پس از ماهها گمانه زنی رسانهها و شخصیتهای سیاسی فلسطینی و غیر فلسطینی حول سند سیاسی جدید حماس، این سند روز ۱۱ اردیبهشت ۹۶( ۱ مه ۲۰۱۷) در دوحه رونمایی و رسماً منتشر شد. پیش از انتشار این سند برخی رسانههای عربی و غربی مدعی شدند که حماس رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و از جمله کلیدی «فلسطین از نهر تا بحر» خبری نیست و لذا حماس به دنبال تغییر رویه پیشین خود است. اما پس از انتشار سند با آنکه عدم رسمیت شناختن رژیم و تأکید بر اصول اولیه حماس یعنی آزادی فلسطین از نهر تا بهر و همچنین اصل نابودی رژیم ذکر شده بود، اما موضوع تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷ موجب شد تعبیرهای گوناگونی از آینده حماس شود. در این یادداشت به بررسی این سند و پیامدهای احتمالی آن پرداخته خواهد شد.
بندهای مهم سند سیاسی جدید حماس
ابتدا برای پی بردن به فضای کلی این سند و سیاست اتخاذی حماس برخی بندهای آن را مرور میکنیم و در قسمتهای آتی به بررسی و واکاوی موضوعات چالشی این سند از جمله تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷ خواهیم پرداخت.
بند ۱: مرجع و خاستگاه حماس «اسلامگرایی»؛ بدون اشاره به اخوان المسلمین
«جنبش مقاومت اسلامی حماس، جنبش آزادی بخش، مقاومتی، ملی فلسطینی و اسلامی است که هدف آن آزادسازی فلسطین و مبارزه با پروژه صهیونیزم است و مرجعیت آن در خاستگاهها، اهداف، ابزارها و فعالیتهایش اسلام است.»
تأکید بر اسلامی بودن و مرجعیت اسلام در خاستگاه و ابزار حماس نشان از آن دارد که این جنبش همچنان کلمه جنبشی اسلامی را علیرغم برخی گمانهزنیها به یدک میکشد. اما در این سند نامی از جنبش اخوان المسلمین نه بهمنظور اعلام همبستگی و نه جدایی از آن به میان نیامده است که نشان میدهد حماس تلویحاً به دنبال آن است با مسکوت گذاشتن نام اخوان المسلمین، چالشها را با برخی کشورهای عربی بالاخص مصر کاهش دهد.
« حماس تأکید میکند که مبارزه با پروژه صهیونیسم جنگ با یهودیان به علت دین آنها نیست، و حماس هرگز با یهودیان صرفاً به خاطر یهودی بودن وارد نبرد نشده است، بلکه علیه صهیونیستهای اشغالگر و غاصب وارد مبارزه شده است؛ در حالی که رهبران اشغالگران خود از شعارهای یهودیان و یهودیت در این نزاع استفاده میکنند و رژیم غاصب خود را با آن توصیف میکنند.»
بند ۲: تأکید بر «فلسطین از نهر تا بهر» و «حق بازگشت تمام آوارگان» و نسلهای بعدی فلسطین
« فلسطین با مرزهای تاریخی و شناخته شدهاش از رود اردن در شرق تا دریای مدیترانه در غرب و منطقه رأس الناقوره در شمال تا ام رشراش در جنوب، جغرافیایی واحد و یکپارچه، غیر قابل تجزیه و سرزمین و وطن ملت فلسطین است و اخراج و آواره کردن ملت فلسطین از سرزمین خود و تأسیس رژیم صهیونیستی در این سرزمین هرگز حق ملت فلسطین در کل سرزمین خود را ملغی نمیکند و هیچ نوع حقی به رژیم غاصب صهیونیستی نخواهد بخشید.» این بند هم تداوم بخش اصلیترین اصول مقاومت و حماس یعنی «فلسطین از نهر تا بحر است» و «حق بازگشت آوارگان» است.
