نظر منتشر شده
۶۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 24652
بابک داد: 'آقای خاتمی، جبهه مشارکت را منحل کنید'
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۷ ساعت ۲۳:۵۰
درخواست نویسنده 'صد روز با خاتمی' برای 'پایان مصادره'؛
بابک داد: 'آقای خاتمی، جبهه مشارکت را منحل کنید'
 
نویسنده "صد روز با خاتمی" و "با خاتمی در پاریس" از حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی درخواست کرد حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی را منحل کند.

به گزارش "الف"، بابک داد، نویسنده سفرنامه های "صدروز با خاتمی" و "با خاتمی در پاریس" و روزنامه نگار سابق  روزنامه های سلام، جامعه و عصرآزادگان طی نامه ای به رییس‏جمهور سابق کشورمان از وی درخواست کرد حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی را به دلیل "سوء مدیریت سیاسی و مصادره و هدردادن سرمایه خاتمی" منحل کند و با پایان دادن به قیمومیت این حزب بر اصلاحات، به قرائت اصلاحات به روش ده سال گذشته و فعلی خاتمه دهد.
 
افزایش درخواست‏ها و فشار بر رئیس‏جمهور سابق برای پایان دادن به آنچه مصادره خوانده می‏شود، درحالی صورت می‏گیرد که پیش از این و در روز دوم فروردین ماه سال جاری نیز، قائم مقام حزب اعتماد ملی طی نامه ای به سیدمحمد خاتمی از وی خواسته بود، "مصادره و محاصره" را بشکند و "یاران دیرین را به عده‏ای نفروشد".
 
بنابراین گزارش، در این نامه آمده است:

جناب آقای  خاتمی!

سوء مدیریت سیاسی و اصرار فزاینده دوستان مشاركتی و مجاهدین انقلاب، بالاخره موجب «حضور بی نتیجه» جنابعالی و به هدر رفتن «سرمایه بزرگ امید» مردم به شما گردید.

پیش از شروع این رقابت بی نتیجه و خسارتبار، می شد بسیاری از این اتفاقات تلخ را پیش بینی نمود. دلسوزان و ارادتمندان جنابعالی با رصد این رخدادها، پیشاپیش به شما انذار دادند كه یا وارد این معركه نشوید و یا به اجماع همه نیروهای اصلاح طلب و دموكراسی خواه بیندیشید و «چتر فراگیر همه» نیروهای اصلاح طلب باشید. از همان آغاز، ردصلاحیتهای گسترده قابل پیش بینی بود.. «نتیجه تلخ» شمارش آراء هم قابل پیش بینی بود. آنچه قابل پیش بینی بود اما بسیار«ناگوار» بود، «قمار كردن» ثروت مردمی ما بنام «سید محمد خاتمی» بود.شكست انتخاباتی چندان اهمیتی ندارد.«بلور قیمتی امید» مردم نباید می شكست.

جناب آقای خاتمی!

سیاستهای قبیله ای مشاركت و مجاهدین، باعث فرار مغزها (و من میگویم فرار قلبها) از اطراف شما و كمپین اصلاحات شد. چرا حزب مشاركت و مجاهدین انقلاب را به دلیل این «ریزش نیروها» سرزنش و توبیخ نمی كنید؟ لطفا" از آنها بپرسید «مصادره خاتمی» و محدود كردن دوستدارانش از ٢٢ میلیون به این تعداد اندك، آیا سودی هم داشت؟ بپرسید چرا قطار اصلاحات هرچه جلوتر رفت، مسافرانش را كمتر و كمتر كردند و دسته دسته آنها را بیرون انداختند؟

چرا همه پژواك «حضور خاتمی»، تبدیل شد به سرمایه گروه اندكی كه خود را «یاران خاتمی» نامیدند و آنچنان عمل كردند كه با قمار چنان سرمایه ای، جز بدهكاری و ورشكستگی، نتیجه ای ببار نیاورند؟ كار تباه كردن و تحقیر این ثروت ملی به چنان وضع اسفباری رسید  كه دلسوزانی مجبور شدند «لوگوی تحقیر شده یاران خاتمی» را از بالای پوسترهای تبلیغاتی دور دوم انتخابات بردارند؟! چرا راضی به این قمار و این نتیجه خسارتبار شدید؟

گرچه نیروهای سرخورده اما توانمند،بعد از پیاده شدن از قطار اصلاحات، به تنهایی یا در قالب گروههای دیگر به رقابت انتخاباتی پرداختند و بعضا"موفق هم شدند.اما لطفا" بپرسید چرا افراد موفق امروز، تا وقتی در كمپین اصلاحات تحت رهبری حزب مشاركت بودند، فرصت «ابراز وجود» نداشتند و به محض «ریزش»، دوباره خود را باز یافتند و به موفقیت رسیدند؟ سئوال كنید چه سیستمی بر مدیریت مشاركت حاكم بوده و هست كه چنین «تمامیت خواه» شده است؟ حزبی كه در طول این سالها، نه تنها هیچ «پذیرش» نیرویی نداشته و نه تنها نیروهای موجود را «مدیریت» نكرده و نه تنها «كادرسازی» نكرده، بلكه محصولش فقط «اختلاف افكنی»، «آسیب پذیر كردن اصلاحات» ، «تلفات جمعی» و «ریزش» نیروهای مفید بوده است! از اینان بپرسید چرا با اصلاحات چنین كردند؟

جناب آقای خاتمی!

آیا واقعا" زمان «انحلال حزب مشاركت» فرا نرسیده است؟ حزبی كه «فرصت سوزی» و تباه كردن انرژیها و فكرهای سازنده را «سیستماتیك» كرد و انصافا این كار را هم بی نقص انجام داد! انحلال حزب مشاركت توسط جنابعالی،ضروری است. و متضمن این پیام است كه اولا" كالیبر و وزن سیاسی و محبوبیت مردمی شما، بیش از آن است كه این حزب «مصادره»اش كند.ثانیا" انحلال حزب مشاركت، شرایط را برای یك «نوسازی سیاسی» در میان نیروهای موافق با تفكرات شما فراهم خواهد كرد.

با انحلال این حزب، رسما" «پایان اصلاحات با قرائت ده سال قبل و با روش فعلی» را اعلام كنید. همچنانكه مردم بارها این پایان را اعلام كرده اند.

وقتی حزب مشاركتی نباشد تا در «توهم ذهنی خود» اصلاحات را قیمومیت كند، قطعا" شما و اندیشمندان دلسوز می توانید با شناخت شرایط و ابعاد مسائل جامعه امروز ، راههای تازه و روشهای ممكن و نوینی را بیابید و جامعه امروز ایران را از مشكلات و مصائب فراوانش برهانید.

جای  تأسف  است كه هزینه های تلخ شكست انتخاباتی مشاركت، به صورتحساب شما واریز شده. اما تأسف بیشتر از آنجاست كه جنابعالی انذارهای دوستداران مخلص خود را نشنیده واگذاشتید و اجازه دادید یك گروه اندك و تمامیت خواه، «مصادره و هزینه» تان كنند. استدعایم این است كه این بار چنان نكنید و باقیمانده این ثروت اعتماد مردمی را پاس بدارید.

این بار با اقدام بموقع و انحلال حزب مشاركت و نوسازی سیاسی همه نیروها،دوباره یك «چتر فراگیر» شوید. «شوری تازه» برپا كنید برای یافتن «راهی تازه» و ساختن «دنیایی تازه».

 
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۱:۳۴:۴۸
آقای خاتمی تا آنجا که من به یاد دارم هیچگاه نتوانستند با قدرت جلوی عده ای چون مشارکتیان که نه دلشان برای خاتمی میسوزد نه مردم و نه ایران بایستد. متاسفانه ایشان همیشه دوست دارند دم همه را داشته باشند و سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته اند. در حالیکه نه امکان دارد و نه لزومی که همه با ما موافق باشند! ایشان باید هر چه سریعتر و به وضوح و نه باز با کلی گویی و سر بسته حرف زدن تکلیفشان را با این عده، مجاهدین و امثال آنان مشخص کند و الا همین تعداد طرفدار را هم که هنوز برایش باقی مانده از دست خواهد داد. بحث آزادی بیانی که آقای خاتمی مدام مطرح می کردند- اگر به آنچه می گفتند اعتقاد داشتند - باید همینجا مطرح شود که چطور است ایشان سالهاست حتی جرات نمی کند علی رغم خطاهای بسیار زیاد مشارکتیان و مجاهدین حرفی خلاف نظر آنان بزند؟...پس یا خودشان هم مانند آنانند و یا کل آن حرفها بازیهای تبلیغاتی بود. (57792)
 
مشهدي
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۷:۰۵:۱۹
برادرعزيز اين اززرنگي آقاي خاتمي است كه همه موفقيتها بنام ايشان وشكستها بنام ديگران ثبت شده وگرنه حزب مشاركت يعني خودخاتمي . (57797)
 
هادی رجبی
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۷:۴۶:۴۱
جناب اقای داد
با انحلال حزبی همانند سازمان مجاهدین هیچ چتر فراگیری ایجاد نمیشود و هیچ شور تازه ای در اردوگاه اصلاحات پیدید نمی اید
در زمانی که از جناب عالی و امثال شما هیچ موضعگیری بگوش نمیرسید بازماندگان اسلام ناب محمدی در سازمان مجاهدین علم دار دفاع از حقوق شهروندی بودند
در زمانی که هنوز کمی امکان معرفی افراد برای هر دو طرف وجود داشت حماسه های بزرگ 20و22 ملیونی پدید آمد
در زمانی خاتمی انتخاب شد و توانست در قلب ها رخنه کند که دانشجویان و دانشگاهیان همانند نظامیان ستاره دار نبودند وعجیب انکه جنابعالی گویا هیچ کدام اینها را ندیده اید.
....... (57802)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۲۰:۲۵:۴۶
ستاره دار شدن دانشجویان به پیشنهاد وزیر علوم خاتمی، آقای معین انجام شد و البته کار درستی هم بوده و هست.
دانشجوی منتقد با لمپن فرق دارد.
البته این همه فراموشکاری عجیب نیست. با این همه جوسازی رسانه ای، طبیعی هم هست که خیلی واقعیات فراموش شوند... (58086)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۷:۵۵:۳۹
درست برعکس دوست مشهدی عزیز معتقدم که پیروزی هزار پدر دارد و شکست یتیم است. الان هم وضع خاتمی و مشارکت همین شده (57804)
 
