توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 458276
روایت پورمحمدی از نوع رابطه رئیس‌جمهور با وزرا
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۱
وزیر دادگستری از جزئیات مشورت روحانی با رهبری برای کاندیداتوری در انتخابات 96 روایت کرد.
به گزارش نامه، هم صریح است، هم باهوش؛ دقیقا می داند چگونه باید بهترین پاسخ را برای سوالات داشته باشد. از مدیران کارآمدی بوده که در ادوار مختلف همیشه به او اعتماد شده است. وزیر دادگستری کابینه روحانی است و البته همچنان در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت می‌کند. 

درباره حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی سخن می گوییم. در آخرین روز کاری سال 95 به دفتر کار او در وزارتخانه رفتیم و مصاحبه تفصیلی با این وزیر دولت یازدهم انجام دادیم. او ناگفته های شنیدنی زیادی داشت. از دستاوردهای برجام و تاثیری که بر زندگی مردم داشت، از تورم بالا در دولت قبل و تلاشی که دولت روحانی برای تک رقمی کردن تورم کرد، با او از حال و هوای کابینه ای که وزرایش برخواسته از طیف های سیاسی مختلف هستند گفتگو کردیم، از نوع برخورد روحانی با وزرا، از جامعه روحانیت و برنامه انتخاباتی این تشکل روحانی پرسیدیم.
با او درباره عملکرد اقتصادی دولت و دستاوردهای برجام در اقتصاد گفتگو کرده ایم، از کارکردن با روحانی و جلساتی که با وزرا دارد، از جزئیات جلسه رئیس جمهور با رهبری برای کاندیداتوری دوباره اش در انتخابات، برایمان از جلسات جامعه روحانیت گفت و ...
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
***
*آقای وزیر ! این روزهای اندک باقی مانده تا انتخابات اوضاع در دولت چطور است ؟
در ابتدا حلول سال جدید را تبریک عرض می کنم . خوشبختانه امسال هم با ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س) مقارن شده است. امیدواریم که خداوند منان با شروع بهار و تقارن با این میلاد مبارک، الطاف و عنایات خودش را بر همه ما بخصوص مسلمین و ملت ایران بیشتر بفرماید. در مورد سوال شما باید بگویم که خیلی تفاوت زیادی حس نمی کنیم چون به هر حال ما درگیر مسائل جدی کشور هستیم و هرکدام در حوزه خودمان باید کارها را تنظیم و پیگیری کنیم و گرفتاری ها را برطرف نماییم.
تا آخرین جلسه دولت هم که در سال 1395 برگزار شد، دستور جلسه مفصلی در موضوعات مختلفی داشتیم. مثلا یکی از آنها تعیین تکلیف رقبات موقوفه که جزء منابع طبیعی یا جنگل‌هاست و از وقفیت خارج شده یا ادعای وقف بوده اینکه جنگل یا منابع طبیعی است، بحث پیچیده ای هست. یک میلیون و 300هزار هکتار زمین اختلافی است. آئین نامه مفصلی در این موضوع داشتیم.
در رابطه با سازمان تامین اجتماعی برای بدهی دولت به این سازمان تصمیم گرفتیم. چند پروژه بزرگ وزارت راه، مربوط به راه آهن و چند بزرگراه در این جلسه تصویب شد که وزارت راه قرار است اینها را انجام دهد. چنانچه گزارش همین جلسه دولت ارائه شود، خواهیم دید که چقدر مصوبه مهم و اساسی و عادی که باید ظرف دو، سه سال آینده در دستور کار و پیگیری قراربگیرد، تصویب شده است. می خواهم بگویم دولت کار عادی خودش را دنبال می کند البته فضای انتخاباتی در بعضی از مسائل تاثیر می گذارد. مثلا مسایلی مربوط به یک حرف یا یک اقدام که می تواند فضای انتخاباتی را تا حدودی کدر و همراه با تنش و تشنج کند و از سلامت خارج کند.
دغدغه دولت برگزاری انتخابات سالم است
دغدغه دولت این است که یک انتخابات سالم و با مشارکت بالا و بدون شائبه برگزار کند . بنابراین طبیعی است که حساسیتها ابراز می شود،همانطور که در آخرین جلسه هم بحثی در این رابطه شد. فضای کاری دولت جدی است و کارها را انجام می دهیم ولی بحث انتخابات نمی تواند از مباحثی که تعقیب می کنیم، به دور باشد. به همان میزان که در فضاهای خارج از دولت مطرح است در دولت هم کم و بیش وجود دارد.
*به سال 92 برگردیم. برهه ای از زمان که بی انضباطی گسترده اقتصادی را به جهت تصمیمات نادرست دولت قبل در حوزه های بورس، ارز و طلا و سکه شاهد بودیم. در چنین شرایطی مردم به آقای روحانی رای دادند. آقای روحانی هم یک ایده مرکزی تحت عنوان توافق هسته ای داشت که بنا داشت از همان رهگذر مشکلات را حل کند؛ همان جمله معروف چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم .این برند آقای روحانی در انتخابات 92 بود. می خواهم بگویم اگرچه این ایده در حوزه سیاست خارجی تمرکز داشت اما هدفش حل مساله معیشت مردم بود. با همین پیش فرض می خواهم از شما بپرسم که آقای روحانی چه میزان دغدغه معیشت مردم را در ذهن خود دارد؟ یعنی اگر بخواهیم اولویت بندی کنیم ایشان معیشت را در کجای کار دیده است؟
من اصلا فکر نمی کنم سیاست خارجی صرفا به خاطر سیاست خارجی تعقیب شده باشد؛ چه آقای روحانی و چه دولت. اصلا در موضوع سیاست خارجی و حتی موضوعات دیگر، محور مردم و منافع مردم است که در امنیت، رفاه، سلامت جسمی، شادی و نشاط، رشد و توسعه اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و علمی متمرکز است. 
 
