زیارت عاشورا ، یکی از معتبرترین زیارات شیعه است و در اعتبار آن همین بس که تمامی علمای شیعه ، بدون استثناء ، اصالت آن را مورد تأیید قرار داده و این زیارت را از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده اند . به جز یک جمله ، که در برخی از منابع وجود دارد و در بعضی از منابع وجود ندارد ، متن زیارت عاشورا ، از سوی همه ی بزرگان شیعه ، با متنی یکسان مورد تأیید قرار گرفته .
در اهمیت زیارت عاشورا همین کفایت میکند که بدانیم بزرگان ما بر اساس اسناد معتبر آن را حدیث قدسی می دانند و قرائت آن در هر روز در طول سال و در همه ی عمرو حتی در هر صبح و شام را مورد تأکید قرار داده و بسیاری از شیعیان به ویژه در ماه محرم ، با عشق و ارادت ، بر قرائت هر روزه ی آن مداومت دارند .
این تأکید ها سبب شده مجالس ویژه ی زیارت عاشورا همواره در گوشه و کنار شهرها برقرار باشد و شیعیان عاشق اباعبدالله (ع) ازاین طریق ، کسب کمال و نورانیت وتقرب الی الله کرده ، به رفع حاجات نائل آیند . اما در زیارت عاشورا ، چه حقیقتی نهفته است که اینچنین مورد تأکید قرار گرفته و چنین جایگاهی یافته است . از یکسو ، مصیبت عظمای عاشورا و حقیقت شهادت حسین ابن علی علیه السلام ، سنگین ترین مصیبت اسلام و سنگین ترین مصیبت در زمین و آسمان است واین عظمت ایجاب میکند همواره بیرق این سوگ برافراشته و در اهتزازباشد و یاد آن در خاطر مسلمانان زنده بماند .
با زنده بودن عزای حسین(ع) ، حق بودن اهلبیت پیامبر (ع) و باطل بودن بنی امیه ، در آن نقطه ی عطف تاریخی، که ازاصلی ترین استوانه های فرهنگ شیعه است ،در قلب ها زنده و پا بر جا می ماند و از برکت این عقیده و از برکت این عزاداری ها و سوگواری ها ، عشق ، ایمان ، معرفت و بصیرت ، فزونی یافته و رستگاری دنیا و آخرت ، تضمین می گردد . احادیث بسیار در عظمت زیارت عاشورا وجود دارد و بزرگان حوزه ها ، سخنان بلندی در تأیید و تجلیل آن بیان کرده و آن را از برترین عبادات شمرده اند .
از سوی دیگر،این سؤال مطرح است که آیا زیارت عاشورا فقط اشاره به یک واقعه ی تاریخی در سال 61 هجری دارد ومحدود و منحصربه آن است و فقط فرصتی برای بهره گیری و فیض گیری معنوی و روحانی است ، یا ، افزون بر آن ، حاوی پیامها و آموزش هائی است ، که مثل یک دانشگاه میتواند در دورانهای بعد از سال 61 هجری هم انسان های مستعد را ، برای تشخیص وظیفه و انجام وظیفه ، آموزش دهد ، حرکت دهد و هدایت کند.
از احادیث معتبر وسخنان صریح مراجع و بزرگان به سادگی می توان فهمید که عاشورا فقط یک واقعه ی تاریخی و محدود به یک زمان و مکان خاص نیست و درسها ، عبرت ها و دستور العمل های بزرگ آن ، برای همه ی جامعه ی بشری و برای همه ی دورانهای تاریخی است که در صورت فهم آن حقایق و عمل به آن ، حیات عزتمند و حیات طیبه تضمین می شود . اما این درسها چیست که عاشورا به بشریت می آموزد ؟
پیام عاشورا را در مرحله ی اول در کلام امام حسین علیه السلام باید جستجو کرد . اگرمفهوم حدیث شریف " مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاه فی ذُلٍّ " را که یکی ازمعتبرترین احادیث کربلا است ، اصلی ترین پیام عاشورا بدانیم ، بدون تردید این معنا ، که در احادیث دیگرحضرت اباعبدالله نیز تکرار شده ، مسئولیتی بزرگ برای همه انسانها و بویژه برای مسلمانان و شیعیان در همیشه ی تاریخ تعریف می کند .