یک علاقه مند به خاتمی
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۸:۲۸:۲۸
بنده هم به عنوان یکی از علاقمندان به تفکر و اندیشه خاتمی که در اثر .ها ، باند بازی ها و .های برخی از اعضای باند مشارکت از آنها منزجر شده ام با نویسنده مقاله موافقم . برخلاف نظر برخی از دوستان معتقدم شخص خاتمی آدم بزرگی است اما اغلب کسانیکه در مشارکت دور ایشان هستند اشخاص . بی اعتقاد و فرصت طلبی هستند که اگر لازم شد ده ها مورد از . های آنها را ( چون از نزدیک خیلی هایشان را می شناسم ) ذکر خواهم کرد اما چون شنیده ام که شخص آقای خاتمی نیز از بسیاری از این ها خبر دارند ، ترجیح می دهم با نویسنده هم صدا شوم و از آقای خاتمی بخواهم اطرافیان خود را براساس دو ملاک ذکر شده از سوی حضرت صادق یکی امانت داری و دیگری صدق گفتار پالایش فرمایند و در این زمینه هم الگویی برای ما و بقیه باشند . خدا را شاهد می گیرم که محبوبیت ایشان چندین برابر خواهد شد . (57810)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۸:۳۲:۰۲
امان از تسامح و تساهل! (57813)
 
مجد
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۸:۴۱:۰۰
موعظه آقاي داد كه خود از نزديك شاهد محبوبيت آقاي خاتمي بوده و نيز دستور آن جناب را مبني بر برهم زدن بازي آنان را از زبان ايشان شنيده و لوگوي انحصار طلبانه ياران خاتمي را مشاهده نموده و با همه اين اوصاف روگرداني مردم را از اين جماعتكه فقط به فكر خود و حزب خويش مي باشند را بايد جدي گرفت كه اين تاكيد و تاييدي بر نامه اقاي منتجب نيا مباشد بنابر اين خاتمي مثل كروبي بايد به صورت يك آزاد مرد شكست رابپذيرد و بدنبال اصلاح خويش برايد . (57814)
 
كريميان
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۹:۲۲:۳۷
مي گويند همه اسرائيل را دست نشانده آمريكا مي دانند در حالي كه آمريكا دست نشانده اسرائيل است. حالا همه فكر مي كنند مشاركت دستپخت خاتمي است در حالي كه عكس موضوع صدق مي كند. (57825)
 
امير110
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۹:۴۶:۰۰
كسانيكه بر چنين طبل هايي مي كوبند :
1- از وضعيت كشور ما خبر ندارند.دوستاني هستند كه خبر ندارند گاهي به دستوري (همانند. يا حكم دادگاه و ... ) چنان نسخه حزب را مي پيچند و ....
2- از مضرات و فوايد احزاب اطلاع نداشته و اصولا با ادبيات سياست و احزاب بيگانه اند. كمي كتاب بخوانيد.
3- و در انتها مي توان گفت چنان با تفكر خاتمي و احتمال بازگشت اين تفكر در هراسند كه با چنين تبليغاتي مي خواهند اين تفكر را خاموش نمايند. (57824)
 
ناشناس
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۹:۴۶:۴۴
ما هم در پیشگاه خداوند و وجدان خودم قسم یاد می کنیم که حزب مشارکت به مملکت در مجلس ششم با زد و بند در ایام استیضاح وزرا بالاخص وزیر . خیانت کرد و نفرت انسان های پاک حتی از طرفدارانشان را به خود خرید اینان فردی را در مقام معاونت . ابقا نمودند که سابقه سویی از رانتخواری فامیل بازی اسراف و تبذیر و عدم اعتقاد عملی به قانون را در سابقه خود در معاونت . در پرونده خود داشت و در ایام معاونت . نیز سو مدیریت و رانتخواری ایشان در مجموعه خود زبانزد عام و خاص بود و این حزب خائن و همفکرانش صدای حق خواهی مظلومین را نشنیدند ایشان ...
خدا همیشه خائنین را رسوا می کند (57828)
 
شوق
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۹:۵۶:۲۴
بنام حق
نويسنده صد روز خاتمي پنج سال اين نامه را دير نوشته چرا كه در خرداد 82 براي خاتمي نوشتيم
آقای رئیس جمهور، شب بخیر!
آسمان ابریست ، تاریک است. ستاره ها مرده اند، ملت خوابیده است. شما نیز پشت به توفان، راحت و آسوده بخوابید، ایران، عاقبت، بیداری که بیدارش کند را پیدا خواهد کرد.مطمئن باشید، آرام بخوابید، شاید خواب فردای بهتر را ببینید.
شب بخیر- آقای رئیس جمهور آقای رئیس جمهور! تاریخ درباره سیدی که توانست، در برهه ای از زمان، با پیدا کردن موج، شور و احساسات میلیونها جوان را بر انگیزد، و آنها را محترمانه و آگاهانه فریب دهد، چه قضاوتی خواهد کرد؟ خاتمی، با ایران ایرانی چه کرد و چه می کند؟ آقای رئیس جمهور- شب بخیر، باشد که تاریخ، خاتمی را فراموش کند. آقای رئیس جمهور! حکومت بر ملتی فقیر و بیمار و بیچاره و دردمند و دربند،چه افتخاری دارد؟ حکومت بر کشوری که زیباترین و نجیبترین دخترانش صادر می شود، که بهترین جوانانش معتاد، دزد و فاسد شده اند، که انسانهای پاک و صادقش، مجبور به دزدی و خود سوزی می شوند، که کسی جرات و قدرت فکر کردن ندارد، چه آبرویی دارد؟ ریاست بر کشور ثروتمند بی برنامه ای که در آن آقازاده ها و فرصت طلبها و دلالها، ثروت های کلان اندوخته و قوم سالاری و رابطه پروری، جای شایسته سالاری و نخبه پروری را گرفته است، که هزاران هزار دانش آموز فقیرش، از دوران ابتدایی ترک تحصیل می کنند، که (عده ای از) زنان طلاق گرفته اش همراه با دختران نوجوان فراری ، به خانه های فساد پناه می برند، چه لذتی دارد؟
شب بخیر- آقای رئیس جمهور، افتخار کنید، آبروداری کنید و لذت ببرید.
آقای رئیس جمهور! به فرهنگ،به تاریخ، به ایران و ایرانی خیانت کردید. ایران آباد و آزاد کجاست؟ در کجا قرار دارد؟ ایرانی آگاه و آزاد اندیش، درکجا سر بلند می کند؟
فردای بهتر کو؟
مردم هیچ، تاریخ هیچ، خدا، رئیس جمهور را، بخاطر آنچه که با مردم کرد، خواهد بخشید؟ گناه جوانان و نوجوانانی که در«سالهای جمهوری خاتمی»معتاد و دزد شدند، دخترانی که فاحشه شدند، زنان مطلقه ای که خیابانی شدند، انسانهایی که قاتل شدند، نجیب هایی که خودکشی کردند، آزادگان، نویسندگان و اندیشمندانی که زندانی شدند، مظلومانی که خانه خراب ظلم شدند، به گردن رئیس جمهوریست، که نخواست و نتوانست از فرصت ها استفاده کند، که شعار داد و شعار زده شد، که نتوانست همان دیروز بدتر را، برای ملت اعتماد کرده حفظ کند. که نتوانست راهبر امینی و صالحی برای ملت باشد. شب بخیر- آقای رئیس جمهور، راحت بخوابید، آنکه باید خواب باشد بیدار است.
آقای رئیس جمهور!
زلزله در راهست، فردا در هنگامه زلزله، چه فکری خواهید کرد؟ یعنی در هنگامه فاجعه، فرصت فکر کردن هست؟ کشتی در حال غرق شدن است، دریا طوفانیست، موتورها از کار افتاده است، کف کشتی سوراخ شده است، فردا برای چیزی که دیگر نیست، چه فکری می شود کرد؟ شب بخیر- آقای رئیس جمهور، خاک را باد، کشتی را آب برد، راحت بخوابید.
آقای رئیس جمهور! پایگاه و محبوبیتی که بخاطر شرایط خواست اجتماعی، راحت و ساده پیدا کردید، ساده و راحت از دست دادید. یکروز میلیون ها عاشق حسین، از سیدی که می خواست رئیس جمهور شود، حمایت کردند و امروز، میلیونها عاشق حسین، از سید عهد شکسته، شکایت می کنند.
براستی این راه را چگونه آمدید؟ چگونه می شود، به میلیونها نفر پشت کرد؟ چگونه می شود خواست میلیونها نفر را نادیده گرفت؟ چگونه می شود با سرنوشت میلیونها نفر بازی کرد؟ چگونه می شود در طول فقط چند سال، میلیونها دوست را دشمن کرد؟ شب بخیر- آقای رئیس جمهور، شما در تاریخ ایران، یک استثناء، یک پدیده، یک معجزه هستید.حتی شاه سلطان حسین ضعیف النفس نیز، وقتی شرایط را دید، وقتی اطرافیان خود را شناخت، وقتی نیروهای موجود را بر انداز کرد، وقتی به قدرت خود نگاه کرد، وقتی وزراء و مشاورانش را شناخت، وقتی خود را شناخت، و وقتی استعفاء داد و تاج را بخشید، به آینده ایران و ایرانی فکر می کرد.
شاه سلطان حسین،شاه سلطان حسین نبود،شاه سلطان حسین شد.آقای رئیس جمهور- شب بخیر
آقای رئیس جمهور! قدرت و اختیار انتخاب وزرا و استانداران و مشاوران و معاونان را داشتید یا نداشتید؟ اگر وزرا و استانداران و مشاوران و معاونان، اشخاص دیگری بودند، وضعیت امروز ایران و ایرانی اینگونه بود؟ وزرا و استانداران ضعیف را چه کسی انتخاب کرده است؟ مدیران با مردم فاصله دار را چه کسی بر سر کار گمارده است؟ چه کسی باعث رشد جبهه مشارکت شده است؟ دست اندرکاران و هواخواهان جبهه مشارکت و دوم خرداد، چه کسانی هستند؟ جبهه مشارکت، به اصلاحات، به آرمانهای انقلاب، به جوانان در جستجوی فردای بهتر، و به خاتمی، با عملکردهای سطحی و غیر مردمی خیانت کرد، مشارکت به خاتمی اعتبار نبخشید،این خاتمی بود که اعتبار و آبروی خود را به مشارکت چیان مفت و ارزان فروخت. آقای رئیس جمهور- شب بخیر، آسوده بخوابید. دیگر مشارکتی در کار نیست.
آقای رئیس جمهور!
اگر بخواهید، هنوز زیاد دیر نیست.
اگر بخواهید،هنوز فرصت هست.هنوز برای جبران اشتباه، هنوز برای عمل، هنوز برای درمان و پیشگیری فرصت هست،حرکت کنید، فقط کافیست یک قدم بردارید.
اصلاحات را اینبار از خود شروع کنید،از کابینه، و از پیرامون خود، مردم در انتخابات شورا ها با سکوت فریاد زدند.نشنیدید؟ چه کردید؟ انقلاب که نباید با فریاد باشد، با سکوت نیز می شود فریاد زد. آقای رئیس جمهور- شب بخیر،آسوده بخوابید،اینک ملت ساکت است. آقای رئیس جمهور! وقتی به یاری خدا و همراهی مردم رئیس جمهور شدید، ویزیت پزشکان در شهر شما دویست تومان بود، الان بیش از دو هزار و پانصد تومان می باشد، چرا؟ آیا حقوق کارگران و معلمان و کارمندان نیز،به همین صورت رشد کرد؟ آیا کارگران و معلمان و کارمندان به شما رای نداده بودند؟ آقای رئیس جمهور- شب بخیر، آسوده باشید.معلمان چیزی برای خوردن، جایی برای زندگی، و موضوعی برای درس دادن، پیدا خواهند کرد. آقای رئیس جمهور! بزرگترین سلاح شما، صداقت و سادگی و متانت شما بود، سلاح خود را قبل از زنگ زدن بردارید، ودیگر از صلح نگویید.ایـن بار از جنگ بگویید.جنگ با غارتگران، با انحصارطلبان، با قاچاقچیان، با دلالان، با قانون شکنان، با سر مایه داران،با مغروران، با کاخ داران، با کوخ پروران، قلم و زبان و دل خود را بردارید، به میان مردم بروید،
محمد رضا شوق الشعراء - یــــزد 16/3/82
http://www.shabnews.com/new_page_80.htm (57832)
 
