" در میانه بزرگراه حقانی دو ساختمان پرتردد و مهم پایتخت واقع شده که دقیقا هم روبروي همدیگر قرار دارند. در یک سمت بزرگراه پر پیچ و خم شهید حقانی ساختمان کتابخانه ملی واقع شده و روزانه بسیاری از مردم در ردههای سنی مختلف زمان خود را آنجا سپری میکنند. درست در مقابل عظیمترین کتابخانه ایران و در آن سوی بزرگراه حقانی ، نهادی قرار گرفته که سیاستهای پولی کشور را مدیریت میکند و این روزها بیش از گذشته خبرساز است.
در طبقه شانزدهم همین ساختمان محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی روزهای پرکاری را سپری می کند. شتابی که قیمت ارز به خود گرفته و بلاتکلیفی بر سر تعیین قیمت واحد برای آن از حجم دیگر فعالیتهای بانک مرکزی نه تنها کم نکرده که به اذعان آقای رییس کل حجم عظیمی از اقدامات مثبت در بانک مرکزی در حال انجام است كه بخشی از نتایج آن قابل مشاهده است و نیمهای از آن را هم در آینده مردم به آن پی خواهند برد."
خبر آنلاين بر اين مقدمه افزوده است: " پیش از این که ضبط را برای گفتوگو روشن کنم دقایقی از آنچه در نظام بانکی و پولی بانکی میگذرد سخن گفت و سپس مصاحبه، از طعنه برخی دولتمردان به او و اظهارنظرهایش درباره قیمت دلار آغاز شد. آنچه در ادامه خواهید خواند دقیقا گفتوشنودي است که با محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی از پرسیدن یک سوال ساده آغاز شد.
طی ماههای گذشته موضوعی که در سیستم اقتصادی ایران همواره خبرساز بوده بیتردید به قیمت ارز ارتباط پیدا میکند؛ اینکه هر خبری در رابطه با بانک مرکزی منتشر میشود در نهایت بخشی از آن به افزایش قیمت ارز گره میخورد. نکتهای که حائز اهمیت است اطلاعرسانیهای پی در پی شما در رابطه با وضعیت قیمت ارز در بازار است به طوریکه بهم ریختگی بازار سبب نشده است از اطلاعرسانیهای پیاپی برای شفاف شدن بازار کاسته شود. همین اظهارنظرهای شما گلههایی به دنبال داشته است؛ بهگونهای که مشاهده میکنیم برخی از مسئولان دولتی شما را در این رابطه مورد انتقاد قرار دادند. این انتقادها شما را ناراحت نکرده و باعث نشده است از حجم اطلاعرسانی خود کم کنید؟ باید خدمت شما عرض کنم که اگر بپذیریم در خصوص هر موردی که مربوط به خودمان است پاسخ دهیم بسیار زیبا خواهد بود. یعنی من نباید بیایم و به طور مثال درباره مسائل وزارت صنعت، معدن و تجارت صحبت کنم. یا اینکه به طور مثال در رابطه با غله و کشاورزی صحبت کنم. بنابراین اگر درباره اطلاعات، تخصص، اداره و زیر مجموعه خودم صحبت کنم قطعا دقیقتر خواهد بود. بقیه هم نباید درباره مسائل دیگران صحبت کنند. این امر موجب میشود اختلاف آماری پیدا کنیم. آمار تورم ما دقیقا 9 / 22 درصد است. به طور مثال فردی ميآید عنوان میکند که این نرخ تورم اشتباه است. در این حالت نرخ تورم مخدوش میشود. یک تورمی که به طور مثال بانک مرکزی آن را اعلام میکند در تمام دنیا روی آن عدد حساب میشود. اگر نهادی که اطلاع ندارد بیاید و نرخ دیگری را اعلام کند کشور زیر سوال میرود. یعنی به آمارهای کشور اعتماد و اطمینان نمیشود. بر این اساس اجازه بدهیم هر سازمانی درباره مسائل خودش صحبت کند و در امور دیگران کمتر دخالت کنیم. یا اگر اطلاعاتی گرفته میشود دقیق منعکس شود. این موضوع میتواند بسیار مفید باشد؛ وگرنه ما نمیخواهیم بیاییم و مرتب پاسخ دهیم. هر روز بخواهم مصاحبه کنم که فردی اشتباه گفته است یا اینکه موضوع دیگری اشتباه بوده است کلی زمان میبرد.
