توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 402326
عاشورا پایانی بر سلطانیسم
محمد کاظم انبارلویی / 24مهر 95
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۷
امروز درست 53 سال از عاشورای 42 سال شروع نهضت امام خمینی (ره) می گذرد . او که به درستی و هوشمندی نهضت اسلامی خود را با مضامین و شعائر کربلا و عاشورا پیوند داد تا جاودانگی آن را تضمین کند. طی هفته گذشته ایران اسلامی و بسیاری از کشورهای جهان در حال و هوای انقلاب کربلا و حماسه سازان عاشورای حسینی بودند.
نظم و انضباط و فراوانی دسته های سینه زنی در تهران و سراسر کشور تا اعماق روستاها و نیز پنج قاره جهان چشم‌گیر بود . مضامین اشعار و نوحه های دسته جات سینه زنی همگی به روز و حماسی بود.

آنچه عاشورا و تاسوعای امسال را متفاوت تر از سال های گذشته می کرد تکریم و تعظیم شهدای مدافع حرم بود که به حق آنها را باید شهدای بین المللی اسلام در جهان امروز دانست.

سّر آنکه امام (ره) عاشورای 1342 را مبدأ انقلاب و نقطه عطف در تاریخ انقلاب اسلامی قرار داد این بود که امام حسین (ع) مبارزه با "سلطانیسم" را با قیام کربلا و نهضت عاشورا تئوریزه کرد.

سلطانیسم در شکل سوسیال یا لیبرال آن در عصر ما بر سه مبنا  استوار است:
 
1- سکولاریسم
2-غرب پرستی و شرق پرستی
3- نفی استقلال جوامع اسلامی
 
قدرتهای جهانی وقتی که عزم تکه تکه کردن جهان اسلام را کردند حکومت پادشاهان را در بلاد اسلامی بر این سه پایه بنا نهادند و لذا سلطانیسم در جهان اسلام شکل گرفت. در برخی کشورها همانند ایران سلطانیسم ریشه داشت. و حکومت های قاجار و پهلوی مظهر اتمّ این پدیده بودند.
 
عاشورای 42 را باید مبدأ تبارشناسی تحولات سیاسی اجتماعی دوران معاصر در ایران و منطقه و حتی جهان دانست. چرا که امام خمینی (ره) قیام علیه نظام "سلطانیسم" را نه تنها در ایران و جهان اسلام بلکه در کل جهان هدف قرار داده بود. امام (ره) گام اول مبارزه با "سلطانیسم" را در عاشورای  42 با نطق تاریخی خود برداشت. حلقه اول و دوم یاران او و مرکزیت انقلاب در همین روز در تهران و شهرستانها یک صدا و یک ندا قیام کردند و فردای عاشورای 42 بسیاری از رهبران نهضت اسلامی دستگیر و روانه زندانها و شکنجه‌گاههای رژیم پهلوی شدند.
 
امام (ره) در قم کار خود را از فیضیه آغاز کرد و شاه را هدف قرار داد و مقام معظم رهبری که آن روزگاران طلبه‌ای بیست و چند ساله بودند به بیرجند موطن نخست وزیر وقت اسدالله علم رفت و بساط قدرت شاه و دولت او را در آنجا به هم ریخت.
 
همه  نطق های شورانگیز و حماسی که در محرم سال 1342 در منابر و مساجد به دستور و امر امام خمینی در سراسر کشور مطرح شد سه تیتر و عنوان بیش نداشت:
 
 
1- حمله به شاه و جنایات عمال پهلوی در قضیه فیضیه و فساد دربار
 
2- حمله به رژیم صهیونیستی
 
3- اعلام این نکته که اسلام و اساس مذهب در خطر است
 
مفهوم این رویکرد، اعلام علنی مبارزه با سلطانیسم در ایران، منطقه و جهان بود. بستر این مبارزه هیچ چیز جز قیام کربلا و منطق امام حسین (ع) در روز عاشورا نبود و نمی توانست هم باشد.
اقتدار اجتماعی که در جنبش عاشورای 42 پدید آمد آن قدر عظیم و سترگ بود که چون بهمنی از قله کوه البرز فرود آمد و همه چیز را در سر راه خود از بین برد و تحت تأثیر قرار داد.
 
مناظری که از حضور سیاسی مردم در قم، تهران و اغلب شهرهای ایران دیده شد حکایت از ظهور عقل اسلامی - ایرانی در سپهر سیاست داشت.
 
این عقلانیت اقتضا داشت از رهبری تلفیقی و چند قطبی که در نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت شکل گرفته بود فاصله بگیرد و در مرکزیت و مرجعیت واحد قرار گیرد.
این عقلانیت اقتضا داشت براندازی نظام سلطنت در ایران تئوریزه شود و  نظام جایگزین با ابعاد و احکام اسلامی عرضه شود.
 
این عقلانیت اقتضا  داشت حمله به مبانی سلطانیسم با منطق امام حسین (ع) مورد بازخوانی قرار گیرد و بر اساس آن گفتمان نبوی، علوی، زهرایی و بالاخره حسینی بنیان نهاده شود.
 
قیام تاریخی امام خمینی (ره) در عاشورای 42 پرچم استقلال و آزادی را برافراشت و در تاسوعا و عاشورای 57 با اعلام جمهوری اسلامی مرگ سلطانیسم در ایران را به ثبت رساند.
این چنین بود که یک فقیه، فیلسوف، حکیم و مرجعی بیدار و حماسه آفرین در رأس نهضت قرار گرفت و توانستیم مرگ "سلطانیسم" را باور کنیم.
 