محمدجعفری
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۰:۳۷:۲۸
جناب اقای خاتمی -ان ربک لبالمرصاد-قل الحق واعمل للحق (57851)
 
امير
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۱۱:۱۹:۱۸
حق از نظر شما اين است كه عده‌ي زيادي را از حضور در عرصه مشاركت سياسي منع نموده و بعد بگوييم شما كه اجازه‌ي حضور در انتخابات نيافتيد شكست خورديد، چون مردم اصلا نمي‌توانستد شما را انتخاب نمايند.

منطق چه كسي مي‌تواند بگويد اندك ياران فيلتر شده توسط وزارت كشور و شوراي نگهبان با وجود اينكه بسيار نا آشنا بودند شكست خوردند.

كدام منطق مي‌گويد در انتخاباتي كه در شهري چون تهران كه بيش از 65 درصد مردم بي تفاوت از انتخابات به دليل عدم وجود كانديداي هم نظر آنها شركت ننموده‌اند اصولگرايان پيروز شده اند؟

آيا اصولگرايان به پيروزي خود با آراي قاطع آقاي حداد عادل مي‌نازند، يا آقاياني چون كروبي كه از نظر بند شخصاً مولد يك حزب سياسي اند به پشت گرمي آراي آقاي منتجب‌نيا چنين اقتدارگرايانه نامه مي‌نگارند؟ (58024)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۰:۳۸:۵۲
چه جالبه این دنیای ما درست زمانی که باید از یکپارپگی صحبت کنیم میگیم اونارو بزار کنار ما رو بچسب و این یعنی هماهنگی درست زمانی که باید قلم انتقاد رو به سمت بی عدالتی ها و قیم مابی ها در نظارت و شمارش ارا و تایید صلاحیت ها ببریم میگیم یاران خاتمی اشتباه بود

درست زمانی که باید در مورد دولت فعلی و معاش امروز مردم و ازادی های به حق امروز که سلب شده صحبت کنیم خاتمی رو محکوم می کنیم که چرا دم از ازادی سیساسی و کرامت انسانی برای همه زد و نه فقط خودی ها

هنوز در گوش من هست فریاد خاتمی پشت تریبون که انرژی هستهای اری اری اری اری بمب هستهای خیر

ولی میگیم اون خیانت کرد یکی به من بگه این دانشمندان و این تجهیزات و این همه پیشرفت که امروز دولتمردان ما همه ضعفهای خودشونو پشت اون پنهان می کنند با کدوم فرمولی در 2 سال شروع شد و نتیجه داد تورو به خدا این قدر نا جوانمرد نباشید اگر مسلمان نیستید ازاده باشید شما که از معاونت فاسد دولت خاتمی حرف می زنید و در اون زمان عزای عمومی و تسلیت و کفن پوشی راه می انداختید نشنیدید دست گول فرمانده انتظامی تهران بزرگ را !1

اون که داشت سطح شهرهای ما رو از فساد پاک می کرد
البته میگید ربطی به دولت نداره می دونم

نمی بینید وضعیت تورم مسکن ..... رو ؟ یادتون نمی یاد فریادهای دکتر ستاری رو و نامه اقتصاد دانها را به رییس جمهور که این روزا رو پیش بینی کرده بود

یادتون رفت نفت 8 دلاری خاتمی و سر رسیدهای بدهی خارجی تبدیل شد به صندوق ذخیره ارزی تا با نفت 110 دلاری احمدی نژاد اقتصاد ما رو مثل موشک انچنان به سقف اسمان بکوبه که جهانیان همه مبهوت ان درایت دولت ما بمونند و هر روز پیام بدن که تو رو خدا بیایید جهان رو هم اصلاح کنید

یادتون رفت فریاد احمدی نژاد در سال گذشته رو که من به عنوان رییس جمهور اعلام می کنم اگر بنرین ازاد اعلام کنیم تورم 100 درصد میشه و ضعفا له میشن ولی بنزین ازاد شد و تورم هم البته 100 درصد کم میشه لابد با این خدمت دولت به مردم

خلاصه این که خودمونو گول نزنیم ضعف خاتمی راهی نشه برای پنهان شد واقعیتهای امروز

خاتمی به من یاد دادکرامت انسان و طعم احترام به جوانان را و احساس غرور ایرانی بودن رو در زمان خاتمی استخدام شدم پس انداز کردم و امیدوتر به اینده بودم ( بدون پارتی فقط با توکل به خدا)

در زمان احمدی نژاذ به بهانه خصوصی سازی بلا تکلیفم هیچ برنامریزی برای زندگی اینده نمی تونم داشته باشم چون در استانه کاهش حقوق یا اخراج هستم

راستی داداشم یه اپارتمانرهن کرده پارسال 80 متری 18 میلیون امسال رفت برای تمدید گفت 30 میلیون منم می خواستم امسال ازدواج کنم ولی ظاهرا اصلاح جهان دراولویت بیخیال ازدواج جوانان ایرانی

ممیزی محترم الف قیچیش کن بریز دور ما همه متعلق به ضد انقلابیم ایرانی هم نیستم جوان هم نیستییم (57852)
 
خراساني
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۰:۴۸:۳۴
حزب نياز يك كشور است! مثل كارخانه، مثل دانشگاه، مثل مزرعه! در حزب كالاي سياسي توليد مي شود! ما به اين كالا بسي نيازمنديم همانگونه كه به اب و غذا و ماشين نياز داريم.
حزب مشاركت هم اشتباهات بزرگي داشته است مثل اقاي داد كه نوشته هايش مشحون از اغلاط است.
ايا هر كس كه اشتباهات بزرگي دارد ، بايد گردن زد؟ ايا بايد يك كارخانه را با بمب نابود كرد كه چند بار ورشكسته شده است؟ ايا همين ورشكستگي كه جنابعالي به درستي بيان كرده ايد مجازات كمي است؟
فرضآ نظر اقاي داد درست باشد چرا بايد اقاي خاتمي اين كار را كند؟چون او معروف است؟ يا چون او يك زماني رئيس جمهور بوده است؟ يا چون او روحاني سيد محترمي است؟يا چون او توسط همين مشاركتيهاي امروز رئيس جمهور شد حال در تكميل پيمان شكنيهايش اينها را نابود كند؟يا سياست همين است كه وقتي فردي ناتوان را بالا مي بري بايد منتظر سقوطش بر گردن مبارك خودت باشي؟
لوفرض خاتمي بخواهد چنين كاري كند ايا مي تواند؟مگر مملكت شهر هرت است كه هر كس و به پيشنهاد كسي مثل خودش بيايد به يك نهاد بتازد كه دستكم دهها نفر قويتر از خودش در انجا هستند؟
اقاي داد ؛
برادر عزيز شعري بخوان كه در قافيه اش نماني.جنابعالي نويسنده هستي اما في الواقع ادبياتت ضعيف است! كلام را خوب نمي شناسي! استعارات و تشبيهات و كنايات و جناس و طباقت خيلي مشكل دارد. من همانروزها كه در همشهري مي نوشتي ( اواخر سال 75 و اوايل 76 ) نثر ضعيفت را ديدم و نپسنديدم و با خود گفتم كه چون ما طبقهء بدبخت و بيچاره ، طرفدار خاتمي شده ايم اينهم بيچاره ايست مثل ما اما در زمرهء نويسندگان! حال با اين اوصاف بايد جنابعالي را گردن زد كه چون نمي توانيد خوب بنويسيد و پريشان مي نويسيد؟
راستش اگر تو با خاتمي نمي رفتي و ان سفرها را نمي نوشتي من اصلآ نمي شناختمت كه بابك داد كيست! (57855)
 
