ایسنا نوشت: نایب رییس شورای اسلامی شهر تهران گفت: یکدست شدن نهاد شورا چیزی جز تبدیل تمام و کمال این نهاد مدنی به یک تشکیلات تشریفاتی و مجیزگوی صرف نخواهد بود، فراموش نکنیم عضویت شورای شهر نه شغل دوم کسی است و نه شورا جایگاه سیاست مداران بازنشسته و بیصندلی مانده و آقازادههایی است که قصد تمرین سیاست را دارند.مرتضی طلایی همزمان با ثبتنام در پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران در نامهای به شهروندان تهرانی که در وبسایت شخصی و حسابهای کاربری وی در فضای مجازی منتشر شد، برخی دغدغههای خود را مطرح کرد.
متن این نامه به شرح زیر است:
« بسم الله الرحمن الرحیم
مردمِ شریف و عزیزِ تهران سلام؛
در آغازین روزهای فصل بهار و نو شدن طبیعت، شهر ما نیز در آستانه تحولی بزرگ قرار گرفته است، تحولی که انشاءالله به دست و رای مردم رقم می خورد و مردم مهربان تهران را گامی دیگر به سمت بهتر زیستن، پیش میبرد.
انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا در جای جایِ ایران اسلامی شور و هیجانی را برای نمایش جلوهای دیگر از مردمسالاری دینی ایجاد خواهد کرد و تهران، پایتخت خاطره انگیز میهنِ عزیزمان به دلایل بسیار، حساسیت این جلوه را بیشتر از دیگر شهرها درک خواهد کرد.
این روزها ١٠ سال از زمانی که مردم شریفِ شهر تهران این سرباز و فرزند کمترین خود را لایق خدمت در شورای اسلامی شهر تهران دانستند می گذرد؛ افتخاری که در شورای سوم و چهارم از سوی مردم به بنده تفویض شد تا فرصتی باشد برای خدمت به مردم و تلاش برای حل مسائل و مشکلات این شهر پرهیاهو.
١٠ سال گذشته سالهای پر فراز و نشیبی بر تهران و شورایش گذشت که گاهی لبخند را بر لبان دلسوزان خدمت می نشاند و گاهی نیز رنج و تلخی دردناکی را برای آنها رقم ميزد؛ گاهی در مقابل یک بی قانونی میایستادیم و آنقدر محکم بودیم که شیرینیاش تا ماهها کام ما و شهر را شیرین میکرد و گاهی بهانهها برای بی قانونی و دور زدن قوانین آنقدر زیاد میشد که تلخیاش تلخ ترین روزها را برای مان رقم میزد.
اما به اعتقاد بنده و دیگر همکاران شوراییام بی شک آنجا که جانِ شهروندی در این شهر بدلیل مسائل و مشکلات شهر به خطر میافتاد یا آسیبی متوجه جان و مال مردم میشد، تلخ ترین لحظات شورا شکل میگرفت.
در این مدت متاسفانه بارها وزن سیاست بر روندهای داخلی شورا و تصمیمهای اعضا چربید که البته و به اذعان کارشناسان غیرسیاسی، این بخش پاشنه آشیل اصلی شوراها است.
بسیاری از یاران انقلاب در شورای شهر و اینجانب اگر لایق یاری انقلاب باشم، بارها تکرار کرده و در عمل نیز به مدد خداوند ثابت کردیم که با هیچکس جز مردمی که به ما اعتماد کردهاند پیمان برادری نبسته ایم و اگر به جناحی معتقد و علاقه مندیم برای پایبندی آن به ارزش های انقلاب اسلامی و مردم است و این علاقه و اعتقاد صرفا تا زمانی است که حقی از مردم و انقلاب تضییع نشود؛ این مهم را شاید مدیران شهرداری تهران به خوبی در جلسات مختلف حس کرده اند که گاهی صدای ما به اعتراض و فریاد علیه یک بی قانونی و تخلف بلندتر از رقیبان مدعی بود.
باور بنده و برخی دوستان شوراییام این است که شرع، قانون و اخلاق مسیر روشن و معینی برای مقابله با تخلف و فساد به روی ما گشوده و حرکت در این مسیر بدون تبلیغات و خبرسازی نیز ممکن است. معتقدیم می شود راه تخلف را بست، فساد را مهار کرد و در عین حال مراقب آرامش روانی جامعه هم بود و اخلاق و آموزه های دینی را هم مورد توجه قرار داد.
