یکی از ایرادهایی که مخالفان شیعه دربارهی ولایت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام مطرح میکنند این است که خود امام علی (علیه السلام) این گونه که شیعیان معتقدند ادعای امامت و خلافت نداشت. اگر او واقعاً به وضع موجود اعتراض داشت، باید اعتراض خود را به صورت جدی مطرح و پیگیری میکرد؛ درحالی که نه تنها ایشان اعتراضی نداشتند بلکه با بیعت و همکاری خود، خلفای زمان خود را تأیید نیز کردند.
این سخن درست است که حضرت امیر میتوانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شدهی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شدهی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شدهی خویش را بازیابد.در ادامه مطلب را به نقل از تبیان بخوانیم.
دلیل این کوتاه آمدن، حفظ مصلحت عمومی جامعهی اسلامی و جلوگیری از تفرقه در نظام نوپای اسلامی بود که تبیین این مطلب مقامی دیگر میطلبد. ولی در کنار این خویشتن داری بزرگوارانه، حضرت تمام تلاش خود را به کار بست تا بدون لطمه زدن به اتحاد و انسجام امّت اسلامی، حق الهی خود را احیا کند و اجازه نداد حق و باطل برای حق طلبان مشتبه شود. حضرت هرگز در برابر وضع موجود، سکوت نکرد؛ بلکه از هر فرصتی برای آگاهی دادن و برملا کردن فتنه و انحراف استفاده کرد و از طریق گفت و گو و نامه نگاری با خلفا و بزرگان و از طریق سخنرانی و گفت و گوهای آشکار و پنهان با تودهی مردم، حق و باطل را آشکار ساخت و به همه نمایاند که اگر سکوت کرده است، از روی رضایت نیست.
در این مقاله چند نمونه از این سخنان را که به ماجرای غدیر خم اشاره دارد، بیان میکنیم:
آیا میدانید راه خدا چیست و نماد آشکار و نمایانندهی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کنندهی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم...»
امام علی (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله و علیه وآله) دربارهی ماجرای غدیر سخن میگفت که بشیر بن سعد انصاری گفت: اگر پیش از بیعت انصار با ابوبکر، آنان این حدیث را از تو شنیده بودند، کسی در شایستگی تو برای خلافت اختلاف نمیکرد. حضرت فرمود:: «آیا با عقل و خرد سازگار بود که من پیکر پاک رسول خدا را رها کرده، پیش از خاک سپاری آن، برای درگیری در حاکمیت، از خانه بیرون؟!
به خدا سوگند از کسی که خودش را نامزد خلافت کرد و با ما خاندان پیامبر در افتاد و حق ما را ربود و مانند شما آن را برای خود حلال و روا شمرد، هرگز نهراسیدم و به خوبی میدانستم که رسول گرامی حقیقت را برای مردم بیان کرده و برای کسی جای شبهه و عذری نگذاشته بود. کسانی که این سخن پیامبر را در غدیر خم شنیده اند، به خدا سوگندشان میدهم به آن شهادت دهند! آن جا که فرمود:: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این علی مولا و پیشوای او است. خدایا دوستداران و پذیرندگان ولایتش را دوست بدار و در پوشش ولایت خود بگیر و مخالفانش را دشمن بدار. یارانش را مدد رسان و تنهاگذارندگانش را تنها بگذار!.»
زید بن ارقم میگوید: دوازده تن از کسانی که نشان افتخار شرکت در جنگ بدر را داشتند سخن امام را گواهی کردند و من نیز این حدیث را از پیامبر شنیده بودم، ولی آن را کتمان کردم و شهادت ندادم. از این رو، علی (علیه السلام) مرا نفرین کرد و نابینا شدم. (۱)
در حدیثی دیگر عامر بن واثله میگوید: روزی که گروه شش نفرهی خلیفه دوم برای تعیین خلیفه در خانهی وی گرد آمدند، من همراه امام علی (علیه السلام) بودم و شنیدم که به آنان چنین گفت: «استدلالی نیرومند بر حقانیت خودم دارم که عرب و عجم توان رد کردن آن را ندارد... شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میان شما کسی جز من هست که رسول خدا درباره اش چنین فرمود: ه باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؟
گفتند: «نه، هرگز!»، ولی با این همه حق او را به یغما بردند! (۲)
در حدیثی دیگر رفاعة به نقل از پدرش از پدربزرگش میگوید: در جنگ جمل من با امام علی (علیه السلام) همراه بودم که فردی را دنبال طلحه فرستاد و او را فرا خواند. وقتی وی پیش حضرت آمد به او فرمود:: «تو را به خدا سوگند، آیا این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» را از پیامبر نشنیده ای؟» وی پاسخ داد: «آری». حضرت پرسید: «پس چرا به جنگ من برخاسته ای؟» طلحه گفت: «این سخن را فراموش کرده بودم». رفاعه میگوید: پس از این گفت و گو طلحه از صحنهی نبرد دور شد. (۳)
این سخن درست است که حضرت امیر میتوانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شدهی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شدهی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شدهی خویش را بازیابد
پیشگویی امیرالمومنین نسبت به ردکنندگان غدیر
در حدیثی دیگر جابر بن عبد الله انصاری میگوید: روزی علی بن ابیطالب (علیه السلام) برای مؤمنان سخن گفت و پس از حمد و ستایش خدای سبحان چنین فرمود:: «ای مردم، پیش این منبر چهار نفر از یاران پیامبر (صلی الله و علیه وآله) حضور دارند: انس بن مالک و براء بن عازب و اشعث بن قیس کندی و خالد بن یزید بجلی.»