ناشناس
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۱:۳۳:۵۷
من نمیدانم چرا هر کس کم می اورد بر سر این جبهه مشارکت میزند؟مهدی کروبی همه را ول کرده بد وبی راهش را نصیب ان حزب میکند حساب جناح تمامیت خواه در تخریب حزب مشارکت حساب جداگانه ای است انها در طول سالهای اصلاحات با بسیج همه نیروهای خود وبا سرمایه ملت دمار از روزگار ان حزب در اوردند .احساس می کنم بابک داد در جهت محبوب قلوب شدن خود در دل اقایان جناح راست به حزب مشارکت می کوبد چرا ؟خیلی واضح است هر کس مشارکت را بزند از خیلی مشکلات رهایی می یابد مثلا در رسانه های خارجی برای میلیاردها نفر حرف میزند. خوب بابک داد این کار را نکند به سر نوشت پیر موذن دچار می شود. اقای ایشان مطمن باشند با وجود جریان اقتدار گرای خشن با حذف حزب مشارکت نیز مراد ایشان حاصل نخواهد شد.در ضمن اقای خاتمی با کدام مسولیت انحلال حزب مشارکت را اعلام میکنند؟ (57863)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۱:۴۲:۲۹
من اصولگرا هستم اما با انتقاد اين دوست ازتورم در دولت فعلي كاملا موافقم من معلم هستم معلمان حق التريس و بازنشستگان و...... بعد از 7 ماه هنوز حقوق و پاداش نگرفته اند امروز يكي از بازنشستگاني كه به اميد 15 مليون پاداشش چك كشيده بود در بدر دنبال پول نزول بود تا به زندان نرود بعد هم دولت با افتخار مي گويد 1200مليارد صرفه جويي كرده اين صرفه جويي نيست اين حق وحقوق مردم است كه ناحق صرفه جويي شده است . من اصولگرا هستم خداميداند براي پيروزي ريس جمهور و نمايندگان مجلس دعا كرد ه ام اما سياستهاي اقتصادي دولت كمر من وامثال مرا شكسته . چاره اي بيانديشيد. (57866)
 
ابوالحسن
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۱:۵۶:۵۷
به راستي خاتمي ملتي را به ابن روز انداخت.او مي توانست اما به راي مردم خيانت كردو اميد مردم را به اتخراف كشاند. تاريخ گواهي خواهد داد. در اين شك نكنيد. (57871)
 
ه ر
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۲۶:۱۳
جناب آقای پزشک
اگر در اتاق جراحی یک دست جنابعالی را بسته باشند و پرستاران ودستیارانی که باید به شما کمک کنند نیز در زندان ودر معرض تهدید و تحدید باشند ایا بازهم میتوان انتظار بهبود بیمار را داشت ؟
آیا میتوان گفت که شما در عدم بهبود بیمارتان مقصرید؟ (57912)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۲۰:۲۱:۵۱
اگر پزشک «اشتباهی» باشد چه؟
در طی 8 سال فقط حرف «نمی گذارند فلانی کار کند» را از آقایان شنیدیم. اگر واقعاً پزشک بود و ادعای کارشکنی درست، کنار می رفت ولی گویا داستان چیز دیگری بود. (58085)
 
محمدرضا احمدي
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۰۲:۲۸
مثل اينكه تا حالا آقاي خاتمي را نشناخته ايد. كسي كه روحيه و خصيصه تسامح و تساهل در او موج مي زند چگونه مي تواند حزبي را منحل كند؟ كسي كه خود نداي داشتن تشكلهاي مختلف را سر مي دهد آيا مي تواند تشكلي را منحل كند. او خود مؤيد داشتن احزاب با مرامهاي مختلف و حتي مخالف است و شما از او كارهاي نشدني را خواستاريد. بهتر اين است كه گروههاي مختلف شعار معروف خاتمي را سرلوحه كار خود قرار دهند تا در عين تفاوت در ديدگاهها در كنار هم به هم زيستي برسند:‌ آزادي در انديشه، منطق در گفتگو و ... (57873)
 
ه ر
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۳۰:۱۲
البته عدم انحلال به قاعده عقل سلیم است نه روح لطیف
\"بر خاتم انبیا محمد صلوات\" (57914)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۱۰:۴۸
معنی بی عرضه گی را هم با نفت 8 دلار فهمیدیم و هم با نفت 110 دلار اگر نگارنده محترم یک خورده عمق اندیش بودند می دانستند که مشارکت و جبهه مجاهدین انقلاب اسلامی مثل بعضی ها از رانت حکومتی و بودجه بیت المال اداره نمی شود که نه تنها اینها نیست بلکه هر که خود را در جمع اینها کند سریع انگ می خورد و از هستی ساقط می شود آقای بابک داد بایست خوب متوجه بشود اگر در مملکت ما برای گفتن حق صدایی شنیده می شود صدای این عزیزان است که با اینکارشان هم جور ما خفتگان را می کشند و هم مورد هتک حرمت و حیثیت واقع می شوند و بیشتر و بیشتر مغضوب قدرتمداران مفسر قانون و اسلام می شوند پس اگر خوب بیاندیشیم می بینیم خاتمی نیز در انتخاب خود به خطا نرفته است همچنانکه شورای نگهبان در رد صلاحیت این عزیزان به خطا نرفتند! والا دلیلی برای رد صلاحیت نبود
واسلام علی من التبع الهدی (57875)
 
nader razavy
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۱۷:۴۳
جناب داد
چرا حزب مشارکت باید منحل بشود؟ چرا جناب خاتمی باید حزب را منحل کند؟
گناه حزب مشارکت چیست؟ که همه از اصلاح طلبان وابسته تا سلطنت طلبان همه به این حزب حمله می کنند.
حزبی که بیشترین زحمت را برای اصلاحات کشید حزبی که عضو ممتاز آن ترور شذ
حزبی که اکثر روزنا مه های آن تعطیل شد.
حزبی که بیشترین بیشترین حمایت را نیاز های اساسی مردم در مجلس پر افتخار ششم
کرد.مجلس ششم قطعا ممتاز ترین مجلس بعد از انقلاب بود.
دوست من کمی انصاف داشته باشید. (57876)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۸:۰۹:۵۹
برای اینکه تکیه اش به خارجی ها بود و هست تا به مردم.
برای اینکه بیشتر از اینکه مردم عادی به دفتر آن راه داشته باشند، سفرای اروپایی در آن برو و بیا دارند... (57963)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۲۴:۰۶
صد روز با بابک داد
عشق بی پایان هم موهبتی است الهی که تا وقتی هست زندگی زیباست، ستارگان در آسمان ‏پرستاره سوسو می زنند، شکوفه ها بر درختان می شکفند و هر صدفی در درون خود پر از ‏مرواریدهای غلطان است، اما خدا نکند که این عشق از بین برود، آنجاست که آسمان ابر می ‏شود و هوا دلگیر و زمین دلمرده و همه چیز بد بد بد. داداش! نه به آن عشق بی پایان نه به این ‏ناله های ابدی! نامه دیروز بابک داد را به خاتمی خواندم. بابک به نظرم افتاده توی سرازیری ‏نامه نویسی و به حول و قوه الهی هفته ای شش نامه منتشر می کند. البته چندان هم موضوع ‏عجیبی نیست. عشاق وقتی دل شان می شکند، ناله و نامه شان قاطی می شود و همین می شود ‏که می شود. زمانی بابک داد کتاب « صد روز با خاتمی» را نوشت و در آن روزها کفش ‏خاتمی از طلا بود و چشم خاتمی شهلا بود و دندانش مروارید بود و موهایش رنگ شبق و خدا ‏نمی کرد کسی یک کلمه علیه استاد حرفی بزند. عشق همین جوری هاست، وقتی هست آدم ‏هیچ عیبی را نمی بیند و وقتی می رود فقط بی وفایی و بی اعتنایی و بوی بد جوراب معشوق ‏و دندان های نشسته او یاد آدم می ماند. راستی! اگر کسی بابک داد را دید سلام ما را برساند (57878)
 
بنده خدا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۳۱:۴۰
اين نوشته عينا از نوشته ابراهيم نبوي در سايت روز كپي برداري شده. درست نيست نوشته كسي را بدون ذكر نام او و مأخذ آن به نام خود مورد استفاده قرار دهيم. اين ناجوانمردي است برادر يا خواهر ناشناس. (57948)
 
۱۳۸۷-۰۱-۳۱ ۰۷:۵۷:۵۹
پاسخ این نوشته ... بنده به اسم ناشناس قید کردم نه اسم خود - تو به محتوا نگاه کن نه .... (58181)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۲۶:۳۵
آقای داد به یاد داشته باشید منادی زنده باد مخالف من ، حتی بر ضد روزنامه ای که به حتک حرمت پرداخت شکایت نکرد. چگونه انتظار دارید که تنها یک حزب را که منادی تفسیر خاص خود از اصلاحات است را منحل کند؟ (57879)
 
