نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 285056
کودک خیابانی چقدر درآمد دارد؟
تاریخ انتشار : يکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۳
روزنامه ایران در بخشی از گزارش خود درباره کودکان خیابانی آورده است: مریم ۷ساله جزو کودکان خیابانی است. او را مدتی است سرچهارراه مطهری- سهروردی می‌بینم. گل می‌فروشد.

صبح ساعت ۸ می‌‌آید و شب‌ ساعت۱۰می‌رود. البته تنها نیست؛ مرد سن و سال‌داری با سبیل‌های پت و پهن، پیراهن سفید آستین بلند و یقه باز و شلوار قهوه‌ای و کفش‌های پاشنه خوابانده او را می‌رساند و شب‌ها هم دنبالش می‌آید و اول از همه پول‌ها را می‌گیرد.

چند روزی صبح‌ها کمین می‌کنم تا ببینم ماجرا از چه قرار است. ساعت نزدیک ۸صبح است که سر و کله آقای سبیل کلفت پیدایش می‌شود. سرکی می‌کشد و می‌رود سراغ ماشین‌اش که ۵۰-۴۰ متری پایین‌تر پارک کرده‌. دست مریم کوچولو را می‌گیرد و سرچهارراه می‌آورد تا آدامس بفروشد. امروز دخترک جای گل باید آدامس بفروشد.

می‌روم دوری می‌زنم و برمی‌گردم سرچهارراه. از دخترک چند آدامس می‌خرم تا با این خرید اعتمادش را جلب کرده باشم.شروع می‌کنم به سؤال پرسیدن که آیا درس می‌خواند. مریم که انگار چیزی نخورده و توانی ندارد با صورت کبودش که معلوم است آفتاب آن را سوزانده روسری گل‌گلی‌اش را جلو می‌کشد و می‌گوید نه.

- چرا؟

- آقا منوچهر نمی‌گذارد.

- همونی که تو رو صبح‌ها می‌رسونه؟


- بله

- مگه پدرو مادر نداری؟


- چرا دارم ولی من پیش آقا منوچهر می‌مانم.

- برای چی؟

- خانواده‌ام وضعشان خوب نیست، پول ندارن، من کارمی‌کنم و آقا منوچهر آخر هفته ۱۵۰هزار تومان به پدرم پول میده.

- به خودت هم پول می‌ده؟


- نه، فقط ناهار و شام.

- چند وقته پیشش کار می‌کنی؟

- یک سال، برادر بزرگترم هم با اون کار می‌کنه، پاتوقش میدان توحیده، داداشم عروسک می‌فروشه.

- خونه تون کجاست؟

-خونه بابام پاکدشته ولی من و داداشم هرندی هستیم توی یک خونه که چند تا دختر و پسر دیگه با ما زندگی می‌کنن.

-پدرو مادرت رو چند وقت به چند وقت می‌بینی؟

- ماهی یکبار

- غذا چی می‌خورید؟

-‌ماکارونی، استامبولی، عدسی، لوبیا از اینجور چیزا

- لباس چی؟

- آقا منوچهر لباس دسته دوم می‌خره

گرم صحبت با دخترک هستم که کسی از پشت یقه‌ام را می‌گیرد، وقتی برمی گردم می‌بینم منوچهراست که زل زده به چشمانم و انگار که دزد گرفته باشد داد می‌زند که با دخترش چه کار دارم، با هزار بدبختی خودم را از او جدا می‌کنم و البته می‌گویم که خبرنگارم و حالا من دستش را می‌گیرم و با دست دیگرم شماره پلیس را می‌گیرم ولی نمی‌دانم که چطور می‌شود با داد و فریادها و شلوغ کاری منوچهر، دورمان پر از آدم می‌شود و او با مریم غیبش می‌زند. حالا چند روزی است که دخترک را آنجا نمی‌بینم، شاید منوچهر به من ناسزا می‌گوید که بازارمطهری – سهروردی را برایش تعطیل کرده ام.
 
کلمات کلیدی : کودکان خیابانی
 
۱۳۹۴-۰۵-۰۴ ۱۳:۳۷:۳۵
واى خدايا اگر از اين شنيدهها بميريم هم كارى نكرديم
بچههايى كه برده دست يك عده زورگو ميشوند و ما بيتفاوت از كنارشان عبور ميكنيم چقدر اين بچهها مورد تجاوز قرار ميگيرند و آمارى در دست نيست واى به ما مسلمانهاى پر مدعا (3069806) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.