نظر منتشر شده
۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 318909
آن بخیه‌ها چرا باز شد؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۳
 وقتی حق «گرفتنی» باشد، جامعه خشن می‌شود. چگونه حق را «دادنی» بکنیم؟ مشکل از آنجا شروع می‌شود که تحویل جنس و وصول مطالبه در هیچ معامله‌ای همزمان نیست، اما اگر مغازه‌دار اجازه می‌دهد اول جنس را در دست بگیرید و سپس پولش را بدهید، به‌خاطر اطمینان ناشی از حضور شما در مغازه است. مستاجر هم پول رهن را در اختیار صاحبخانه قرار می‌دهد چون از بابت وصول آن مطمئن است.

به گزارش دنیای اقتصاد، اگر آخر سال مبلغ رهن بازپرداخت نشد، مستاجر خانه را خالی نمی‌کند تا پولش را پس بگیرد. اینها اما روش‌هایی بدوی و زمخت برای وصول طلب هستند. اگر جنسی را صادر می‌کنید دیگر امکان مچ‌گیری در مغازه نیست، بنابراین بانکی واسطه خریدار و فروشنده می‌شود تا اگر جنس مطابق قرارداد تحویل شد، بانک هم مطابق قرارداد پول خریدار را به حساب فروشنده واریز می‌کند.

این روشی متمدنانه‌تر برای احقاق حقوق دو طرف معامله است. اما مشکل در بازارهایی رخ می‌نماید که جایی برای LC بانکی نیست. آنگاه از میان صدها پزشک، یک پزشک هم ممکن است فکر کند باز کردن بخیه چون پس گرفتن کالا توسط مغازه‌دار است، حال آنکه ماهیت بدوی و خشن چنین راهی برای گرفتن حقش را نمی‌فهمد. اما از سوی دیگر سیاست‌گذار اقتصادی نیز مقصر است که ابزار وصول مطالبه انسانی و متمدنانه‌ای را در جامعه برقرار نساخته است. سیاست‌گذاران در کشورهای توسعه‌یافته راه‌حل ساده‌ای برای این مساله یافته‌اند که سال‌ها است اجرا می‌شود. این راه‌حل حق را تا حدودی «دادنی» کرده و بنابراین از تنش اجتماعی در آن کشورها کاسته است. در جامعه ما اما سال‌ها است وزرای اقتصاد آمده‌اند و رفته‌اند و حرفش را زده‌اند، اما در عمل هنوز چنان ابزار متمدنانه‌ای در اقتصاد ما رایج نشده است.

این راه‌حل ساده چیست؟ راه‌حل ساده یک پیش فرض دارد آن هم اینکه هیچکس حاضر به کار و معامله با آدم بدحساب نیست. نه هیچ مدیری، کارمند بدحساب استخدام می‌کند و نه هیچ صاحبخانه‌ای، خانه به آدم بدحساب اجاره می‌دهد. در آمریکا سه شرکت گزارش خوش‌حسابی و بدحسابی شخصیت‌های حقیقی را تهیه می‌کنند.

داستان از آنجا آغاز می‌شود که کسی که وام بانکی بخواهد یا حتی اشتراک آب، برق یا تلفن داشته باشد، شماره ملی خود را برای افتتاح حساب اعلام می‌کند. هر ماه که قسط وام یا مطالبه صورتحساب خود را پرداخت کرد، گزارشی به یکی از آن سه شرکت ارسال می‌شود مبنی بر اینکه فلانی طلب این ماه خود به شرکت بهمان را تماما پرداخت کرد.

وقتی فلانی بخواهد شغلی بگیرد، معاونت منابع انسانی فرمی به او می‌دهد که با امضای آن، او به شرکت اجازه می‌دهد گزارش خوش‌حسابی‌اش را از یکی از آن سه شرکت دریافت کنند. این گزارش‌ها تا هفت سال خوش‌حسابی و بدحسابی فرد را شفاف می‌کند. بدون یک گزارش پاک، شغل گرفتن، خانه اجاره کردن و وام بانکی گرفتن در آمریکا بسیار سخت می‌شود. حتی گرفتن تلفن همراه یا حساب اینترنت هم دشوار می‌شود.

همین امر انگیزه خوش‌حسابی را در جامعه تقویت می‌کند. در جامعه خوش‌حساب، خدمات‌دهنده هم خیالش راحت است که مطالبه‌اش وصول می‌شود و اگر نشد، گزارش بدحسابی را می‌دهد. صدمه یک گزارش منفی برای آن بدهکار آنقدر بالاست که برای حذفش از آن گزارش حتما طلب را پرداخت خواهد کرد. دیگر نیازی به خشونت نیست، چرا که این گونه گره‌ها با دست باز می‌شوند.