بند ۱۱: مسجدالاقصی تنها حق مسلمانان است
« مسجد مبارک الاقصی تنها حق خالص ملت فلسطین و امت اسلام است و رژیم اشغالگر هیچ حقی در آن ندارد و طرحها، تدابیر و اقدامات این رژیم بهمنظور یهودیسازی مسجدالاقصی و تقسیم آن باطل و نامشروع است.»
در این بند به صراحت یهودیسازی یا تقسیم زمانی- مکانی مسجدالاقصی و همچنین تعلق این مسجد را به دیگر ادیان را چون یهودیان و مسیحیان را رد مینماید. این در حالی است که برخی رسانهها از پذیرش حق مسجد برای سه گروه مسلمانان، یهودیان و مسیحیان از سوی تشکیلات در آینده نزدیک خبر میدهند.
بند ۱۶: حذف اصل دشمنی با تمام یهودیان
« حماس تأکید میکند که مبارزه با پروژه صهیونیسم جنگ با یهودیان به علت دین آنها نیست، و حماس هرگز با یهودیان صرفاً به خاطر یهودی بودن وارد نبرد نشده است، بلکه علیه صهیونیستهای اشغالگر و غاصب وارد مبارزه شده است؛ در حالی که رهبران اشغالگران خود از شعارهای یهودیان و یهودیت در این نزاع استفاده میکنند و رژیم غاصب خود را با آن توصیف میکنند.»
در حالی حماس در این بند دشمنی خود را معطوف به رژیم صهیونیستی و صهیونیستها نموده است که در سندهای ابتدایی تشکیل حماس در سال ۱۹۸۸، دشمن خویش را تمام یهودیان معرفی کرده بود. اصلاح این بخش اقدام مفیدی است که به نظر میرسد حماس به دنبال تغییر نگاه افکار عمومی اروپاییهاست که در دیگر بندها هم نمود آن پیداست.
بند ۱۹: صراحت بیان در عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی
« هرگز رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسیم و هر آنچه در سرزمین فلسطین حادث شده است، از اشغالگری، شهرک سازی، یهودی سازی و تغییر و تحریف حقائق باطل و مردود است و حقوق هرگز با گذر زمان از بین نمیرود.»
اما با این وجود با توجه به تأکید بر تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷ بر اساس پیمان وحدت ملی، برخی رسانهها و تحلیل گران بر گزاره غلط« رسمیت شناخت رژیم صهیونیستی» از سوی حماس اصرار نمودند. حول این چالش در ادامه بحث خواهد شد.
عدم به کار بردن لزوم نابودی رژیم صهیونیستی بهطور صریح، تأکید بر حقوق زنان، دموکراسی، حقوق بشر و …. همگی نشان از تلاش حماس برای ایجاد وجههای خوب و مدافعی در مقابل وجهه تهاجمی است.
بند ۲۲: رد تمام طرحهای صلح عربی و بینالمللی مطرح شده
« حماس با توافقنامهها، طرحها و پروژههای سازشکارانه با رژیم صهیونیستی که هدف از آن نابودی مسئله فلسطین یا کاستن از حقوق ملت فلسطین است، مخالف است و هرگونه طرح، ابتکار یا برنامه سیاسی نباید این حقوق را نادیده بگیرد یا مخالف و ضد آن باشد.» در این بند حماس صراحتاً تمام طرحهای موجود کنونی برای حل مسئله فلسطین را رد میکند و خط بطلانی بر آنان و طرح دو دولت میکشد.
بند ۲۳: تأکید بر مقاومت و جهاد
« حماس تأکید میکند که ظلم به ملت فلسطین، غصب سرزمینش و کوچاندن این ملت نمیتواند صلح شمرده شود و هرگونه طرح سازش که بر این اساس پایه گذاری شود، هرگز به صلح منتهی نخواهد شد و مقاومت و جهاد در راه آزادسازی فلسطین حقی مشروع و واجب و مایه افتخار عموم ملت فلسطین و امت اسلامی است.»
