کد مطلب: 404993
پیشنهاد کتاب/ «بازخوانی تاریخ فلسفه در شرق اسلامی»؛ محمد عابد الجابری؛ اسماعیل باغستانی؛ هرمس
نقد فلسفه اسلامی یا نفی آن؟
دکتر علی غزالیفر*؛ 2 آبان 1395
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۱۰
«بازخوانی تاریخ فلسفه در شرق اسلامی»
نویسنده: محمد عابد الجابری
مترجم: اسماعیل باغستانی
ناشر:
هرمس، چاپ اول 1394
337 صفحه، 28000 تومان
شما میتوانید کتاب
«بازخوانی تاریخ فلسفه در شرق اسلامی» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
کسی که حتی آشنایی مختصری با ابنسینا داشته باشد در توصیف این اندیمشند بزرگ از القابی همچون فیلسوف، دانشمند، پزشک، ریاضیدان و سایر القاب احترامآمیز استفاده میکند. همچنین با توجه به روش و اسلوب فکری او در زمینههای مختلف، او را یکی از بزرگترین و برجستهترین «عقلگرایان» کل تاریخ بشری قلمداد میکنند. همچنین اهمیت دیگر این فیلسوف عقلگرا آن است که یکی از پایهگذاران و مؤسسان فلسفه در جهان اسلام است که فیلسوفان بعدی همه بر سر خوان فلسفی او نشسته و بهره گرفتهاند. حال اگر بشنویم که یکی از پژوهشگران بزرگ و ممتاز فلسفه اسلامی در دوران معاصر میگوید: «بیگمان ابنسینا بزرگترین پایهگذار تفکر رازورزانه و تاریکاندیشانه خرافاتی در اسلام است و بزرگترین ضربتی که بر پیکر فلسفه و عقلانیت در اسلام زده شد، به دست او انجام گرفت»، یکباره شوکه شده و سخت دچار شگفتی میشویم؛ زیرا ابدا انتظار چنین سخنی را درباره ابنسینا نداریم. در طول تاریخ هزارساله فلسفه اسلامی، ابنسینا نه تنها مخالف و منتقد، بلکه حتی دشمنان بزرگی نیز داشته است، اما حتی دشمنان سرسخت او نیز در باب فیلسوف و عقلگرابودن او تردید نکردهاند. پس علت اینکه اندیشمند پرآوازه مغربی، پروفسور محمد عابد الجابری (1936-2010)، اینگونه در مورد ابنسینا قضاوت میکند، چیست؟
پاسخ در یک کلمه این است: روش. روش مواجهه عابد الجابری و نحوه خوانش او از فلسفه اسلامی کاملا متفاوت با دیگران بوده و مختص به خود اوست. او با روش خاص خود در پی بازخوانی نوینی از سنت فلسفی در جهان اسلام است. همین روش جدید، او را به نتایج جدید و گاه شگفتانگیزی کشانده است که در بسیاری از موارد موضوع مناقشههای فروانی قرار گرفته است. توضیح این روش جدید را همراه با چند مثال از زبان خود عابد الجابری در فصل اول همین کتاب میتوان مطالعه کرد. عنوان فصل بدین قرار است: «بازخوانی امروزین میراث، روششناسی و چند نمونه.»
البته باید این نکته را متذکر شد که عابد الجابری کتابی با عنوان «بازخوانی تاریخ فلسفه در مشرق اسلامی» ندارد. آنچه که ترجمه شده است، در واقع، گزینش و گلچینی است که مترجم از آثار مختلف او فراهم آورده است. مترجم در گزینش شش فصل این کتاب، خوب عمل کرده است و بخشهای جالب و مهمی را گردآوری نموده است که علاوه بر تازگی نظریات و نتایج، خواننده را با نگاه کلی عابد الجابری به فلسفه شرق جهان اسلام آشنا میکند.
