کد مطلب: 460652
راهنمای کتاب/«مثل فیلسوف نوشتن»؛ اِی. پی. مارتینیک؛ فاطمه مینایی و لیلا مینایی؛هرمس
چگونه یک مقاله فلسفی بنویسیم؟
سید محمدجواد حسینی*؛ 20 فروردین 1395
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۰
«مثل فیلسوف نوشتن»
نويسنده: اِی. پی. مارتینیک
مترجمان: فاطمه مینایی و لیلا مینایی
ناشر:
هرمس، 1395 چاپ دوم
305 صفحه، 21000 تومان
شما میتوانید کتاب
«مثل فیلسوفان نوشتن » را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
****
فلسفه گاهی آزاردهنده است. با این گفته کسانی همرأی هستند که با فلسفه به طور جدی مواجه شدهاند، آن را پیگیری میکنند و سعی دارند آن را چراغ راه خود قرار دهند. آزاردهندگی فلسفه از سختی آن ناشی میشود. سختی آن از جهتهای مختلفی قابل تحلیل و توضیح است، ولی آنچه اکنون مورد نظر من است آن است که فلسفه به همه چیز سرک میکشد و بنیادینترین پیشفرضها را مورد واکاوی قرار میدهد. این امر به هیچ وجه با طبع آسودهطلب انسان سازگار نیست. چه کسی باورش میشود که فلسفه به این هم میپردازد که چگونه باید فلسفی نوشت؟ این پرسش برای کسانی که فلسفه را جذاب و شیرین میدانند احتمالا عجیب به نظر میرسد، چرا که پاسخ این پرسش را واضح تلقی میکنند. همین تلقیِ وضوح نشاندهنده عدم ورود جدی آنها به حریم فلسفهورزی است.
واقعیت این است که بین فیلسوفان درباره نوشتنِ فلسفی هم اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف ناشی از سلیقه و دلبخواهی نیست. بلکه ناشی از اختلافی است که در مبانی بنیادینتر فلسفی آنان وجود دارد. فیلسوفانی بودهاند که از تنگنای زبان مینالیدهاند و ظرف زبان را برای بیانِ واقعیت مناسب نمیدیدند. برخی دیگر سعی داشتند زبان را برای بیانِ واقعیت اصلاح کنند و برخی دیگر هم دلمشغولی زبان را نداشته و به آن بیتوجه و بیرغبت بودهاند. این مسائل به ما نشان میدهند که نوشتنِ فلسفی هم میتواند خود یک موضوع فلسفی باشد.
البته باید گفت کتاب پیشِ رو به هیچ وجه بحثی فلسفی در مورد نوشتنِ فلسفی نیست. به عکس، قرار است به صورتی کاملا آموزشی و به دور از این نزاعهای ملالآور و آزاردهنده به دانشجویی که قرار است مقالهای فلسفی (یا حتی اعم از آن، مقالهای نظری و استدلالی) بنویسد، توضیح بدهد که چگونه این کار را انجام دهد. اما ضروری است که دانسته شود این کتاب فقط بر اساس یکی از رویکردهای ممکن نوشته شده است. این امر به ما کمک میکند که پس از آشنایی با این رویکرد، پیِ رویکردهای دیگر هم برویم. به عبارت بهتر به ما کمک میکند که با این مساله هم فلسفی برخورد کنیم.
هدف این کتاب این است که به مخاطب خود آموزش دهد که چگونه اندیشه روشن و همچنین زبانی روشن در هنگام نوشتن داشته باشد. به همین دلیل مقدمه نویسنده با این نقل قول از نیچه آغاز میشود: «آنان كه ميدانند عميقاند ميكوشند تا به روشني سخن گويند. آنان كه ميخواهند عميق بنمايند ميکوشند مبهم باشند». بر این اساس به نظر نویسنده نوشتهی خوبِ فلسفی نوشتهای است که روشن، موجز و دقیق باشد. یکی از مترجمان هم که با نویسنده در این باب همرای است در جایی گفته بود: «احتمالاً چند پيشفرض نادرست باعث شده كه آموزش نگارش فلسفي در ميان ما رايج نباشد. پيشفرض اول اين است كه نويسنده قريحه لازم را دارد و نويسندگي آموختني نيست. پيشفرض دوم هم اين است كه اگر شخصي افكار فلسفي باارزشي داشته باشد بدون اكتساب و ممارست ميتواند آن را بيان كند. البته يك پيشفرض ديگر نيز وجود دارد و آن اينكه ماده فلسفه اساساً سخت است و بنابراين تلاش براي بهتر نوشتن ثمري ندارد. حاصل همه اين پيشفرضها اين است كه ما با مقالهها و نوشتههاي ضعيف روبهرو ميشويم و با تحصيلكردههايي ناتوان از بيان دانستهها مواجهيم به شكلي كه حتي در مجلههاي علمي و پژوهشي مقالههايي منتشر ميشود با اشكالات اساسي از لحاظ اسلوب صورت و نوشتن. البته اغلب اين دست مطالب از نظر محتوا هم حرفهاي شایان توجهي براي گفتن ندارند». در واقع اثر پیشِ رو کتابی است که سعی دارد مهارتی به مخاطبان خود آموزش دهد؛ مهارت نوشتن مقاله فلسفی است. پس برخلاف آنچه ممکن است تصور شود کتاب نه تنها فلسفی نیست بلکه جزو کتب کاربردی محسوب میشود.