در این بند هرچند به صراحت از جهاد سخن گفته شده اما ظاهراً برخلاف میثاق ۱۹۸۸ حماس از لزوم نابودی سریع رژیم سخنی به میان نیامده است . به نظر میرسد حماس سعی داشته در میثاق جدید در ادبیاتی مظلومانه و مدافع حقوق خویش نمود یابد تا یک مهاجم نابودگر رژیم صهیونیستی.
بند ۲۵ و ۲۶ : تأکید بر مبارزه مسلحانه و همچنین آتش بس به گزینهای راهبردی
« مقاومت در برابر رژیم اشغالگر با تمامی ابزارها و راهکارها حق مشروع و مسلم ملت فلسطین است که ادیان آسمانی و عرف و قوانین بینالمللی آن را به رسمیت شناخته است و در رأس آن نیز مقاومت مسلحانه قرار دارد که گزینهای راهبردی برای دفاع از اصول و باز پسگیری حقوق ملت فلسطین است.»
در این بند صراحتاً بر تداوم سلاح مقاومت به عنوان یک اهرم برای ستاندن حق خویش تأکید شده است. اما در بند ۳۶ این موضوع را تأکید مینماید که نباید گمان نمود آتش بس به زیان اصل مقاومت است. « حماس با آسیب رساندن به مقاومت و جایگاه آن مخالفت و بر حق ملت فلسطین در توسعه ابزارهای مقاومت و مکانیزمهای آن تأکید میکند. مدیریت مقاومت از لحاظ انجام عملیات یا آتش بس یا تنوع وسایل و شیوهها در چارچوب پروسه مدیریت منازعه میگنجد و به زیان اصل مقاومت نیست.»
در این سند برخلاف میثاق اولیه در سال 1988 که به وفور در آن از آیات قرآن بهره برده است، از این کتاب مقدس به عنوان مرجع خود استفاده نکرده است. هدف این امر هم امری بسیار واضح و بهمنظور نشان دادن وجهه میانهروتر از خویش با توجه به وضعیت منطقه است.
بند ۲۹: پذیرش ساف به عنوان نماینده ملت فلسطین
« سازمان آزادی بخش فلسطین چهارچوب ملی برای ملت فلسطین در داخل و خارج فلسطین است و باید آن را حفظ نمود و در کنار آن باید برای توسعه و بازسازی ساختار آن بر اساس دمکراسی تلاش کرد؛ بهگونهای که مشارکت تمامی گروهها و جریانهای فلسطینی در آن همراه با حفظ حقوق ملت فلسطین تضمین شود.»
حماس بارها لزوم بازنگری در ساف را مطرح نموده است و این بار هم با تأکید بر اصل دموکراسی و لزوم حضور همه جریانها تأکید کرده است. طرح ده مادهای عبدالله رمضان دبیر کل جهاد اسلامی هم بر این امر تأکید داشته است. باید اشاره کرد که حضور در ساف لزوماً به معنی پذیرش اسلو نیست. زیرا یکی از خواستههای حماس و جهاد برای حضور در ساف؛ ملغی نمودن اسلو است.
بند ۳۴: تأکید بر نقش زنان برای پر رنگتر شدن وجهه حقوق بشری
« نقش بانوان فلسطینی برای ساخت حال و آینده فلسطین بسیار اساسی است، همانطور که بانوان فلسطینی همواره در رقم زدن تاریخ فلسطین نقش داشتند. این نقش در پروژه مقاومت، آزادسازی فلسطین و ساخت نظامی سیاسی آن مهم و محوری است.» این بند علاوه بر آنکه برای نشان دادن وجهه غیر سلفی گری و حقوق بشرانه نگاشته شده است، به دنبال رد اتهام تفکر رادیکال اسلامی از دولت خویش است.
