
ما که میخ و پونز و پیچ و چسب و تیغ و حوله و لاستیک فرغون و مسواک و اره و دستکش وکلاه و طناب و دستمال توالت و درزگیر و شیلنگ وشانه و خمیربازی و بادبزن و کمربند و کاسه نمد و فازمتر و مقاش و پیستوله و قرابه و بطری و تُنگ و کودحیوانی وارد میکنیم، سختمان نبوده که اسپینر هم وارد کنیم. اسپینرها همه جا را گرفتهاند، روی زمین، زیرزمین، توی راهروهای مترو، توی اتوبوس، روی بساط دستفروش ها، توی «شیپور»، شبکههای مجازی، فروشگاههای اینترنتی، پشت ویترین مغازهها.
به گزارش صبح نو این که بازار اسپینرها کی داغ شد هرکسی حدسی میزند، یکی میگوید قبل از عید این اتفاق افتاد، دیگری معتقد است سال 96 برای اسپینر رونق آورد و یکی اشاره میکند به گذشته نزدیک، به همین روزها، به یکی از روزهای تیر یا مردادماه.
تب تند ملت برای خرید یک کالا را میشود ازجنس هایی که درمترو فروخته میشوند، تشخیص داد. لیف و کیسه و اسکاچهای ظرفشویی چینی هنوز در واگنهای مترو خریدار دارند یعنی که بازار هنوز اشباع نشده. اسپینرهم مدتی است به این بازار اضافه شده و فروش دارد مخصوصاً آنهایی که چراغ دارند و حین چرخش، رنگین کمانی میشوند.
دستفروش داد می زند که30 (هزار)تومان مغازه را نخرید که او حراجش کرده؛ اسپینرش سفید است با نورهای سبز فسفری و صورتی. آن را درحال چرخش روی انگشت سومش بلند میکند و کودکی اشک میریزد که مادر آن را برایش بخرد. اشکهای پسربچه کار خودش را میکند و یک اسکناس10هزارتومانی با یک اسپینر چراغدار معاوضه میشود.
از فروشنده میپرسم ارزانتر میدهی؟ میگوید ازاین ارزانتر؟ میگویم اسپینرها را از کجا میخری؟ میگوید از بازار و منظورش بازار بزرگ تهران است و میپرسم چند میخری؟ که جواب میدهد به این چه کار داری!
بعضی از فروشندگان دوره گرد اسپینر میگویند آنها را خودشان از بانه میآورند یا از آستارا یا چابهار؛ بعضی هم میگویند بندرعباس. در فروشگاههای اینترنتی و برخی مغازههای لوکس اسباببازیفروشی اما حرف از ترکیه و کشورهای اروپایی است. مشتریان باور هم میکنند چون شمایل خیلی از اسپینرها غلطانداز است مخصوصاً انواع فلزیاش مثل چشم اژدها، سه پره صلیب، اسپینرگلد، طرح سکه، خشابی و راک.
اما به دل بازار اسپینر که بزنیم و حقایق پشت پرده را که دنبال کنیم، هیبت اسپینرها میریزد و آنها میشوند یک اسباب بازی مثل همه انواع مشابهش که گاهی گُل میکنند و واردکنندگانش را به نان و نوایی میرسانند.
یک وارد کننده پشت خط است
پیداکردن شماره تماسش زیادسخت نبود، تلفنش را نیز آسان جواب داد. اسمش را نپرسیدم، شما فرض کنید محسن اما لهجه غلیظ جنوبی داشت که شنیدن برخی واژهها را سخت میکرد. او وارد کننده اسپینر است، یک وارد کننده مستقیم که نگفت اسپینرها برای خودش چه قدرتمام میشود ولی به من، صاحب یک فروشگاه بزرگ اسباب بازی فروشیِ صوری اعتماد کرد و درباره تجارتش کمی اطلاعات داد.
من پنج هزار تا اسپینر میخواهم، خیلی زود، داری؟
الان موجودی هزارتاست ولی میتوانم بقیه را چند روزه تحویل دهم.
اسپینر را ازکجا میآوری؟
امارات، بعضی وقتها هم ترکیه ولی از امارات سریعتر و راحتتر است.
جنسها ساخت کجاست؟
همه اسپینرها چینیاند، هرکسی اسم کشوری به جز چین را آورد دروغ میگوید، بعضی از مدل های ساده را هم ایران تولید میکند.