طبیعی است بخشی از این اشتباهها در موازیکاریها اتفاق میافتد. به طور مثال نرخ تورم را مرکز آمار اعلام میکند. این موضوع شما را به عنوان رییس کل بانک مرکزی که سالیان سال نرخ تورم از این مرجع اعلام شده است اذیت نمیکند؟ اصلا ناراحت نیستم.
یعنی قبول دارید که مرکز آمار نرخ تورم را اعلام کند؟ حتما قبول دارم.
چرا؟ به دلیل اینکه مجلس گفته نرخ تورم را مرکز آمار باید اعلام کند. مرکز آمار وقتی اعلام نکرد ما اعلام میکنیم. آن هم اعلام کند ما هم اعلام خواهیم کرد. بالاخره ما وظایفی مانند اعلام رشد اقتصادی و تورم داریم. به طور کلی شاخصهایی مربوط به بانک مرکزی است و دنیا از ما کتبا سوال میکند، میخواهد و ما باید آن را ارائه دهیم. بسیاری از نهادها بر اساس تورم بانک مرکزی تصمیمهای خودشان را عملی میکنند. به طور مثال اگر بخواهند مهریه را حساب کنند تورم بر اساس نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام کرده محاسبه میشود. این قانون است. حالا مرکز آمار هم آمارهای خودش را اعلام میکند.
اما بعضا اختلاف در آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی مشاهده میشود. این اختلاف را چگونه توجیه میکنید؟ البته ما میدانیم که مقداری آمارهای بانک مرکزی با آنچه مرکز آمار اعلام میکند مغایرت دارد.
علت آن چیست؟ علت آن به سال پایه برمیگردد. سال پایه برای ما سال 83 است که بالاتر است. سال پایه مرکز آمار 81 است. ما امسال داریم به سمتی میرویم که سال پایه، سال 90 در نظر گرفته شود. یعنی دقیقترین و بروزترین شاخصها را بتوانیم ترتیب اثر بدهیم و بر اساس اهمیت و اولویت آنها را در ردیف خودش قرار دهیم.
بانک مرکزی به عنوان نهادی که سیاستهای پولی کشور را مدیریت میکند همیشه مورد توجه بوده است اما طی دو سال گذشته به دلیل شتاب گرفتن قیمت دلار به یکباره خبرسازی این نهاد بیشتر شد. تا پیش از این اتفاق در نشستهای بخش خصوصی همیشه شنیدیم که اصلاح قیمت ارز باید در دستور کار دولت قرار بگیرد و باید نرخ دلار واقعی شود. دلیل هم مشخص بود آنان اعتقاد داشتند که کم بودن قیمت دلار سبب غیر اقتصادی شدن صادرات و آسیب رسیدن به تولید داخل شده است. اکنون با افزایش قیمت دلار مشاهده میکنیم که همچنان همان انتقادها وجود دارد؛ اما با این سر فصل که افزایش قیمت دلار موجب آسیب رساندن به اقتصاد کشور شده است. ضمن تشریح داستان افزایش قیمت دلار این تناقص را چگونه تحلیل میکنید؟ قیمت دلار را ما بر اساس قیمت عرضه و تقاضا و براساس بحث شناور مورد توجه ( قرار ميدهيم) . یعنی نرخ ارز شناور است و باید مدیریت شود؛ عرضه و تفاضا تعیینکننده نرخ دلار یا به طور کلی ارز خواهد بود. گاهی اوقات این تقاضا و عرضه با هم مطابقت ندارد و ما تقاضا را خارج از نیاز ها میبینیم. یعنی شما یک وقت ارز را برای واردات کالا و مصارف خارجی استفاده میکنید و در برخی موارد تصمیم میگیرید ارز را به عنوان ثروت ذخیره کنید. این تقاضا را بیش از اندازه میکند. در هیچ کشوری هم این طور نیست که ارز خارجی را به عنوان ثروت اندوخته کنند.