محمد الهي
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۳۰:۳۶
نگاه به تاريخ و دقت نظر در آن بسياري از ناشنيده ها را براي ما آشكار ميسازد و وارونه ها را براي جويندگان حقيقت، به شكل حقيقي نمايش ميدهد. تازه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيده بود و گروهي به نام مجاهدين انقلاب اسلامي در ميان جامعه دست به تبليغ ميزد و با ائتلاف بزرگ با حزب جمهوري اسلامي و ديگر همسويان به ظاهر خويش در ميان مردم به جمع آوري رأي اقدام مينمود. يادم هست درست زماني كه اوضاع مملكت داشت رو به آرامي ميگذاشت، ناگهان شانتاژهايي شروع به خود مايي ميكرد كه اصلا قابل فهم نبود و جالب است كه بعد از شروع ناگهان سر و كله اين انقلابيون پيدا ميشد و خلاصه ماجرا ختم به خير ميشد و قدرت اداره امور را به رخ مردم مي كشيد.
اين مجاهدين انقلاب اسلامي چگونه پيدا شدند، اگر با دقت به اساسنامه اين گروه نگاه كرده شود، خواهيم ديد كه ايشان اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي، ميشناسند كه در حركت به سوي اهدافشان موثر است. تفاوت بسيار است بين ايدئولوژي با دين و قانون خدايي. زيرا دين و قانون خدايي هيچ گاه قابل تغيير نيست ولي ايدئولوژي با شرايط زمان ميتواند تغيير شكل داده ولي نام خود را حفظ كرده باشد. كما اينكه كادر اصلي اين سازمان از گروههاي مختلفي تشكيل شده بودند كه بعضا جدا شده از سازمان مجاهدين خلق و يا از مائوئيستها هستند، اين مطالب نه از باب تهمت زدن و يا خراب كردن اين گروه است بلكه از باب شناخت كمي از تاريخچه اين گروه بيان شده است.
لازم به ذكر است كه مباني فكري خيلي به ندرت قابل تغيير است و عملكرد بر اساس مباني فكري نيز هميشه مطابقت دارد. اين گروه به علت مباني فكري ماركسيستي نميتوانست در جامعه اسلامي جايگاهي داشته باشد ولي از سويي ايشان بچه مسلمان بودند و در جامعه اسلامي زندگي ميكردند و ميدانستد كه اگر بخواهند باشند و بالا بروند بايد رنگ اسلامي را به كلام خودشان بدهند بنابراين مباني ماركسيست را در قالب اسلام ريختند و به نمايش گذرادند.
از نمونه كارهاي برجسته ايشان، امضاء قرارداد الجزاير از سوي آقاي بهزاد نبوي با اختيار تام از سوي دولت ايران در زمان نخست وزيري شهيد رجايي بود. دقيقا يادم هست كه در آن زمان علي رضا نوبري كه يا وزير اقتصاد بود و يا رئيس كل بانك مركزي به نوع عملكرد ايشان بسيار اعتراض داشت. و صريحا ميگفت كه عملكرد ايشان در آن جريان همانند عملكرد شاهان قاجار در امضاء قرار داد تركمانچاي است. و نسلهاي بعدي پي به عظمت اين خيانت خواهند برد.
اين نمونه اي صدها نمونه رفتار اين گروه است.
بعد از ترور شهيد رجايي اولين مطلبي كه گفته شده بود دست داشتن بهزاد نبوي در اين ترور بود.
و بعد ها هم معلوم شد كه كشميري توسط ايشان به شهيد رجايي معرفي شده بود.و در نخست وزيري مشغول به كار شده بود و اصلا او از مجاهدين انقلاب بوده است. بگذريم
برميگرديم به دوران جديد، درست درموقعي كه امريكا قصد حمله به طالبان در افغانستان را داشت اين گروه اعلام كرد كه بايد با آنها روابط اقتصادي قوي برقرار كرد و براي ارتباط وارد مذاكره شد. و هنگام حمله امريكا به افغانستان نيز داعيه جنگ با امريكا به خاطر دفاع از طالبان را داشت. و بر طبل جنگ ميكوبيد.
اگر درست دقت شود اكثر مشكلاتي كه مردم با آن دست در گريبان هستند ناشي از افراط و تفريط است كه سختي را براي مردم به بار مي آورد.
ايشان روزگاري تند رو ترين در جهت مخالف اصلاحات بودند و سياست سركوب ايشان در جامعه حاكم بود به علت تسلط بر جايگاههاي امنيتي و اقتصادي، و آنگاه كه از آن جايگاه خارج شدند و جايگاه سياسي را نيز تصاحب كردند، به نام اصلاحات بيشترين ضربه را بر مردم وارد ساختند.
هنگامي كه آقاي خاتمي به رياست جمهوري رسيد خود را در دستان ايشان قرار داد و قدرت كار را از خود گرفت و نتيجه آن شد كه هشت سال از اميد و آرزوي اين مردم و جوانها با تندرويهاي آنان به باد رفت.
مشاركت نيز كه به عنوان حمايت از خاتمي تشكيل شده بود در دستان آنان قرار گرفت و نيروي تندرويي به نام آقاي ميردامادي به عنوان دبيركل در رأس آن واقع شد خلاصه اين دو در زمان كنوني تبديل به دو بال براي از هم گسستن اتحاد ملي و انسجام مردمي شدند.
آقاي خاتمي از خود هيچ اراده و نظري را نميتوانست ابراز كند زيرا اگر ابراز ميكرد توان اجراي آن را نداشت زيرا در دستان تندرو ترين افراد جامعه اسير شده بود و اسير ميباشد.
جناب آقاي هادي رجبي:
مجاهدين انقلاب اسلامي به هيچ عنوان مدافع اسلام ناب محمدي نيست بلكه ايشان اسلامي را كه خود معرفي ميكند فقط ميشناسد و در يك بسته فكري منجمد شده بر اساس مباني خاص خود همه چيز را براي خود ميدانند و خود را به عنوان برترين و نخبه ترين افراد جامعه معري مينمايند. يادمان باشد رفتار ايشان بود كه ماجراي كشتار مكه را رقم زد. يادمان باشد كه رفتار ايشان است كه هنوز مانع از نشستن و بر طرف كردن مشكلات خويش با ديگران است.
آن چه كه مهم است شخصيت آزاده آقاي خاتمي بود كه آن از بين رفت ايشان محبوب در بين مردم هستند ولي به عنوان شخص بي عرضه و غير قابل اعتماد شناخته ميشوند زيرا از خود هيچ جربزه و تواني را به نمايش نگذاردند.
با تمام احترامي كه براي شخص آقاي خاتمي قائل هستم ولي حقيتي كه جناب داد بيان كرده جاي فرار باقي نخواهد گذاشت.
و بهتر است ايشان تجديد نظر كلي در همه امور اطرافيان خويش داشته باشد تا به جايگاه خويش برگردد اگر ميخواهد براي مردم خويش راهي را باز كند و آسايش بياورد.
ولي انچه كه هست عدم امكان اين موضوع از سوي آن بزرگوار است.
بسيار كسان بودند كه به جناب خاتمي در خلوت و جلوت گفتند ولي ايشان سر در كار خود بود و از كلام آنان رنجيده ميشد و ترشي ميكرد.
حركت براي اصلاحات احتياج به نفوسي دارد كه محكم و استوار است و داراي اراده و قوي نه افراد ترسو و محافظه كار.
آقاي احمدي نژاد با تمام ايرادات، در اين زمينه، حقيقتا گوي سبقت را از ديگراني كه بوده اند ربوده است.
خاتمي و هاشمي در واقع توان و جربزه ايشان را ندارند ولي آنها براي خود عقبه اي داشتند كه ميتوانستند با دقت نظر در آن پشتوانه حركت صحيح را تسريع بخشند.
احمدي نژاد چارچوب نظام كنوني بسته شده در حكومت را از دستان ياراني كه اطراف خاتمي را گرفته بودند ميخواهد خارج سازد و اين خارج ساختن بسيار هزينه براي مردم داشته و دارد.
اين كار در هشت سال خاتمي بايد انجام ميپذيرفت و الآن نفس مردم در تنگناهاي اقتصادي نميبريد.
هيچ كسي نميتواند بگويد كه عملكرد اين دوساله نتيجه اي اين چنين داشته، چرا كه هشت سال حكومت هاشمي اثر خود را در راي مردم داشت و نگرش اقتصادي هاشمي شانزده سال بر اين مملكت حاكم بوده است. و خاتمي نيز خود را نيافت و بر پيمان خويش با مردم نماند.
و مجاهدين انقلاب اسلامي را بر همه مردم ترجيچح داد و آمال و آرزوهايي را كه مردم داشتند در دستان بي كفايت آن گروه خودكامه قرار داد. (57881)
 
خواننده
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۴۳:۲۵
آخه خاتمی چیكاره مشاركته كه اونو منحل كنه؟! طبق قانون فقط دادگاه علنی با حضور هیات منصفه میتونه حكم به انحلال یك حزب بده نه هیچكس و مقام دیگری.
مگر اینكه طبق اساسنامه مشاركت، كنگره این حزب انحلال اونو اعلام كنه. این یعنی حتی دبیركل و شورای مركزی هم حق چنین كاری رو ندارند.
نكته تاسف برانگیز اما اینجاست كه هیچكدام از خواننده‌ها حتی به این مسائل بدیهی فكر هم نكردند.... (57882)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۵۳:۱۸
ايا همه ي اينها بخاطر ترس از حضوردوباره خاتمي ورياست جمهوري مجدد ايشان نيست (57884)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۲:۵۳:۲۰
آقای داد با این پیشنهادش ثابت کرد که هنوز الفبای فرهنگ سیاسی را هم یاد نگرفته و من متعجبم چنین فردی چگونه جزو مشاوران آقای خاتمی بود؟
کسی که آمرانه دستور و پیشنهاد انحلال فعال ترین ( و یا حداقل یکی از فعالترین احزاب ایران) را آنهم در کشوری که حالا همه متفق القول می گویند یکی از مشکلات اساسی اش نبود تشکیلات و احزاب قوی است اصولا مفهوم توسعه سیاسی و اصلاح طلبی را درک نکرده و صرفا در این بازار مکاره ضد مشارکتی خواسته است حرف تازه ای را رو کند که اتفاقا همان خواسته و سخن افراطی ترین و ضد حزبی ترین افراد جناح راست است. به ایشان سفارش می کنم کمی بخواند و بداند! (57885)
 
