نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 201789
از سیاست لذت ببریم
بخش تعاملی الف - امیر مشهود
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۲۳
عرصه ی سیاسی ایران و جهان در هفته های اخیر با رخدادهای تازه ای روبرو شده است. رویکرد جدیدی که دولت ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری اتخاذ کرده موجب این وقایع می باشد. سفر آقای روحانی به نیویورک و اتفاقات پس از آن را کمتر کسی می توانست پیش بینی کند. بررسی عناوین مهم ترین رسانه های جهان ناظر به همین شگفتی است. تفاوت نمی کند که این رسانه ها با چه خط و مشی و گفتمانی به مسائل روز می نگرند. همه شگفت زده اند. این شگفت زدگی نتایج متفاوتی برای دسته بندی های سیاسی دارد. عده ای مشعوف و عده ای غضب ناک رویدادها را دنبال می کنند.

اندیشمندی می گوید: سیاست ادامه ی جنگ با ابزاری متفاوت است. چنین تعریفی از سیاست مستلزم شناخت میدان نبرد، ابزار نبرد و تاکتیک لازم برای پیروزی در نبرد است. همانطور که در میدان جنگ طرفین برای پیروزی به ابزارها و شگردهای گوناگون متوصل می شوند، در سیاست نیز چنین کنشی الزامیست. با چنین مقدمه ای به سراغ برخی از اتفاقات اخیر می رویم.

ایران و آمریکا به مدت ۳۵ سال با یکدیگر رابطه سیاسی نداشتند. یعنی هر یک برای دستیابی به منافع خود از زبان و ابزار جنگ سود می جسته اند. در ایران، آمریکا شیطان بزرگ بود و در آمریکا، ایران محور شرارت های بین المللی محسوب می شد. سخنرانی روسای جمهور ایران و آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل، نشست مشترک وزرای خارجه دو کشور در ۵+۱ و تماس تلفنی آقایان روحانی و اوباما نشان از ایجاد رابطه سیاسی دارد. بنابراین قرار بر این است که طرفین منافع خود را از طریق ابزارها و روش های سیاسی پیگیری کنند. از این مسئله نباید چنین استنباط شود که طرفین از منافع خود گذشته اند. دیپلماسی ساز و کار خود را دارد. ماهیت میز مذاکره با میدان جنگ یکی است. پیرو این روند شاهد موضع گیری های ضد و نقیض از طرفین هستیم. این اظهارات ضد و نقیض موجب آشفتگی در تحلیل سیاسی می شود. اما با مد نظر قرار دادن مواردی که در سطور فوق گفته شد تحلیل این اظهارات ضد و نقیض معنای دیگری می یابد. به نوعی باید گفت که این مواضع متفاوت نشان از همان ابزارهای سیاسی دارد.

باراک اوباما رییس جمهور آمریکا پس از سخنرانی خود در سازمان ملل و تماس تلفنی که با آقای روحانی داشت، در تازه ترین اظهارات خود بر خلاف روند روزهای اخیر به گفتمان سابق خود باز گشته و همچنان با همان زبان تهدید و تحکم سخن می گوید. این لحن از کلام چندان به مذاق کسانی که بدنبال ارتباط سیاسی دو کشور هستند خوش نمی آید. علت این اظهارات متناقض چیست؟ این سوالی است که از سوی بسیاری از تحلیل گران مطرح می شود. در این نوشتار قصد بر این است که به این سوال پاسخ داده شود.