بدحسابی سه نوع دارد؛ عمده بدحسابی‌ها به‌خاطر بی‌نظمی مالی و بی‌احترامی به حقوق دیگران است. این مکانیسم چنین بدحساب‌هایی را تنبیه می‌کند و خوش‌حساب‌ها را تشویق. نوع دوم بدحسابی کلاهبرداری و شیادی توسط افرادی است که انگیزه فساد در آنها قوی است. برخورد با اینان باید جدی باشد و در این موارد قوه‌قضائیه موثرتر از راه‌حل مذکور است.

نوع سوم بدحسابی از عسر و حرج ناشی می‌شود و این مورد در عرصه خدمات درمانی بیش از هر عرصه‌ای خودنمایی می‌کند. مشکل بدحسابی ناشی از عسر و حرج با بیمه‌های درمانی همگانی برطرف می‌شود و آن بحثی است مبسوط برای مجالی دیگر. با برقراری چنین مکانیسمی ایران گلستان نمی‌شود، اما میزانی از بدحسابی‌های نوع اول کاسته می‌شود.

از همه مهم‌تر، خوش‌حسابی از نشانه‌های مومن است. بسیار گفته‌اند که در غرب مسلمان ندیدیم ولی اسلام دیدیم. یکی از آن مشاهدات فرهنگ خوش‌حسابی است. آن خوش‌حسابی اما به علت ابزاری بوده که شاید ندیده‌اند. فرهنگ اعتبارسنجی شخصیت‌های حقیقی می‌تواند بخش عمده‌ای از بدحسابی‌ها و چک برگشتی‌ها را از اقتصاد ما حذف کند و قدری از استرس فعالان بازار بکاهد.
 
کلمات کلیدی : بخیه
 
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۱۱:۴۱:۴۵
واقعا مطلب درستی است که حق باید دادنی شود نه گرفتنی.
راهکار اعلام شده هم بسیار منطقی است.
در اروپا همینطور در هندوستان سامانه های اینترنتی برای معرفی کلاهبرداران مالی دایر شده که افراد را از معامله با آنان برحذر میدارد.

از نادر مقالات منطقی روزنامه دنیای اقتصاد بود. (3404672) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۱۲:۰۸:۳۹
ضرب المثل جدید: بخیه هات رو می کشم (3404716) (alef-11)
 
محسن
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۱۲:۲۲:۳۷
یعنی پول باعث میشود بخیه ها از صورت بچه باز شود؟
آیا آن پزشک و بیمارستان به پول خود رسیدند؟
یا اینکه بیمارستان از پذیرش مادر باردار خودداری کند و مادر و فرزندش از بین بروند؟
یا اینکه بیمار دچار خونریزی از بینی و گوش را جلوی بیمارستان پذیرش نکنند؟
این است انسانیت؟
به کجا داریم میرویم که شدید مدافع این کارها؟ (3404749) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۰-۰۱ ۲۳:۳۹:۵۶
من هم ميتوانم صدها مثال ديگر به اين ها اضافه كنم. اتفاقا اين مسئله نشان مي دهد كه مشكل اصلي در جاي ديگري است و نه در بيمارستان ها. مشكل اصلي در وضعيت اقتصادي و بيمه اي كشور است كه مردمش براي پرداخت پول چند بخيه مشكل دارند. شما در اينجا سه مورد را مثال زديد ولي بيمارستان ها هر روزه با خيل عظيمي از بيماراني روبرو هستند كه هزينه خدماتي كه دريافت مي كنند را ندارند. خدمات پزشكي در همه جاي دنيا گران هستند ولي سازمان هاي بيمه اي قدرتمندي وجود دارند كه هزينه اين خدمات را مي پردازند.اگر كشور به اين منوال پيش برود مطمئن باشيد بيمارستان ها چند ماه ديگر بيشتر دوام نخواهند اورد و به دليل نداشتن صرفه اقتصادي ورشكست خواهند شد. (3408301) (alef-11)
 
ali
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۱۴:۴۵:۰۶
ایکاش دنیای اقتصاد راه های ساده تر پیشنهاد مینمودند .

از جمله در مورد چک .

و آن اینکه با نکها بمحض برگشت چک فردی دو کار میکردند .

1- اتوماتیک سایر بانک ها مطلع میشدند که فلان فرد در فلان بانک چکش برگشت خورده است . کما اینکه در حال حاضر اگر قسطش را نداده باشد مطلع میشو ند و برای این فرد حساب باز نمیکممد. و با این وقوف با اتمام دست چکش به او دست چک جدید نمیدادند .

شیوه فعلی استعلام از بانک مرکزی برای افتتاح ابتدا بساکن حساب موثر است و در غیر این صورت همچنان برای گرفتن دست چک جدید حسابش در دیگر بانک با مشکل روبرو نیست .