تحریم ها زندگی ما را با مشکلات و موانعی روبرو کرده بود
اگر آقای روحانی و دولت دنبال حل مسائل بین المللی و رفع تشنجی که به ناحق و ناروا علیه ما ایجاد شده بود و تحریم را بر ما تحمیل کرده، بودند و آن را تعقیب می کنیم، چون زندگی ما را مختل و با مشکلات و موانعی روبه رو کرده بود. طبعا باید از این مانع تراشی‌ها، سنگ اندازی‌ها و بحران سازی‌های ظالمانه خلاص می شدیم که به لطف خدا تا حجم قابل توجهی در این مرحله خلاص شده ایم. البته دشمن دست از سر ما برنمی دارد و از آنچه در آن بودیم هم کامل خلاص نشدیم ولی توطئه ها و بیم خطرآفرینی های جدید هم طبعا وجود دارد و ما باید تدبیر و مراقبت کنیم. تحصیل قدرت و اقتدار کنیم و با هوشمندی، تدبیر و داشتن اقتدار مناسب، هم امنیت کشور را تامین کنیم و هم منافع ملی را.
 
*اما مخالفان دولت می گویند که برجام و این ایده مرکزی آقای روحانی بر معیشت مردم تاثیر نداشته است. شما به عنوان کسی که عضوی از این دولت و کابینه هستید ، بفرمایید چه دلیلی برای اینکه برجام بر معیشت مردم تاثیر مثبت گذاشته، دارید؟ این ادعا را با چه ادله ای تکذیب می کنید که می گویند برجام تاثیری بر معیشت مردم نداشته است ؟
خیلی روشن است . این طرف کاملا واضح است و این دیگران هستند که باید اثبات کنند. دشمن چگونه توانست فروش دو میلیون و 400هزار بشکه نفت ما را به یک میلیون بشکه تبدیل کند؟ وقتی دولت یازدهم بر سر کار آمد ما فروش یک میلیون بشکه نفت را داشتیم درحالی که سالیانه طبق برنامه تحریم باید 20 درصد هم کاهش می دادیم! یعنی امسال باید به 200 تا 400هزار بشکه می رسیدیم.
هم تولید نفت بالا رفته هم قدرت فروش پیدا کردیم
دشمن با رفتار ظالمانه اش فروش نفت ما را به یک میلیون بشکه تبدیل کرد و با آن قداره بندی و فشار بر رهبران کشورها و دولتهای دیگر که مقهور دولت پوشالی آمریکا و تسلیم اراده و خواست سرکردگان مستکبر آمریکا و هم پیمانانشان هستند، به همان دلیل که بیمه های ما را مختل کردند و حساب بانکی و خرید نفت از ما را مختل کردند، پس همان روند را هم ادامه می دادند. 
حالا اگر ما 200، 300 هزار تا 400هزار بشکه نفت صادر می کردیم، چقدر درآمد داشتیم و زندگی مردم چه می شد؟ دو دو تا دوتای قضیه روشن است و من نمی دانم سر چه چیز می خواهیم با هم بحث کنیم؟ حالا ما از فروش یک میلیون بشکه نفت به دو میلیون و 400 بشکه برگشتیم، از فروش 200، 300 بشکه معیانات گازی به حدود یک میلیون بشکه رسیده ایم .خوشبختانه هم تولیدمان بالا رفته و هم قدرت فروش پیدا کرده ایم.
می توانیم بازاریابی کنیم و کرده ایم. اینها همه به درآمد کشور اضافه شده و زندگی مردم هم مختل نشده است. ما باید به این فکر می کردیم که اگر خدای ناکرده این تحریم ظالمانه ادامه پیدا می کرد، تورم 42 درصدی سال 92 امسال به کجا می رسید. با فضای رکودی که این تورم وحشتناک به دنبال خودش با کاهش درآمدهای ارزی ایجاد میکرد، وضعیت امروز ارز در ایران چگونه بود؟ منابع و تولید ناخالص داخلی ایران چقدر بود؟ کاملا روشن است که تاثیر زیادی می گذاشت. 
روایت پورمحمدی از نوع رابطه رئیس جمهور با وزرا
اتکا به درآمدهای غیرنفتی از نفتی پیشی گرفته است
هرچند امروز از اتکاء به نفت تاحدودی رهایی پیدا کرده ایم و کاهش اتکاء صورت گرفته ولی هنوز هم به نفت متکی هستیم. در سال 95 بالای 70هزار میلیارد تومان درآمد نفتی را در بودجه تزریق کردیم. البته صندوق توسعه ملی هم 20 درصد سهم خودش را برداشته، هرچند مالیات بیش از اینهاست با عوارض و سود بازرگانی و درآمدهای گمرکی حدود 100هزار میلیارد تومان درآمد برایمان تحصیل می کند. 
درواقع اتکاء به درآمدهای غیرنفتی از نفتی پیشی گرفته که دستاورد خوبی برای کشور محسوب می شود. لیکن هنوز نفت سهم بالایی در بودجه و رشد کشور دارد.
به نظرم تنظیم روابط خارجی و کنار زدن تحریم ظالمانه و تسهیل روابط بین المللی، فعالیت‌های اقتصادی و درآمدزایی کشور را از آن حالت بحرانی خارج و به سمت حالت طبیعی نزدیک کرده است. البته به حد مطلوب نرسیده و البته با عهدشکنی ها، سنگ اندازیها و بدذاتی دشمنانمان همراه بوده که البته همیشگی است . ما یاد گرفته ایم و آماده هم هستیم، بودیم و در آینده هم حس می کنیم همین رفتار ناشایست و ظالمانه ادامه خواهد داشت اما مهم این است که ما باید تلاش خودمان را انجام دهیم و این فشارها را کاهش دهیم که خوشبختانه در این مقطع موفق بوده ایم.
رشد اقتصادی هشت درصدی فقط بخاطر رفع تحریم ها نیست
 رشد اقتصادی هشت درصدی که الان با آن روبه رو هستیم، صرفا با کنار زدن تحریم نیست بلکه عوامل دیگری هم موثر است که آن انسجام اجتماعی، همت و عزم عمومی برای پیشرفت بخصوص در نسل جوان و کارآفرین، فضایی که اقتصاد مقاومتی به دنبال خودش آورده؛ یک تفکر خوداتکائی در اقتصاد از عوامل بسیار موثر در بهبود فضای اقتصادی است که امروز با آن روبه رو هستیم واز آن وضعیت خطرناک و بحرانی خوشبختانه عبور کرده ایم.
اکنون در یک وضعیت همراه با طمانینه هستیم و خوشبختانه گام های بلند رشد را هم برداشته ایم. اینکه احساس این رشد و درآمد برای جامعه حاصل شده یا نه بحث دیگری است که باید به آن بپردازیم.
 