یعنی به چشم یک کالای سرمایه ای در کشور به آن توجه می شود؟ وقتی ارز خارجی به عنوان ثروت اندوخته شود یک کالای سرمایهای میشود. ما این را به عنوان واسطه باید در نظر بگیریم. اصولا پول وسیلهای برای مبادله است نه اینکه خودش به عنوان کالا برود و ذخیره شود. این موضوع میتواند نسبت و تعادل را به هم بریزد و متاسفانه قیمتها را کاذب کند. شما مشاهده کردید که یک مرتبه قیمت جهانی طلا دارد میآید پایین اما قیمت طلا در کشور بالا رفت. فکر کردیم چه عاملی میتواند این عامل را بالا ببرد. بررسی کردیم دیدیم عامل خاصی در این رابطه دخالت ندارد و مردم میخواهند مقداری از نقدینگی خود را به سمت طلا سوق دهند. بلافاصله ما آمدیم پیش فروش را مطرح کردیم. ما در سال گذشته 9 میلیون و 600 هزار قطعه سکه پیش فروش و 57 هزار میلیارد نقدینگی را از این بابت در جامعه جمع کردیم و آن را به سمت تولید هدایت کردیم. این جمع شدن نقدینگی موجب شد تقاضا برای این کالا کاهش پیدا کند و قیمتها به سمت نزولی حرکت کرد. سکه تمام که از یک میلیون تجاوز کرده بود. بار دیگر قیمت آن روی 630 هزار تومان متوقف شد. ما خودمان 630 هزار تومان فروخته بودیم و 30 هزار تومان هم باید برای مالیات بر ارزش افزوده باید پرداخته میشد و در همین راستا مردم یکباره دیدند اگر بخواهند سکههایشان را تحویل بگیرند 30 هزارتومان ضرر خواهند کرد. در نتیجه نزدیک به 4 میلیون و نیم از برگههای پیش فروش سکه آمد در بانک و پس داده شد. برای اینکه ما برای این افراد انگیزه ایجاد کنیم آمدیم و آن برگهها را تبدیل به سپردههای خاص سکه کردیم که یک نوع اوراق مشارکت است تا بتوانیم برای افرادی که آمدند و پس دادند یک سودی در نظر بگیریم. این چه چیزی بود که وقتی قیمتهای جهانی پایین میآید اما قیمتها در داخل بالا میآید؟ قطعا این چیزی جز یک بازار سفتهبازی، یک بازار کاذب و یک بازاری که اصطلاحا در آن حباب قیمتی وجود دارد نیست. ما اعتقاد نداشتیم که قیمت سکه آن رقمی است که در بازار عرضه میشد. قیمت سکه در دنیای امروز مشخص است. یک مرتبه در بازار مشاهده میکنیم از آن چه برای قیمت سکه محاسبه میشود، قیمت آن در بازار گرانتر است. این افزایش قیمت نشاندهنده حباب در بازار است. این موضوع نتیجه برخی از مقالات و سخنرانیهاست. من فکر میکنم اینها میتوانند ذینفعهایی باشند که بخواهند به این شکل در بازار اثر بگذارند.
