توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 307909
بایرن مونیخ و آغاز عصر گواردیولاییسم!
تاریخ انتشار : شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۳
رکوردشکنی های بایرن در بوندسلیگا ادامه دارد. غول های باواریا در جریان بازی خانگی شان مقابل کلن هزارمین پیروزی تاریخ باشگاهشان در بوندسلیگا را جشن گرفتند...

همشهری جوان: رکوردشکنی های بایرن در بوندسلیگا ادامه دارد. غول های باواریا در جریان بازی خانگی شان مقابل کلن هزارمین پیروزی تاریخ باشگاهشان در بوندسلیگا را جشن گرفتند تا فاصله شان با سایر رقبا در این زمینه هم زیاد و دست نیافتنی به نظر برسد. این پیروزی همچنین دهمین برد متوالی شاگردان گواردیولا در فصل جدید بود. ۱۰ پیروزی از ۱۰ بازی. آنها به کوچک و بزرگ رحم نمی کنند. بایرنی ها این فصل فقط یک باخت داده اند که آن هم دو هفته پیش بوده و مقابل آرسنال؛ باخت غیرمنتظره ای که حتی شگفتی رسانه های انگلیسی را هم در پی داشت. با توجه به این روند خیره کننده بعید به نظر می رسد این فصل هم تیمی در آلمان جلودار آنها باشد و در پایان فصل مجددا باید منتظر قهرمانی زودهنگام بایرن در بوندسلیگا باشیم. این شروع توفانی و کسب هزارمین پیروزی در بوندسلیگا بهانه ای شد تا برویم سراغ افتخارات دنباله دار این باشگاه نه چندان محبوب در طول تاریخ و نگاه مختصری بیندازیم به عملکرد یکی از پرافتخارترین باشگاه های اروپا در دوران حیاتش.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

تولد

فوریه سال 1900 میلادی روز مهمی در تاریخ فوتبال آلمان است. در این تاریخ 17 نفر از فوتبال دوست های مونیخی به رهبری شخصی به نام «فرانتز جان» در رستورانی به نام گیسلا در مونیخ دور هم جمع شدند و تصمیم به تاسیس یک باشگاه فوتبال گرفتند؛ باشگاهی که قرار بود در رقابت های محلی شرکت کند. این تصمیم با استقبال دیگر اهالی منطقه فوتبال خیز باواریا رو به رو شد و خیلی زود تعداد اعضای اولیه باشگاه افزایش یافت. انگیزه این تازه کارها به اندازه ای بود که بایرن قبل از جشن گرفتن تولد یک سالگی اش به مرحله نیمه نهایی رقابت های قهرمانی جنوب آلمان رسید. این درخشش توجه اهالی منطقه را بیشتر جلب کرد.

شش سال بعد موسسان این باشگاه کوچک و محلی پیرو روحیه آینده نگری آلمانی شان تصمیم گرفتند به باشگاه ورزشی شهر مونیخ بپیوندند، منتها به شرط استقلال. این همراهی می توانست مشکلات اقتصادی آنها را رفع کند و زمین و امکانات لازم را در اختیارشان بگذارد. تنها شرط حمایت باشگاه ورزشی مونیخ از بایرنی ها تغییر لباس باشگاه بود.

آنها که تا قبل از این موضوع از لباس های سفید و مشکی استفاده می کردند، پذیرفتند رنگ پیراهن و شلوارک تیم را به قرمز تغییر دهند؛ موضوعی که باعث شد در آلمان به «شلوارک قرمزها» مشهور شوند. سرعت پیشرفت شلوارک قرمزها سریع بود. آنها به سرعت به قدرت اول باواریا تبدیل شدند و در سال های 1910 و 1911 دو قهرمانی پیاپی در این ایالت به دست آوردند. در همین سال ها اولین بازیکن بایرن به نام «ماکس جابلونسکی» به تیم ملی فوتبال آلمان دعوت شد. شروع جنگ جهانی دوم هم ترمز پیشرفت بایرنی ها را نکشید. آنها دو دهه بعد از تاسیس 700 عضو رسمی داشتند. سال 1932 نقطه عطف دیگری در تاریخ باشگاه بود و بایرن برای اولین بار قهرمان آلمان شد.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

آغاز قدرت گرفتن نازی ها در آلمان برای بایرن که اعضای یهودی زیادی داشت و حتی رئیس آن در آن سال ها یهودی بود، گران تمام شد. آنها از دستورات حزب حاکم سرپیچی می کردند و دستگاه حکومتی هم در عوض بایرن را از حضور در رقابت های رسمی منع می کرد. در جریان جنگ جهانی دوم 56 نفر از اعضای بایرن کشته شدند. جنگ دوم تاثیر منفی اش را بر باشگاه گذاشت. بایرن به لحاظ مالی در آستانه ورشکستگی قرار گرفت، اما روسای آن با کمک های مالی چند آمریکایی جلو انحلال باشگاه را گرفتند.