منطق امام حسین (ع) تعظیم شعائر عاشورا، افسانه و افسون نظام های استبدادی و مدرن را باطل می کند.
امام (ره) در اندازه یک رهبر صالح در ایران ظاهر شد . او در اندازه یک مصلح جهانی به عنوان وارث انبیاء و اولیای الهی و به عنوان وارث خون حسین (ع) به میدان آمد و خونبهای امام حسین (ع) را از قداره بندان جهانی و یزیدیان زمان گرفت.
 
جمهوری اسلامی در واقع خونبهای امام حسین (ع) و شهدای کربلاست. سقوط دیکتاتورهای خشن سکولار و سلطانیسم در منطقه و جهان اسلام، خونبهای امام حسین (ع) است.
آمریکا نمی تواند حکومت های قرون وسطایی و مبنی بر سلطانیسم را در عربستان و برخی شیخ نشینهای خلیج فارس تا زمان زیادی حفظ کند. این نظامها پوسیده تر از آن هستند که بشود با دلار و ناوهای جنگی مستقر در خلیج فارس آنها را ترمیم کرد.
 
جنبش مبتنی بر قیام عصر عاشورای 42 طی نیم قرن اخیر مدام و به طور فزاینده گفتمان خود را در ایران ، منطقه و جهان بازتولید می کند. امروز انقلاب اسلامی مبشر آرمانهای معنویت، آزادی، عقلانیت و عدالت اسلامی نه تنها برای جوامع اسلامی بلکه برای کل بشریت است. امام (ره) و رهبری، امروز به عنوان پرچم‌دار علم، عدالت و آزادی شناخته می‌شوند هر چند قارون‌های منطقه و جهان با  بیانیه‌های به اصطلاح حقوق بشری خودساخته خود در سازمان ملل بخواهند چهره این پاکان را آلوده جلوه دهند.
 
نهضت اسلامی ایران در عصر عاشورای 42 نقطه آغازی بر عصر روشنگری در ایران، منطقه و جهان نسبت به تبهکاری‌های مکتب سلطانیسم و منصب سلطنت و انانیت بود. ما راه زیادی آمده‌ایم و راه زیادی هم در پیش داریم، غفلت کنیم ضربه می‌خوریم. ضربه از چه کسی و از کجا وارد می‌شود؟ این سؤالی است که باید دقیقا مورد واکاوی قرار گیرد و پاسخ آن روشن شود.
 
امام (ره) و رهبری از آغاز نهضت اسلامی همواره نسبت به ظهور پدیده طبقه اشراف ویژه‌خوار هشدار داده‌اند. پیش از آن قرآن کریم در باره خطر «ملأ» ، «مترف» و «بطر» که درگیر با انبیای الهی بودند هشدار داده است.
 
باید یقین پیدا کرد که اسلام نسبتی با «اشرافیت»  و « خواص سالاری» ندارد. آنها که سربار جامعه اسلامی هستند نمی‌توانند سرباز نظام اسلامی ‌باشند. هنگام سختی حاضر نیستند باری به دوش کشند، از اجرای عدالت ناراحت و ناراضی هستند. اشتهای سیری ناپذیری دارند. در تاریکی زندگی می‌کنند، از شفافیت و روشنایی هراس دارند، شرم دارند مردم آنها را بشناسند و به شکم و زیر شکم خود فکر می‌کنند و این دو کانون تفکرات آنهاست.
 
آنها باندی عمل می‌کنند . حلقه قدرت را بسته نگه می دارند و اجازه  چرخش قدرت و ظهور عناصر تازه نفس را در سپهر سیاست نمی‌دهند. آنان هم نان پوزیسیون را می‌خورند و هم کباب اپوزیسیون را! آنان یا دین ندارند یا سکولارند. لذا اجازه نمی‌دهند احکام خدا در جامعه پیاده شود. به همین دلیل با مرجعیت و علما و روحانیت مخالفند. آمریکا برای باز تولید « سلطانیسم » در ایران روی این طبقه حساب باز  کرده است.
 
اگر جلوی اشرافیگری در نهضت امام (ره) گرفته نشود، اشراف حرکت نهضت را سد می‌کنند. البته این آرزویی دست نایافتنی است چرا که  ما حسین (ع) داریم، عاشورا داریم. کربلاییان ایران و عاشوراییان این سرزمین اجازه بازتولید  سلطانیسم را نمی‌دهند. حساب غرب و آمریکایی ها در بازتولید «سلطانیسم » در فتنه 88 ایران بسته شد. آمریکایی ها فکر می‌کردند با تردستی  و چشم بندی از قوطی فتنه 88، یک سلطان را می‌توانند بر کشور حاکم کنند، آن هم با شکل و شمایل جدید. مردم دست آنها را در عاشورای 88 خواندند و سه روز بعد در قیام تاریخی 9 دی رهبران فتنه را رسوا کردند. استعداد عاشورایی انقلاب اجازه نمی‌دهد  اولاد زبیر و نگون بختانی چون شمر و عمرسعد در عرصه باز تولید « سلطانیسم» هنرنمایی کنند.
 
پی‌نوشت:
1- مطالب این مقاله اقتباسی از مقالات فصلنامه تخصصی در حوزه تاریخ پژوهی ایران معاصر- شماره 47- ویژه 15 خرداد 42 به‌ ویژه مقالات عمیق و پر محتوای حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی و دکتر مظفر نامدار می‌باشد.
 
 
کلمات کلیدی : عاشورا+نهضت امام
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.