توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 91814
پاسخ مهدی طیب به دانشگاه علامه بخش سوم
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۹
 
6ـ در شرايطي كه اينجانب بابت 155 روز مرخصي‏هاي استفاده نشده‏ام حدود ده ميليون تومان از دانشگاه طلب دارم و مبالغ ديگري از قبيل كمك هزينه ازدواج فرزندم را نيز از دانشگاه طلب دارم و مطالبات مزبور پس از بيش از دو سال و سه ماه، هنوز به اينجانب پرداخت نشده است، چگونه رئيس دانشگاه علاّمة طباطبايي در مصاحبه با سايت خبري فارس ـ كه در ساير سايت‏هاي خبري از جمله سايت الف نيز منعكس شده ـ با قاطعيّت و صراحت ابراز داشته است: «طيّب حتّي يك ريال هم از دانشگاه علاّمه طلب ندارد و عدم پرداخت مطالبات وي دروغ محض است.» آيا رئيس دانشگاه علاّمه با اين اظهارات خلاف واقع مي‏خواهد به دانشجويان دانشگاه علاّمة طباطبايي درس صداقت بدهد؟ آيا اين‏ دروغگويي‏ آشكار تناسبي با كسوت روحانيّت و جامة سيادت و جايگاه استادي و رياست دانشگاه دارد؟ معلوم نيست دانشگاه علاّمة طباطبايي كه بزرگترين دانشگاه علوم انساني كشور است تا كي بايد از چنين مديريّت خلافكار و بي‏صداقتي رنج ببرد؟
 
7ـ دانشگاه علاّمة طباطبايي در بند (4) نامة خود به آن سايت از يك سو اظهار داشته است: «پرداخت پاداش پايان خدمت توسّط دانشگاه برابر با مقرّرات قانوني و ضوابط اداري مستلزم تسويه حساب از دانشگاه مي‏باشد.» از سوي ديگر نوشته است با وجود عدم تسويه حساب اينجانب با دانشگاه، «دانشگاه رأساً نسبت به پرداخت پاداش پايان خدمت ايشان اقدام نموده است.» معلوم نيست اين اظهارات را بايد به حساب دوگانه‌گويي دانشگاه علاّمه گذارد يا اقرار صريح دانشگاه علاّمه به اقدامات خلاف قوانين و مقرّرات و خلاف ضوابط اداري توسّط دانشگاه به حساب آورد؟
 
8 ـ به لحاظ ديگر به موجب فيش واريز پاداش پايان خدمت كه به عنوان پيوست (8) ضميمة نامة دانشگاه به آن سايت است، پاداش مزبور در تاريخ 8/9/1389 يعني دو سال و چهار ماه و هفت روز پس از بازنشستگي اينجانب، دقيقاً در زماني كه نامة اخير نمايندگان محترم مجلس در دست تهيّه و امضاء بود و حدود بيست روز قبل از ارسال نامة مزبور، به حسابم واريز شده است. سؤال اينجاست كه اگر عدم پرداخت طيّ مدّت مزبور به علّت عدم تسويه حساب بوده، پس چرا در عين عدم تسويه حساب، مبلغ مزبور پس از دو سال و چهار ماه و هفت روز واريز شده و اگر عدم تسويه حساب مانع واريز پاداش پايان خدمت نبوده، پس چرا پاداش مزبور كه مبلغ قابل توجهي است، در آغاز بازنشستگي به حسابم واريز نشده است؟ ( با توجّه به نرخ تورّم طيّ دو سال و چند ماه اخير،از يك سو ونرخ سود سپرده‌هاي بانكي از سوي ديگر، به حداقل زياني كه از رهگذر تاخير در پرداخت پاداش پايان خدمت متوجه اينجانب شده است، مي‏توان پي برد. ) ضمناً به نظر مي‌رسد واريز پاداش پايان خدمت توسّط دانشگاه در زماني كه نامة اخير نمايندگان مجلس به وزير علوم در دست تهيه بود، به احتمال قوي براي پيشگيري از تبعات پيگيري نمايندگان مجلس صورت گرفته باشد نه به منظور اعطاي حقّ قانوني اينجانب. علاوه بر اين با توجّه به اين كه بر خلاف عرف پرداخت‏هاي دانشگاه ـ كه هر پرداخت با صدور و تحويل فيش، به اطّلاع صاحب حساب مي‏رسد ـ واريز نمودن وجه مزبور بدون اطّلاع دادن به اينجانب انجام شده است كه اين احتمال را مطرح مي‌سازد كه عدم اطّلاع به اينجانب به قصد خلاف واقع جلوه دادن مطالبة طلب‌هايم از دانشگاه صورت گرفته باشد.
 
9ـ اين كه دانشگاه علاّمة طباطبايي در نامه‏‎اش اظهار داشته است مطالباتم از صندوق‏هاي تعاون، قرض‏الحسنه و رفاه اعضاي هيأت علمي دانشگاه علاّمة طباطبايي ربطي به دانشگاه ندارد و به حساب مطالباتم از دانشگاه قابل منظور شدن نيست؛ جاي تأمّل دارد؛ زيرا  صندوق‏هاي مزبور زير مجموعة دانشگاه علاّمه‏اند و به همين دليل در فيش حقوقي اعضاي هيأت علمي، كسور مربوط به آن صندوق‏ها و موجودي هر عضو هيأت علمي در آن صندوق‏ها درج مي‏گردد. بر اين اساس انكار حتّي يك ريال طلب اينجانب از دانشگاه علاّمه توسّط رياست دانشگاه با وجود آخرين فيش حقوقي دوران اشتغالم كه بيش از سه ميليون تومان موجودي در صندوق‏هاي پس انداز كاركنان و صندوق رفاه هيأت علمي را نشان مي‏دهد، حاكي از بي‏صداقتي رئيس دانشگاه در عمل و سخن است.

10ـ اين نكته نيز قابل ذكر است كه در دوران خدمت در دانشگاه علامه، جز دانشجو و گچ و تخته كلاس چه چيزي تحويل اينجانب به عنوان يك استاد بوده است كه دانشگاه اين‌قدر بر تسويه حساب تأكيد مي‏كند. شايد دانشگاه نگران است چند نفر از دانشجويان را نزد خود نگاه داشته باشم يا گچ و تخته كلاسي را با خود برده باشم!؟ دانشگاه علاّمه از استادي كه مسؤولان دانشگاه در غيابش قفل در اتاق كارش را باز كرده و همه اموال و اسنادش را برداشته و نزد خود نگاه داشته اند، انتظار چه تسويه حسابي دارد؟ آيا مسؤولان دانشگاه با تحويل اموال و اسنادم بايد با اينجانب تسويه حساب كنند يا اينجانب با دانشگاه؟ 

11ـ دانشگاه علاّمه در بند (5) نامة خود به آن سايت نوشته است بارها مسؤولان دانشكدة ادبيّات از اينجانب تقاضا كرده‏اند اتاق كارم را تخليه كرده و تحويل دهم، اين مطلب دروغ محض است. اگر رئيس دانشگاه در اين ادّعا صادق است يك سطر نامه نشان بدهد كه چنين امري از اينجانب خواسته شده باشد. اين جمله نيز كه نوشته شده است: «مسؤولين دانشكده جهت تحويل وسايل به ايشان بارها دعوت به‏عمل آورده » كذب محض است. اگر اين ادّعا راست است، رئيس دانشگاه يك سطر نامه كه طيّ آن چنين چيزي از اينجانب خواسته شده و نامه مزبور به اينجانب تحويل شده باشد را ارائه كند.
 
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.