سنگربان استقلال روزگاری متفاوت از همیشه را سپری میکند و ظاهراً با این موضوع کنار آمده است.
به گزارش ایلنا، استقلال فصل در هفدهم در حالی دومین سال تولد منصوریان روی نیمکتش را میبیند که چهرهای متفاوت نسبت به سالهای اخیر به خودش گرفته است. تیمی پر از اسامی مطرح که داشتنشان آرزوی هر سرمربی است ولی نکته حائز اهمیت در آن حضور نامهای خاصی است که معمولاً جمعش شدنشان در یک تیم سخت بوده ولی عملی شدنش نشان از تغییر ضوابطی در این تیم دارد. کم شدن و محدود شدن اختیارات کاپیتان آبیپوشان یکی از آنهاست.
روزگار اوج قدرت رحمتی در استقلال
مهدی رحمتی در تیم پرویز مظلومی شاید حتی اختیاری فراتر از سرمربی داشت و در نقل و انتقالات و چینش کادرفنی و ارنج تیم همیشه ردپایی از حضور خود بجای میگذاشت. این موردی است که سرمربی وقت استقلال حتی به آن اقرار میکرد و دادن اختیارات فراتر از مستطیل سبز را به کاپیتانهایش یک شیوه مربیگری بر میشمرد. این موضوع در استقلال منصوریان فصل گذشته هم تا حدودی نمود داشت. عکس انداختن با خریدهای جدید استقلال پیش از توافق رسمی و اعلام علنی به خوبی گواه این بود که حتی وظیفه مذاکره با مهرههای مورد نظر هم در اختیار رحمتی بود. جدایی بازیکنانی که به نوعی مطیع دروازهبان استقلال نبودند و برایش تهدیدی بالقوره محسوب میشدند هم از این دست بود. حنیف عمران زاده، میلاد فخرالدینی، آرش برهانی، امیرحسین صادقی و... بازیکنانی بودند که هنگام جدایی از جمع آبیپوشان تلویحاً صحبت از دست داشتن فردی در این قطع همکاری میکردند که گراهایشان رحمتی را نشان میداد.
زور منصوریان به کاپیتان نرسید؟
سرمربی جوان و تازه پا به عرصه گذاشته آبیها در بدو ورود خود قصد گردوخاک نداشت و طبیعی هم بود. منصوریان ابتدا قصد داشت جا پای خود را در استقلال محکم کند و سپس به فکر اعمال تغییرات مد نظرش باشد. این اتفاق در میانههای فصل میرفت عملی شود و با دوری چند هفتهای رحمتی از ترکیب اصلی و فیکس شدن حسین حسینی کلید بخورد ولی چند عامل مانع از وقوع آن شد. اول محبوبیت رحمتی و عملکرد خوبش در چارچوب دروازه و دوم مطمئن نبودن حسینی جوان و کم تجربه در چارچوب آبیها. ضمن اینکه گلر دوم استقلال رابطه خوبی با رحمتی داشت و نمیخواست آلترناتیو او باشد. این عوامل منصوریان را به نتیجه رساند که هنوز برای اقدامات این چنینی زود است صلح مصلحت آمیز را ترجیح داد. در عوض حربه منصوریان برای کم کردن اختیارات رحمتی رفتن به سراغ سایر قدیمیهای استقلال بود. وقتی امکان بازگرداندن جباری و منتظری را پیدا نکرد، به سراغ آندو تیموریانی رفت که با روزهای اوجش فرسنگها فاصله داشت و مشخص بود آمدنش فقط به دلیل علم کردن یک چهره کاریزماتیک مقابل رحمتی بود. چرا که استقلال آن دوران مطابق میل کاپیتان استقلال هیچ بازیکن با تجربه و قدیمی که پایگاه مستحکمی بین هواداران داشته باشد و بتواند با او سرپنجه شود نداشت. بزرگترهای استقلال بعد از رحمتی خسرو حیدری و امید ابراهیمی بودند که اولی کاریزمای جنگ قدرت نداشت و دومی سبقه و پایگاه لازم برای به حاشیه راندن قدرت کاپیتان را نداشت.
