کد مطلب: 438743
مردم دیگر به شوخیهای تکراری نمیخندند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۴۲
سریالها و برنامههای طنز همواره از پرمخاطبترین مجموعههای تلویزیونی بودهاند؛ به نحوی که تجربه نشان داده هنوز هم برغم گسترش رسانهها و البته شبکههای تلویزیونی فارسیزبان، اگر سریالی باکیفیت ساخته شود، میتواند خیابانها را خالی کرده و مخاطب را پای شبکههای خودمان بنشاند.
با وجود تلاشهای مدیریان تلویزیونی برای تجربه دوباره طمع خوش روزهای اوج طنز تلویزیون، مدتی است که حال و روز اغلب مخاطبان برنامههای طنز در مصراع «خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است» خلاصه شده است. تجربه چند سال اخیر هم نشان میدهد که بهرهگیری از برخی از هنرمندانی که روزی طنز تلویزیون را به نوعی قبضه کرده بودند، چندان پاسخگو نیست.
به نظر میرسد مخاطبان به راحتی و فقط با فشردن یک دکمه و تغییر شبکه به خوبی ثابت کردهاند که اگر هنرمند همان هنرمند هم باشد، اما حرفی برای گفتن نداشته باشد، ارزش تماشا ندارد. از سوی دیگر برخی از هنرمندان نیز بر این باورند که اگر آثار نمایشی طنز نمیتواند همانند گذشته در جذب مخاطب موفق باشد، به این خاطر است که فضای تلویزیون همانند سالهای گذشته باز نیست و مدیران تلویزیون دل و جرات سالهای گذشته را ندارند.
به همین منظور در گفتوگو با مهراب قاسمخانی که تجربه سالها حضور در تیم نویسندگان سریالهای طنز را دارد، این پرسش را مطرح کرده است که چرا آثار طنز تلویزیونی با وجود حضور همان تیمهای قبلی، همچون گذشته در جذب مخاطب موفق نیستند؟
مدیران تلویزیونی هر روز محافظهکار تر میشوند
او با اشاره به سریالهای «پاورچین» و «شبهای برره»، اظهار کرد: این مجموعهها بالای ۹۰ درصد بینندهای داشتند که بالای ۸۰ درصد از آنها هم راضی بودند؛ اما امروز شرایط تغییر کرده است. عوامل بسیاری در رخ دادن این اتفاق دست به دست هم دادهاند که فکر میکنم مهمترین آنها به مدیران صداوسیما برمیگردد که هر روز بیشتر از گذشته محافظهکار تر میشوند و ریسکپذیری آنها کاهش پیدا میکند.
قاسمخانی ادامه داد: بچههایی که امروز به عنوان قدیمیها در تلویزیون مشغول به کار هستند، روزی این فرصت را پیدا کردهاند که در این عرصه حضور پیدا کنند و بعد دیده و شناخته شوند؛ ولی الان مدتها است که ما این اتفاق را در تلویزیون ندیدهایم. ترسی میان مدیران و حتی تهیهکنندگان بهوجود آمده که از همان ابتدا به سراغ مهرههایی میروند که امتحان خود را پس دادهاندبچههایی که امروز به عنوان قدیمیها در تلویزیون مشغول به کار هستند، روزی این فرصت را پیدا کردهاند که در این عرصه حضور پیدا کنند و بعد دیده و شناخته شوند؛ ولی الان مدتها است که ما این اتفاق را در تلویزیون ندیدهایم. ترسی میان مدیران و حتی تهیهکنندگان بهوجود آمده که از همان ابتدا به سراغ مهرههایی میروند که امتحان خود را پس دادهاند و در نتیجه خیلی کم اتفاق میافتد که گروهها و افراد جدیدی وارد این حوزه شوند و بدنه اصلی کار را تشکیل دهند. در واقع عملاً بار اصلی بر دوش همین قدیمیترها است؛ البته ممکن است چند جوان این فرصت را پیدا کنند که چند نقش کوچک را در مجموعههای طنز ایفا کنند، اما معمولاً دیده نمیشوند.
این نویسنده که معتقد است «عدم ورود جوانها به عرصه طنز در تلویزیون اتفاق بدی است»، گفت: این در حالی است که در سریالهای خارجی در هر مجمومهای که تولید میشود، تقریباً یک گروه جدیدی وارد میشوند که همه از استانداردهایی خوبی هم برخوردارند و کاملاً مشخص است که برای آنها زمان گذاشته شده است؛ اما الان مدتها است که تلویزیون به این موضوع خیلی ساده نگاه میکنند و برای تولید آثار به سراغ اسامی ثابتی که در لیست وجود دارند، میروند.
