توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 237250
تخته گاز تا سکولاریسم؟
بخش تعاملی الف - محمدحسین شیخ شعاعی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۳
داشتیم از اقدام قالیباف برای خودمان مایه امید می تراشیدیم که بالاخره هنوز جمهوری اسلامی مدیرانی دارد که غیرتشان سرجایشان است و اگر چه که دیر ولی بی واهمه از هیاهوها جایی که تشخیص بدهد وارد می شود و از غیرت دینی و اخلاق عمومی دفاع می کند. داشتیم چرتکه می انداختیم که اگر ده تا از این مدیرها در دستگاه های دولتی هم داشتیم و هر کدام دو تا تصمیم انقلابی می گرفتند و رضایت خدا را بر رضایت خلق ترجیح می دادند چه تحولی اتفاق می افتاد. داشتیم انتظار می کشیدیم که دولت لااقل اگر خودش کاری نکرد و نمی کند لااقل روی خوش نشان بدهد به این تصمیم اما...

ناگهان وزارت کار دولت فخیمه جمهوری اسلامی به ریاست یک روحانی باسابقه انقلاب رسما پرچم اعتراض را علیه قالیباف برافراشت. اگر چه از قبل و در سخنان برخی هم دولتان! هم نشانه هایی از غلبه سیاست بر دین و ناخرسندی از تفکیک جنسیتی هویدا شده بود اما باورش سخت بود که دولت، میراث خون صدها هزار شهید در موضع دفاع از کنوانسیون های بین المللی چنین کند!

به عنوان طلبه ای که سال ها در حوزه علمیه به تحصیل و پژوهش مشغولم، باورش برایم سخت بود اما این اتفاق افتاده بود. فارغ از گرایی که نامه وزارت کار و تعبیرات موجود در آن به معاندین و اربابان غربی مزدوران داخلی می دهد و آن ها را پر رو تر و جسور تر خواهد ساخت، اصل این اقدام و نگرش پوسیده ای که پشت آن وجود دارد باید به منزله سندی بر خطر خودباختگی و سست دینی لایه ای مدیران مورد مداقه قرار گیرد.

نقد این نگاه البته سخت نیست چون اشکالش چندان پوشیده نیست اما معنایش این نیست که همه آن را می پذیرند و اشکال آن را می فهمند! متاسفانه تحجر روشنفکرانه این ها چنان به رنگ و لعاب حقوق بشری و آزادی و... زینت داده شده که کار را بر ظاهربینان و ساده اندیشان سخت کرده است.

اسلام دین آزادی است و به همین دلیل به حفظ حریم زن و مرد توصیه می کند تا دو طرف بی جهت اسیر هم نشوند و مدام در معرض این اسارت نباشند. اما چون غربی ها نشسته اند و تصویب کرده اند که نباید از هم جدا شوند باید به آن تن بدهیم؟ چرا می ترسیم خودمان باشیم و بر دین خودمان! مگر قرآن نفرمود قضاوت پیش کفار و طواغیت نبرید؟ پس چرا قضاوت و حکم آن ها را بر غیرت دینی خود ترجیح می دهیم؟ مگر قرآن نفرمود دشمنان شما با شما دوست نمی شوند تا از دینتان دست بردارید؟ کی باورمان می شود که هرچه بکنیم در مظان اتهام هستیم و دین فروشی مشکلمان را حل نمی کند؟

و عجیب از آن عمامه به سری است که دور ترین حکم از مبانی دین را می چسبد و مخالفین آن را ناقص الفهم و متحجر خطاب می کند. خیلی دلم می خواهد بدانم این ها کجا درس خوانده اند، از کی اجازه اجتهاد دارند؟ بر اساس کدام آیه و روایت حرف می زنند؟...

این روایت را همه مان شنیده ایم از وجود نازنین امام هادی علیه السلام که: کسی رضایت خلق را بر رضایت خالق ترجیح نمی دهد مگر آنکه به سخط و دشمنی هر دو گرفتار می شود! (بحارالأنوار: ج ۵۷، ص ۸۱، ح ۵۱)
 
کلمات کلیدی : محمدحسین شیخ شعاعی