آخرین سکانس از سناریوی حذف شرکتهای ایرانی
رضا نجفی، ۲۹ آذر ۹۵
29 آذر 1395 ساعت 15:38
طی چهل ماه گذشته مقامات وزارت نفت شعار به کارگیری شرکتهای داخلی در کنار شرکتهای خارجی را در صدر برنامه های خود قرار دادند تا از حساسیت حضور گسترده ی خارجیها بکاهند و مرتبا عنوان می شد که شرکتهای ایرانی را در کنار شرکتهای خارجی قرار می دهند تا توسعه و مطالعات مخزن را یاد بگیرند.
جامعه ی نفتی ایران به خوبی می دانند که فاصله ی واقعی شرکتهای ایرانی و خارجی در دانش مطالعه و توسعه ی مخزن (در ابعاد سخت افزار و نرم افزاری) چنان نبوده که ایران را به واگذاری میادین به خارجیها (آنهم در قالب IPC) ترغیب کند لذا کارشناسان این جامعه همواره اعلام کرده اند که فاصله ها، کمبودها و نواقص معدود با برخی شرکتهای خارجی، با قراردادهای خرید خدمت قابل تامین بوده است و نیازی به تن دادن به چنین امتیاراتی نیست. با اینهمه مسوولین نفت با تکرار عبارات جذاب و دلنشینی همچون انتقال دانش، ورود تکنولوژی و حمایت از شرکتهای داخلی، حسن نیت جامعه ی متخصصین نفتی را نسبت به عملکردشان افزایش دادند هرچند تحلیلگران نظرات متفاوتی داشته و دارند.
تحلیل گران نفت به خاطر طبیعت فعالیتشان، سایر تحرکات و اتفاقات صحنه را در کنار اظهار نظرهای مسوولین رصد می کنند لذا از قبل موضع گیری های صریحی در این خصوص داشتند. آنها برخلاف برخی که صرفا چشم به فرمایشات تریبونی مسوولین نفت دوخته بودند مکررا عواقب خطرناک رفتن در این مسیر را هشدار دادند.
تحلیگران، عدم انعقاد قراردادهای توسعه ی میادین نفتی با شرکتهای ایرانی، طی سه سال اول وزارت آقای زنگنه از سال 1393 را یکی از شواهدی عنوان می کنند که تیم دست اندرکار نفت، واقعا قصد کارسپاری به ایرانیان را ندارد که اگر داشت چرا طی سه سال گذشته، هیچ قراردادی با شرکتهای ایرانی منعقد نکرد؟
اکنون با بررسی عملکرد یازده ماهه ی شرکت ملی نفت ایران پس از برجام، هر چه زمان به جلوتر می رود مشاهده می شود که پیش بینی تحلیلگران تحقق یافته و شرکتهای ایرانی به طور کامل از فرآیند توسعه ی میادین حذف می شوند گویی آنها برای اقناع دولت، مجلس و منتقدین برای موافقت با الگوی قراردادی جدید، آن وعده های خوش آب و رنگ را تکرار می کردند.
مرور آنچه پس از برجام در عمل اتفاق افتاد تعجب آور، حیرت انگیز و در خلاف جهت شعارهای داده شده به صورت زیر متجلی شده است:
*اولین تفاهم نامه با شرکت ایرانی پرشیا با سهم 100 درصد
*دومین تفاهم نامه با شرکت توتال،CNPC چین (با سهم 80درصد) و پتروپارس ایران با سهم 20 درصد
*سومین، چهارمین و .... پانزدهمین تفاهم نامه بدون حضور هیچ شرکت ایرانی
همانگونه که دیده می شود طی یک تفاهم نامه سهم شرکت ایرانی از 100 به بیست و در 13 تفاهم نامه ی بعدی سهم شرکت ایرانی به صفر تنزل یافت حالا شرکتهای ایرانی باید مسابقه بگذارند تا از این شرکتها (و یا شرکتهای کاغذی که به نام عزیزانی خاص ثبت خواهد شد) کار را به صورت دست دوم، دست سوم و ... ریزه خواری کنند.
واقعیت این است که در مراحل قبل از انعقاد قرارداد، مطالعه ی مخازن و شیوه های مختلف ازدیاد برداشت و سناریوهای مختلف توسعه ی مخزن بررسی می شود اگر به زعم مسوولین محترم که مکررا عنوان می دارند شرکتهای ایرانی، توان طراحی و مطالعه ی مخازن را ندارند ( نگارنده قائل به این ناتوانی نیست) جای تعجب است که شرکتهای ایرانی از این مرحله ی کار به طور کامل حذف شده اند؟
چرا با وجود شعارهای بی پایان برای انتقال دانش فنی، طلایی ترین فرصت انتقال دانش فنی مطالعه و توسعه ی مخزن از آنها سلب شده و می شود؟ در این مرحله است که ریسکهای مختلف سرمایه گذاری برای توسعه ی میادین مطالعه می شود و تجربیات نانوشته ی هر شرکت توسعه دهنده (و به اصطلاح فوت های کوزه گری آنان) به منصه ی ظهور می رسد. این مرحله طلایی ترین و ناب ترین فرصت علم آموزی و یادگیری در بخش تصمیمات توسعه ی مخازن است که فرصت سوزی شده و از دست رفته است. یعنی باز هم در آینده باید بنشینیم تا خارجیها میادین ما را مطالعه کنند و به ما بگویند با چه سناریویی میادین خود را توسعه دهید .
کد مطلب: 425777
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjaiexauqe8az.fsfu.html?425777