اگر زندگی شیعه ، همسو با پیام عاشورا باشد ، هر لحظه از لحظات زندگی عاشورائی و هر زمینی که بر آن گام می نهد ، کربلائی است . عاشورا ، فقط یک تاریخ نیست ، یک فرهنگ است . تردیدی نیست که هرگز روزی مثل عاشورای سال 61 هجری نخواهد بود ،و هرگز چنین روزی تکرار نخواهد شد " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله " ، اما تردیدی نیست که پیام عاشورا و فرهنگ عاشورا ، هر زمین و هر زمانی را شامل می شود واین حقیقت زندگی ساز را با صدای بلند به هر جامعه و به هر انسانی ابلاغ می کند که مردن با عزت ، برتر از زندگی با ذلت است . عاشورا ی سال 61 هجری ، درخشان ترین ، عالی ترین و الهام بخش ترین مصداق تحقق این پیام و قله ی رفیع این فرهنگ الهی است .
پیام عاشورا ، پیامی است عام ، خطاب به همه ی انسانها در همه ی سرزمین ها و همه ی دوران ها تا کسی به بهانه ی قلت عِده و عُده ، در برابر ستمگران و ابر قدرت ها زانو نزند ، و امام حق را تنها نگذارد . شعار " هیهات من الذله " فقط شعار روز عاشورای سال 61 هجری نیست ، بلکه مشعل فروزانی ازدرخشان ترین معارف دین خدا است که تا ابد فرا راه بشریت ، نور افشانی میکند .همواره این وسوسه در دلها بوده است و خواهد بود که برای رسیدن به امتیازات بیشتر ،از امام و رهبر حق ، دور شویم ، از ابر قدرت ، امان نامه بگیریم ،و تحت ولایت کافرانی مثل یزید زندگی کنیم . در دنیای دیروز ودنیای امروز ، از این گونه ، بسیاردیده ایم و می بینیم و خواهیم دید .
بسیاری از بزرگان ، سابقه داران ، عالمان و ستونهای جامعه ی شیعه در کوفه ، از این نوع بوده اند و طوق ذلت بار خیانت به امام ، و سازش با یزید تا قیامت بر گردن آنها است . این نوع زندگی توأم با ذلت ، اگرچه منافعی و وعده وعید هائی هم دارد، ولی قرآن صریحاً فرمان می دهد و هشدار می دهد ." لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار " . اصل عزت طلبی در برابر ابر قدرت ظالم ، ستون خیمه ی فرهنگ قرآنی و فرهنگ شیعه است و عاشورا ، زیباترین و با شکوه ترین صحنه ی تجلی آن .
اگر برخی از بزرگان ما بر این جمله ی معروف تأکید کرده اند که هر روز ، عاشورا و هر زمین کربلا است ، هرگز به این معنا نیست که واقعه ی دیگری هرچند ابعاد عظیم داشته باشد بتواند با واقعه کربلا مقایسه شود ، اما به این معنا هست که همواره انسانها مخاطب پیام کربلا و درمعرض انتخاب سرنوشت ساز بین بیعت با یزید یا بیعت با حسین (ع) هستند ودر هر زمین و در هر زمان ، جبهه ی یزیدی و جبهه ی حسینی گشوده است .اگر درست بنگریم ، پهنه ی تاریخ ،برای همه ی انسانها ، بستر انتخابی بزرگ بین این دو جبهه و این دو فرهنگ است و هر انسانی مخاطب دعوت " هل من ناصر" حسین (ع) است . هرکس مختار است به این ندا لبیک گوید و به جبهه حسین (ع) بپیوندد ، یا رو بگرداند و به ابرقدرت بپیوندد .