*می توانم این برداشت را از صحبت شما داشته باشم که شما معتقدید در پایان سال 95 هم چرخ کارخانه ها می چرخد و هم چرخ زندگی مردم؟
حتما، به نسبت چند سال گذشته، چرخ واحدهای تولیدی بیشتر را درحال چرخش می بینیم. فقط 23هزار واحد صنعتی کوچک و متوسط با پشتیبانی، تسهیلات و یارانه و کمکی که دولت به آنها کرده است، فعال یا فعال تر شده اند. ما با حمایت از کشاورزانمان و پشتیبانی از آنها و ارائه تسهیلات به آنها، 25 درصد قدرت کشاورزی کشور را بالا برده ایم. این به معنای افزایش 25 درصدی درآمد آنهاست در حالی که بیش از 20 میلیون جمعیت روستایی داریم.
 
*طبعا وقتی می خواهیم از پیشرفت صحبت کنیم باید به نسبت قبل مقایسه کنیم. از آنجا که در دولت هستید و بیشتر به آمار دسترسی دارید، میراث آقای احمدی نژاد و دولتش که به دولت یازدهم رسید، چه بود؟
در آمارها گفته شده وقتی با منفی 8/6 درصد نرخ رشد اقتصادی امروز به 8 درصد رشد مثبت می رسید، یعنی حدود 15 درصد تفاوت نرخ رشد را شاهدیم. این عدد خیلی بزرگ است. نرخ رشد بیانگر مجموعه عوامل موثر در پیشرفت و توسعه و راندمان توسعه کشور است. این شاخص کلی است و منفی یا مثبت بودنش دقیقا وضعیت را نشان می دهد. امروز با نرخ تورم، 6/7 روبه رو هستیم اما سال 92 با تورم 35 درصدی دست و پنجه نرم می کردیم. تورم نقطه به نقطه آن زمان 42 و لحظه جابجایی دولت روی 42 درصد بود. رساندن تورم 42 درصدی به تورم زیر 8؛ یعنی روبه رو شدن با 34 درصد کاهش تورم، اتفاق خیلی بزرگ و دستاورد مهمی است.
ببینید! درحالی که نرخ تورم در سال 95، 6/7 درصد است، حقوق کارگران در سال 96 را با 5/14درصد رشد تعیین شده است. دوبرابر حقوق کارگر را به نسبت تورم افزایش داده ایم که به معنای قدرت خرید بیشتر کارگر است. امروز بیش از 13میلیون کارگر حقوق بگیر در کشور داریم که مشمول این قانون هستند. اگر دو سوم این تعداد صاحب خانواده باشند ضرب در در 3/3 ضریب خانوار کنیم، به عدد تقریبی 30 میلیون با 4 میلیون مجردها شود 34 میلیون نفر. یعنی بیش از 35 میلیون درجا به قدرت خریدشان اضافه کرده ایم.
این اعداد تحلیل و تفسیر نیست. بلکه اعداد خیلی روشنی است. اتفاقا بدانیم که در سبد هزینه خانوار، برخی هزینه هاست که خانواده بیشتر به آن اتکاء دارد. مثل هزینه مسکن، وقتی نرخ مسکن تان بالا نمی رود، هرچند برای صنعت و مسکن رکود است و ما در این بخش مشکل داریم ولی برای مصرف کننده یک مزیت است که نرخ بالا نمی رود و به نفعش است. در زمینه بهداشت و تامین اجتماعی هم بیشترین رشد و تحول را برای کاهش هزینه های شهروندانمان بخصوص مشمولین تامین اجتماعی داشته ایم. پس سعی کرده ایم قدرت خرید را بخصوص در طبقات پایین، افزایش دهیم. بعضا این سوال را مطرح می کنند که در قبل از سال 90 بهتر خرج می کردند تا به نسبت امروز! البته در برخی حوزه ها این کاملا صادق و درست است که قدرت خرید آن سال بیشتر از سال 95 است.
سال 90 تورم به شدت بالا رفت و قدرت خرید مردم کاهش یافت
علت این است که تورم سالهای 90 به بعد به شدت بالا رفت و قدرت خرید مردم کاهش زیادی پیدا کرد. درست است که طی دو، سه سال گذشته دائما به قدرت خرید افزوده ایم ولی هنوز به عدد ثابت سال 90 در قدرت خرید نرسیده ایم. اگر کسی بگوید که قدرت خرید کمتری دارد چنانچه به نسبت سال 90 سنجیده باشد، درست می گوید چون آنجا قدرت خریدمان بالا بوده است. چون 2 میلیون و 400هزار بشکه نفت را به میانگین 115 دلار فروختیم. اما سال 95 که وضع خوب بوده از ابتدای سال از یک میلیون و 200 بشکه بالا رفته و به 2 میلیون و 400هزار بشکه نفت رسیده ایم درحالی که قیمت هر بشکه نفت بین 35 تا 40 دلار بوده و اواخر سال 95 به حدود 50 دلار در بشکه رسیده است.
یعنی میانگین همان 44، 45 است و میانگین صادرات هم روی یک میلیون و 600 تا یک میلیون و 700هزار بشکه است. درواقع درآمدهای طلایی آن سال قدرت خرید حقوق بگیران را بیشتر کرده بود ولی افتی که تا سال 92 اتفاق افتاد، فاصله ای که بین میزان دریافت حقوق و تورم ایجاد شد را با همه تلاشی که کردیم، نتوانستیم آن چاه را پر کنیم ولی به نسبت سال 92 خیلی رشد داشتیم. 
یک موقع خودمان را با سال 92 می سنجیم و می گوییم که به نسبت آن سال رشدمان قابل توجه است و دستاورد بزرگی است. یک موقع هم مقطع را به هفت سال قبل می بریم که با حالا تفاوت دارد. پس ببینید! سال پایه ای که مورد محاسبه و نسبت سنجی قرار می گیرد، بسیار مهم است ولی ما باید با مقطعی که دولت را تحویل گرفته ایم، مقایسه کنیم که شهریور 92 است. هرچه شاخص آن موقع است، حالا هم با آن بسنجیم که در اینصورت قدرت خرید مردم بیشترشده است. 
این مطلب هم تحلیلی و تفسیری نیست . با آمار بازی کردن هم نیست. درواقع هیچ جای پنهان، تکذیب و رد ندارد. حدود 27 درصد جمعیت کشور ساکن روستاها هستند و 21 میلیون تن به تولید کشاورزی اضافه شده است. این میزان به معنای 25 درصد افزایش در تولید کشور است که از 97 میلیون تن به 118 میلیون تن رسیده است. این افزایش سبب شد که درآمد روستائیان افزایش پیدا کند. حقوق بگیران ما هم که حدود 50 میلیون نفرند، نرخ دریافت حقوق شان از نرخ تورم بیشتر است. پس قدرت خرید بیشتر است .
 