سپس رو به انس کرد و فرمود:: «اگر از رسول خدا شنیدهای که فرمود:: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، ولی امروز بدان گواهی ندهی، خدا پیش از فرا رسیدن مرگت، تو را به بیماری پیسی گرفتار سازد، بگونهای که تمامی سرت را فراگیرد و عمامه ات آن را نپوشاند!»
آن گاه خطاب به اشعث فرمود:: «اما توای اشعث، اگر این سخن پیامبر را شنیدهای و امروز به ولایت من گواهی ندهی، خدا تو را پیش از مرگت نابینا سازد!»
سپس به خالد بن یزید فرمود:: «اما توای خالد، اگر از رسول خدا این سخن را شنیدهای و آن را پنهان میکنی، خدا تو را به مرگ جاهلیت بمیراند!»
آن گاه رو به براء کرد و فرمود:: «اما توای براء بن عازب، اگر تو نیز این سخن را از پیامبر شنیده ای، ولی آن را کتمان میکنی، خدا مرگ تو را در سرزمینی که از آن هجرت کردهای قرار دهد!»
جابر میگوید: «به خدا سوگند، انس را با چشم خود دیدم که از ناحیهی سرش به بیماری پیسی گرفتار شده بود و هرچه میکوشید تا لکههای آن را با عمامه اش بپوشاند نمیتوانست. هم چنین اشعث بن قیس را دیدم که هر دو چشمش کور شده بود. نیز خالد بن یزید مُرد و خانواده اش او را در گوری که در خانهی خودش کندند به خاک سپردند؛ ولی هنگامی که اهالی قبیله اش کِنده از مرگش آگاه شدند، به سنت جاهلیت در کنار خانه اش گرد آمدند و اسبان و شتران را در آن جا پی کردند. هم چنین معاویه براء بن عازب را که اهل یمن بود و از آن جا به حجاز هجرت کرده بود، برای فرمانداری به یمن فرستاد و در همان جا نیز مرد.» (۴)
حضرت دربارهی آداب عید غدیر نکاتی را بیان میکند و به مردم توصیه میفرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیشتر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید
خطبه امیرالمومنین در روز غدیر
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زمان حکومتش نیز دربارهی غدیر خم بارها صحبت فرمود: ه است. یک بار که روز جمعه و عید غدیر با هم مصادف شده بودند، حضرت در خطبههای نماز جمعه به طور مفصل دربارهی حماسهی عظیم غدیر سخنرانی فرمود: ه است که بخشهای کوتاهی از آن سخنرانی را به تقطیع ذکر میکنیم:
«.. خدا در آن روز دینش را به کمال آراست و چشمان پیامبر و مؤمنان و پیروان او را روشن ساخت و آن چه برخی از شما گواه آن بودید و خبرش به برخی دیگرتان رسیده است، در آن روز رخ داد و سخن نیکوی خدا بر صبرپیشگان به پایان رسید. بدین سان آن چه را فرعون و هامان و قارون و سپاهیانشان ساخته بودند، خدای قهار در هم کوبید و کاخ هایشان را تباه ساخت. (خوانندگان محترم با ژرف نگری در زوایای گوناگون تاریخ صدر اسلام، مصادیق فرعون و هامان و قارون را که اشارهی رازگونهای به خلفای سه گانه دارد، به خوبی درمی یابند!)
...ای مؤمنان، بدانید این که خداوند فرمود: ه است: «ان اللهَ یُحِبُّ الذین یُقاتِلونَ فی سبیلِهِ صَفّاً کَاَنّهم بُنیانٌ مرصوصٌ (صف، ۶۱)» آیا میدانید راه خدا چیست و نماد آشکار و نمایانندهی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کنندهی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم...»
آداب غدیر از زبان صاحب غدیر
در ادامه، حضرت دربارهی آداب عید غدیر نکاتی را بیان میکند و به مردم توصیه میفرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیشتر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید. (۵)