احسان
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۱۵:۳۸
بايد به آقاي نادر رضوي گفته شود به علت عدم پايبندي به اصولي كه خود اين آقايان ساليان متمادي نانش را خوردند و به ديگران به چشم تماميت خواه مي نگريستندوبه آن پايبند نبودند بايد منحل شود آنان كه افتخار خود را در انتقاد كردن حتي از خداوند ميدانستند آنان كه مقدمات پيوستن اين كشور ومردم مسلمان را به كنوانسيون برابري حقوق زنانفراهم كرده بودند ولي در عمل براي زنان موافق در جبهه اصلاحات ارزشي قائل نبودند چه رسد به زنان مخالف اصلاحات . راستي دليل كنار كشيدن از سياست خانم فاطمه راكعي كه زماني عضو برجسته حزب مشاركت محسوب مي شد را در مصاحبه ايشان خوانيد آيا وا پس گرايي مدني ايشان هم تقصير كروبي و يا احمدي نژاد بود . آيا موج سواري از جنبش دانشجويي و سپس سفارش نمودن آنان به اينكه بروند دنبال كارشان دليل توتالريست اين حزب بي اساس نيست يايد به قاعده بازي گردن نهاد و وقت بازنشستگي بسياري مدتها است كه فرا رسيده هر چند سر زير برف دارند. (57908)
 
ناشناس
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۳:۴۹:۴۲
اخه كي گفته كه ب - داد مشاور خاتمي بوده!
اين هم از اون حرفاست.... برادر ايشون سيف الله كه اتفاقا ايشون را هم تحويل نمي گرفت ممكنه مشاور خاتمي در ارشاد بوده باشه اما ب داد فقط يك خبرنگار اماتور روزنامه صبا مال منتجب نيا در شيراز بود كه امد بعدا مامور توزيع يك روزنامه تو تهران شد و با زور و پررويي سري به سفرهاي خاتمي كشيد و ان كتابها كه نه سفرنامه را نوشت الانم به خاطر اينكه منتجب نيا همشهريش نامه به خاتمي نوشته پاچه خواري جفتشونا كرده تا اگه باز قراره خبرهايي باشه بعدنا بالاخره عقب نمونه.....
ولي خاتمي زرنگ تر و زيرك تر از اين حرفا هستش كه گول بچه هايي مثل اقاي داد را بخوره...... (57898)
 
مهرداد ابراهيميان
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۰۳:۵۳
(اي كاش اين كامنت را آقاي بابك داد بخوانند )
آقاي داد منظر ستوني جديد در روزنامه اي جديد نباشيد
به خاطر دارم كه در نشريه ناظر سازمان بازررسي و نظارت بر قيمت و كالا تحت رياست جناب آقاي عرب سرخي فعاليت مي كردم و در آن زمان سرپرست روابط عمومي آقاي بابك داد بودند كاري به خدمات برادر ايشان به جبهه اصلاحات ندارم و اصلاص نمي خواهم ياد اوري كنم كه ايشان از چه طريقي به آقاي عرب سرخي معرفي شدند تا سهمي از پيروزي اقاي خاتمي داشته باشند و پستي و سمتي كه ظاهراص مدت ها است اين كار در هر دولتي باب شده فقط به خاطر دارم به جهت عدم آشنايي ايشان با امور روابط عمومي و بي مسئوليتي ايشان و .... بد رفتاري يكي از همكاران تصميم گرفت در قبال سوء مديريتشان روزه سكوت بگيرد وقتي از من طلب كردند كه آرشيو روزنامه سلام را مطالعه كنم و مطالب مهم روز هاي انتخاباتي را رونويسي كنم تا با استفاده از نوشته هاي من با توجه به مطالب زمان تبليغات انتخاباتي دوره اول انتخاب آقاي خاتمي ستون صد روز با خاتمي خود را تكميل كنند و باز هم كاري ندارم كه بلاخره چگونه از سازمان بازرسي و نظارت بر كالا و خدمات بركنار شدند ولي دوست دارم كه بنويسم آقاي داد با همه ارادتي كه به شخص آقاي خاتمي دارم انتخابات دوره اصلاحات و شعار هاي آن زمان و جبهه مشاركت و ... مانند سريال هري پاتر نيست كه بشود از آن تا ابد كاسبي كرد به جاري اينكه به فكر ستون هاي جديد در نشريات جديد باشيد بهتر است به دنبال داستانهاي واقعي تر باشيد داستان هايي كه خاطر من و امثال من آنها را به فراموشي نسپرده باشد.
خداوند همه ما را به راه راست هدايت كند (57903)
 
محمدرضا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۱۱:۰۴
متاسفم از اينكه بابك داد عزيز كه به قول خودش و به نقل از كتاب 100 روز با خاتمي، بلوغ خود را مديون يك مشاركتي اصيل مثل امين زاده است، اكنون اينگونه با تنها حزب مستقل و پاك كشور كينه ورزي ميكند (57905)
 
محمدرضا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۱۴:۴۶
آقاي داد گرامي بدان كه براي جمع كردن مشاركت نه به توصيه تو نيازي است و نه به دستور خاتمي.
مطمين باش كه اگر مشاركت كوچكترين خلاف مالي، ارتباط با بيگانه و يا هر نوع تخلف اداري و سياسي اي داشت تا كنون صدها هزار بار جمعش كرده بودند.
و اما اينكه اين حزب هنوز زنده است بخاطر هوادارانش و سلامت كاملش است نه از سر دلسوزي آقايان (57907)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۲۷:۳۳
با سلام
مثل اینکه جناب اقای داد در کشور ما زندگی نمیکنند و از شرایط آگاه نیستند. ایشان چطور به خود اجازه می دهند در شرایطی که کمترین وزنی در میان اصلاح طلبان ندارند اینطور تعیین تکلیف کنند.
ایشان ایا ندیده اند رد صلاحیت های بدون دلیل و مدرک را
ایا ایشان نمیدانند که تمام ابزار تبلیغاتی در اختیار گروهی خاص است که شب و روز بیرحمانه رقیب خود که از کمترین امکانات تبلیغاتی نیز برخوردار نیست را تخریب می کنند.
ایشان ایا نمی بیینند و نمی دانند که صدا و سیما که باید ارگانی بی طرف باشد چگونه بر علیه اصلاح طلبان موضع گیری میکنند و چطور سخنرانی ها و اظهارات خارجی ها را به انها نسبت می دهند.
ایشان ایا نمی دانند چگونه گروهی خاص با انواع کارشکنی ها در دوران اصلاحات خواستند برنامه های اصلاح طلبان را ناکارآمد جلوه دهند که تا حد زیادی با توجه به امکانات و نهادهای تاثیر گذار قدرت توانستند این کار را کنند
آقای داد ایا نمی بینید وزیر کشور که مجری انتخابات است و علی القاعده باید بیطرف باشد چگونه قبل از شمارش ارا حکم به پیروزی 70 درصدی اصولگرایان میدهند . جالب اینکه خود ایشان به این نکته اشاره میکند اما به ان توجه کافی ندارد یا نمتواند برداشت صحیح از این رفتار جناح مقابل داشته باشد.
در حالی که ایشان خود اشاره میکنند به رد صلاحیت ها اما در ادامه به موفقیت گروه خارج شده از ائتلاف اصلاحات اشاره میکنند .کدام موفقیت ،ایا ندیدید سرنوشت تفرقه افکنان گروه اعتماد ملی را که حتی قائم مقام آنها ( منتجب نیا ) بین 50 نفر اول هم وجود نداشت.
اقای داد چرا اینقدر راحت جوگیر میشوید و اینقدر راحت و بدون تحقیق و ریشه یابی واقعی علل حرف ها و سخنان گروه مخالف اصلاحات را تکرار میکنید .
اقای داد با تکرار سخن رقیبی که دلش برای شما نسوخته و با سخنان شما برضد رهبر اصلاحات بیش از پیش به هدف خود که ایجاد تفرقه و دودستگی است نزدیک می شود شوری تازه و دنیای تازه به پا نمیشود .
زنده باد آزادی ،زنده باد عدالت ،زنده باد اصلاحات در چارچوب قانون ،زنده باد خاتمی ،زنده باد جمهوری اسلامی ایران (57913)
 
سینا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۳۹:۱۹
من یک سوالی دارم که نمی دونم بقیه هم از خودشون می پرسن یا نه؟
همه میدونیم که بوش اخیرا تو پیام در پیتی خودش برای سال نو گفت که امیدش به اصلاح طلبهاست و کلی بهشون امید داد که دوستی بهتر از بوش پیدا نمی کنن. (عین همین جملات هنوز روی سایته و مصاحبه ش رو هم از تو سایت میشه شنید) . اکثر شبکه های ضد انقلاب اونور آب هم به شدت طرفدار اصلاح طلبان هستند. نمونه اش رو میشه توی شبکه غیر حرفه ای و بعضا خنده دار صدای آمریکا دید.
آیا واقعا اگر اصلاح طلبان ریگی به کفش نداشته باشند نباید یک پیامی چیزی بدن و مثلا بگن ما مشکلاتمان با بوش در اصول است و ایشان را جز در عنوان دشمن چیز دیگری نمی دانیم؟....صد البته مشارکتی ها و قبل از آنها مجاهدین ها جزو خواب دیدگان برگشت آمریکا هستند اما آیا اگر خاتمی مثل آنها نباشد نباید تکلیف خود را کاملا مصرح و جدی روشن کند؟...مومن خودش را در معرض شک قرار نمی دهد. مگر اینکه... (57916)
 
رضا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۴:۵۹:۳۳
آقاي داد از شما بعيد بود انحلال يك حزب دست وزارت كشوره نه رييس جمهور سابق بعدشم من مي دونم . احتمالا منتظري تا مشاركت تعطيل بشه و احزاب كار دستي مثله اعتمادملي بيان كه سر ليستشون تو تهران نفر هفتادمه نه؟ دست مريزاد! الحق كه هنوز در سياست كودك و نا پخته‌اي (57919)
 