در حال حاضر در خانه بسیاری از شهروندان دلار به عنوان یک کالا سرمایهای ذخیره شده است و حتی شاید هیچ مورد استفاده ای هم نباشد. یعنی دلار را مردم بلا استفاده ذخیره میکنند. در این رابطه نظر شما چیست؟ درست است. این را باید بگویم و آن هم اینکه بر اساس اخباری که داریم در حال حاضر سارقان خیلی راحت برای ارز و سکه وارد خانهها میشوند. ما میبینیم، میشنویم و هر روز به ما گزارش میدهند که واحدی مسکونی سرقت شده و رقمی دلار و سکه از آنجا برداشت شده است. چیز دیگری نمیبرند و سارقان دقیقا دنبال این دو قلم کالا میآیند. برخی هم اصلا نمیتوانند بگویند چه رقمی ذخیره کردهاند که این موضوع خیلی بد است؛ چرا که احساس میکنند کار اشتباهی کردهاند. مگر سکه و دلار را میبرند در خانه ذخیره کنند؟ بر اساس اخباری که داریم رقم قابل توجهی از دلار در واحدهای مسکونی است. ما اعلام کردیم که شهروندان دلارها را بیارند و حساب باز کنند و آن را در حسابهایشان بریزند. هر وقت هم که خواستند بیایند و پولشان را به ارز بگیرند و یک سودی هم به آن تعلق میگیرد. با این وجود یک سری هنوز دلار را در خانهها نگه میدارند. چرا باید این کار را بکنند؟
عدم اعتماد و یک نوع تردید از اینکه دلارهایشان را از دست بدهند سبب این تصمیم غلط نمیشود؟ عدم اعتماد نیست. اصلا در طول تاریخ هیچ سابقهای نداشته است که یک سیستم بانک بیاید و بگوید من پول ندارم. اصلا مرگ یک سازمان اقتصادی زمانیست که فرد مراجعه کند پولش را بگیرد و آن سازمان بگوید: « برو فردا بیا. » برخی از این موسساتی که ما ساماندهی میکنیم از قبل برنامهریزی میکنیم که اگر مشتریها آمدند پولشان را خواستند یکی کنار آنها باشد که پولش را بپردازد. با اینکه مجوزی هم ندارند و ما هم هیچ تکلیفی نداریم و بارها هم گفتهایم پیش بانکهایی که مجوز ندارند سپرده نگذارید اما عملا اتفاق افتاده است و وارد حفظ منافع آنها وارد عمل میشویم.
نیاز به اطلاعرسانی بیشتر در این رابطه نیست که مردم دلارهایی که در خانهها ذخیره کردهاند را به سیستم بانکی بیاورند؟ به نظر شما یک تعهد محکم نمیتواند آنها را مجاب کند دلارهایشان را از خانههایشان بیرون بیاورند؟ من همین جا اعلام میکنم مردم دلارها را بیاورند و در سپردههایشان و به نام خودشان پسانداز کنند. هر وقت خواستند هم ما ارزشان را به آنان پرداخت میکنیم. سود هم به این سپردهها تعلق میگیرد. ما الان سودهای بالا را برای این سپردهها در نظر گرفتیم. حالا مردم اگر این دلارها را در خانه نگه دارند خطر و ریسک است. آیا بانکی تا به حال شده سپردههای مردم را ندهد؟
اصلا چنین چیزی نیست. ما در بانک صندوقهایی اجارهای در بانک داریم که مال مردم است و میتوانند سکه و دلار خود را در آن بگذارند تا امنیت داشته باشد. ضمن اینکه کسانی که در بازارهای سفته بازی نیستند با سرمایه کم وارد میشوند و در یک نوسان به طور شدید متحمل زیان میشوند. حرفهای نیستند . اینها نمیدانند چه کار کنند. فکر میکنند یک روز قیمت بالا رفت ادامه دارد اما فردای آن روز مشاهده میشود که قیمتها بازمیگردد.
سوداگرانی را که به این شکل در بازار دارند فعالیت میکنند نمیتوان شناسایی کرد؟ باید مکانیزمی طراحی شود که سوداگران خودشان خارج شوند.
بورس ارز هم به همین دلیل میخواهد راهاندازی شود؟ بله دلیل راهاندازی بورس ارز هم همین است. در بانک مرکزی داریم روی آن کار کارشناسی میکنیم. ما باید برای هر چیزی قیمت واقعی آن را بگذاریم.