بند ۳۷: رد ورود به منازعات و درگیریهای موجود در منطقه و کشورهای اسلامی
«حماس به همکاری با تمامی کشورهای حامی حقوق ملت فلسطین باور دارد و مخالف هرگونه مداخله در امور داخلی دیگر کشورها و یا ورود به منازعات و درگیریهای موجود در این کشورها است. حماس سیاست بازی را با تمامی کشورهای دنیا به ویژه کشورهای اسلامی و عربی در پیش گرفته است و در تلاش برای برقراری روابطی متوازن بر اساس جمع میان مقتضیات مسئله فلسطین و منافع ملت فلسطین و مصالح، نهضت و امنیت امت اسلامی و عربی است.»
پس از تحولات بیداری اسلامی و بحران سوریه از سال ۲۰۱۱، حماس و برخی دیگر از جریانهای مقاومت فلسطینی دچار یک اشتباه راهبردی شدند با ورود به منازعات منطقهای روابط خویش را با برخی از حامیان منطقه ای خود دچار چالش نمودند. اما طی یک سال اخیر حماس بارها بر سیاست عدم دخالت تأکید کرده و برخی از رهبران آن هم ورود مستقیم به بحرانهای منطقهای را یک اشتباه پنداشتند. این بند در صورتی که در عمل تحقق یابد میتواند کمک زیادی به مقاومت فلسطین نماید.
در پایان باید تاکید کرد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در قابل جنبش های فلسطینی و حماس کاملا واضح است. تا زمانی که آنان در اصول مبارزه با رژیم حرکت نمایند، از آنان حمایت بی منت خواهد شد و در صورت تغییر رویه این جنبشها ایران هیچ پشیمانیای ندارد
چالش بند ۲۰ میثاق جدید؛ تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷
یکی از بندهای چالشی و بحث برانگیز سند منتشر شده، مربوط به مرزهای ۱۹۶۷ است. در بند ۲۰ آمده است: «هرگز از ذرهای از خاک فلسطین تحت هیچ شرایط و فشاری و حتی در صورت تداوم اشغالگری رژیم صهیونیستی چشم پوشی نخواهیم کرد و حماس مخالف هرگونه طرح جایگزین به جای آزادسازی کامل سرزمین فلسطین از رود اردن تا دریای مدیترانه است و حماس بدون به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و بدون چشم پوشی از هیچکدام از حقوق فلسطینیان، تشکیل کشور مستقل فلسطینی با حاکمیت کامل به پایتختی قدس در مرزهای چهارم ژوئن ۱۹۶۷ همراه با بازگشت آوارگان و پناهندگان به منازل خود را یک چهارچوب توافقی ملی مشترک میداند.»
با آنکه بهصراحت از عدم رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سخن به میان آمده است اما برخی تحلیلگران ذکر تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷ را یک عقبنشینی حماس از مقاومت و پذیرش تلویحی طرح دو دولت، اسلو و رژیم صهیونیستی دانستند. اما باید دقت داشت این راهبرد یعنی تشکیل دولت وحدت ملی در کرانه باختری و نوار غزه سیاست همیشگی حماس بوده است. این سیاست حتی از سوی شهید شیخ احمد یاسین هم حدود ۱۵ سال پیش مطرح شده است و موضوع جدیدی نیست. ضمن آنکه این سیاست تنها یک تاکتیک برای تداوم مقاومت و آزادی کل فلسطین است.
اما البته باید این تذکر را هم داد که صراحت بیان پذیرش تشکیل دولت در مرزهای ۱۹۶۷، در کنار دیگر تحولات پرونده فلسطین مانند اقدام روسیه در شناسایی قدس غربی به پایتختی رژیم منوط به تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ و همچنین عادی سازی روابط میان اعراب و رژیم، دوستداران مقاومت و حماس را نگران میسازد و این نگرانی هم قابل تأمل است.