پس برای همین است که قیمتها خیلی متفاوت است، یعنی ایرانی و چینی مخلوط است.
قیمت را که هرکسی هرجور دلش بخواهد تعیین میکند.
شما پنج هزار تای مرا چند حساب میکنی؟
من بالای10 عددخرید را عمده حساب میکنم پس فرقی نمیکند چند تا بالای 10تا بخواهی . مدلهای ساده، دانهای سه هزارتومان است و مدلهای فلزی از هفت هزار تا 14 هزارتومان.
از طریق گمرک وارد میکنی؟
نه ، کارمان ته لنجی است.
پس ممکن است به مغازهام انگ قاچاق فروشی بزنند؟
اگرمی خواهی خیالت راحت باشد به یک شرکت وصلت میکنم که کاملاً قانونی کار میکند،
یعنی برگ سبز میگیری.بعد کجا تحویلم میدهند؟
خودم در بندرعباس تحویل میدهم.
این طوری برایم چند در میآید؟
حدود دانهای سه هزارتومان.
پس ته لنجی برایم به صرفه تراست.
بله، اینطوری گمرکی نمیدهی. با هرلنج پنج شش کارتن وارد میکنیم که داخل هر کارتن حدود2هزار اسپینر است.
تفاوت فاحش قیمت
سایت کمرگ کشور را زیرو رو کردیم ولی در فهرست کالاهای وارداتی نامی از اسپینر نبود. دراین فهرست حتی محمولههای اسباب بازی وارداتی هم انگشت شمار بودند که ثابت میکردند هرآنچه ابزار بازی وسرگرمی است از راههایی به غیر از مبادی رسمی و کمرگی وارد کشور میشوند.
کالا که از مبادی غیررسمی وارد شود نرخگذاری برآن نیز تابع میل افراد میشود، مثل وضعیت این روزها و نوسان قیمت اسپینرها که در فروشگاههای اینترنتی و کانالهای تلگرامی گیج کننده شده است. سه پره آبی رنگ را میفروشند50 هزارتومان، سه پره زرد را 25هزار،6پره را 60 هزارتومان، سه شاخه فلزی شبیه خرچنگ را 45 هزار، سه پره اسکلتی میشود 55 هزار، چهارپره فلزی گلد95هزار و بالاخره گرانترینش120 هزارتومان که خوش آب و رنگتر از بقیه است.
اگر صحبت های واردکننده اسپینر، ملاک باشد هیچ اسپینری گرانتر از15هزارتومان وارد کشور نمیشود اما این که چرا حتی تا نزدیک به10 برابرقیمت واقعی فروخته میشوند و مردم هم بابتشان دست به جیب میشوند، باید مربوط باشد به ادعاهای فروشندگان، به اغراق در مورد کیفیت جنس یا دروغ درباره کشورسازنده. تب تند خرید اسپینر نیز که به جان جامعه افتاده دراین قیمتگذاری و قالب کردن بیتأثیر نیست، گویی خرید اسپینر، داشتنش توی جیب، چرخاندنش توی دست وگرفتنش روی انگشت نشانه جانماندن از روزگار است، نوعی عقب نیافتادن از مد.
تفریح یا هدر رفت سرمایه
ما دیگر به چین و کالاهایش عادت کردهایم؛ اسم چین حالا در تاروپود زندگیمان بافته شده و اجناسش حتی اگر نخواهیم وارد خانهها و محل کار و شهر و روستایمان شده. کالای چینی بالشت شده و رفته زیرسرمان، پتو شده و آمده رویمان، دارو شده و رفته در حلقمان، میخ شده و کوبیده شده توی دیوارمان و سنجاقی شده به لباسمان، عروسکی در دست کودکمان، هدفونی توی گوشمان و خودرویی زیر پایمان.
پس حالا هم که جنس چینی، اسپینری شده و خزیده توی دستمان و شده اسباب تفریح و سرگرمی، چندان عجیب نیست. ولی خوب که فکر کنیم، به چرخش ممتد اسپینرها در دست کودکان و بزرگسالان که چشم بدوزیم، بعد از مدتی که از دست این کالا خسته شویم و به گوشهای پرتابش کنیم، خواهیم دید که اسپینر هم چیزی است مثل بقیه کالاهای غیرضروری زندگی که ارز میخورند، که نفت برایشان فروخته میشود، اما سودی ندارند.