چرا قدیمیها دیگر موفق نیستند؟
نویسنده سریالهای «مرد هزار چهره» و «پاورچین» در پاسخ به این پرسش که چرا قدیمیهای عرصه طنر هم دیگر در جذب مخاطب چندان موفق نیستند، گفت: عوامل مهمی در این اتفاق تاثیرگذارند. یک نکته مهم این است که دسترسی مردم به آثار خارجی زیاد شده است و از طرفی هم تلویزیون رقابت کردن را بلد نیست و فقط نشان میدهد که فلان شبکه یا فلان برنامه چقدر بد است؛ در واقع میخواهیم با زدن بقیه، خودمان را بالا ببریم. این درحالی است که در کار فرهنگی، اصلاً مسیر این نیست و باید کار بهتری برای پیشرفت انجام دهیم. اگر آن سریالها و برنامهها بد هستند، ولی موفق شدند که مخاطب را جذب کنند، بنابراین نمیتوان در برابر آنها به این شیوه مقابله کرد. دیگر نمیشود دیشها را از بالا به پایین انداخت و فکر کرد که موضوع حل شده است.
قاسمخانی با بیان اینکه «ما باید بتوانیم مخاطب جوان و نیازهای او را بشناسیم» یادآور شد: این اتفاقی است در تلویزیون نمیافتد. از طرفی هم فضای مجازی به شدت به روز شده و الان شوخیهای بسیار جذابتری در توئیتر پیدا میشود تا در تلویزیون؛ شوخیهایی که برای نسل دیگری است و ما هنوز آنها را نشناختهایم و حتی تلاش هم نکردهایم که بشناسیم؛ حتی مقاومت هم میکنیم و میخواهیم آنها را نادیده بگیریم. بنابراین کاملاً طبیعی است که جوانها هم دیگر تلویزیون نگاه نکنند. وقتی هم که مخاطب نباشد، انگیزه در میان گروههای سازنده کاهش پیدا میکند، چون به عنوان مثال فقط برای ۲۰ درصد از مخاطبان کار میکنند. دیگر آن هیجان انگیزه سابق وجود ندارد که برای حجم زیادی از مخاطبان برنامه میساختیم. الان این تصور به وجود آمده که من دستمزدم را میگیرم و سایر آثار تلویزیون هم خیلی بهتر از برنامه ما نیستند.
او در پاسخ به این پرسش که آثار طنز تلویزیونی را تماشا میکند، بیان کرد: من دیگر آنچنان بیننده تلویزیون نیستم و از هر مجموعه فقط چند قسمت را میبینم. دیگر در تلویزیون آن احترامی که باید به مخاطب گذاشته نمیشود. زمانی که در برنامه «دورهمی» حضور داشتم، شاهد بودم که یک مقاومت جدی برای اینکه برنامه دیده نشود، وجود دارد. خیلی ساده است، وقتی قرار است در برنامهای مهمانی حضور داشته باشد، باید کسانی باشند که مردم آنها را دوست دارند؛ این در حالی است که از لیست مهمانهایی که به تلویزیون داده میشود، افرادی را که مردم بیشتر دوستشان دارند، حذف میشوند.
نویسنده سریال «دزد و پلیس» ادامه داد: به نظرم تلویزیون باید از افرادی که مردم دوستشان دارند، خواهش کند تا در برنامهای حضور پیدا کنند. موفقیت تلویزیون نیاز به حضور این افراد دارد، چراکه مردم این ستارهها را دوست دارند. هنوز برخی از مدیران تلویزیونی متوجه نشدهاند که باید از برخی از هنرمندان در عرصههای مختلف خواهش کنند تا در تلویزیون حضور یابند؛ چون مفهوم تلویزیون مردمی همین است و باید به مردم و علایق آنها احترام گذاشته شود. نمیشود در تلویزیون از حضور افرادی که با مجوز در عرصههای گوناگون فعالیت میکنند به صرف اینکه با سلیقه برخی جور در نمیآید، جلوگیری شود؛ من فکر میکنم این شکلی از قلدری است؛ یعنی من قدرت دارم و به جای همه شما تصمیم میگیرم که این اصلاً کار درستی نیست.
مردم دیگر به شوخیهای تکراری نمیخندند
قاسمخانی با بیان اینکه «رویکرد غلط تلویزیون و گسترش فضای مجازی تنها دلایل موفق نبودن مجموعههای طنز تلویزیونی در سالهای اخیر نیستند»، گفت: بخشی هم به خود ما هنرمندان برمیگردد؛ به عنوان مثال من ۴۵ سالم است و ۲۰ سال است که در این حوزه فعالیت میکنم و طبیعی است که دیگر آن انرژی سابق را نداشته باشم. دیگر برایم این فرصتی پیش نمیآید که در پروژهای حضور داشته باشم که مثل «پاورچین» دوستش داشته باشم. در واقع من اوج سریالهای طنز تلویزیونی را تجربه کردهام و دیگر به آن میزان، هیجانزده نمیشوم.