بخش خصوصی در آخرین نشست هیات نمایندگان درخواست کرد که راهاندازی بورس یک ماه به تاخیر بیفتد. با این موضوع موافق هستید؟ اول باید دلایلشان را بدانیم و دوم اینکه ما تا داریم اطلاعاتمان را تکمیل میکنیم.
قیمت واقعی دلار به نظر شما چه قدر است؟ هر اندازه که بخرند قیمت واقعی همان است. هر کالایی که معامله شود و با قیمتی خریداری شود همان قیمتش است.
بنابراین فروش ارز با قیمت 1226 تومان بر چه اساسی است؟ 1226 تومان یک نرخ مرجع است. ما برای کالاهای اساسی و ضروری این نرخ مرجع را خواهیم پرداخت. بعد ها هم آن را اضافه نخواهیم کرد.
برای 24 هزار میلیارد دلاری که وزارت صنعت، معدن و تجارت قصد دارد واردات انجام دهد ارز مرجع در نظر گرفته میشود؟ بله برای 24 میلیارد دلار ارز مرجع پرداخت کردیم تا کالاهای اساسی وارد و ذخیرهسازی کنند. امروز ذخیرهسازیهایمان بسیار خوب شده است. ما این پیشبینی را کردیم که حداقل دو سال ذخیره کالاهای اساسی داشته باشیم. ذخیرهسازی کالا های اساسی برای اینکه به مردم فشار نیاید با ارز مرجع صورت میگیرد. کالاهای اساسی و ضروری و مورد نیاز مردم با ارز مرجع وارد میشود اما دلیلی ندارد برای مبل و عروسک، ارز با نرخ مرجه پرداخت شود. آیا اگر ما برای این دست کالاها ارز مرجع دادیم و واردات صورت گرفت سپس قیمت فروش آن در بازار با دلار 1226 تومان محاسبه میشود؟ قطعا این طور نیست. بنابراین ما اعتقاد داریم باید این ما به التفاوت را گرفت و به خزانه ریخت و به مردم داد به دلیل اینکه از جیب کل جامعه دارد میرود. اگر بیاییم این ما به التفاوت را به فرد خاصی بدهیم که سوءاستفاده کند منطقی نیست.
اخیرا در برخی رسانههای خارجی مشاهده شده است گزارشهایی در جلسه هیات دولت مطرح شده که نرخ واقعی دلار بالای 6000 تومان است. در این رابطه توضیح میدهید؟ اصلا چنین چیزی نیست. میشود گفت بسیار صحبت بناحقی است. مگر میشود قیمت دلار آن نرخ باشد. چه اتفاقی افتاده است؟ ما از لحاظ پشتوانه و ذخایر ارزی فوقالعاده قوی هستیم. در مقطعی موجودی ارزیمان به یکباره سه برابر شد. هر اونس طلا از 654 دلار یک مرتبه به 1800 دلار رسید که داراییهای کشور ما سه برابر شد. در حال حاضر این پشتوانه را داریم. از سوی دیگر ما از لحاظ نفت و گاز در دنیا ذخایر اول را داریم و همه میدانند. در حال حاضر با تمام شرایطی که داریم هفدهمین اقتصاد دنیا هستیم. با توجه به اینکه رشد اقتصادی 5 / 3 تا 4 درصد در سال گذشته بوده است. 5.8 و 6.1 درصد رشد اقتصادیمان بوده است. گزارش اخیر بانک جهانی بسیار برای خود ما جالب بود. اینکه آنان اذعان میکنند ایران رشد اقتصادی بسیار معقول، منطقی و صعودی داشته است. از لحاظ گاز ذخایرمان پس از روسیه دوم است و در مجموع با ذخایر نفتی اول هستیم. بنابراین ذخایر و پشتوانههای اقتصادی قویای داریم و دلیلی ندارد پول ما بخواهد این قدر نزول پیدا کند. چرا که به اتکای ذخایر ما خیلی راحت میتوانند با ما معامله کنند. به خاطر دارم حدود 10 سال گذشته (پيش) بدهیهای خارجی ما چیزی بالغ بر 40 میلیارد دلار بود و امروز زیر 20 میلیارد است. اخيرا آماری را توانستم به دست بیاورم که بر اساس آن ذخایر ارزی ما نسبت به 10 سال گذشته 211 درصد افزایش داشته است؛ بنابراین پشتوانه پولی ما خوب است. یعنی قدرت اقتصادی ما خوب است و هیچ دلیلی ندارد پول ما نزول پیدا کند.