مجيد
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۵:۴۳:۰۴
از بالا تااينجا تمام مقالات را دو بار خواندم و دلم خيلي گرفت . همش مشاجره ،مشاجره و بازهم مشاجره. هيچگونه ايده جديدي در كار نبوده و نيست. اين درد سياست در ايران شده است.تا كسي حرف جديدي ميزنه گروهي مخالف به تهمت و گروهي موافق با تمجيد!
من هم فكر ميكنم كه خاتمي اهل تعطيل كردن فكر و مرام ديگران نيست و تازه اگر موافق با اين امر بود نه قانونا ميتواند انرا انجام دهد و نه از اين جرات ها در او يافت ميشود.
پس بهتر است ما هم براي اين بحث خودمان را خسته نكنيم.
واقعا هم دور از انصاف است كه ما بي رحمانه زحمات كليه گروه هاي اصلاح طلب بخصوص مجاهدين انقلاب اسلامي ، مشاركت ، و غيره را ناديده بگيريم ملي من به آقاي خاتمي توصيه ميكنم
1- جرات را پيشه خود كند و مطمعا باشد مردم دوباره به او روي خواهند كرد.
2- يك مرام نامه جديد و با نام جديد كه خود به آن اعتقاد كامل داشته باشد تهيه نمايد و بصورت حذب به ثبت رساند. (فراموش نكند كه مردم ديگر طالب آدم هاي فرا جناحي مثل هاشمي رفسنجاني نيستند)
3- از كليه گروه هاي اصلاح طلب مجددا دعوت نمايد كه گذشته را فراموش كرده و به دور اين حذب جديد جمع شوند.
4- هر ماه يكبار همايش حذب را برگذار كند.
5- از همان اول بگويد اي امريكا هرگز از خذب ما طرف داري نكن چون طرف داري تو هميشه كمك به اصولگراين است و به ضرر مردم ايران.
من مطمعا هستم كه اين روش اصلاحات را به مقصد خواند رساند. (57930)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۰۶:۵۵
کاملا با آقای داد موافقم. تندروی های غیر ضروری اصل حرکت بزرگ اصلاحات را با خطر مواجه کرد و بی خود و بی جهت بهانه دست محافظه کاران داد (57939)
 
hadi
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۱۱:۰۹
خود مشارکت اگر عاقل باشد فعلا فیتیله را پایین می کشد تا بعد انتخابات این دوره. اصرار بر آنچه فایده چندانی ندارد تنها نشانه منیت و کوتاه نگری است (57940)
 
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۱۹:۱۱
برعکس دوستانی که معتقدند خاتمی توان انحلال مشارکت را ندارد به عقیده من اتفاقا تنها کسی که توان انحلال آن را دارد خاتمی است. حزبی که دولت خاتمی درست کرد اکنون نیز به یک اشاره خاتمی قابلیت جمع شدن دارد. (57943)
 
مهدی
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۲۱:۲۵
یاران خاتمی اگر مهم نبودید و تائثیر گذار کاری به شما نداشتند شان الف بالاتر از اینهاست که خود را کوچک کند حیف شد (57942)
 
س. قرشی
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۶:۴۷:۲۵
عجیبه که متاسفنه برخی از روی آمپر های: عاطفی، تعصبی، و احساسی و ...با چنین موضوعی برخورد میکنند و کماکان در یک سیکل باطل به تسلسل میگذرانند؟ تا مادامیکه بخواهد همچنان گذشته این روال ادامه پیدا کند به جائی نمیرسیم. هنوز نیاموخته ایم؟ بقول معرف :\" کس کو ناموخت از گذشت روزگار، هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار\" .
ببینید: مبنا و لازمه ایجاد احزاب: وجود تفکر مدنی و تعامل سازنده، برخورداری و رعایت مشروعیتهای اجتماعی، مسئولیت پذیری مبتنی بر بلوغ دماغی و جمعی (و نه صرفا جسمی و جنسی) است. قابلیت و ظرفیت و اساسا تربیت تحمل انتقاد، توان و استعدادحوصله تحلیل عمیق، و مهمتر از همه توان و ظرفیت مکفی برای تفکر واقعی و مبتنی بر شعور ( و نه شعار) . داشتن عرق بشر دوستی و ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی است.
احترام گزاردن، محترم شمردن، ارج نهادن به ارزشهای فردی، برخورداری از سلامت اخلاق، برخورداری از عدالت، سواد اجتماعی، اطلاع کافی از امور حقوقی، داشتن دانش سیاسی و سواد و احاطه به شرح و احوال تاریخی جامعه و شناخت عمقی و تحلیل از ادبیات و فرهنگ سیاسی اقتصادی جامعه و .....است والا همه این حرفها با پوزش و عرض شرمندگی باد هوا است و بس. حالا علی الاصول بفرمائید کدامیک از حضرات اسم برده و نبرده از مشخصات برشمرده شده در فوق که تازه در سطح اقل شرائط لازم ورود به حزب تا چه رسد به خروج یا راه اندازی و تاسیس حزب برخوردارند؟ هان؟ (57952)
 
a
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۷:۴۵:۱۴
تنها گناه حزب مشاركت سالم بودن اعضاي آن،متحجر نبودن،واپسگرا نبودن،خوارج صفت نبودن،دلسوزي،پايبند به آرمانهاي امام(ره) بودن،مسلمان نما نبودن و رياكار نبودن و آفتابگردان نبودن آنها ميباشد
بنده عضو هيچ حزب سياسي نمي باشم. (57959)
 
جواد زاده اصفهانی
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۲۰:۰۶:۰۹
\"با سلام، بنده جواني 32 ساله هستم با 17 سال سابقه کار، و از سال 81 با سرمايه اندک وارد کارآفريني در زمينه IT شده ام. ميشود بگوييد مجلس هفتم و دولت نهم چه گامي برداشته ايد که اکنون اکثر شرکتهاي توليدکننده نرم افزار با بدهيهاي کلان مواجهند؟ يا کارخانجات و شرکتها در هرصنفي در شرف تعطيلي هستند؟
1. افزايش حقوق کارگر 52% سال 84؟
2. بي کفايتي بانکها در ارزيابي فني اقتصادي طرحهاي قائم به منابع انساني؟
3. سنگ اندازيها و مانع تراشيهاي دولت در اخذ وام؟
4. افزايش نرخ سود بانکي (علي رغم اعلام کاهش آن)
5. روند فزاينده تمرکز گرايي (دستور از بالا) در تصميم گيريهاي ادارات دولتي و شبه دولتي در خريد نرم افزار؟
6. کاهش رفاه و خدمات سازمان تامين اجتماعي
7. بي کفايتي ادارات مالياتي در فهميدن ميزان سرمايه گذاري توليدکنندگان (سالهاي 81-83 مناسبتر عمل ميشد)
8. افزايش رانت بازي در حوزه هاي اقتصادي با توجه به عدم انضباط در قوانين دولتي
9. وضع قوانين دست و پاگير واردات و صادرات
10. بي ساماني در گمرک فرودگاه امام خميني
11. عدم تصحيح مقرارت اداره کار
12. عدم جلوگيري از قلع و قمع و بي مهري دولت به صنعت زيربنايي نرم افزار
13. سکوت در برابر تحريمهاي فزاينده کشورهاي غربي در برابر مواد اوليه و حتي دسترسي به اطلاعات اينترنتي؟
14. محدوديتهاي دولتي در حوزه دسترسي به اينترنت و سرعت آن (حذف ارتباطات مستقيم ماهواره اي)
15. سکوت در برابر طرح هاي يک شبه دولت محترم


از کدام درد توليدکننده خبر داريد و چه کاري براي وي کرده ايد؟ شايد گفته شود بسياري از بندهاي بالا برعهده دولت بوده، براي استيضاح دولت چه کرده ايد؟ آیا با رفتن سراغ تخریب شخصیتهای قبلی مصدر کار، میتوان بی کفایتی دولتیان را چاره کرد؟

متشکرم\" (57960)
 
محسن
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۲۱:۵۷:۴۶
با عرض سلام به خوانندگان محترم سايت
براي بابك داد و ساير دوستان متاسفم كه سقف تصورا و تحليلهايشان اين است كه خاتمي ، حزب مشاركت را منحل كند :
1- در واقع خاتمي ، محصول و نمايندهء گروهي اصلاح طلبِ پرقدرت مانند عبدي ، حجاريان و ... بود كه از طرف آنها و تحت سفارش و فشار آنها كانديد شد و درخواب هم چنين چيزي را نمي ديد . همان گروه بعداً حزب مشاركت را تشكيل دادند . در واقع خاتمي ، محصول مشاركتي ها ست نه برعكس .
2- خاتمي هرگز توان رويارويي و حتي هدايت مشاركت را نداشته است . اگر چنين بود در زماني كه مجلس ششم بر سر كار بود به مشاركتي ها سفارش مي كرد كه قوانين مربوط به معيشت مردم را تصويب كنند و فقط كمي هم نيز به فكر وضع اقتصاد باشند . خاتمي اگر بر مشاركت اشراف داشت به آنها مي گفت كه پاشنه آشيل هر حزب و گروهي در ايران بهبود وضع معيشتي مردم است . چيزي كه در صورت عدم چاره انديشي ، احمدي نژاد را هم به زانو خواهد درآورد .
3- خاتمي اگر بر مشاركت اشراف داشت ؛ به آنها توصيه مي كرد كه كاري نكنند كه مردم با آغوش باز ، به شوراي شهر دوم ، مجلس هفتم و سپس به احمدي نژاد راي دهند .
4- ...