2- قانونی را که هم اکنون قانون است اجرا میکردند و ان اینکه اگر چک ارائه شده دارای کسری است . موجود حساب او را به ارائه کننده چک بدهند و مابقی را رسید دهند .

و برای ناکارمد کردن مابقی چک در اختیار این فرد بمحض واریز نمودن وجهی به حسابش آنرا بلوکه میکردند تا تکلیف چک برگشتیش روشن شود . تا امکان پرداخت سایر چک هایش با سقف پائین تر برای او فراهم نباشد .

با اینکار این فرد با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد .
چرا که برای دور زدن این محدودیت وروشن نمودن وضعیت چکهائی که به دیگران داده است باید چک ها را از آنها دریافت و نقدا با آنها تسویه کند .
و از این رهگذر دریافت و تسویه نقدی دیگر چکهایش زمانی که اصطلاحا خرج شده باشد به این سادگی نیست .

لذا با اینکار هم بانک به مسئولیتش در حفظ ارزش چک کمک میکند و هم آثار مثبت این حرکت در اقتصاد ملموس خواهد شد .


اگر کسی هم قانونا حق دارد چکی را پاس نکند از مراجع قضائی در اطلاع به بانک پیشاپیش میتواند کمک بگیرد.

در حال حاضر بانک هیچ کمکی به متظرر نمی نماید .

و ساده ترین راه برگشت چک و افزودن به پرو نده های قضائی . (3405084) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۱۵:۲۳:۰۷
عالي بود (3405172) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۹-۳۰ ۲۳:۵۷:۴۶
بد حسابی در ایران چند طرفه هست برای مثال چون موضوع بخیه و بخیه کشی است یک مورد زا هدمتالن عرض میکنم.وزارت رفاه (بیمه ها )بد حسابی میکند و طلب وزارت بهداشت را بابت خدمات انجام شده در بیمارستانهاو مراکز تابعه را نمیدهند و بالتبع آن بیمارستانها با کمیود منابع مواجه شده و نمیتواند خدمات خوبی به مردم ارایه دهد و از طرفی کارانه پزشکان و پرستاران هم با تاخیر 7 ماهه پرداخت میشود .پزشک و پرستار هم که اجاره خانه و سایر هزینه های زندگی دارند دچار بدحسابی میشوند و ....این قصه سر دراز دارد. (3405927) (alef-11)
 
م.س.یحیی
۱۳۹۴-۱۰-۰۱ ۰۲:۱۸:۲۱
از این باب که نویسنده به دنبال راهی متمدنانه جهت خوش حسابی است و راه‌های موجود را بسی ناکارآمد می‌داند، نوشتار فوق کاملا صحیح است ولی یاد آوری نکته ای خالی از لطف نیست.
احتمالا تا به امروز بسیار در مورد بومی سازی شنیده‌ایم. شاید این کلمه در ابتدا تولید داخلی را به ذهن متبادر کند در حالی که هم عرض آن می‌تواند مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را نیز مطرح کند. روشن‌تر بگویم در سیستم اقتصادی ایران در حال حاضر امکان ایجاد چنین ساختاری وجود ندارد زیرا که پایه‌ی چنین شرکت‌هایی شفافیت مالی است. آیا در کشور که بانک مرکزی آن آمار دقیق طلبکاران بانکی خود را ندارد، مملو از صندوق‌های با مجوز و بی مجوز است که گاهی برخی از آن‌ها پاسخ‌گویی به خدا را برنمی‌تابند چه برسد به بانک مرکزی، امکان ایجاد چنین شرکتی هست؟ در واقع در ایران که بانک ها سعی در مخفی کردن بدهی های و معوقات خود دارند به میزان کافی با شفافیت اقتصادی روبه‌رو هستیم که چنین راه کاری به مرحله‌ی شکوفایی برسد و ثمر دهد.
خلاصه بگویم چند سال است که دو دولت در پی حذف یارانه‌ی ثروتمندان‌اند و هنوز نتوانسته‌اند شاخ این غول را بشکنند. چقدر سیستم مالیاتی در سال‌های پیشین از هزار و یک راه عدم شفافیت درآمد فعالان اقتصادی گله کرده است. چه قدر در جراید از عدم پرداخت مالیات بر ارزش افزوده توسط واحدهای صنعتی و بازرگانی و تجاری سخن به میان آمده و در آخر گفته شده است اگر خودشان دادند خدا پدرشان را بیامرزد ولی ما را یارای وصول صد در صد آن نیست. شفاف‌تر بگوییم این میزان فساد اقتصادی در ایران آیا پیامد همین اقتصاد مبهم نیست.
پس همان طور که گفتم به نظر من بهتر است راه حل ها بومی سازی بشوند چرا که همه می‌دانیم ویژگی‌های اقتصادی ایران خوب یا بد متفاوت از دنیا است. (3406056) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.