کد مطلب: 422941
سیاستمدار، حکیم و قاضی
علی سرزعیم/21آذر95
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۳
سیاستمداری، حکمت و روشنفکری و نهایتاً مسند قضاوت سه نقش هستند که اقتضائات کاملاً متفاوتی دارند.
مشخصه یک فرد حکیم و فرزانه آنست که در ابراز نظری که گمان میکند ناظر به یک حقیقت است محدودیت زمانی، مکانی و مخاطب برای خود قائل نمیشود. وظیفه حکیم فرزانه آنست که فارغ از خوشآمد یا بدآمد مردم چیزی را که گمان میکند حقیقت است اعلام کند و ابراز حقیقت را به همراهی و حمایت مردم وابسته نکند. روشن است که مقتضای این امر آنست که حکیم فرزانه به کلی از سودای محبوبیت و حتی اثربخشی کوتاه مدت دست بکشد و حتی پذیرای منفور واقع شدن نیزگردد.
از این مهمتر اینکه یک حکیم فرزانه به چگونگی بیان حقیقت نیز چندان نمیپردازد. برای او مهم آنست که هر چه سریعتر حرف حق را به اطلاع عموم برساند و به کیفیت بیان حرف حق خیلی کاری ندارد. دغدغه اصلی یک حکیم آنست که به حقایق بیشتری دست یابد و وقت و استعداد خود را صرف کسب مهارت های ارتباطی و اقناعی جهت عرضه بهتر دیدگاه خود نمیکند و آنها را به کشف حقیقت اختصاص میدهد.
نقطه مقابل این امر یک سیاستمدار است. برای یک سیاستمدار چه وقت گفتن و چگونه گفتن یک حرف حق از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا در بهترین حالت در برخی شرایط امکان تحقق و اجرای عملی یک دیدگاه درست چندان فراهم نیست و طرح آن ایده و حرف حق صرفاً به تضییع آن میانجامد اما طرح آن در زمانی دیگر احتمال توفیق آن را بیشتر فراهم میسازد. چون سیاستمدار دغدغه عملی شدن یک دیدگاه را دارد ملاحظات اجرایی را لحاظ میکند و یکی از مهمترین ملاحظات اجرایی آنست که آیا در این مقطع از زمان و با حال و هوایی که مخاطب دارد آیا حرف و ایده پذیرفتنی قلمداد میشود یا طرد خواهد شد؟
به همین دلیل سیاستمدار و مدیر دولتی به ناگزیر به تقویت مهارتهای ارتباطی نیاز دارد تا بتواند دیدگاه خود را به شکل اقناعکنندهای بیان کند. شاید یکی از دلایل اینکه کودکان موجوداتی جذاب و دوست داشتنی قلمداد میشوند آنست که آنها بی توجه به چنین ملاحظاتی حرف دل خود را بیان میکنند و اتفاقاً یکی از آموزشهایی که فرد در حین بزرگشدن میآموزد این است که لزوماً هر حرفی را در هر جایی نزند. این معنا در امر سیاستمداری با شدت بیشتری مطرح است.
با یک مثال این معنا روشنتر میشود. فرض کنید که انکار هولوکاست موضع حقی باشد اما اعلان این موضع حق در شرایطی که کشور در مناقشه اتمی قرار دارد و دشمنان به دنبال اثبات این مدعا هستند که ایران میخواهد سلاح اتمی درست کند و جهان را به جایی ناامن تبدیل کند، از خردمندی نیست. طرح این دیدگاه در چنین شرایطی صرفاً به اسرائیل کمک کرد تا بهتر بتواند مظلومنمایی کند و اجماع جهانی علیه ایران با سهولت بیشتری شکل گیرد و ایجاد تفرقه میان دشمنان سختتر گردد.
مسند قضاوت اقتضائات کاملاً متفاوتی با هر دو نقش دانشمندی و سیاستمداری دارد به این معنی که یک قاضی ابداً حق ندارد که دیدگاه شخصی خود را مطرح سازد در حالیکه دانشمند در همه حال و سیاستمدار در برخی مواقع مناسب دیدگاه شخصی خود را عرضه می کند. دانشمند هیچ قیدی جز حقیقت نمی شناسد و سیاستمدار قیودی چون رضایت عمومی، محبوبیت و تاثیرگذاری را مدنظر قرار میدهد ولی یک قاضی صرفاً یک قید را به رسمیت میشناسد و آن این است که آیا یک مسئله با قانون تطابق دارد یا ندارد.