فکر میکنید قیمت دلار در چه بازهای از زمان کاهش پیدا کند؟ برنامهریزیمان این است که اگر امروز بیاییم و بگوییم وارداتی که دارد صورت میگیرد با قیمت کمتر به شما میدهیم. طبیعتا قیمت پایین میآید. داریم میرویم به این سمت که برنامهریزی کنیم و برنامهریزی کردیم که قیمت دلار در بازار کاهش پیدا کند. طلا هم تابع قیمت جهانی است. البته هنوز فکر میکنم در طلا رقمی حباب وجود دارد و باید از آن خارج شود. از سوی دیگر هیچ دلیلی ندارد وقتی قیمت جهانی بالا رفت ما قیمت آن را پایین بیاوریم. چرا؟ ذخایر کشور را نمیشود به عدهای که در بازار سفتهبازی است داد. محاسبه قیمت سکه بسیار ساده است. به حد کافی برای طلا پیشبینی کردیم. در رابطه با ارز هم فکر میکنیم که پول ما ارزش اش خیلی بیشتر است که بخواهیم فکر کنیم که در مقابل دلار افزایش پیدا کند.
یعنی روند قیمت دلار را نزولی پیشبینی میکنید؟ با این شرایط و به این ترتیب من پیشبینی میکنم روند قیمت دلار باید نزولی باشد و حتما هم همین طور است.
از ابتدای سال تا کنون چه قدر دلار 1226 تومانی فروخته شده است؟ ما از ابتدای سال تا کنون هر چه قدر ارز برای واردات کالا دادیم 1226 تومان بود. واردات امسال ما به مراتب از دوره مشابه سال گذشته برای کالاهای اساسی بیشتر بوده است. واردات کالاهای اساسی و ضروری برای اینکه خیالمان راحت باشد افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر هیچ نگرانی از کمبود یک کالا نداریم. حتی به طور خاص 24 میلیارد دلار خاص برای واردات کالاهای اساسی در اختیار وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار دادیم.
مدت زمان زیادی از تشکیل « بانک آینده » که از ادغام یک بانک خصوصی و دو موسسه مالی و اعتباری متولد شد نمیگذرد. در رابطه با شبهاتی که پیرامون موضوع اتلاف وقت و گذر زمان جهت لغو مصوبه ادغام بانک تات و موسسات صالحین و آتی به بهانه هایی چون طی شدن پروسه ادغام و انتقال سهام انجام شده توضیح میدهید؟ اینکه پس از گذشت چهار ماه چرا تا کنون بانک تازه تاسیس آینده تابلو های جدید خود را نصب نکرده است و همچنان بنرهایی به عنوان تابلو بر سر در بانک آینده خودنمایی می کند. چرا؟ اصلا چنین موضوعی صحت ندارد و بانک آینده فعالیت خود را آغاز کرده است و دیگر بانکی به نام تات یا موسساتی به نام صالحین و آتی وجود ندارند. ما در بانک مرکزی برای اینکه آقایان بتوانند تابلوهای بانکها و موسسات مالی قبلی را عوض کنند فرصت یک ماهه به آنان دادیم اما اجازه ندادیم در این فاصله یک ماه با تابلوهای قبلی فعالیت کنند. به همین دلیل تابلوهای گذشته باقی ماند و به صورت بنر نام بانک آینده روی آن نصب شد. بر اساس اطلاعاتی که دریافت کردم تابلو ها آماده شده و به زودی کامل نصب