در درون هر انسان و در درون هر حزب ودر درون هر گروه و قبیله ای، این دوگانه وجود دارد و راه سومی نیست وسراسر تاریخ ، حکایت این انتخاب ها و انتخاب کننده ها است ، بزرگانی همچون شهید مطهری به صراحت تأکید کرده اند که فرهنگ حسینی و فرهنگ یزیدی در تاریخ تداوم دارد و در هر زمان ، این دو ، رو در روی یکدیگرند و هنرشیعه بودن آن است که بتوان در هر زمان و مکان ، با بصیرت و بینائی ، حسین زمان خود را و یزید زمان خود را شناخت و وظیفه ی تولی و تبری را به شایستگی به انجام رساند . این ، تمام معنای شیعه بودن است . بنا بر تصریح بزرگانمان ، آن همه تأکید بر تبری از معاویه و یزید در زیارت عاشورا ، در حالی که آنها هزار سال است مرده اند و خاک شده اند ، به معنای تبری از فرهنگ معاویه و تبری از معاویه های زنده ی زمان حاضر است . مشکل امروزبرخی شیعیان ، این نیست که حسین (ع) و یزید سال 61 هجری را نمی شناسد و در قبال آنها موضع ندارند ، بلکه مشکل اساسی این است که در مورد حسین و یزید زمان خود دچار عدم تشخیص و اشتباه در فهم و خطای در محاسبه شده وعیناً مثل سال 61 هجری ، عمل می کنند .
مگرامروز جبهه ی باطل و جبهه ی حق پنهان اند و تشخیص آنها دشوار است ؟ با نگاهی بسیار عادی به صحنه ی جهان به سادگی می توان دریافت که محور شرارت جهان و قطب استکبار بین الملل ومرکزیت سلطه وقرارگاه اصلی دشمنی با اسلام و مسلمین ، امریکا است . و دستهایش تا مفرق به خون ملت های آزاده و مسلمانان بیگناه و شیعیان ایران و عراق و نیجریه و بحرین و دیگر نقاط آلوده است .
در خباثت و دنائت این شیطان مجسم ، همین بس که وزیر خارجه ی سابق و کاندیدای کنونی ریاست جمهوری امریکا ، خانم کلینتون ، در کتاب خاطرات خود ، با افتخار می گوید داعش را من پدید آوردم و به 120 کشور سفر کردم تا حمایت آنها را در قبال داعش جلب کنم . مأموریت اصلی داعش هم این بوده که حکومت سوریه ، عراق ، ایران و یمن را در اختیار گیرد تا دیگر اثری از تشیع و بقاع متبرک شیعه و مرجعیت شیعه باقی نماند. این شواهد غیر قابل کتمان کافی است که هر شیعه ای امریکا را یزید این دوران بداند .
از سوی دیگر امروز مراجع بزرگ شیعه در نجف و قم ، به صراحت و روشنی ، بر امامت و ولایت و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تأکید و تصریح دارند و اورا ستون خیمه اسلام و حسین زمان ونائب حضرت ولی امر(عج) می دانند . دشمن نیز اورا ستون خیمه ی اسلام و مسلمین تشخیص داده و با تمام قدرت و از طریق هزارها رسانه و جنگ سخت و نرم ، در صدد هدم اوست .
دوست و دشمن ،در این زمان ، امام حق و امام باطل را شناخته وبه صراحت معرفی کرده و حجت را بر همگان تمام کرده اند . چرا برخی از روشنفکران و سیاستمداران که مدعی تشیع و مدعی ولایتمداری اند ، در باطل بودن و یزیدی بودن امریکا و اسرائیل و حق بودن امام و رهبرعزیزمان تردید روا می دارند و تقابل این دو جبهه ی حق و باطل را که تداوم همان دو جبهه ی عاشورا است نادیده می گیرند ؟ زیارت عاشورا ، تکلیف شیعه را تا ابد روشن کرده . باید هر روز و هر صبح و شام زیارت عاشورا را خواند و آن را تکرار کرد تا در کوران مناقشات و معاملات سیاسی پیام اصلی عاشورا فراموش نشود و در عمل اجتماعی ، انحراف پدید نیاید . باید همه ، مطمئن شویم پیام عاشورا ، تبری ازاردوگاه یزیدیان و پیوستن به اردوگاه حسینیان ،در هر زمان و مکان و با هر هزینه ای است .