اگر دغدغه دانشمند تحری حقیقت و دغدغه سیاستمدار کسب محبوبیت و اجرای مطالبات هواداران است دغدغه قاضی صرفاً اجرای قانون است نه بیشتر و نه کمتر. یک دانشمند منعی برای اظهارنظر در مورد موضوعات مختلفی که با تخصصش نمی خواند ندارد ولی چون خود را صاحب صلاحیت نمیبیند معمولاً خویشتنداری میکند. یک سیاستمدار منعی برای اظهارنظر در موضوعات مختلف ندارد ولی چون این امر را به زیان محبوبیت خود میپندارد خویشتنداری میکند ولی یک قاضی حق ندارد که در موضوعات مختلف نظر دهد چرا که یک قاضی می آموزد تا پروندهای در اختیارش نباشد و جزئیات آن را به تفصیل نداند نمیتواند در مورد انطباق یا عدم انطباق با قانون نظر دهد و اگر این منع را رعایت نکند، صلاحیتش مخدوش خواهد شد و اعتماد عمومی را از دست خواهد داد.
با این توضیحات مشخص شد که این سه نقش، اقتضائات مختلفی دارند و همزمان قابل جمع شدن نیستند. در حال حاضر جناب آیه الله صادق لاریجانی میخواهند همزمان در هر سه نقش ظاهر شوند ولی توجه ندارند که این کار جفا در حق هر سه نقش خواهد بود. پسندیده تر آنست که تا وقتی در مقام قاضی القضاتی هستند از دو نقش اول چشم پوشند و آنها را به دیگران واگذار نماید و در زمانی که از این مسئولیت فراغت یافتند، به دو نقش دانشمندی یا سیاستمداری بپردازند. اینگونه هم موقعیت خود ایشان تقویت خواهد شد و هم جایگاه دستگاه با اهمیت قضا صیانت میگردد. مقامی که ایشان در آن قرار دارند به نحوی است که تضعیف آن به تضعیف دستگاه قضا می انجامد و این به صلاح جامعه ایران نیست چرا که هیچ کشوری بدون حاکمیت قانون و اعتماد به دستگاه قضا به توسعه دست نیافته است.
کلمات کلیدی : سیاستمدار، حکیم و قاضی+قوه قضاییه
بببخشید اولا ایشان هم فقیه است پس دانشمند است
دوما عضو مجلس خبرگان است پس سیاستمدار باید باشد
سوما قاضی هم هست و نه قاضی القضات که مفهومی غلط است
چهارما این تعاریف و بافته ها و مرزکشی ها منبعش چیست؟؟؟؟
پنجما در این مدت اخیر شما باید وجیزه ای برای جناب صادقی بنویسید که بی محابا به اشخاص حقیقی و حقوقی مانند قوه قضاییه و شورای نگهبان بدون سند و مدرک تهمت میزند و مودبانه هم صحبت نمیکند و بعد که دعوتش کنند تا اسناد حسابها را نشان دهند بگوید من وقت ندارم!!!!!
مرد حسابی اعصاب ملتی را به هم ریخته ای و آبروی یک قوه و فقیهی را برده ای بعد میگویی من وقت ندارم!!!!!!!!!
اگر نامبرده قصد مبارزه با فساد دارد بداند با تهمت و بی ادبی جواب عکس دارد و افساد حاصلش خواهد بود چون مردم هم بدبین میشوندو هم بی ادب!!! (4061390) (alef-2)
سعید ت
۱۳۹۵-۰۹-۲۱ ۱۷:۴۹:۵۷
نظر دوست بی ناممان محترم، ولی نقدهایی داشته باشم براش.
ببینید، ما با دو برداشت متفاوت که ناشی از دو پارادایم مختلف هست طرفیم.
شما اگر می گویید فرد فقیه سیاستمدار قاضی ممکن است برای پارادایم شماست، ولی اصل تفکیک قوا می گوید که ایشان یک نقش را بازی کند.