*شما می فرمایید که در دولت اقدامات زیادی صورت گرفته و اوضاع خیلی بهتر از قبل شده است اما این مساله شاید آنچنان که باید در جامعه احساس نمی شود . دلیل این مساله چیست ؟ آیا به خاطر ضعف دولت در اطلاع رسانی است یا بیشتر به نقد طرف مقابل و استفاده آنها از ابزارهای عمومی در این مورد بر می گردد؟
ببینید! مجموعه ای از عوامل هست. مردم حدود 6، 7 سال پیش به خاطر فروش گران نفت دوره خوبی را تجربه کرده اند که رونق فوق العاده ای به خاطر این مسئله وجود داشته است. الان که با آن موقع مقایسه می کنند، این حس رفاه را متفاوت می بینند. نکته دیگر اینکه دولت در انتقال مطالبش آنچنان که باید جدیت و اصرار داشته باشد، ندارد که قابل انتقاد است. یعنی دوستانی که کار انجام می دهند باید پیوسته فعالیتها و دستاوردهایشان را بازگو کنند تا همه مطلع شوند.
در واقع اینطور نیست که همه روزنامه بخوانند و در جریان خبرهای داخلی و خارجی باشند یا سایت ها را مرور کنند. حداقل دولتی ها در مناسبت ها و جاهای مختلف باید تلاش کنند تا اطلاع رسانی کنند. از آن طرف دولت با یک فضای رقابتی و سیاسی معارض مواجه است که اصرار دارد دستاوردهای دولت خیلی بازگو نشود و نقاط ضعف آن یا کمبودهای کشور برجسته شود. البته کمبودهای زیادی در کشور داریم که ربطی به دولت ندارد بلکه تاریخی است و سابقه زیادی دارد. واقعیت های موجود است مثل اینکه بارندگی کم است! ما بیش از 10 سال در برخی نقاط کشور خشکسالی داریم. یا وجود ریزگردها و مشکلات دیگر مثل وارونگی هوا که هرچه هم تلاش کنید به هر حال آلودگی هوا بالاست. 
روایت پورمحمدی از نوع رابطه رئیس جمهور با وزرا
بخصوص در زمستان و مناطق کوهستانی حجم زیاد سوخت انرژی حتی انرژی پاک مثل گاز هم باعث سوختن اکسیژن می شود و خواهی نخواهی آلایندگی داریم لذا وقتی وارونگی هوا اتفاق می افتد آلودگی اجتناب ناپذیر است. اینها کمبودها و کاستی های واقعی است و می توانید روی اینها دست بگذارید و با برجسته کردن ضعفها ایجاد یک حس منفی درهمگان ایجاد کنید.
ببینید! ما الان مثلا در شهرهای کشور 340 روز هوای خوب داریم و کسی اشاره ای نمی کند. البته نه اینکه از دولت یا دست اندرکاران تشکر کنند که این لطف خداوند است و باید از خدا سپاسگزار بود که الحمدالله از نعمت هوای سالم و پاک برخوردارند اما تا 20 روز در زمستان به خاطر مصرف زیاد سوخت دچار آلودگی می شویم، فریاد ناشکری مان به آسمان می رود درحالی که آن هم به نوبه خود جای شکر دارد که نعمت سوخت را در اختیارمان گذاشته که بی محابا می توانیم از آن بهره مند شویم اما عامل این آلودگی درواقع خودمان هستیم. چرا شکر آن 340 روز باقیمانده هوای پاک را به جا نمی آوریم؟ آیا هر روز گفته ایم که خدایا شکرت، امروز هوایمان خوب است. 
با پایان یافتن دیماه دیگر شاهد آلودگی هوا نبودیم اما واقعا چندبار شکر خدا را به جای آوردیم؟ حالا تا چند روز هوا آلوده می شود که مسبب اصلی آن هم خودمان هستیم، دادمان به هوا می رود. معلوم است که در ذهن همه این موضوع که کشور همیشه با آلودگی هوا مواجه است و اصلا جای نفس کشیدن ندارد و زندگی در آن سخت است، نهادینه می شود. جالب اینکه بیشترین خودکشی ها در دنیا در خانه های پولدارهاست و نه در خانه های فقرا! یعنی اینطور نیست که چون ندارند، خودکشی می کنند. بلکه حس نداشتن و ناکامی دارند. اینکه دارند به چشمشان نمی آید و بعضا احساس می کنند که زندگی تلخی دارند. 
به خواسته و آرزوها و آمالهایشان نرسیده اند. اصلا احساس یک موضوع خیلی مهم است. بله، در این کشور امنیت هست ولی ما می توانیم در همین فضای خوب امنیت، از دزدی ها، زورگیریها، دعواهای منطقه ای و ناهنجاریها، فیلم، داستان و خبر بسازیم و تولید کنیم تا همه فکر کنند ناامنی همه جا را برداشته اما در مقابلش هم می توان حتی در فضای امنی ترسیم قشنگ تری داشته باشیم که همه حس امنیت کنند.
 