دستیابی به اهداف و منافع در مذاکرات دیپلماتیک بسته به عوامل متعدد می باشد. یکی از این عوامل فضای مناسب برای مانور سیاسی است. تحرکات دیپلماتیک بر روی میز مذاکره بدون فضای لازم امکان پذیر نیست. کلیه سیاستمداران برای تامین این فضا مجبور به لحاظ دو نیروی تاثیر گذار هستند. نیروی داخلی و خارجی. چرا که عملا حدود یک عرصه ی دیپلماتیک بستگی به این دو نیرو دارد. اقناع این دو نیرو مبنی بر هم سویی مذاکرات با منافع آنها موجب گستردگی فضای مانور یک دیپلمات می شود. سخنان اخیر باراک اوباما با امر فوق کاملا هم راستا است. همانطور که می دانیم فضای سیاسی در آمریکا یکدست نیست. همواره سیاست های اتخاذی از سوی رییس جمهور توسط بسیاری نقد و یا حتی مخالفت می شود. علی الخصوص که اسرائیل از لابی قدرتمندی در کنگره بر خوردار است. بنابراین ایشان برای آنکه بتواند بر روی میز مذاکره از فضای لازم برخوردار باشد باید نقش فوق را بخوبی ایفا نماید.

عامل دیگری که در مذاکرات تاثیر بسزای دارد نحوه فشار به طرف مذاکره برای اخذ امتیازهای لازم است. از قدیم گفته اند که باید به مرگ گرفت تا طرف به تب راضی شود. فراموش نکنیم که بازیگران اصلی این میدان نبرد جان کری و جواد ظریف می باشند. ما بقی افراد نقش حامی برای بازیگر خودی و یا تخریب چی برای بازیگر حریف را بعهده دارند.

با تبیین دو عامل فوق معنای سخنان اوباما روشنتر می شود. اوباما با سخنان اخیر خود ضمن ایجاد فضای لازم برای مانور دیپلماتیک به تخریب طرف مقابل نیز پرداخته است. [...] شاید به جرات بتوان گفت که بهترین موضع گیری و گفتار سیاسی در مدت اخیر را مقام معظم رهبری داشته است. ایشان در بیانات اخیر خود همین دو عامل را مد نظر قرار دادند. حمایت از دستگاه دیپلماسی ( به معنای ایجاد فضای لازم برای مانور مورد نیاز ) و ابراز عدم اعتماد به طرف مقابل (برای تضعیف بازیگر حریف) رویکرد اصلی ایشان می باشد.

نگارنده معتقد است که همین رویکرد باید مد نظر مابقی بازیگران عرصه ی سیاسی قرار گیرد. در همین راستا چند پیشنهاد مطرح می گردد.

۱- شناسایی میدان نبرد:
اولین و مهمترین گام برای پیروزی در نبرد دیپلماتیک، شناسایی درست میدان نبرد است. به گمانم بر کسی پوشیده نیست که این نبرد ما بین دو کشور ایران و آمریکا است. بنابراین همه باید تکلیف خود را مشخص کنند که به کدامیک از طرفین تعلق دارند. این شناسایی به ما کمک می کند که از هرز رفتن نیروی خود جلوگیری کنیم. بدین طریق مشخص می شود از چه کسی باید حمایت کرد و بر چه کسی باید تاخت. با این رویکرد دیگر نزاع ما بین اصول گرا و اصلاح طلب - چپ و راست و حتی پوزیسیون و اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی بی معنی می شود. همه باید به حمایت دستگاه دیپلماسی ایران پرداخته و نوک پیکان حملات خود رامتوجه حریف نمایند. متاسفانه در چند روز اخیر شاهد عملکردی بر خلاف این بوده ایم. به گمانم رهبر انقلاب نیز با بیانات اخیر خود همین انتظار را از همه داشته باشند.

۲- جایگزینی ادبیات دیپلماتیک بجای گفتار ایدئولوژیک
در گام دوم باید حدود تعاملات دیپلماتیک را تشخیص دهیم. در مذاکرات آتی قرار است به اختلافات دو کشور در خصوص مسائل هسته ای و شاید کمی فرا تر از آن باز سازی روابط دیپلماتیک پرداخته شود. همین و بس. این مذاکرات هیچ ربطی به هویت و مشروعیت و مسائلی از این دست ندارد. هر آنچه که کسب می شود در همین حیطه است و منطقا هر آنچه که پرداخت می شود باز فرا تر از این حدود نیست. نباید بگذاریم حدود این مذاکرات فرا تر رفته و به ارکان نظام و یا کشور برسد. برای جلو گیری از این امر باید نسبت به گفتار خود دقت لازم را داشته باشیم. بازگویی و مرتبط ساختن آمریکا به اعتقادات و مسائل ایدئولوژیک می تواند پاشنه ی آشیل ما باشد. یادمان باشد میزان نفوذ حریف بسته به میدانی است که ما برایش مهیا می کنیم. مرتبط ساختن آمریکا با هر امری به معنای مجوز حضور وی در همان عرصه میباشد.

