مرزهای اصول گرایان منتقد با اصلاح طلبان

26 ارديبهشت 1389 ساعت 9:17


دکتر یاسر سبحانی فرد
انتقادات صریح و قاطع برخی از اصولگرایان از دولت موجب شده است تا در برخی اذهان قرابتی بین اصولگرای منتقد و اصلاح طلبان شکل بگیرد.این نوشتار در پی آن است تا با نشان دادن مرزهای اصولگرایان منتقد با اصلاح طلبان تفاوتهای ماهوی این دو جریان را از یکدیگر تمیز دهد. اصولگرایان منتقد در چندین رویکرد تفاوتهای بنیادینی با اصلاح طلبان دارند که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:

الف ) باور به اصول به جای باور به روشهای غالب: باورهای این دو گروه سیاسی تفاوتهایی بنیادین با یکدیگر دارد. زمینه های این تفاوتها در سطوح پایین اعتقادات بسیار فراوان هستند. شاید اولین سطحی که این دو گروه را از یکدیگر جدا کرده و تفاوتهای بسیاری را در سطوح پایین ایجاد کرده در تطبیق شرایط با اصول عقاید مذهب می باشد. از نظر اصول گرایان می بایست شرایط جدید پیش آمده در امور جاری را با اصول مذهبی منطبق کرده و بر اساس آنها تطبیق زمان را انجام داد ولی در مقابل اصلاح طلبان روشی را که در پیش گرفته اند حکایت از تلاش آنها برای انطباق اصول مذهب با شرایط پیش  آمده دارد. به عبارت دیگر از نظر اصولگرایان اصول مذهب استاندارد عمل هستند و بر این اساس شرایط پیش آمده باید در قالب ظروف اصول ریخته شده و برای آنها تصمیم  گیری شود .در مقابل اصلاح طلبان بر این فرض هستند که اصل بر شرایط پیش آمده زمان می باشد و باید طوری عمل کرد که اصول با شرایط پیش آمده در تضاد نباشند. به عبارتی دیگر اصولگرایان به دنبال عدم فساد مسائل پیش آمده از نظر اصول مذهب هستند ولی اصلاح طلبان در پی رهایی اصول مذهبی از فاسد نشان داده شدن در شرایط جدید. چنین تفاوت دیدگاهی موجب تغییر در بسیاری از استراتژی ها ، رفتار ها ، اهداف و نتیجه طلبی این دو گروه می شود.به عنوان نمونه از نظر اصول گرایان، حقوق بشر مورد نظر بشر امروزی تنها در مواردی حجیت دارد که مخالف اصول مذهبی نباشد و اگر جز این باشد ارزشی ندارد ولی از نظر اصلاح طلبان این حقوق بشر است که اصل بوده و باید اصول مذهب را طوری ساخت که با آن در تضاد نباشد. به نظر می رسد علت چنین برداشتی  از سوی اصلاح طلبان روش زندگی و تعاملات آنها باشد.این گروه در گذشته افرادی کاملا مذهبی بوداند ولی در حال حاضر به دلیل هضم در فضای زندگی جدیدی که برای خود ساخته اند، نشست و برخاست با انسانهایی از جنس دیگر و شگفتناک بودن از مظاهر پیشرفت غرب دوست دارند خود را در بسیاری ازموارد با غرب و زندگی غربی منطبق نشان دهند تا برچسب عقب ماندگی متوجه آنها نشود. در عین حال ایشان   قادر به انکار  رویکرد ها و یا حداقل عادات  گذشته خود نیستند. حل تناقضات زندگی و روشهای گذشته و خواسته های فعلی از مهمترین دغدغه های رفتاری اصلاح طلبان امروز است.این گروه در وضعیتی افتاده است که از یک سو می بایست سرزنش  مذهبیون را تحمل کند و از سوی دیگر فشار غیر مذهبیون را کاهش دهد.