با محرومیت استقلال از پنجره نقل و انتقالات آمدن آندو هم عملی نشد تا پروژه به حاشیه راندن رحمتی تا پایان فصل به تعویق بیفتد.
پروژه بازگشت بزرگان کلید خورد
با شروع فصل نقل و انتقالات، استقلالیها حسابی گرد و خاک راهانداخته و هر روز شاهد اضافه شدن یک نام جدید به فهرست بازیکنان این تیم بودیم. این فعالیت گسترده در حالی صورت گرفت که منصوریان اعلام کرده بود تیم کاملی در اختیار دارد و با جذب یک یا دو بازیکن در فصل نقل و انتقالات کارش را تمام میکند.
پژمان منتظری و مجتبی جباری از قطر بازگشتند و از همان روزهای اول حضورشان در جمع آبیپوشان علامت سوال بازوبند کاپیتانی فصل آینده استقلال برای رسانهها و فوتبالدوستان ایجاد شد. اگرچه قرار نیست بازوبند از بازوی رحمتی باز شود ولی جو ایجاد شده نشان از این دارد که رحمتی برای بزرگی کردن در استقلال فصل جدید رقبای سرسختی دارد.
مورد دیگر این که برخلاف چند فصل اخیر که رحمتی گرانترین بازیکن استقلال بود و همین موضوع یکی از اهرمهای قدرت او محسوب میشد، با خریدهای نجومی مثل داریوش شجاعیان که مبلغ هزینه شده برای او فاصله زیادی با دریافتی رحمتی دارد نشان از این دارد که او دیگر با ارزشترین بازیکن آبیها هم محسوب نمیشود.
این اتفاقات در حالی رخ داد که در چند وقت اخیر شاهد مصاحبه برخی از بزرگان استقلال از جمله فرهاد مجیدی علیه رحمتی بودیم که نشان از این داشت که شمشیر را برای او و قدرتطلبیاش از رو بستهاند.
رحمتی از گذشته درس گرفته است؟
سنگربانی که روزگاری قصد داشت برای تیم قلعهنویی مربی دروازهبانها تعیین کند و با نکونام در تیم ملی جنگ قدرت راه بیاندازد در مدت کوتاهی مجبور شد هم با تیم ملی و آرزوی بازی در جام جهانی خداحافظی کرده و هم بازوبند کاپیتانی استقلال را با حضور در تیم متوسطی مثل پیکان که در پایان فصل هم سقوط کرد معاوضه کند.
او در چند مقطع نتایج بازیهای استقلال را به تیمهای قلعهنویی فقط به خاطر بدل کردن میدان مسابقه به یک جنگ شخصی از دست داد و تیمش را به شدت متضرر کرد تا هربار افکار عمومی را هم به شدت علیه خود ببیند.
رحمتی ولی دیگر نه زمانی که چند نفر علیهش مصاحبه کردند اقدام به پاسخگویی کرد، نه زمانی که منصوریان روی نیمکت نشاندش لب به سخن گشود و نه در حال حاضر که بازیکنانی خلاف میل او جذب تیم میشوند موضعی علنی میگیرد.
کاپیتان استقلال فهمیده اگر بخواهد بازهم جنگ قدرت راه بیاندازد دیگر کنار گذاشتنش به اندازه گذشته دشوار نیست و شاید با شرایط سنی او بازگشتی هم دیگر در کار نباشد. او نزدیک شدنش به سالهای پایانی فوتبال خود را درک کرده و سعی میکند به داشتههای کنونیاش یعنی بازوبند کاپیتانی و پیراهن شماره یک استقلال بسنده کند.
او دیگر در دیدار با تیم سرمربی سابق اقدامی خارج عرف انجام نمیدهد و حتی دست صلح یکی مثل محسن فروزان را هم رد نمیکند.
رحمتی امسال بیش از هرسال تمرکزش روی کار اصلی خود یعنی حفاظت از دروازه استقلال مقابل توپهای فرستاده شده از سوی حریفان خواهد بود و این میتواند خبری خوب هم برای خودش هم برای منصوریان و هم برای استقلال و هوادارانش باشد.