۳- استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای بین المللی
این پیشنهاد شاید بیشتر به حیطه عملکرد دستگاه دیپلماسی مربوط باشد. تا بدین جا تصور بر این است که تیم دیپلماسی ما از توان و ظرفیت بالایی بر خوردار است. اما ظرفیتهای دیگری نیز وجود دارد که خارج از حیطه اختیارات وزارت خارجه است. بعنوان مثال افرادی مانند آیت الله هاشمی و یا آقای محمد خاتمی بدون شک دارای ارتباطات بسیار مهمی در عرصه ی بین المللی هستند. حتی آقای احمدی نژاد نیز شاید دوست و رفیقی در جایی از دنیا داشته باشد که برای پیشبرد مذاکرات مثمر ثمر واقع شود. باید فضای لازم برای تحرک آنها مهیا شود. بنابراین سعی کنیم از تحدید و سرکوب این افراد دست برداریم.

در آخر یکبار دیگر تاکید میکنیم که سیاست، ادامه جنگ با ابزار متفاوت است. لحظه ای تصویر کودک جنگ زده ای در سوریه و یا هر نقطه از جهان را تصور نمایید و آن را با فهوای کلام فوق مقایسه کنید. فراموش نکنیم که پل ارتباطی ایجاد شده ما بین ایران و آمریکا به ضخامت مویی می باشد. پس در عین آنکه موارد فوق را در نظر داریم در حفظ همین ارتباط شکننده نیز کوشا باشیم. چرا که فرصتی استثنایی است. بیاییم قدر این فرصت را بدانیم و از سیاست لذت ببریم.
 
کلمات کلیدی : امیر مشهود
 
۱۳۹۲-۰۷-۲۲ ۰۹:۰۳:۵۲
لذت بردن از سیاست شرایطی دارد که اولین آن آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات صحیح و سانسور نشده (که این مورد اخیر تضمین کننده عدم مراجعه کاربران به سایتهای خارجی است) و دوم انشاء و نحوه تلقی نوسندگان و افراد صاحب نظر که خواندن مطالب سیاسی را لذت بخش و یا اعصاب خرد کن می سازد .
در این مورد سوال من این است که مثلا چه لزومی داشت ،آقای هاشمی رفسنجانی مساله نظرات امام (ره) را در مورد شعار مرگ بر آمریکا (بدون شرح کم و کیف و محدوده کار) پیش بکشد و سبب این همه بگو مگو و اظهار نظرهای افراطی شود که سیاست را نه تنها بدون التذاذ که نفرت انگیز و غیرقابل اعتنا می کند.
وقتی دولت،جمع شود و مردم بر محور اتحاد و اتفاق گرد آیند؟! نه این که هر کس هر نظری دارد بدون سنجیدن نتایج و تبعات اظهار آن بر زبا آورد و موجب ایجاد درگیری بین مخالفین و موافقین نظر گردد . این امر خصوصا از جانب خواص پذیرفتنی نیست و سیاست را سیاه و تنفرانگیز می نمایاند. (1716112) (alef-13)
 
امیر
۱۳۹۲-۰۷-۳۰ ۱۸:۴۸:۰۵
وحدت در 8 سال جنگ سخت. ما را پیروز کرد پس همان وحدت ما را می تواند در جنگ نرم پیروز کند .این وحت سیاسی می تواند لذت بخش باشد (1735006) (alef-6)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.