آنها در این سال ها در اوبرلیگای جنوبی که یک لیگ محلی بود شرکت می کردند و اوضاعشان در این لیگ هم چنگی به دل نمی زد. آنها دوباره خودشان را جمع و جور کردند و رد سال 1957 به قهرمانی جام حذفی آلمان رسیدند. کسب عنوان سومی در اوبرلیگا در سال 1963 می توانست سند حضور بایرن در بوندسلیگا را امضا کند، اما مسوولان لیگ به بهانه حضور مونیخ 1869 در بوندسلیگا، حضور دو تیم از یک شهر را در لیگ به صلاح ندانسته و مانع از حضور بایرن شدند!

بلوغ

نپیوستن به بوندسلیگا موجب افت شدید وضعیت اقتصادی باشگاه شد. آنها مجبور به فروش بازیکنان مشهور خود شدند. بایرن در آستانه سقوط به نظر می رسید. سیاست دو مربی باشگاه در طول این سال ها اما نجات بخش بود. آنها به جای استفاده از ستاره های گران قیمت تصمیم به استفاده از استعدادهای جوان فوتبال باواریا گرفتند. همین سیاست دوراندیشانه موجب ورود بازیکنان جوانی مثل فرانتس بکن باوئر، گرد مولر و سپ مایر به بایرن شد. جوانانی که خیلی زود تبدیل شدند به بهترین های تاریخ فوتبال آلمان!

بایرن به مدد حضور همین جوانان در میانه دهه 60 به بوندسلیگا رسید. نسل طلایی و البته هنوز جوان باشگاه باعث شدند باشگاه در اولین حضورش در بوندسلیگا به رتبه سومی برسد و البته قهرمانی جام حذفی را هم به دست آورد.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

حضور بکن باوئر، مایر و مولر که هر سه در پست های تخصصی شان جزء بهترین های تاریخ بودند، قدرت زیادی به باشگاه بخشید. آنها به عنوان قهرمان جام حذفی آلمان در سال 1967 راهی رقابت های جام برندگان باشگاه های اروپا شدند. این اولین حضور بایرن در یک رقابت مهم بین المللی بود. بایرن در همین اولین حضورش قهرمان اروپا شد. درخشش آنها در آلمان ادامه داشت. دفاع از عنوان قهرمانی جام حذفی در فصل بعد، سومین افتخار این نسل عجیب بود. در همین تاریخ زلاتکو کاژکووسکی یوگسلاو که معمار بایرن مدرن بود از تیم رفت و هموطنش برانکو زیک به تیم آمد. زیک یک مربی سختگیر بود. سختگیری های زیک در بایرن جواب داد و این تیم در سال 1969 برای اولین بار قهرمان بوندسلیگا شد و یک جام حذفی دیگر هم گرفت.

سیر موفقیت های بایرن با آمدن ادوو لانک به عنوان سرمربی جدید ادامه پیدا کرد. سال 1972 سالی پر از رکورد برای بایرن بود. دومین قهرمانی در بوندسلگیا درآمدهای باشگاه را به شدت افزایش داد. گرد مولر افسانه ای در این فصل 40 گل به ثمر رساند و این رکورد بی نظیر تا سال 2012 که توسط مسی شکسته شد، دست نخورده باقی مانده بود. آنها هم چنین 55 امتیاز در یک فصل کسب کردند که با توجه به دو امتیازی بودن پیروزی در آن دوران رکوردی خیره کننده به نظر می آمد.

پوست اندازی

بایرن ناچار به پوست اندازی بود. باشگاه در شرایط رکود نسبی اقتصادی به سر می برد و بدهی های زیادی داشت. اولی هوینس، بازیکن سابق باشگاه که در 27 سالگی فوتبال را کنار گذاشته بود، از اول دهه 80 به عنوان مدیر تجاری باشگاه شروع به کار کرد. در این دهه بایرن دو بازیکن بسیار کلیدی و مطرح داشت.یکی پل برایتنر، بازیکن سابق بایرن که چهار سالی را در رئال گذرانده بود و با پختگی بیشتر به باشگاه برگشت و دیگری کارل هاینس رومینیگه جوان که فاصله بین نیمکت ذخیره ها تا ترکیب اصلی و گلزنی های پی در پی را خیلی زود طی کرد. بایرن با این نسل جدید بعد از چند سال بی جامی، در فصل 1979-80 قهرمان بوندسلیگا شد و فصل بعد هم از عنوان قهرمانی اش دفاع کرد. آنها با شش قهرمانی این لیگ تبدیل شدند به معتبرترین و پرافتخارترین باشگاه آلمان و محل رشد بهترین بازیکنان آلمان.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