فصل دوم، «خاورشناسی و فلسفه اسلامی: روش و نگرش»، به نقد پژوهشها و دیدگاههای مستشرقان و موافقان آنان در باب تاریخ فلسفه اسلامی اختصاص دارد. در این فصل محققان بزرگ و مشهوری که در زمینه تاریخ فلسفه اسلامی صاحب دیدگاههای خاصی هستند، بهشدت نقد میشوند. این افراد عبارتند از: شیخ مصطفی عبدالرزاق، دکتر ابراهیم مدکور، امیل بریه، دی بور، دکتر س. پینس و هانری کربن. حاصل بررسیها و تاملات عابد الجابری در مورد این افراد آن است که آنان علاوه بر اینکه هر کدام اشکالات خاص خود را دارند، اما همگی در این اشکال مشترک هستند که فلسفه اسلامی را بهطور مستقل لحاظ نکرده و نگاه ابزاری به آن داشتند. همه آنان با دیدگاه اروپامحوری به این فلسفه نگریسته و آن را در ارتباط با مسائل و نیازهای خود مورد بررسی قرار دادهاند. این امر باعث شده است که فهم آنها از این فلسفه کج و معیوب باشد و آن را بهدرستی درک نکنند. عابد الجابری ثمره این کارهای به ظاهر علمی را فقط بدفهمی فلسفه اسلامی میداند. موافقان و طرفداران این مستشرقان نیز با اعجاب به کار آنان نظر کرده و از پشت صحنه پژوهشهای آنان غافل ماندهاند.
در «پروژه بازخوانی تازهای از فلسفه سیاسی-دینی فارابی»، عابد الجابری با روش خاص خود به فلسفه فارابی میپردازد. در ابتدا اهمیت و لزوم توجه به اندیشههای فلسفی فارابی را متذکر میشود. سپس تلاش میکند که مسئله اصلی و اساسی او را صورتبندی کند. در ادامه به بحث از مدینه فاضله و کشف معانی نهفته آن منتقل میشود. نسبت ما، مسلمانان امروزی، با اندیشههای فارابی و تاثیر آنها در فرهنگ و تمدن آتی جهان اسلام دغدغه اصلی عابد الجابری است. نکته جالب توجه در اینجا آن است که او نسبت به فارابی نگاه مثبتی دارد و گاه حتی خود را شیفته اندیشههای او نشان میدهد به حدی که او را با لقب «روسو»ی جهان اسلام در قرون وسطی میستاید.
علاوه بر اینکه طولانیترین و مفصلترین قسمت این کتاب « ابنسینا و فلسفه مشرقی» است، شاید جنجالیترین نوشته این فیلسوف مغربی هم باشد. او در این فصل بهطور مبسوط به فلسفه ابنسینا میپردازد و بهصورتی خصمانه با او تسویه حساب میکند. عابد الجابری بر این باور است که ابنسینا انحرافی از فارابی است و سبب انحرافهای بعدی نیز هست. البته در آثار مکتوب خود ابنسینا مطلبی وجود ندارد که چنین نظری را توجیه کند. این پژوهشگر معاصر نیز ضمن اعتراف به این مطلب میافزاید که فهم حقیقی ابنسینا و واقعیت پنهان فلسفهاش بسیار دشوار است؛ زیرا این فیلسوف معنای نهایی اندیشههای فلسفیاش را پنهان میکند. به همین دلیل نیاز به روش خاصی وجود دارد تا ناگفتههای ابنسینا کشف گردد. او این روش را «بازخوانی غیرمستقیم» مینامد و در ابتدای فصل آن را توضیح میدهد. سپس این روش را در ادامه بهکار میگیرد و، به زعم خودش، فلسفه حقیقی ابنسینا را از لابهلای آثار و نوشتههای او بیرون میکشد و بازسازی میکند. نتیجه همان میشود که در ابتدای این نوشتار گفته شد. البته عابد الجابری فقط منتقد و مخالف ابنسینا نیست. او کل فیلسوفان شرقی جهان اسلام را که تقریبا همگی ایرانی هستند، اینگونه میداند؛ یعنی این نظریه را به فیلسوفانی همچون سهروردی و ملاصدرا نیز تعمیم میدهد. در مقابل، فیلسوفان غربی جهان اسلام، بهویژه ابنرشد، را بهشدت میستاید و تنها راه نجات فرهنگ و تمدن اسلامی را رجوع به فلسفه ابنرشد میداند.