خواهد شد. بحث ادغام مطرح نیست. ما گفتیم تعدادی از موسسات میتوانند یک بانک جدید را تشکیل دهند. بحث ادغام نیست که به آن انتقاد شد. این را هم ما گذاشتیم. موسسات مالی و اعتباری که تخلف کنند بار اول اخطار دریافت می کنند، بار دوم هم اخطار میدهیم و سلب صلاحیت مدیران در دستور کار قرار میگیرد و در نهایت هم ملغی خواهیم کرد. چارهای نداریم و با این حجم واحدهای بانکی اگر بخواهیم مدارا کنیم قطعا دچار مشکل خواهیم شد. در مراحل بعدی به سمت کاهش واحدهای بانکی و تلفیق آنها با همدیگر خواهیم رفت تا کیفیتها بالا رود. نکته بعدی اینکه به دنبال این هستیم که موسسات به فکر این باشند اسامی ائمه را از سر در صندوقها و موسسات مالی تعویض کنند و اسم دیگری را معرفی کنند.
یعنی نام موسسات مالی که اسامی ائمه روی آنها گذاشته شده عوض خواهد شد؟ حتما در میان برنامههای ماست. بالاخره یک موسسه مالی و صندوق ممکن است تخلف کند و ما نمیخواهیم نام ائمه روی این موسسات مالی باشد.
شبهه دیگری که در رابطه با تبلیغات بانک تازه تاسیس شده آینده با موسسات مالی گذشته وجود دارد بحث زمان خریدن آنها است برای اینکه دوباره به همان روند گذشته باز گردند. این را قبول دارید؟ بحث زمان خریدن اصلا مطرح نیست. بر اساس آن چیزی که تصمیم گرفتیم قطعا عمل خواهیم کرد. نمیشود اشتباه کرد. ما فقط یک بار میتوانیم اشتباه کنیم. ما در بانک مرکزی اختیارات قانونی داریم. ضمن اینکه نمیتوانیم یک موسسه را ببندیم چرا که سپردهگذارهای زیادی دارند. فرض کنید 120 هزار تا یک میلیون سپردهگذار داریم و ما باید برای آنان برنامهریزی کنیم.
اینکه بورس آیا میتواند تشکیل بانک آینده را نپذیرد؟ اصلا به بورس ارتباطی ندارد. این موضوع ادغام نیست. از سوی دیگر شورای پول و اعتبار این تصمیم را گرفته است. شورای پول و اعتبار یک نهاد قانونگذار است و کمیته انتظامی بانکها در آن دیده شده و بر اساس آن دادستان کل کشور و رییس کل بانک مرکزی عضو شورای پول و اعتبار است و تصمیم میگیرند.
در رابطه با پذیرش بانک آینده در بورس آیا بانک مرکزی با مسئولان بورس رایزنی خواهد کرد یا خیر؟ اصلا احتیاجی به رایزینی به بورس نداریم. چیزی که اختیار یک قانون نهادگذار است که نیاز به رایزنی ندارد. حالا مطرح کردهاند بورس نمیپذیرد. ما نمیتوانیم زیاد بر روی این موارد وقت بذاریم و بر اساس اختیارات قانونی خودمان عمل خواهیم کرد.
نرخ سود بانکی افزایش پیدا میکند؟ فعلا نه. برخی میگویند کاهش پیدا میکند؟ من باز هم می گویم نه. ما جلو می رویم و متناسب با شرایط روزمان تصمیمگیری خواهیم کرد. زمانیکه تورم 5 / 23 درصد است نمیتوان به سپردهگذار گفت سود 10 درصدی بگیرد. یکی از وظایف بانک مرکزی حفظ ارش پول و ایجاد تعادل در موازنه پرداختهاست.