و می رسیم به قسمت دوم، در قضاوت غربی، اصل قانون است و قاضی استنباط خود از قانون و موقعیت را صادر می کند. در فقه اسلامی ممکن است بگوییم قاضی استنباط خودش از حقیقت را حکم کند. تا حدودی این دو نگاه برهم منطبقند. ولی در هر دو اصل قانون است. قانون هم آنچیزی است که مجلس می گوید که الحمدلله مطابق اسلام هم هست.
در مورد صادقی نظری ندارم جز همان تفکیک قوا. نمی دانم ایشان که بی ناممند چطوری یه هویی پریدند به مساله صادقی.
--------------
از مطلب جناب نویسنده لذت بردم. فهمیدم که منم دانشمند بودم خبر نداشتم. لذا بروم کمی سیاست تمرین کنم برای رزق و روزی ام بد نباشد.
یا حق (4062015) (alef-2)
سید حسن
۱۳۹۵-۰۹-۲۱ ۱۵:۳۳:۰۶
با سلام و احترام.
بنظرم نگارنده ی محترم سفسطه کرده اند.
قضاوت هنر است. اینکه با هر فردی چگونه برخورد شود. قاضی با هنرمندی خود خشکی قانون را در هم می شکند و انعطاف پذیر میکند.
قاضی حق تفسیر قانون رو داره.
قاضی مقام رفیعی داره.
شأنش رو زیر سوال نبرید لطفا. (4061754) (alef-13)
تحلیل بسیار زیبا و دقیقی بود ولی تنها آقای لاریجانی مصداق این سخن نیست .امروز این شعار هم مسئولین ماست که علم ما همان قضاوت ماست و قضاوت ما همان سیاست ماست و سیاست ما همان دیانت ماست. (4062781) (alef-2)
فقط یک سری ادعا مطرح شده بدون اینکه هیچ منبع یا سندی ارائه بشه.
نمیشود هم سیاستمدار بود و هم قاضی بود و هم دانشمند.
مگر قاضی قرار است در حال قضاوت نظریه علمی بدهد؟! و یا مگر در حین ارائه بحث علمی قرار هست حکم قرار است حکم صادر شود؟!
نقش های متعدد در زمان های مختلف چه تضادی با یکدیگر دارند؟!
مگر امیرالمومنین هم سیاستمدار و هم فرمانده نظامی و هم مرجع سوالات مردم نبودند؟
و یا در زمان ما رهبری فرمانده کل قوا٬ و فقیه بر مسند تدریس و سیاستمدار نیستند؟
به نظرم هیچ تضادی با همدیگه ندارند.
آیت الله آملی لاریجانی الحمدلله نشان داده اند اهل سیاست بازی به معنای غلطش نیستند. هم امثال مهدی هاشمی و فائزه در زمان ایشان محاکمه شده و هم محمدرضا رحیمی و جوانفکر. هم بابک زنحانی و هم خسرو مه آفرید.
از طرفی به دلیل فقیه بودن و صاحب نظر بودن در برخی شاخه های علمی که حقیقتا در حوزه ها به عنوان یک شخصیت علمی مورد قبول میباشند توانایی و حق اظهارنظر در مسائل علمی مورد تخصص خود رو دارد
نویسنده بیان میداره دغدغه حفظ جایگاه قاضی و قوه قضاییه رو داره.ولی روح این مطلب حفظ جایگاه قاضی و قوه قضاییه نیست. سر هم کردن مطالبی بدون سند و منبع و بدون استحکام علمی در به اصطلاح نقد رئیس دستگاه قضا٬ چه ارتباطی با حفظ جایگاه قوه قضائیه داره؟! (4063156) (alef-2)
بسیار متن دقیق ، شیوا وعالمانه ایی بود، ممنون از الف بخاطر درج مقالات بی طرفانه وبدون جهت گیری (4064598) (alef-3)
دانشجو
۱۳۹۵-۰۹-۲۴ ۰۴:۲۴:۴۷
خدا کند مقامات قوه قضاییه نسبت به این مطلب عالمانه و درست که حرف دل بسیاری از مردم است،،،اعلام جرم نکنند،،چون نسبت به این جمله شرطی شده ایم!!!!!!! (4065789) (alef-13)
بسیار عالی و منطقی و این منطق آن را از منبع بی نیاز کرده (4066336) (alef-13)