*آقای وزیر ! کار کردن با آقای روحانی سخت است؟ این تجربه تان نسبت به تجارب قبلی تان چطور است؟
سوال سختی می پرسید! ببینید! سهل و ممتنع است. اگر فضا و فرهنگ مشترک و اعتماد حاکم باشد راحت است. دخالت ایشان کم است. اینکه اصرار بر موضوعی بورزد کم است. تقریبا فشار بر مدیرانش نمی‌آورد. خوش فکر و مشورت پذیر است. اما اگر کسی در افق مشترک نباشد حتما برایش سخت است. با زاویه دید و عملی که اتفاق می افتد، طبعا برخوردها متفاوت است.
روحانی آدم منضبطی است 
حداقل من خیلی تجربه سختی از کار با ایشان ندارم البته شاید بتوان گفت که در وزارت دادگستری به دلیل محدودیت فعالیت ما در این حوزه، منطقا نقطه اصطکاک کمی داریم ولی من خودم شرایط سختی احساس نمی کنم.
* می گویند که آقای روحانی اصلا برای وزرایش وقت نمی گذارد. آیا واقعا این طور است؟
آقای روحانی آدم منضبطی است و به جلسات و برنامه هایش خیلی توجه می کند. وقت زیادی برای جلسات کاری، جلسات تصمیم گیری و پاسخ به سوالات و نامه ها می گذارد. به نظرم بخش زیادی از مسائل در همان فضای کاری حل می شود. یعنی وقتی به طور منظم جلسات دولت و شورای عالی امنیت ملی، شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، شورای آب، شورای محیط زیست و آسیب های اجتماعی برگزار می شود، خیلی از وزرا و مسئولین عالی در همین جلسات کارهای خردشان را حل می کنند و در حاشیه جلسه هم چنانچه کار فوری داشته باشند، حل می کنند. وقتی دو جلسه چهارساعته در دولت داریم که همه وزرا و آقای رئیس جمهور عمدتا حضور دارند، هرکس هم که کاری داشته باشد در 5 دقیقه با ایشان در میان می گذارد.
چون مدیریت دولت با آقای جهانگیری است و دستور کارش منظم انجام می شود. بحثهای مهم را آقای رئیس جمهور وارد می شود و بحثهایی که از نظر ایشان از آن اهمیت برخوردار نیست را وارد نمی شود. وزراء از این فرصت استفاده می کنند و کارهایشان را حل می کنند و منتظر وقت گرفتن و رفتن در نوبت نمی مانند. چون هفته ای دو روز در دولت ایشان را می بینند و معمولا هر کدام از ما هر هفته یا دو هفته یکبار در یک جلسه مشترک با رئیس جمهور غیر از جلسه دولت هستیم و در آن جلسه باز چنانچه کاری داشته باشیم با آقای رئیس جمهور حل می کنیم. از این جهت خیلی نیازی به جلسه اختصاصی با آقای رئیس جمهور نیست. ضمن اینکه آقای رئیس جمهور هفته ای دو جلسه اقتصادی منظم دارد.
جلسات مشترک روحانی با وزرا خیلی زیاد است 
*که باز هم وزراء هستند.
اعضای اصلی آن وزراء و چند مشاور هستند. رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزرای اقتصادی و چند مشاور هم هستند. پس درواقع وزرایی که درگیر کارند، دوباره آنجا هستند. پس ببینید! جلسات مشترک آقای رئیس جمهور با وزراء خیلی زیاد است و اصلا نیاز به جلسه خصوصی وجود ندارد. البته در مورد دیگران و افراد غیری که تقاضای وقت ملاقات با آقای رئیس جمهور دارند، از آنجا که وقت محدودی دارند طبعا کمی طولانی تر می شود.
من شنیده ام که خیلی ها همین را مطرح کرده اند که امکان ملاقاتمان با رئیس جمهور از این جهت کم است. که ظاهرا این چنین است، اتفاقا جواب دهی خیلی سریعی دارند و وقتی نامه می نویسیم، به سرعت جواب می گیریم. و در نامه ها معطل نمی شویم و سرعت بالاست. معلوم است که ایشان روی نامه ها وقت زیاد می گذارد ولذا تصمیمات سریع است. مثلا کارهای مهم مثل مصوبات مجلس تاکنون در دولت عقب نمانده است.تا تصمیمی گرفته می شود به سرعت ابلاغ می شود. یعنی راندمان کلی کار را که ببینید، قابل قبول است اما بعضی از کارها هم به سلایق بستگی دارد و جزء سلیقه های مدیریتی است.
*یکی از نکات قابل توجه و تامل این دولت میان جناحی بودن آن است. فضای دولت از این حیث به چه شکل است؟ آقای پورمحمدی از جامعه روحانیت مبارز است و برخی جزو مشارکت، کارگزاران، هستند. آیا این موضوع مشکلی ایجاد نمی کند ؟
اگر ما به اصول مشترکمان اتکاء کنیم، می شود نقطه قوت ولی اگر به اصول مشترک اتکاء نکنیم، حتما منشاء تنش، تشنج و کشمکش خواهد بود.
موضوعات جناحی در دولت مطرح نیست
 
*تاکنون چطور بوده است؟
جدی بخواهم بگویم اصلا موضوعات جناحی در دولت مطرح نیست. اما در مسائل کاری و حرفه ای ابراز نظر در دولت بسیار بسیار راحت است. یعنی هیچکس دغدغه ابراز نظر را نسبت به همدیگر ندارد.
 
