چند روزی است اخبار جدیدی از تحرکات تیم انتخاباتی احمدی نژاد و یارانش در رسانه ها منتشر شده است که ظاهرا خلاف پیش بینی های گذشته است. پیش بینی می شد احمدی نژاد بعد از نهی رهبرانقلاب، به این دوره از انتخابات ورودی نداشته باشد.
البته بیانیه رسمی احمدی نژاد نیز این گمانه را تقویت کرد که دودی از تنور انتخاباتی این جمع بلند نمی شود.
بدون تردید آن بیانیه و صراحتش با فعالیت انتخاباتی این روزها قابل جمع نیست. پس سوال این است که چه چیز تغییر کرده است؟
حتما اتفاقی افتاده است که هزینه پشت کردن به آن بیانیه رسمی را نادیده گرفته اند.
اما بالاتر از این بیانیه، نهی رهبر انقلاب است. رهبری انقلاب در توصیه پدرانه شان، علت نهی را هم بیان کردند و فرمودند که دوقطبی شدن مضر است و من این شرایط را به صلاح کشور نمی دانم. طبیعی است که مهمتر از آمدن یا نیامدن احمدی نژاد مراقبت از ایجاد این دوقطبی است. با این توصیف ورود غیرمستقیم احمدی نژاد آنهم با این ادبیات تند و تهدیدآمیز این روزها، خودش منشا دوقطبی است. چه تفاوتی میان زید و عمر است وقتی قرار است دوقطبی ساخته شود؟
اصلا کلید زدن دعواهای زودهنگام انتخاباتی به چه سبب است؟ و چه نفعی برای گروه احمدی نژاد دارد؟
به نظر می رسد این ظهور جدید احمدی نژادی ها را باید در نسبت با جمنا (جبهه متحد مردمی نیروهای انقلاب) تحلیل کرد. فاصله بین بیانیه احمدی نژاد و عبور از آن، تنها یک اتفاق بزرگ در منظومه سیاسی کشور است و آنهم شکل گرفتن جمنا است.
اما چرا جمنا احمدی نژاد و یاران را به واکنش کشاند؟
احمدی نژاد بعد از نهی بزرگ، علیرغم خطری که از جانب دولت مستقر می دید، به تعبیر خودش حاضر نشد با اصولگرایان همکاری کند. حتا پیشنهاد همکاری را هم پس می زند. چرا؟ چطور ممکن است یک نفر از جهت ایدئولوژیک، دولت موجود را خطر جدی برای انقلاب بداند و اما حاضر نباشد با جبهه رقیب دولت همکاری -ولو تاکتیکی- داشته باشد؟
پاسخ به این سوال در تلقی احمدی نژاد تا پیش از شکل گیری جمنا است. احمدی نژاد تصور می کرد تنها گزینه رای اور مقابل روحانی است و کنار گذاشتن وی از صحنه رقابت، به کاهش مشارکت انتخاباتی و در نهایت ماندگاری دولت حاکم می انجامد و او همچنان قهرمان این هم آوردی خواهد ماند.
اما وحدت اخیر در میان جریان اصولگرایی این تصور باطل را بهم زد. جمنا توانست در سازوکاری نوین، بدنه جریان اصولگرایی را بهم نزدیک کند و وحدت پایین به بالا را به مرور شکل دهد. هرچند تا رسیدن به مقصود راهی طولانی در پیش دارد اما همایش اخیر جمنا باعث شد رقبا نگرانی جدی پیدا کنند. واکنش احساسی مخالفان را باید در توییت طعنه آلود آشنا و عکس العمل صریح رئیس جمهور و البته انتقاد تند و تیز برخی از "اصولگراهای ضدوحدت" نظاره کرد.
انتظار ها این بود که جمنا در بدو امر دچار تشویش و سردرگمی و اختلاف شود و در همان گام اول متوقف شود.
با این مقدمه جمنا باعث شد سیاست احمدی نژاد و یاران تغییر کرده و از بیانیه و نهی عبور کنند. اما این اقدام چه آورده ای برایشان دارد؟
احمدی نژاد سیاستمدار زیرکی است و می داند بقایی بدون تردید ردصلاحیت است. اظهارات روز یک شنبه دادستان کل کشور درباره پرونده بقایی نیز اماره ای روشن برای این ردصلاحیت است.
پس ماجرا چیست؟
این پروژه برای شان بازی دو سر برد است. برداشت احمدی نژادی ها این است که تایید یا رد صلاحیت بقایی پروژه اصولگرایان در جمنا را ناکام می گذارد و همچنان احمدی نژاد را "منجی مظلوم" نگه می دارد.
تحلیل شان این است که
اگر بقایی رد صلاحیت شود، طرفداران احمدی نژاد به صورت کامل، رویاروی شورای نگهبان و نظام قرار می گیرند و این افسردگی سیاسی مشارکت را کاهش می دهد و بدون تردید اثرش را روی سبد رای اصولگرایان خواهد گذاشت.
و اگر بقایی تایید صلاحیت شود سبد رای جبهه انقلاب و اصولگرایی دچار شکن جدی می شود و باز هم از دو حالت خارج نیست. یا رای می آورند و می توانند کری خوانی سیاسی با نظام داشته باشند و یا شکست می خورند که در این صورت اصولگرایان را هم با خودشان پایین می کشند و باز هم پروژه ابقای روحانی تکمیل می شود و هزینه آن بدوش نظام می افتد.
در هر دوصورت پیش بینی شان بازی دوسر برد است. این تحرکات زودهنگام نیز برای جدا کردن همان بدنه مردمی از جمنا است تا در صورت ردصلاحیت، سبد رای اصولگرایی را دچار آسیب و کسری کنند و هیچ بعید نیست مستقیم و غیرمستقیم به سمت تحریم انتخابات بروند.
اما این همه ناشی از عدم شناخت احمدی نژاد از طرفدارانش است. همان اشتباهی که در ایام خانه نشینی و سالهای پایانی قدرت داشت. احمدی نژاد توجه ندارد و ظاهرا تجربه نشده است که پایگاه رای او از آن خودش نیست و طرفدارانش در دوراهی انقلاب و احمدی نژاد، همان راهی را می روند که نه دی رفتند.