در زبان فارسی کتابهایی که به صورت کاملا عینی و دانشگاهی و با پرهیز از بحثهای انتزاعی به دانشجویان توضیح بدهند که چگونه مقاله بنویسند، بسیار کمیاب است. چنین کتابهایی برای دانشجویان فلسفه به مراتب کمتر است. این کتاب توسط آقای مارتینیک نوشته شده است. ایشان استاد فلسفه دانشگاه تگزاس و متخصص در تاریخ فلسفه جدید و فلسفه زبان و مخصوصا توماس هابز هستند. لذا از نکات مثبت کتاب این است که توسط یک استاد فلسفه نوشته شده است.
این کتاب قصد دارد چگونگی نوشتن مقاله فلسفی را بیان کند. بنابراین همانطور که در مقدمه کتاب تصریح شده، این کتاب به اشکال دیگر نوشته فلسفی نمیپردازد. نوشتههای فلسفی میتوانند به صورت گفتگو (مانند افلاطون)، نمایشنامه (مانند سارتر)، داستان (مانند کامو) و یا حتی شعر (مانند لوکرتیوس) باشند. البته لازم به ذکر است که گونه مقاله، سادهترین و رایجترین و به تبع ضروریترین شکلِ نوشتن فلسفی برای دانشجوی فلسفه است و از همین روی یادگیری آن برای دانشجوی فلسفه اولویت دارد.
این اثر هشت فصل و شش پیوست را در خود جای داده است. فصل اول کتاب به دو مفهوم نویسنده و مخاطب میپردازد که در یک مقاله فلسفیِ دانشجویی به ترتیب همان دانشجو و استاد است. این تناظر، تبعاتی به همراه دارد که در این فصل به بحث گذاشته میشود. فصل دوم سعی دارد برخی مفاهیم منطقی و مخصوصا مفهوم استدلال را برای مخاطب خود روشن کند. این فصل شبیه برخی مطالب کتابهای تفکر نقدی است. مولف، فصل سوم را قلب کتابش میداند. این فصل متکفل پرداختن به ساختار و چارچوب مقاله است. فصل چهارم به "نوشتن" میپردازد. در این فصل نویسنده سعی دارد که فنون نوشتن را به خواننده آموزش دهد. این فصل بسیار کاربردی است. فصل پنجم هم به نحوی به منطق میپردازد، اما اینبار فقط به مفاهیم و شیوههای منطقیای که به کار تحلیل میآیند، میپردازد؛ مانند استدلال ذوحدین و برهان خلف. فصل ششم سعی دارد به محتوای مقاله بپردازد و لذا از مسائلی همچون اثبات و مراجع بحث میکند. فصل هفتم نیز سعی دارد برخی نکات در مورد مسائلِ صوری مقالهنویسی را به خواننده یادآوری کند. فصل آخر هم درباره برخی نکات اساسی است که در مورد محتوای مقاله باید رعایت کرد. شش پیوست این کتاب هم به ترتیب به چگونگی نوشتن مقاله در حداقل زمان موجود، چگونگی درس خواندن برای امتحان، یادداشتها و ارجاعات، منابع فلسفی در اینترنت، ملاک نمره دادن به یک مقاله و فهرستی از اصطلاحات فلسفی میپردازد. از دیگر خصوصیتهای این کتاب آن است که در اکثر فصلها تمرین دارد و این فرصت را برای خواننده فراهم میکند که خود را محک بزند و میزان یادگیری خود را بیازماید. علاوه بر این، کتاب مملو از مثالهایی است که خواندن و یادگیری مطالب را برای خواننده آسانتر میکند.
در پایان باید تصریح کرد که کتاب پیشِ رو یکی از بهترین آثاری است که در مورد آموزش نوشتن یک مقاله فلسفی به دانشجویان، در زبان فارسی وجود دارد. لذا این کتاب به تمام کسانی که مایلاند این مهارت را بیاموزند توصیه میشود.
*کارشناس فلسفه و کلام اسلامی
کلمات کلیدی : نشر هرمس