*یعنی ملاحظه حزبی ندارید؟
اصلا ملاحظه وجود ندارد. جالب است کسانی که با یک تفکر سیاسی حزبی مشترک هستند، براحتی از هم انتقاد می کنند و طیفهای مختلف سیاسی هم همین فضای راحت انتقادی را دارند. درواقع هیچ با بدبینی و اینکه شاید گرایش سیاسی منشا این صحبتها هست، نیست. چراکه نقاط اتکاء، نقاط اصلی است. ما مبنایمان در دولت قانون است. خیلی به قانون متکی هستیم. درواقع نسبت به قوانینی هم که خودمان نقد داریم، در دولت صحبت جدی شده است.
تسلیم قانون هستیم، دنبال فرار و زیرآبی رفتن نمی رویم
قانون باید بین ما محترم و فصل الخطاب همه چیز باشد. ما دنبال فرار و زیرآبی رفتن نمی رویم بلکه تسلیم قانون هستیم. اگر معاون حقوقی بگوید که این تصمیم قانونی است، همه تسلیم هستیم . این خودش منشاء وفاق است. دوم اینکه نسبت به مواضع رهبری و سیاستهای کلی رهبری هیچ جای نقد و تردید و اختلافی نیست.
اگر در دولت اختلاف بوجود آید، رئیس جمهور فصل الخطاب است
جاهایی که به ندرت اختلاف پیش می آید، خود آقای رئیس جمهور فصل الخطاب است. یعنی اگر نظری بدهد، بنای دولت بر این است که در مواقع اختلاف، ایشان به عنوان داور و حَکَم و مدیر ارشد وارد شوند و نظرشان قبول شود. خودشان وارد می شود و طبعا دولت احترام می گذارد و همراهی می کند. ببینید! اینها به نظرم فصل مشترک است. مطلب دیگری که باز خیلی به ما کمک می کند، نگاه حرفه ای و اصرار در نگاه تخصصی در دولت است. وقتی بحث حرفه ای و تخصصی شود، دیگر اصلا مجال برای گرایش و سلیقه سیاسی باقی نمی گذارد. وقتی منطق اقتصادی و دودوتای اقتصادی این را بگوید، ما باید تسلیم شویم و حرفی نمی توانیم بزنیم. یا وقتی منطق سیاسی در سیاستهای رسمی و روابط خارجی و مسائل سیاسی داخلی که جزو قوانین جاری حاکم است مثل مسائل زیست محیطی، مقررات اداری از اصولی است که دولت خودش را ملتزم می داند و همین نگاه حرفه ای و تخصصی عملا مواضع سیاسی و سلایق سیاسی را تحت الشعاع خودش قرار می دهد که این کمکی در این همکاری جمعی است.
آقای رئیس جمهور تمایل غلیظ سیاسی ندارد
شاید یک عامل موثر دیگر، آقای رئیس جمهور است که به هیچ وجه گرایش سیاسی نداشته و ندارند. یعنی ایشان یک تمایل غلیظ سیاسی نداشتند و ما هم نمی بینیم .خودِ این عامل مهمی است برای اینکه فضای دولت، متعادل باشد و سایه سیاسی بر دولت نیفتد.
*آقای روحانی گویا در یک جلسه هیات دولت از نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری 96 خبر داده اند. آیا شما در آن جلسه بوده اید؟
بله.
*لطفا کمی توضیح دهید.
درواقع بحثهایی بود که برخی از آقایان تعقیب می کردند که آقای رئیس جمهور برای دور بعد می آیند یا نمی آیند.
*یعنی در جلسه وزراء مطرح کردند که می آیند یا نه؟
از قبل در فضای ذهنی برخی دوستان این نکته بود. در بیرون هم مطرح بود که آیا اصلا آقای روحانی تصمیم دارد بیاید یا نه ؟ این مسئله روی رفتار کارکنان و مدیران ارشد اعضای دولت تاثیر می گذاشت.
روحانی گفت با رهبری مشورت کرده و تصمیم دارم کاندیدا شوم
آقای رئیس جمهور عنوان کردند که بعضا از من سوال شده یا در ذهن دوستان هست که موضع من چیست؟ مطالعه کرده ام و با رهبری هم مشورت کرده ام و تصمیم گرفته ام که برنامه و خدمتم را ادامه دهم. از این جهت تردیدی نداشته باشید و کارتان را جدی انجام دهید.
 
رهبری درباره کاندیداتوری روحانی به او چه گفته بودند؟
 
*پس دیدار ایشان با آقا هم در این جلسه مطرح شد.
بله، ایشان گفتند که با آقا دیدار کردند و آقا فرموده اند همانچیزی که دفعه قبل به شما گفتم، این بار هم همان ها را به شما خواهم گفت . هرکس هم که رای بیاورد، من وظیفه خودم می دانم که حمایت کنم.
 