سازندگان و فروشندگان و رواج دهندگان اسپینر البته این نگاه را نمیپسندند. فروشندگان جزء که پایین این هرم ایستادهاند، درکوی و برزن بلند میگویند که برای تفریح و سرگرمی، برای تمدد اعصاب و بالا رفتن تمرکز. سایتهای فروشنده هم نقل قول میکنند از برخی اسامی به ظاهر علمی که اسپینر برای بیمارانی که به محرکهای دائمی نیاز دارند،
کیمیاست.
اما اسپینرکاری نمیکند به جز چرخش، چرخشهایی که در ابتدا جذاب است ولی کم کم ازجذابیتش کاسته میشود، میشود یک بازیچه مثل بقیه کالاهای مشابهش.
یک اسپینر و چند ادعا
اسپینرها یک یاتاقان در مرکز دارند که از برنج و فولاد ضد زنگ، تیتانیوم یا مس و پلاستیک ساخته میشود؛ موادی که عاملی مهم در تعیین قیمت آنهاست. برخی از آنها بدنهای شفاف دارند، برخی فلزیاند، تعداد پرههای متفاوت دارند، برخی چراغ دارند و برخی حتی بلوتوث ارسال میکنند.
این شکل و ریخت امروزی آنهاست ولی اسپینری که گفته میشوند نطفهاش در دهه 90میلادی بسته شده، شباهتی به نسخههای امروزی ندارد. حتی در مورد این که اسپینر را چه کسی ساخت اتفاق نظر وجود ندارد ولی روایتی هست که میگوید خانم کاترین هستینگر که مهندس شیمی بوده آن را درسال 93 میلادی ساخته. او در مصاحبهای حتی اعلام کرده که وقتی یک کودک به سمت پلیس سنگ پرتاب کرده جرقه ساخت یک اسباب بازی در ذهنش زده شده تا از استرس کودکان بکاهد و کاری کند تا آنها انرژی خود را به روشی صلح آمیز تخلیه کنند.
بماند که اوپس ازمدتی به نشریه گاردین توضیح داد که ایده ساخت اسپینر وقتی به ذهنش خطور کرد که از بیماری میاستنیاگراویس رنج میبرده و نمیتوانسته با دختر کوچکش بازی کند.
اما روایت دومی هست که این بخش از تاریخ را به چالش میکشد، روایتی که اسکات مک کاسکری امسال درسال2017 میلادی به زبان آورده است. او مدعی است که سال 2014 برای کاهش استرس خود درمحیط کار، اسپینر را اختراع کرده و نامش را تورک بار گذاشته است.
این که کدام یک ازاین2 روایت درست است، قضاوتش با ما نیست ولی هر2 داستان نشان میدهد که اسپینر وسیلهای غربی است که این روزها شرقیهای چشم بادامی، چینیها که اجناسشان همه دنیا را تسخیرکرده به سرعت در حال تولید آن هستند آن هم با قیمتهای ناچیزکه قشرهای ضعیف جامعه نیز توان خریدش را دارند.
چینیها البته به نفع اقتصاد ملیشان کار میکنند و به رونق کسب وکارشان که بزرگترین ملت جهاناند فکر میکنند ولی ما که مجبوریم نفت بفروشیم و زندگی کنیم، چارهای نداریم جزاین که خام بفروشیم و درآمد ارزی داشته باشیم باید با احتیاط بیشتری خرج کنیم.
دراین میان نبود نظارت بر واردات کالا نیز به بازار آشفته مصرف دامن میزند و سوءاستفاده از برخی قوانین دوباره به یادها میآید. فروردین امسال بود که آقای مجتبی خسروتاج، رییس سازمان توسعه تجارت اعلام کرد که از برخی مصوبات سوءاستفاده میشود، مثلاً از مصوبه ملوانی که پیش بینی کرده ملوانان درآبهای خلیج فارس بتوانند برای واردات کالا درصدی را بابت زحمات خود بردارند. مقصود او از مصوبه ملوانی همان است که عامه مردم به آن ته لنجی میگویند؛ قانونی که خسروتاج معتقد است وجود خارجی ندارد و فقط از آن سوءاستفاده میشود.
اما این که اسپینرها در بار واردکنندگان و بساط تهلنجی چه میکنند، موضوعی است که پاسخش را دیگران باید بدهند.