)
 
جعفر
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۱۱:۴۳:۱۵
باوربه وجودخداتمنای ذهن است. ذهن غرق نیازاست وبه سوی قبله خودروبه نماز.خداناباوران گویند انسان خدا را آفریده.باکی نیست. (1714130) (alef-13)
 
حسن
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۱۲:۵۳:۴۵
واقعافکرمیکنیدجوانانی که زیزمطلب آن آقای غربی منکرآخرت شده ا ندچیزی از مطلب شما دستگیرشان شدمشکل فلسفه این است تافردمقدمات رادرک نکند نمی فهمدچه میگویدبرعکس قرآن وروایات اهل بیت که بیسوادترین مردم تاعالمترین آنهامتوجه میشوند مشکل فلسفه اینست برادر (1714306) (alef-13)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۷-۲۱ ۲۳:۲۸:۳۷
در مورد بخش ابتدایی مطلب نگارنده محترم باید عرض کنم که شنیده میشه حداقل 150 هزار نفر صهیونیست فارسی زبان همین الان در اسرائیل وجود داره ویکی از وظایف اینها رفتن به شبکه های اجتماعی وسایتهای اکثرا خبری وگذاشتن کامنت هایی با همین موضوعاته،اگر بنده رو متوهم توطئه نخونین شک نکنین که اکثریت قریب به اتفاق کامنهایی که در این فضاهای صهیونیستی از جمله بالاترین و امثالهم میبینین متعلق به این گروهه،جو عمومی جامعه ما از هر طیف بحمدلله مبرا از الحاد علنیه... (1715688) (alef-6)
 
احسان
۱۳۹۲-۱۰-۱۶ ۲۱:۰۶:۵۸
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من این سر درون را نه تو دانی ونه من. (1892612) (alef-6)
 
میلاد.دانشجوی ترم2 رشته فیزیک.دانشگاه جهرم.
۱۳۹۲-۱۲-۱۹ ۱۶:۵۰:۱۷
من در مورد این موضوع خیلی فکر کردم
شما در اول ارایضتون فرمودید که عده ای از مردم عامه ملحد شده اند اما آیا تا بحال اندیشیده ایم که چرا این اتفاق افتاده ؟(طرف صحبت من با جمعیت مسلمان است)
آیا به این دلیل نیست که برای اکثر مردم دین اسلام از کودکی بدون هیچ زحمتی انتخاب شده است؟
چرا عده ای از مردم ما دزدی می کنند؟چرا دروغ می گویند؟....
مگر نه اینکه دین ما بهترین دین در نزد خداست.
دلیل در این جواب همان است که ما این دین را به راحتی پذیرفته ایم بدون اینکه درباره آن اندکی تحقیق کنیم و با دید باز آن را بپذیریم.
حتی از خواندن قران که کتاب خداست و حداقل یکبار خواندن آن وظیفه به اصطلاح منه مسلمان می باشد عاجزیم.
پس چه انتظاری می توان داشت از مردمی که کمی اعتقادات ضعیفی دارند که با یک اثبات اندک یک دانشمند منحرف نشوند.........

از بیخدایی باید به خدا رسید
خدا را باید جست نه...... (2016676) (alef-10)
 
مهدی
۱۳۹۴-۰۸-۰۹ ۱۸:۵۲:۰۰
هاوکینگ خدارا قبول ندارد چون عقیده دارد که تمام حوادث دنیا را می توان بدون در نظر گرفتن خدا توجیه کند:
اما من با اینکه هاوکینگ را به عنوان نظریه پرداز فیزیک قبول دارم اما به چند دلیل با این حرف او مخالفم:
1.اولند شما تمام حوادث را ندیده اید .
2.تمام حوادثی را که دیده اید به فکر تو جیه کردنش نیفتاده اید(یعنی یک مسئله ظاهرا انقدر ساده است که ان را بدیهی درنظر گرفته اید در حالیکه باید تو جیه شوند).
3.اگر هم حرف شما درست باشد این به معنای این است که هر پدیده ای علت دارد و ما هم همین را م گوییم و از راه برهان هایی مانند علت ومعلول و برهان صدیقین وجود خداوند متعال را اثبات می کنیم.
4.اعقیده ی هاوکینگ برای رد وجود خدا اصلا کافی نیست.
من با مطالعه ی سخنانی از هاوکینگ در مورد دین فهمیدم که او مثل خیلی از غربی ها فکر میکند ما دینمان را نثل بت پرستی بی دلیل پذیرفته ایم(شاید عده ای اینطور مسلمان باشند اما اصل دین اسلام با عقل سر و کار دارد.) و گاهی دینداران را مسخره می کند.
خوشحال می شوم هاوکینگ موحد و شیعه شود چون ان لحظه میفهمد زندگی یعنی چه؟ و چه لذتی دارد... (3290722) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.