زیارت عاشورا یک برنامه عملی است ، زیارت مؤمنان به ولایت الله و کافران به ولایت طاغوت است .شاید کسانی ، بر این سخن اشکال کنند و بگویند جملات زیارت عاشورا ، فقط و فقط ، مربوط به سال 61 هجری است و مجاز نیستیم آن را در مورد دوران های دیگر به کار بریم . آیا واقعا زیارت عاشورا و مفاهیم بلند آن منحصر به گذشته است و، ارتباطی با متن زندگی و جامعه و نظام سیاسی امروز ما ندارد . پاسخ این سؤال را زیارت عاشورا داده است . " یا ابا عبدالله ، انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه " . تقابل جبهه ی حسین (ع) و جبهه ی یزید ، تا قیامت ادامه دارد و محدود به سال 61 هجری نیست . در این فراز ، صحبت از جنگ و صلح است .
حرب یعنی جنگ ،در این جمله ی زیارت عاشورا با حضرت ابا عبد الله (ع) عهد می بندیم که جبهه گیری با دشمنان را تا قیامت ادامه دهیم ، آیا این جمله ی زیارت عاشورا یک تعارف است یا یک پیمان با امام معصوم ؟ متن زیارت می گوید " عهد منی " است ؟ . وقتی هر روز در زیارت عاشورا به درگاه الهی دعا می کنیم " ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین " . واقعا چه چیزی را از خدا طلب میکنیم ؟ قدم صدق و ثبات قدم با حسین (ع) در این روز که ما زیارت عاشورا می خوانیم ، چه معنائی دارد ؟ .
شاید بگویند منظور از قدم صدق با حسین (ع) ، قدم صدق در آخرت است و ارتباطی با امور دنیائی ندارد ، ولی در زیارت قبر امام حسین (ع) تصریح شده "قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین فی الدنیا والاخره " . یعنی ، همین حالا در همین دنیا از خداوند ، ثبات قدم و قدم صدق ، با حسین (ع) و اصحاب حسین(ع) را طلب می کنم . ثبات قدم و قدم صدق ، ویژگی های اقدام عملی است ، این دعا و این عهد نامه ،در زمان ما ، در دوران غیبت ، چه معنائی دارد و برای تحقق آن چه باید کرد ؟ آیا جز پیوستن به جبهه ی حسینیان راهی دارد ؟.
وقتی در زیارت عاشورا دعامیکنیم و از خدا می خواهیم ما را خونخواه حسین قرار دهد " ان یرزقنی طلب ثارک " ،آیا منظورمان خونخواهی کردن از همان قاتلان هزار و چهار صد سال قبل است که مرده اند و نابود شده اند ، یا خونخواهی کردن از " اتباعهم " ،و ادامه دهندگان راه آنها و فرهنگ آنها است ؟ وقتی حضرت ولی عصر (عج) پرچم خونخواهی حسین (ع) را بر می افرازند ، از چه کسی خونخواهی میکنند ؟
یزید مرده است ولی جبهه ی یزید و فرهنگ یزید الی یوم القیامه در طول تاریخ ادامه دارد . در تمام تاریخ ، معاویه ها و یزیدها بر سر راه بشریت کمین کرده اند وعمر سعد ها و شمر ها در صحنه اند . آن شیعیانی که امروز از دوستی با امریکا و آشتی با این دشمن خدا و دشمن ابا عبدالله (ع) دم می زنند ، وقتی در زیارت عاشورا با آن حضرت عهد میبندند که " عدو لمن عاداکم " و به خداوند عرض میکنند "رزقنی البرائة من اعدائکم " چه پاسخی برای وجدان خود دارند ؟
اگر بگویند منظور از اعداء همان اعداء هزار و چهار صد سال قبل است ، تصریح " الی یوم القیامه " را و " آخر تابع له علی ذلک " را چگونه پاسخ می دهند ؟. و اگر بگویند امریکا و اسرائیل دشمن خدا و دشمن امام حسین (ع) نیستند جواب واقعیات عینی روز را چه می دهند ؟ آنها که خیال دوستی با امریکا و اسرائیل را در سر می پرورانند ، و چهره ی کریه امریکا را برای مردم بزک می کنند ، آیا هنگام خواندن زیارت عاشورا ، خود را یکی از " اشیاعهم و اتباعهم و اولیائهم " نمی بینند ؟ .