آري !‌اين چنين است برادر .... (57977)
 
امین
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۰۱:۲۱:۰۷
آقای داد هم مثل حزب اعتماد ملی انحصار طلب هستند و نمی توانند ببینند که شخصیتی عزیز همچو خاتمی از تفکر یا حزبشا ن پیروی نکنند.اقای خاتمی هم به عنوان یک شهروند ایرانی وهم به عنوان یک سیاست مدار حق دارد ار هر گروه و حزبی که می خواهد دفاع کند. ومطمئنا همین تفکر او بوده که باعث شده 20حدود ملیون رای در دو انتخابات بدست آورد (57986)
 
حمید
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۱۱:۱۳:۱۱
واقعاً مردم قبل از دوم خرداد ایا آقای خاتمی را میشناختند چطور شدکه به یک باره ایشان به طور گسترده درسطح جامعه معرفی شدند
به اعتقاد بنده برادر محترم مگر آقای خاتمی این حزبهای مورد نظر را تشکیل داده است که حالا بخواهد آنرا بر دارد ؟ یعنی شما این را نمدانید ویا این هم یک سناریو جدید است ویا مثل آن گریه تصنعی یک نوع فریب افکار عمومی است مطمئن باشید مردم شریف ایران آنقدر از شعور بالائی بر خوردارهستند که دیگر فریب این گونه بازیهای سیاسی رانخورند .
مگر آن موقع که بالاترین مسئول نظام به ایشان در خصوص اطرافیان ایشان تذکر میدادند را فراموش کرده اید چقدر درآن ایام رهبر معظم انقلاب به ایشان تذکر دادند در خصوص وزرای ایشان بلاخص وزرای کشور وفرهنگ آیا او به توصیه رهبر انقلاب توجهی کرد و یا به توصیه دوستان که جاده صاف کن دشمنان کشور بودند گوش داد
متاسفانه آقای خاتمی به جای توجه به تذکرات دل سوزان انقلاب وارد باتلاقی شدند که هر چه در آن دست وبا بزند بیشتر درآن فروتر میروند .
مطمئن باشید که آقای خاتمی آنچنان در احزاب بی هویت غرق شده است که اگر خودش هم بخواهد آنها نمی گزارند (58022)
 
جا مانده در میان باد مثل یک مملکت
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۱۴:۰۷:۲۴
اصلاح ؟! دیگه چیزی نمونده که اصلاح بشه ، اصول ؟! دیگه اصولی نمونده که بهش پایبند ماند ، هیچی نمانده بجز عدم اعتماد و اعتقاد .. اصلاح و اصول همه یکی هستند با رنگهای متفاوت ، هر چی که هست این هست که گویا حزب باد بهترین حذب هستش چون خیلی از آقایان به این حزب وابسته هسند و از هر طرف باد بوزد به همون طرف میرن که منافعی ببرن. و این مائیم که مانده ایم در سرما و واماندگی و کوران این بادها (58046)
 
mehdy
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۱۸:۱۷:۲۴
hdaghal hezbe moshakarekat chandta ray dare hezbe karooby ke aberorizy kard chi,
khatami khodesh behtar midone niyaz be in nameha nadare aslan benazaram dige siyasato bezare kenar bebinam in aghaye karooby mikhad tanhahy che goly be sare mardom bezane ke khatami nazashte bezane (58074)
 
سینا
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۲۲:۱۰:۰۹
شما فکر می کنید با انحلال مشارکت چه چیزی و مشکلی حل می شه؟اتفاقا\" یکی از قواعد دمکراسی داشتن نماینده توسط همه گروهها است به هر حال مشارکت هم نمایندگی می کند گروهی از مردم را.بعید است که ادم عاقل از حذف حرف بزند مگر قبلا\" که در کشور مشارکت نبود ما مشکل نداشتیم؟راستی مشکل خیلی ها با مشارکت چیست؟اگه با بیگانگان به قول شما مذاکره میکنند ما در کشور قوه قضاییه و وزارت اطلاعات داریم که الحمدالله مخالف مشارکت هستند و دنبال بهانه و اگر کوچک ترین اشتباهی از مشارکت سر بزند به سختی انها را مجازات خواهند کرد. برادر من! وظیفه من و شما به این فکر کن که بدون وجود احزاب قوی تثبیت دمکراسی غیرممکن است و مشارکت به نظر من یک حزب قوی است اگر چه مشکلاتی هم دارد که همه احزاب دارند. شما نگاه به احزاب موجود در کشور کنید کدام یک فعال ترین است؟ (58102)
 
علي هم مباحثه اقاي مزروعي درسايتش
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۰۲:۲۶:۵۳
امثال بابك دادخوب فرصتي گيراورده اند تا عقده هاي قديمي وكهنه خودرابا مشاركت تسويه كنند.انان به همراه شيخ ساده لوح اليگودرزبه شكست هاي خود نگاه نميكنند فقط ازكوچكترين عدم موفقيت مشاركت كوه ميسازند درحالي كه بايد گفت مگر چندنفرازاعضاي اصلي وفرعي مشاركت ومجاهدين درانتخابات شركت كردند تا اين انتخابات شكستي براي انان باشد درحالي كه اتفاقا انها هيچ دخالت انچناني درامر انتخابات نداشتند.اقاب داد داريد كينه هاي خودرابا مشاركت تصفيه ميكنيد واتفاقا زمان ناجوانمردانه اي را انتخاب كرده ايد اقاي داد دوران اصلاحات حداقل براي شما از لحاظ اقتصادي بدنبوده كه اين گونه صحبت ميكنيد.جناح محافظه كار بايد ابتدا به لوازم يك انتخابات ازاد تن دهد بعد اين صحبت ها جاي طرح دارد والا وقتي كانديداهاي اختصاصي وحتي نزديك به يك حزب از حضور درميدان ان دور ميشوند چه جاي اين صحبت هااقاي داد بهتر است درافكارتان تجديدنظركنيد. (58117)
 
سعيد
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۱۰:۴۳:۵۳
اگر چه سخن آقاي داد خالي ار حقايق نيست اما همه حقيقت نيست.خوب بود ايشان پس از اين همه اصرار و تكرار بر مواضع اين چنيني حد اقل يك بار هم مواضع آقاي كروبي را نقد مي كرد .البته اگر معتقد نيست كه آقاي كروبي فرشته بي عيب و نقص نجات است كه البته براي اظهار چنين ادعايي دلايلي هم وجود دارد! (58126)
 
مددی
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۱۴:۳۲:۴۲
آقای شوق راستشو بخوای من نفهمیدم منظورت کدوم رییس جمهوره ؟ اگر احمدی نزاده که دمت گرم و اگه خاتمیه که بابا برو بخواب شب بخیر . (58138)
 
مددی
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۱۴:۵۱:۱۷
آقا مجید جان که 2 بار همه مطالب را خواندی این را هم بخوان ....تا کی ما باید به دنبال خراب کردن و 2 باره ساختن باشیم ؟ایا تا حالا فکر کردیم به غیر از این دو راه یعنی ساختن و خراب کردن راه سومی هم هست و آن اصلاح کردن است .هر ساختنی هر چند هم که با تحقیق و کارشناسانه باشد باز هم با تغییرات اجتماعی و زمانی نیاز به دوباره نگری و اصلاح دارد .خوب خاتمی هم راه سوم را انتخاب کرده واقعا دمش گرم (58141)
 
مددی
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۱۵:۲۶:۳۹
آخ که دلم به درد آمد .بخدا قسم اشک در چشمانم حلقه زد .وقتی از امید در دوره خاتمی نوشتی واز نا امیدی در این دوره .ولی نا امید نباش بیاد بیاور شعری را که می خواندیم دو باره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش. امید وار باش سپیده خواهد زد (58143)
 
۱۳۸۷-۰۱-۳۰ ۱۹:۳۶:۳۷
مگر آقای خاتمی اختیار دارد حزب مردمی و فراگیر مشارکت را منحل کند.
شما آقای داد چرا تن به این خیانت بزرگ میدهید. (58157)
 
فرشید
۱۳۸۷-۰۱-۳۱ ۱۵:۴۷:۱۸
آقای خاتمی: چشم! ما که برای نابود کردن آرمانهای ملت ایران هرچی فرمودند گفتیم چشم این یکی هم روش. امر دیگری هم اگر هست بفرمایید توروخدا خجالت نکشید ها! (58262)
 
عباس رشنوادی
۱۳۸۷-۰۲-۰۱ ۱۰:۰۶:۴۹
اقای بابک داد عزیز سلام هرکس نداند درد جنابعالی چیست خودت بهتر میدانی زیرا جنابعالی همیشه ازبحث قومیت وانهم قوم لرصحبت میکردی اشکال هم ندارد ولی برادر عزیز جایگاه شما جایگاه نصحت خاتمی نیست شما خیلی راه مانده تا به اشراف اقای خاتمی به مسائل برسی امیدوارم فکر تدوین صد روز باکروبی را از ذهنت بیرون کنی واحترامی که ازقبل همراهی با سید خندان ملت کسب نمودی با تحریک دیگران(ضربه زنندگان واقعی به اصلاحات) بادست خود هدر ندهید چون خاتمی به اعتبار اندیشه نابش که هماناقراعت رحمانی از دین محمدی است محبوب ترین شخصیت سالهای اخیر عرصه سیاست است وهیچ ایرانی از روی حب وبغض هیچ حزب ویاشخص دیگری به وی اقبال نداشته است لطفا اندکی واقع بین باشید (58286)
 
حمید
۱۳۸۷-۰۲-۰۱ ۱۲:۰۲:۲۶
با سلام به تمامی عزیزانی که در بحث فوق شرکت نموده اند
قبل از هر چیز جا دارد از توجه عزیزان نسبت به مسائل سیاسی تقدیر گردد ودیگر اینکه با توجه به کاستی های دوره ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی اما برکات زیادی را نیز به همراه د اشت از جمله رو شدن گروه ها وتشکلات سیاسی که در راستای براندازی نظام مقدس فعالیت میکردند که با ورود اقای خاتمی دست خیلی از این گروه های زیرزمینی رو گردید ولی در خصوص در خواست برادر ارجمند باید بگویم آقای خاتمی به نوعی وام دار این اشخاص وگروه ها است چرا که با تبلیغات وحمایتهای بی دریغ همین گروه های سیاسی بود که ایشان توانست به ریاست جمهوری برسد ودیگر اینکه الان دیگر خیلی دیر شده است وخیلی زودتر از اینها ایشان باید به فکر می افتادند واقلاً جهت حفظ موقعیت وابروی خود حساب خود را با این افراد جدا می کردند لذ ا باز هم فرصت است ودر زمان باقی مانده به خصوص با نزدیک شدن به انتخابات ایشان می تواند جبران نمایند وماهیت کثیف بعضاً گروههای منعد ر ا افشا نماید
واگر برعلیه انها موضعی نمی گیرد از آ نها حمایت ننماید (58301)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.