بین سال های 1966 تا 1981 بازیکنان بایرن 11 بار به عنوان بهترین بازیکن سال آلمان انتخاب شدند. هم چنین بازیکنان این تیم پنج بار توپ طلای فوتبال اروپا را هم به خانه بردند که رد این بین سهم گرد مولر یک بار و سهم بکن باوئر و رومینیگه هر کدام دو بار بود. طی دو سه سال بعد دست آنها از قهرمانی آلمان کوتاه ماند و دلیل این ناکامی قدرت گرفتن هامبورگی بود که قهرمان اروپا هم شده بود. در سال 1982 بایرن بعد از 11 سال دوباره قهرمان جام حذفی شد. آنها همین سال مجددا به فینال جام باشگاه های اروپا راه پیدا کردند، اما از استون ویلا شکست خوردند.

در پایان فصل پل سرنا، مربی مجاری بایرن این تیم را ترک کرد تا لاتک دوباره هدایت تیم سابقش را به عهده بگیرد. لوتار ماتئوس، یکی از موثرترین مهره های تاریخ باشگاه هم در این سال به تیم پیوست. آنها تا پایان دهه سه بار دیگر قهرمان بوندسلیگا، یک بار قهرمان جام حذفی و یک بار هم نایب قهرمان اروپا شدند. دو تا از این قهرمانی ها ثمره تلاش های یوپ هاینکس، مربی جدید باشگاه بود.

افت غول ها

دهه 90 دهه بی ثباتی و افت بایرن بود. حواشی زیاد این باشگاه و ستارگانش باعث شد مطبوعات آلمان به بایرن لقب «اف. سی. هالیوود» بدهند. هاینکس از بایرن رفت و جایش را به «لربی» دانمارکی داد. نتایج ضعیف تیم برکناری او را هم سرعت بخشید و اریش ریبک جایش را گرفت. ریبک هم به جامی نرسید و سومین اخراجی بایرن در سه سال گذشته باشگاه لقب گرفت.

 در فصل 1993 کاسه صبر بکن بائر لبریز شد و خود قیصر، هدایت تیم را به عهده گرفت. او با بایرن بوندسلیگا را فتح کرد و رفت. نفر بعدی تراپاتونی ناکام بود که بدون جام از تیم رفت. آمدن اتو رهاگل مصادف شده بود با یک بایرن پرستاره و آماده. اما رهاگل با ستاره های تیمش دچار مشکل شد و از تیم استعفا داد. آنها در حساس ترین برهه فصل و در آستانه دیدار نیمه نهایی جام یوفا مقابل بارسا بی مربی بودند. قیصر که حالا رئیس باشگاه هم بود دوباره آستین بالا زد و تیم را قهرمان جام یوفا کرد. در سال 1996 تراپاتونی دوباره به بایرن برگشت و تیم را قهرمان آلمان کرد. اما وجود ستارگان زیاد و حواشی بی پایان یک بار دیگر او را در حالی که در اوج محبوبیت بود از تیم فراری داد.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

دوره طلایی

لاتک در سال های 1974 و 1975 هم با بایرن می تازید. انها دو قهرمانی دیگر در آلمان به دست آوردند و برای اولین بار راهی فینال مسابقات جام باشگاه های اروپا شدند و با شکست اتلتیکو مادرید، این جام معتبر را به ویترین افتخارات خود اضافه کردند. در جریان قهرمانی آلمان در جام  جهانی 1974 استخوانبندی تیم ملی آلمان را بازیکنان بایرن تشکیل داده بودند. باشگاه در دوران طلایی خودش به سر می برد. آنها با هدایت مربی جدیدشان دتمار کرامر در سال های 1976 و 1977 هم قهرمان اروپا شدند تا به رکورد دست نیافتنی سه قهرمانی پیاپی در اروپا برسد. پایان دهه 70 مصادف شد با افول بایرن و دوران تغییر بکن باوئر و مولر در سال های آخر دوران حرفه ای بایرن را مقصد آمریکا ترک کردند و سپ مایر از فوتبال خداحافظی کرد.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

دوران نوین

سال 1998 اوتمار هیتسفلد، سرمربی باپرستیژ سوییسی که دورتموند را قهرمان اروپا کرده بود به بایرن آمد. او در سال هایی هدایت بایرن را عهده دار شد که تیم ملی آلمان به دلیل پا به سن گذاشتن ستارگانش در حضیض بود. هیتسفلد با جذب بازیکنان خراجی خوب بایرن را به فینال دراماتیک جام باشگاه های اروپا در سال 1999 رساند. همان فینال معروف نیوکمپ و تعویض قهرمانی با شکست در لحظات پایان مقابل منچستر. هیتسفلد کوتاه نیامد و ضمن قهرمان کردن بایرن در آلمان، دو سال بعد قهرمانی اروپا را برای تیمش به ارمغان آورد. هیتسفلد در اواسط دهه جدید باشگاه را با چند جام معتبر ترک کرد. سال های مربیگری تراپاتونی و بازگشت مجدد هیتسفلد به باشگاه به درخشش در آلمان منحصر ماند.