به نظر میرسد حماس با این ادبیات و صراحت در خصوص تشکیل دولت در ۱۹۶۷ نخست به دنبال رفع اتهام ایجاد مانع در تشکیل دولت ملی فلسطین و در ادامه به دنبال جلب دیدگاه مثبتتری از بیرون بالاخص اروپاییها است. حماس در حقیقت خواسته و تلاش خود را تنها در راستای دستیابی به حقوق به رسمیت شناخته شده دولت فلسطینی در سازمان ملل به کار گرفته است. البته هرچند حماس در بندهای دیگر صراحتاً سخن از عدم رسمیت رژیم اشغالگر و لزوم آزادی کل فلسطین به میان آورده است؛ اما تجربه روند جنبش فتح با رهبری عرفات از جنبشی انقلابی به سازشگری اسلو پسند، ذهنیت مثبتی را در ذهن تحلیل گران ایجاد نمیکند.
جمع بندی
سند جدید سیاسی حماس نسبت به سندهای پیشین حماس بسیار راهبردیتر است در حالی که سندهای پیشین بسیار گفتمانیتر بودهاند. به نظر میرسد در جمع بندی چند برداشت از کلیات این سند میتوان داشت:
سند فی نفسه و در نقطه کنونی بویی از به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر و یا حتی سازش نیست، اما روح غالب بر سند نشان از آن است که حماس بسیار رویکرد عملگرایی و پراگماتیسم دارد و این زنگ خطر است.
عدم به کار بردن لزوم نابودی رژیم صهیونیستی بهطور صریح، تأکید بر حقوق زنان، دموکراسی، حقوق بشر و …. همگی نشان از تلاش حماس برای ایجاد وجههای خوب و مدافعی در مقابل وجهه تهاجمی است.
دیگر تحولات پرونده فلسطین مانند اقدام روسیه در شناسایی قدس غربی به پایتختی رژیم منوط به تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ و همچنین عادی سازی روابط میان اعراب و رژیم، نزدیکی حماس به روسیه و مصر طی ماههای اخیر نشان دهنده تحولاتی است که هشدارها را جدیتر نموده است.
در این سند برخلاف میثاق اولیه در سال ۱۹۸۸ که به وفور در آن از آیات قرآن بهره برده است، از این کتاب مقدس به عنوان مرجع خود استفاده نکرده است. هدف این امر هم امری بسیار واضح و بهمنظور نشان دادن وجهه میانهروتر از خویش با توجه به وضعیت منطقه است.
و در پایان باید تاکید کرد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در قابل جنبش های فلسطینی و حماس کاملا واضح است. تا زمانی که آنان در اصول مبارزه با رژیم حرکت نمایند، از آنان حمایت بی منت خواهد شد و در صورت تغییر رویه این جنبشها ایران هیچ پشیمانیای ندارد؛ زیرا کمک و حمایتهای وی تا جایی که جنبش ها در مسیر مقاومت باشند؛ ضربات زیادی را به رژیم صهیونیستی خواهد زد؛ همان گونه که تاکنون هم این اتفاق رخ داده است.
امام خامنه ای در بیانات خود در ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین فرمودند:« کشورهای اسلامی و عربی و همهی جریانهای اسلامی و ملّی، موظّفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند. حمایت از مقاومت، وظیفهی همهی ما است و هیچکس حق ندارد در برابر کمک، از آنان انتظار ویژهای داشته باشد. آری، تنها شرط کمک این است که این کمکها در جهت تقویت بُنیهی مردم فلسطین و ساختار مقاومت هزینه شود. پایبندی به اندیشهی ایستادگی در برابر دشمن و مقاومت در همهی ابعاد آن، ضامن استمرار این کمکها است. موضع ما نسبت به مقاومت یک موضع اصولی است و ربطی به گروه خاصّی ندارد. هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است. عمق رابطهی ما با گروههای مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.»
منبع: تبیین