*شما هنوز در جلسات جامعه روحانیت شرکت می کنید؟
بله.
*بحث انتخابات همچنان داغ است؟
طبعا مطرح است بالاخره این ایام فصل انتخابات است.
*نامزدها را بررسی کرده اید؟
هنوز به بحث نامزدها نرسیده ایم. چون مشخص نیست چه کسی نامزد قطعی است تا روی آن بحث کنیم.
از اعضای جامعه روحانیت فعلا کسی کاندیدا نیست
 
*جامعه روحانیت از اعضای خودش روی کسی نظر ندارد؟
هنوز از اعضای خودش کسی کاندیدا نیست.
*البته آقای روحانی عضوی از جامعه روحانیت است.
غیر از آقای روحانی. آقای روحانی الان رئیس جمهور مستقر است و جایگاه خاص خودشان را دارند. چون هنوز در بحث کاندیداها به هیچ وجه وارد نشده ایم، طبعا روی آقای روحانی هم تابحال بحث نشده است. روی کاندیدای دیگر هم هنوز بحث نکرده ایم.
 
*از این جهت پرسیدم که آقای موحدی کرمانی گفته بودند اصلا بعید است ما وارد بحث حمایت از آقای روحانی شویم.
به هرحال برخی از اعضای جامعه، نظری نسبت به آقای روحانی ندارند. ولی برخی ترجیح شان با آقای روحانی است. ولی چون این مطلب به طور جدی و رسمی در جلسات جامعه مطرح نشده، الان چیزی قابل ابراز نیست.
*پس یعنی نمی توانید بگویید که نظر جامعه عدم حمایت از آقای روحانی است؟
این حرف را الان نمی توان زد. چون واقعا جامعه روی این بحث نکرده و نظری هم ابراز نکرده است.
*ممکن است اینطور حادث شود که جامعه روحانیت این مساله را به عنوان یک گزاره در نظر بگیرد که احتمالا از آقای روحانی حمایت کند؟
ببینید! در دنیای سیاست همه چیز احتمال دارد. چون به هر حال این یک تصمیم سیاسی است. بستگی به شرایط، موقعیت و رقبای سیاسی دارد. جامعه روحانیت هم یک مجموعه واقع گرای مصلحت اندیشِ خیرخواه است. طبیعی است هرچه به مصلحت کشور و مردم باشد را انجام می دهد. بنا این بوده که واقع بینانه عمل کند و تصمیم بگیرد.
*در مورد ائتلاف اصولگرایان شما چه نظری دارید ؟ آیا این سازوکاری که به وجود آمده توانسته اکثریت اصولگرایان را پوشش دهد
الان قضاوت نکنیم. باید جلو برویم و ببینیم به کجا می رسیم؟ ولی به هر حال هر جریان سیاسی به دنبال ایجاد وحدت و انسجام بین خودش است که موفقیت و پیروزی اش هم در انسجام و وحدت بین مجموعه افرادی است که به این مشی و مرام و رویکرد سیاسی این جریان وفادار و پایبند هستند.
جریان اصولگرا از سال 84 دچار آسیب جدی شد
متاسفانه از سال 1384و انتخاباتی که برگزار شد و ورود آنچنان آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و بحثهایی که آن دوره درگرفت و تا الان هم تداوم داشته، عملا جریان اصولگرایان با آسیبهای جدی روبه رو شد. خطوط انشقاق و افتراق تقریبا عمیق شد و تا الان هم کم و بیش با غلظت و رقت ادامه داشته و ما هنوز تحت تاثیر همان خطوط افتراق هستیم . هنوز هم حرکتهای آشکار و پنهان این خط افتراق را می بینیم که یک نقطه ضعف جدی در جریان اصولگرایی است. در حرکت های اخیر تلاش شده که این تفرق به نحوی کم شود. باید باز هم منتظر بمانیم و ببینیم دستاوردها تا چه حدی هست.
نامزدهای اصولگرا بیش از حد نیاز خواهند بود
 
* شما با تجاربی که دارید، فکر می کنید انتخابات سال 96 چند نامزد از جناح اصولگرا داشته باشد؟
بیش ازحد نیاز خواهند بود!
 
*مایلید در مورد آقای احمدی نژاد هم سوالی بپرسم؟
بفرمایید.
*مقام معظم رهبری به دلایلی که فرمودند، توصیه هایی به ایشان داشتند که بهتر است در انتخابات حضور نداشته باشند. اکنون آقای بقایی اعلام نامزدی کرده اند. تصوری که من از فرمایش حضرت آقا دارم این است که ایشان خدای ناکرده مشکل شخصی با آقای احمدی نژاد نداشتند بلکه با آن گفتمان و فضایی که ممکن بوده یک نفر ایجاد کند ملاحظاتی داشتند. الان هم که آقای بقایی آمده اند، آقای احمدی نژاد گفته اند بقایی خودِ من است و مشایی هم همینطور. حتی گفته شد که آقای احمدی نژاد معاون اول آقای بقایی خواهند شد! تحلیلتان از این مسئله با شناختی که از آقای احمدی نژاد دارید، چیست؟آقای احمدی نژاد درواقع چه هدفی دارد؟واقعا دوست دارد به قدرت برگردد؟ یا اینکه به گفته برخی می خواهد اصولگرایان برند احمدی نژاد را برندارند!
آقای احمدی نژاد همیشه برای خودش یک رسالت تاریخی قائل بوده و آن را دائما هم تکرار می کند. از هوش و قدرت بازیگری سیاسی هم برخوردار هست، نتیجه اش هم روشن است. در این میدان هم احساس وظیفه می کند و هم توانایی عملیات دارد، وارد صحنه می شود.
 