عابد الجابری در بخش دیگری از کتاب خود، نسبتا بیطرفانه غزالی را مورد کاوش قرار میدهد. جانمایه این بخش آن است که ظاهرا سه کار بزرگی که غزالی انجام داده است، کاملا با یکدیگر در تناقض هستند. آن سه کار عبارتند از: دعوت به تصوف، ابطال فلسفه و دفاع از منطق. این اندیشمند جهان عرب با بررسی زوایای مختلف اندیشه و زندگی فردی و اجتماعی غزالی به این نتیجه میرسد که اگر آن سه مورد را در ارتباط با وقایع و شرایط آن روزگار لحاظ کنیم و بفهمیم، بهخوبی خواهیم دید که هیچ تناقضی میان آنها در کار نیست. از نظر او با چنین روشی معلوم میشود که آنچه تناقضات اندیشه غزالی بهشمار میآید، در واقع عناصر سازنده تفکر اوست. همچنین او برخلاف نظر مشهور غزالی را ادامه فلسفه ابنسینا میداند!
آخرین بخش این اثر، «پیوست: جابری و پروژه نقد عقل عربی-اسلامی»، نوشته عابد الجابری نیست، بلکه نوشتهای در مورد اوست به قلم یکی از اندیشمندان جهان عرب به نام: کمال عبداللطیف. این بخش علیرغم اینکه کوتاه است، اما بهطور مختصر و مفید کلیت پروژه فکری عابد الجابری را توضیح میدهد. هر چند این بخش، آخرین قسمت کتاب است، اما اگر کسی با عابدالجابری آشنا نباشد، خوب است که مطالعه کتاب را با همین قسمت آغاز کند.
متاسفانه در فضای فلسفی کشور ما، این فیلسوف مغربی چندان جدی گرفته نشده است. حتی آشنایی خوبی نیز با او وجود ندارد. در حالی که آثار و اندیشههای عابد الجابری، که نتیجه چهار دهه پژوهشهای سخت و جدی و آکادمیک هستند، فارغ از نتایجشان شایسته تامل جدی هستند و باید متعاطیان فلسفه اسلامی با او و پژوهشهایش بهخوبی آشنا شوند؛ زیرا تحقیقات او در این زمینه افقهای جدید و امکانات نوینی را پیش پای اهل فلسفه اسلامی میگذارند و راهی یکسره نو در ارائه صورت جدیدی از فلسفه اسلامی باز میکنند. البته عابد الجابری منتقدان بزرگی نیز دارد که بهشدت با روش و نظریات او مخالفاند. امیدواریم که پس از آشنایی کامل و مناسب با اندیشههای این فیلسوف، آراء و نظریات منتقدان و مخالفان او نیز، از رهگذر ترجمه یا تالیف، مورد توجه اهل فلسفه اسلامی واقع شود. اگر این اتفاق رخ دهد، خواهیم دید که چه غوغا و جنجال و آشوبی در باب فلسفه اسلامی در کنار ما به وقوع پیوسته و ما از آن کاملا بیخبر بودهایم. و نیز خواهیم دید که فلسفه اسلامی و مسائل آن تا چه اندازه مهم و سرنوشتساز است و چقدر سرنوشت ما به آنها گره خورده است. آری! فلسفه اسلامی هنوز نیز زنده و زایاست.
* دکترای فلسفه
کلمات کلیدی : نشر هرمس