کلینزمن هم یک دوره بسیار کوتاه را به عنوان مربی در بایرن سپری کرد تا نیمکت این تیم بی ثبات تر از همیشه باشد. آمدن لوییس فن خال هلندی نظم و قدرت را دوباره به بایرن افت کرده برگرداند. در این سال ها بایرن که از وجود ستاره های گرانقیمت خالی بود، کمی ولخرجی کرد و چند بازیکن خارجی قوی به خدمت گرفت. حاصل کار حضور در فینال چمپیونزلیگ و البته باخت به اینتر در فینال بود. قهرمانی در آلمان هم که برای بایرن تبدیل شده بود به یک عادت معمولی.

با رفتن فن خال از تیم، یوپ هاینکس قدیمی دوباره روی نیمکت اف. سی. هالیوود نشست. بایرن هاینکس تبدیل شد به یکی از ترسناک ترین و موفق ترین تیم های دوران. آنها دو سال پیاپی با قدرت راهی فینال لیگ قهرمانان شدند. فینال اول را در نهایت بدشانس به چلسی باختند و در فینال دوم دورتموند با طراوت و قدرتمند کلوب را شکست دادند تا پنجمین ستاره اروپایی روی پیراهن های سرخشان نقش ببندد. بایرن هاینکس همان فصل قهرمان بوندسلیگا، جام حذفی، جام باشگاه های جهان و سوپر جام اروپا هم شد. یوپ هاینکس در پایان فصل در اوج افتخار از فوتبال خداحافظی کرد.

آغاز عصر گواردیولاییسم

بایرن پپ

بایرن پپ شاید متفاوت ترین بایرن همه دوران باشد. سران بایرن بعد از دوران بی نظیر هاینکس هدایت تیمشان را به یکی از صاحب سبک ترین مربیان جوان اروپا سپردند. پپ دو سال قبل با بارسا تمام افتخارات ممکن را کسب کرده بود و گزینه خوبی به نظر می رسد. ولی آمدنش از همان اول مخالفانی هم داشت. خیلی ها تیکی تاکای ابداعی او را وصله ناجوری برای سبک بازی آلمانی می دانستند. فوتبال مورد نظر پپ با فوتبالی که تیم هاینکس ارائه می کرد فاصله داشت. او به حفظ توپ و پاسکاری های متعدد و با حوصله برای خلق موقعیت معتقد بود و این سیستم در آلمان حوصله سربر به نظر می رسید.

به مناسبت هزارمین پیروزی بایرن مونیخ در بوندسلیگا

بایرن دوران پپ که استخوان بندی آن را یکی از بهترین نسل های تاریخ فوتبال آلمان تشکیل می دهد، کماکان در آلمان بی رقیب است و فاصله زیادی با بقیه دارد. اما در اروپا راهی به جایی نبرده است و علیرغم دو حضور پیاپی در نیمه نهایی، به سختی مغلوب رئال و بارسا شده تا اختلافات با این سبک بازی در درون تیم هم شدت بگیرد. تعدادی از بازیکنان به رهبری لام از ادامه حضور پپ در بایرن حمایت می کنند و تعدادی مثل مولر این سبک بازی را بر نمی تابند.

تیم گواردیولا در هر دو نیمه نهایی کذایی مقابل رئال و بارسا برای حمله به حریف بسیار بی برنامه به نظر می رسید و مشت تاکتیک های او برای مربیان دیگر باز شده بود. اگر در آلمان سایر تیم های به لحاظ مهره توانایی مقابله با بایرن را ندارند، در سطح اروپا چنین نیست و دست رئال و بارسال با آن همه ولخرجی، در سد کردن راه بایرن کاملا باز است. البته بدشانسی های گواردیولا در زمینه مصدومیت های تمام نشدنی ستاره های بایرن را هم باید برای قضاوت منصفانه در نظر گرفت. او طی دو فصل اخیر همیشه مهم ترین مهره هایش را به دلیل مصدومیت در اختیار نداشته و با این حال با استفاده از بازیکنان ذخیره توانسته اقتدار تیم را لااقل در آلمان حفظ کند و تیم را در اروپا هم همچنان مدعی نگه دارد.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.