زیارت عاشورا نه فقط حاوی اصلی ترین عقائد دین اسلام و مکتب تشیع است ، بلکه دستور العمل زندگی سنی و شیعه ، در طول تاریخ است تا بتوانند با رعایت اصل تولی و تبری ، در مقابل ابر قدرت ها بایستد و با سربلندی و عزت زندگی کنند . همه باید پرچم عاشورای حسین (ع) و پرچم برائت از یزیدیان را ، تا هنگام ظهور ، در اهتزاز نگاه داریم و سال به سال آن را بر افراشته تر کنیم تا وسوسه ی غربگرایان ، نتواند تولای حسین (ع) و حسینیان را کمرنگ ، و تولای ابرقدرت ها را جایگزین آن کند . زیارت عاشورا این متن کوتاه دو صفحه ای ، بیش از بیست بار به حسین(ع) و اصحاب حسین(ع) که جبهه ی حق اند ابراز وفاداری و محبت میکند و بیش از بیست بار، لعن و برائت از یزیدیان را تکرار میکند تا شیعه به اهمیت این تولی و تبری پی ببرد و دچار غفلت و اشتباه نشود وراه را گم نکند .
با نگاهی به مصائب کنونی جهان اسلام و مصائب کنونی جامعه ی شیعه و انحرافات بزرگی که حتی برخی از بزرگان کشور ما در تشخیص حق و باطل و دوست و دشمن با آن روبرو هستند ، علت این تأکیدها و تکرارها معلوم می شود . در قبال جنگ تاریخی حق و باطل ، همه مسئولیم .وقتی می بینیم برخی بزرگانمان پرچم دوستی و سازش با جبهه ی باطل را بر افراشته اند ، اگر در خانه ها بنشینیم و به شنیدن اخبار اکتفا کنیم ، ما هم که دوست دار حضرت اباعبدالله (ع) و دوست دار فرهنگ عاشورا بوده ایم جزء " الذین سمعت بذلک " و الی الابد مخاطب لعن های زیارت عاشورا خواهیم بود . باید عملا به خیمه ی حسین زمان خو بپیوندیم .
پیام عاشورا ، بر خلاف آنچه شیعیان انگلیسی یا برخی دوستان نادان داخلی ترویج میکنند ، جنگ طلبی و ستیزه جوئی با اهل سنت نیست ، بلکه استقلال طلبی و عزت خواهی در برابر امریکا و اسرائیل است . برائت طلبی از ابر قدرت ها است . آنها که ، امریکا را منشأ توسعه و پیشرفت تصور کرده ودست تولی به سویش دراز کردند و دل به وعده ی این دروغگو بستند ، امروز رانده از این جا و مانده از آنجا شده ، متحیر مانده اند . اما این پایان راه نیست .
هنوز فرصت تمام نشده . راه بازگشت از خیمه ی معاویه گشوده است ، اگر چه سخت است واز منافعی واز وعده هائی باید دل شست ، اما عزت ، آبرو و سربلندی دنیا و آخرت را در پی دارد . حرابن یزید ریاحی ، الگوی عملی و زیبای بازگشت از جبهه ی ابرقدرت ، به سوی جبهه ی امام حق است . فقط ، توفیق و ادب می خواهد .
شهیدان ، رزمندگان و مدافعان حرم ، با آن قلب های صاف و پاکشان ، چه درک صحیح و روشنی از پیام عاشورا دارند ، چه آسان آن را با زمان خود تطبیق می دهند و چه ساده و صمیمی ،" یا لیتنی " را از کلام به عمل می آورند و با " قدم صدق " راه تقرب الی الله را می پویند.