حقیر امروز در آستانه انتخابات شورای شهر پنجم بر اساس تجربهای که در ١٠ سال گذشته و به سبب اعتماد مردم اندوخته ام به خوبی درک کرده ام که شورای اسلامی شهر تهران و مدیریت آن باید در دست کسانی باشد که تخصص گرا به معنای واقعی آن هستند، نه آن چیزی که امروز برخی گروه های سیاسی و احزاب آن را در بوق و کرنا کرده اند تا با این ظاهر فریبنده، رای مردم را بدست آورند.
قطعا متخصصان دلسوز در گروهها و طیف های مختلف کشور وجود دارند که به دور از شعار زدگی، نه از نقد مدیریت شورای شهر (حال هم جناحی آنها باشد یا نباشد) هراس دارند و نه مدیریت شهر تهران را بدون نظارت دقیق رها خواهند کرد؛ این رویداد که آرزوی همه دلسوزان است در دو دوره قبل تا حدودی محقق شد اما باز هم موارد مختلفی در مدیریت شورا و مدیریت اجرایی شهری به ویژه در حوزه های فرهنگی، اجتماعی وجود دارد که حتما همه دلبستگان به خدمت لزوم تغییر آن را مانند بنده درک کرده و به آن اذعان دارند.
رسیدن به این مقصود یعنی شورای شهری در خدمت مردم، دست به دست دادن همه اعضای شورای شهر را از هر جناحی که هستند طلب می کند؛ کما اینکه بنده در شورای سوم پیشنهاد تشکیل مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر و همچنین سامانه نظارت جامع را ارائه دادم تا همه تصمیمات شورا پیوست پژوهشی- کارشناسی داشته باشد و امر نظارت از حالت کلیشهای خارج و ساختارمند شود اما در کمال ناباوری ملاحظه کردم که افرادی از طیف های مختلف شورا به مخالفت با آن برخاسته و باعث مسکوت ماندن این طرح ها شدند و حداقل من هیچگاه دلیل این مخالفت را متوجه نشدم؛ برخی دوستان هم در توضیحشان به این کنایه بسنده کردند که « شورا رابین هود نمی خواهد!»؛ این تنها یک نکته از هزاران حرف و سخنی است که در دل نگه داشته و برای تغییرش تلاش خواهیم کرد.
حال در راه رسیدن به مقصود نهایی مان یعنی شورای شهری «پاک» که "پاک دستان" "انقلابی" و "کارآمد"را در خود جای دهد، دوباره پا به عرصه خواهم گذاشت تا در معرض رای مردم قرار گیرم و همین افتخار، صرف نظر از هر نتیجه ای، این سرباز کوچک انقلاب اسلامی را کافی است.
و به شما مردم خوب تهران عرض می کنم که یکدست شدن نهاد شورا چیزی جز تبدیل تمام و کمال این نهاد مدنی به یک تشکیلات تشریفاتی و مجیزگوی صرف نخواهد بود، فراموش نکنیم عضویت شورای شهر نه شغل دوم کسی است و نه شورا جایگاه سیاستمداران بازنشسته و بی صندلی مانده و آقازادههایی است که قصد تمرین سیاست را دارند.
خداوند بزرگ را شاکرم که در ۱۰ سال عضویت در شورا با تمام وجود سعی کرده ام که به حکم الهی «وامرهم شوری بینهم» عمل کرده و با راهاندازی ستاد تشکل های مردم نهاد (سمن ها) در دوره سوم و برگزاری انتخابات و تقویت نهاد مردمی شورایاریها در دوره فعلی به جای سر دادن شعار دخالت دادن مردم در امور، همچون دوره پرافتخار پلیس در عمل برای تحقق مردم محوری تلاش کنم و تا حد ممکن و توان هیچ تصمیمی را بدون مشورت با کارشناسان و نخبگان اتخاذ نکرده و هیچگاه منفعت هیچ فرد و گروهی را مقدم بر منفعت مردم قرار ندهم. امید که بعد از این نیز همینگونه باشد.
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
سعدی