*تصورتان از نتیجه ای که حاصل می شود، چیست؟
اگر بخواهیم ملاحظات را کنار بگذاریم، شرایط خیلی عوض می شود. ما هنوز خیلی در فضای ملاحظه و سانسور از جهت عمل، رفتار و نگاه قرار داریم. ملاحظاتی انجام شده و می شود والا اگر این ملاحظات را انجام نمی دادیم، خیلی ها صلاحیت یا امکان حضور در این صحنه ها را ندارند و نداشتند. حالا خیلی مایل نیستم به این بحث بپردازم، چون کمکی به حل مشکل نمی کند و بگومگوهایی را ایجاد می کند و کشمکش های بی حاصل پدید می آورد. خیلی نمی خواهم در این رابطه توضیح بیشتر بدهم که میدان برای یکه تازی خیلی ها باز می شود. والا اگر کمی روی اصول و ضوابطمان بهتر حرکت کنیم و می کردیم، فکر می کنم صحنه با دغدغه و تاخت و تاز کمتری روبه رو بود.
*مهمترین اتفاق سال 95 به لحاظ سیاسی شاید درگذشت آقای هاشمی بود. برخی می گویند که نقش ایشان در سیاست ایران در این چند سال عاطفی بوده و قدرت سیاسی چندانی نداشتند. شما از قدیمی های انقلاب هستید. بفرمایید که آقای هاشمی در چند سال اخیر چقدر از لحاظ سیاسی نقش داشتند؟ آیا واقعا نقش عملی و کار بردی داشتند یا اینکه صرفا نقش شان عاطفی بود؟
واقعیت این است که مرحوم آیت الله هاشمی، نقش تاثیرگذار و برجسته ای داشتند. حالا این نقش در شرایطی کم و زیاد شده است. طبیعی است ایشان وقتی رئیس جمهور است، نقش بیشتری دارند تا زمانی که نیست. یا وقتی رئیس مجلس خبرگان است نقش بیشتری دارد تا زمانی که نیست. این نقش کم و زیاد شده ولی یک نقش واقعی، حقیقی، غیراعتباری که به پُست هایش ربط نداشته باشد را از ابتدا تاکنون داشته و آن نقش، نقش پررنگ و قابل توجهی است. ایشان جزو چهره ها و رهبران اصلی انقلاب از قبل از انقلاب تا زمان رحلتش بوده و 50 سال تاریخ معاصر را به نحوی تحت تاثیر نقش آفرینی های خودش در حوزه های مختلف قرار داده است. س
الهای اخیر هم نقش آفرین بوده ولی طبیعی است با تحولات و نوع مسئولیتها و شرایطی که بوده، متفاوت است. می خواهم بگویم که بخصوص در این چند سال اخیر، نقش ایشان پررنگ بوده است. علتش هم این است که همگرایی ای که ایشان با دولت داشته و دولت با ایشان داشته، طبیعی است که تاثیر ایشان را بالا برده بود ولو اینکه تاثیر توسط خود ایشان نبود. آقای رئیس جمهور، افق مشترکی با ایشان داشتند. خودِ این افق مشترک عملا بخشی از آن دیدگاه ها را عملی می کرده و جلو برده است. لذا نقش آقای هاشمی را زیاد و مداوم می دانم. البته حاشیه هایش هم معلوم بوده و برخی زوایا هم معلوم و روشن است و اینها را هم می دانیم و واضح است. ولی نقش بالای آقای هاشمی غیر قابل انکار است.
 
* با توجه به برداشتی که از جامعه ، مسائل اقتصادی و تجربه ای که از قبل دارید، فکر می کند میل عمومی مردم در اردیبهشت ماه به سمت تغییر خواهد بودیا تثبیت؟
رفتار سیاسی مردم ما در دوره های گذشته نشان داده که تمایل به تداوم و تثبیت بیشتر است. تجربه تاریخی چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر تقریبا این را نشان میدهد. ضمن اینکه انتظارات مردم از یک رئیس جمهور مستقر بیشتر نتیجه می دهد تا کسی که جدید سر کار بیاید و بخواهد تجربه جدیدی را نشان دهد. شاید هم انتقاد، اشکال، نارضایتی داشته باشند ولی خیلی وقتها اینطور است که برای تامین خواسته هایشان باز تیم مستقر را تواناتر ارزیابی می کنند و موفق تر و مسلط تر می بینند. چون فکر می کنند که اینها سوار کارند و با دغدغه ها بیشتر آشنا هستند و اگر بخواهند اصلاحی انجام دهند توانایی شان در اصلاح بیشتر است. ارزیابی من همان برداشت تاریخی است که در دوره های گذشته اتفاق افتاده.
 
*شما نکته ای دارید که بخواهید در پایان عنوان کنید ؟
رقابت های سیاسی اجتناب ناپذیر است. بگومگوها هم حتما اتفاق می افتد. ولی کاری کنیم که بعد با هم بتوانیم زندگی و کار کنیم. حاشیه ها و پیامدها برای ما آزاردهنده نباشد. از مرز انصاف عبور نکنیم. اخلاق و تقوا را ملاک همه حرفها و قضاوتها و برداشتها و اعمالمان قرار دهیم. آنچه هم که باید برای ما مهم باشد، کشور، ملت، فرهنگ، دین، تاریخ، نظام سیاسی، رهبری، عزت و رفاه مردم باید باشد. این اصل است. دولتها عوض می شوند، مدیران و مسئولان می روند و می آیند ولی نباید ما را از هدف اصلی و اولیه مان غافل کند و خدای ناکرده به آن آسیب برسد. 
حالا طبیعی است که کاندیداها باید با سروصدا بیایند و طرفدارانشان تحرک داشته باشند تا یک شور و نشاط انتخاباتی ایجاد شود، اما در بدنه اجتماعی باید سعی کنیم یک طمانینه و منش آگاهانه، بابصیرت، یک خودآگاهی و نگاه قوی نسبت به آینده حاکم باشد. یعنی به مردم جوری آموزش دهیم و آنها را توجیه کنیم که به رفتار ما سیاسیون و فعالان سیاسی توجه کنند. منافع خودشان خارج از همهمه ها و سروصداهایی که ما راه می اندازیم، باشد. طبعا اینگونه بهتر می توانند تصمیم بگیرند.
 
کلمات کلیدی : پورمحمدی، روحانی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.