او اضافه کرد: الان قطعاً یک مجموعه هر شبی با نصف بینندگان سریال «پاورچین»، برای یک نویسنده جوان بسیار جالب و پُرهیجان خواهد بود.ما نسلی هستیم که انگیزههایمان را از دست دادهایم؛ بخشی از ما هم بدون تعارف آنطور که باید بهروز نیستند و سعی میکنند که با همان تکنیکهای سابق مردم را بخندانند؛ اما این تکرارها تکراری میشود و مردم دیگر به شوخیهای تکراری نمیخندند. ما نسلی هستیم که انگیزههایمان را از دست دادهایم؛ بخشی از ما هم بدون تعارف آنطور که باید بهروز نیستند و سعی میکنند که با همان تکنیکهای سابق مردم را بخندانند؛ اما این تکرارها تکراری میشود و مردم دیگر به شوخیهای تکراری نمیخندند. تلویزیون باید سرمایهگذاری جدی برای کمدی تلویزیونی بکند تا نیروی تخصصی در این عرصه پرورش بدهد.
نویسنده سریال «شبهای برره» در پاسخ به این پرسش که چقدر برای شناسایی استعدادهای طنز تلاش کرده است، بیان کرد: در این سه سالی که در تلویزیون ممنوعالکار هستم و هنوز هم علت آن را نمیدانم، فرصت داشتم که با تیمی کار کنم و به سراغ افرادی بروم که استعداد داشتند؛ از طنزنویسان مطبوعاتی گرفته تا افرادی که از طریق فراخوان خودشان را معرفی کردند و با امتحان قبول شدند. الان از آن گروه ۱۵ نفره، ۶ نفر مشغول به کار هستند. این کاری است که باید تلویزیون انجام بدهد، ولی هنوز این نیاز را احساس نکرده است.
مدیران میانه تلویزیون نگران میز خود هستند
قاسخانی با اشاره به حضور خود در اوایل برنامه «دورهمی» یادآور شد: ساختار و شکل اولیه برنامه «دورهمی» پیسنهاد من بود؛ طرحی توسط تهیهکننده و بر اساس یک تاک شوی هندی در شبکه نسیم تصویب شده بود و از من برای کارگردانی و سرپرستی نویسندگان دعوت شد و قرار بود دقیقاً همان برنامه ساخته شود که برای من جذاب نبود. ما شخصیتها را تغییر و شخصیتپردازی جدیدی انجام دادیم و شکل متفاوتی برای پلاتو ها در نظر گرفتیم که قرار بود مجری برنامه نقش اصلی بخشهای نمایشی را هم بازی کند. پس از پیوستن آقای مدیری به گروه بازیگران، ایشان تمایلی به مشارکت در بخش نمایشی نداشتند و ترجیح میدادند فقط در نقش مجری در برنامه حضور داشته باشند و همین مسئله باعث شد که تا انتها ارتباط درستی بین بخش نمایش و پلاتو شکل نگیرد و تلاش و اصرار من برای چسباندن این در بخش به هم از همان ابتدا اشتباه بود و کار با آن شکل یکدست نمیشد.
او درباره برنامههای تالکشو با محوریت طنز که مدتی است در تلویزیون باب شده است، گفت: ما خیلی افراد توانمندی نداریم که بتوانند یک برنامه تاکشو را بگردانند؛ غیر از مهران مدیری و رامبدجوان مگر چند نفر دیگر میتوانند برنامه تاکشوی طنز را بگردانند؟ من فکر میکنم کلاً چهار یا پنج نفر دیگر هم هستند که شاید برایشان جذاب نباشد یا دلشان نخواهد این کار را انجام دهند.
نویسنده سریال «مسافران» افزود: تالکشو موفقی برنامهای است که بتواند مهمانی را که مردم دوست دارند، دعوت کنند و حرفهایی که مردم دوست دارند را بزند. به عنوان مثال وقتی ما مجید مظفر ی را برای حضور در برنامه «دورهمی» دعوت کردیم، این گفتوگو برای پخش کامل حذف شد. اینکه چرا مردم از دیدن یک گفتوگوی خوب محروم شدند، سوالی است که من هیچ گاه جواب آن را متوجه نشدهام. یا مصاحبه امیر آقایی که بخشهای جذاب آن گفتگو حذف شد. متاسفانه من فکر میکنم خط قرمزها مرتب تغییر میکنند.
قاسمخانی با بیان اینکه «فکر میکنم مدیران میانه به شدت ترسو شدهاند و بسیار نگران میز خود هستند»، گفت: بعد از 20 سال فعالیت ما دیگر خط قرمزها را میشناسیم. الان موضوع این است که نکند برنامهای پخش شود و بعد دچار مشکل شویم؟ و این رویکرد که سری را که درد نمیکند دستمال ببندیم وجود دارد؛ برخی خیلی علنی میگویند که این مشکلی ندارد ولی نه!
او همچنین در بخشی از سخنانش به سریال «لیسانسهها» و «همسایهها» که این روزها پخش میشوند، گفت: سریال سروش صحت را میبینم و خیلی کار خوبی هم هست. فکر میکنم اگر تلویزیون هم در دوارن اوج مخاطب خود بود، سریال «همسایهها» هم بیشتر از الان دیده میشد.
کلمات کلیدی : محراب قاسم خانی +تلویزیون+صدا و سیما+طنز