ب ) اثبات صلاح به جای اثبات نفس: رفتارهای اصولگرایان جدید در انتقاد از حاکمیت و مخصوصا دولت  غالبا به دلیل تقویت حکومتی صورت می گیرد. آنها این حکومت را از خود می دانند. از همین رو انتقادات این گروه سیاسی بیشتر در زمینه نحوه اداره امور کشور ، مسائل اقتصادی و تعاملات سیاسی با دیگر کشور ها متمرکز شده تا حکومت بتواند بر مشکلات فائق شود.رفتار اصولگریان منتقد در انتقاد از دولت و حکومت به انتقادات برادر از برادر یا پسر از پدر خود می ماند که در آن برادر یا پسر می خواهد برادر یا پدرش موفق شود تا او در خانواده ای موفق باشد. در مقابل اصلاح طلبان از انتقاداتی که مطرح می کنند عمدتا اهداف دیگری را دنبال می کنند. انتقادات این گروه از حاکمیت و دولت جنبه شخصی به خود گرفته. آنها خود را در موازات پدر می دانند و به همین خاطر در نهایت این انتقادات تخریب شخصی افراد نهفته است.اصلاح طلبان از انتقادات خود همواره تخریب شخصیت را در پیش داشته اند تا تخریب روشها و سیاستها. حتی اگر انتقادی بر سیاستی وارد شده است منظور تخریب فرد حامل آن بوده است. نظری بر انتقاداتی که این گروه در طول 4 سال فعالیت دولت نهم وارد کرد نشان می دهد که انتقادات ایشان بیشتر به دنبال تخریب شخصیت حقوقی دولت و در مرتبه بعد شخصیت های حقیقی بوده است.نشانه اصلی چنین رویکردی را می توان در این دانست که انتقاداتی که اصلاح طلبان بر دولت و در این یک سال بر کل نظام وارد می کنند هیچگاه مشتمل بر پیشنهادات عملی برای اصلاح امور نیست. قصد اصلی انتقادات همواره تخریب بوده است نه بهبود امور. از نظر این گروه سیاسی اگر من در راس امور نباشم اتفاقا بهتر است همه کارها نامطلوب پیش برود تا جایگاهی برای من باز شود. به همین دلیل همواره پیشرفتها و نقاط ضعف نیز نادیده گرفته شده و حتی تمسخر می شود،  دولت  و حکومت همواره در حال خطاست و امکان انجام کار درست از سوی آن وجود ندارد . از این منظر هر چند روز و به هر مناسبت می باید به مانند یک خط تولید انبوه بیانیه عمل کرده و یک بیانیه نوشت وطی آن  حتی کارهای درست را نیز تخریب کرد  چون امکان ندارد هیچ کار درستی صورت گرفته باشد. در نهایت نیز هیچ راه کار عملی برای اصلاح امور اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ارائه نکرد. هدف تنها تخریب و اثبات نفس است.اصلاح  به معنای جایگزینی خود به جای دیگری است.

ج) استراتژی در حیطه اهداف: روشها و استراتژی های اصلاح طلبانه برای رسیدن به هدف نیز با اصولگرایان تفاوت عمده دارد.از  نظر تبسیاری از اصلاح طلبان از هر روشی می توان استفاده کرد تا به اهداف سیاسی رسید.از این نظر حتی اگر بشود هر اتهامی  به نظام وارد کرد، از ادعای تقلب تا تجاوز، تا به نفع جریان تمام شود باید از این روش استفاده کرد.اگر لازم باشد با بیگانگان ائتلافی صورت گیرد چنین کاری مجاز است. از این نظر استفاده از نیروی اطلاعاتی ، مشاورات و رسانه های بیگانگان برای به کرسی نشاندن حرفها واجد هیچگونه اشکالی نیست. حفظ منافع حزبی حتی به حفظ کلیت نظام ارجحیت دارد.حفظ نظام که سهل است منافع ملی را می توان برای دستیابی به منافع فردی و گروهی قربانی کرد. (مسایل مرتبط با انتخابات کاملا این مسئله را نشان داد). در مقابل  اصولگرایان منتقد می بایست آگاه باشند تا از هر استراتژی برای رقابت درون خانواده ای استفاده نکنند.

نتیجه: اصولگرایان منتقد هیچگاه نمی توانند با اصلاح طلبان در یک جبهه قرار گیرند. البته اصولگرایان منتقد نیز همواره به دنبال اصلاح امور هستند اما نه با هر هدفی و روشی. این گروه اصلاحات را بر اساس اصول مذهب  صورت خواهد داد و در این راه به خاطر اعتقاداتی که دارد می بایست قاطع تر هر گروهی عمل کنند. معیار درستی اصلاحات صورت گرفته در این نیست که کشورهای خاصی از جهان یا مردم خاصی آن را بپسندند.آنچه از نظر اصولگرایان می بایست هدف انتقاد باشد روشها و سیاستهاست نه اشخاص . اصولگرایان باید هم نقاط ضعف را بینند هم نقاط قوت . از ضعفها انتقاد شود و از موفقیتها تمجید تا راه درست از راه اشتباه از هم تمیز داده شوند.هدف از انتقاد می باید به جای  اثبات نفس  اثبات صحت روش خود واثبات فساد روش جاری باشد..با این روش می توان امید داشت که همواره اصلاحات لازم در کشور صورت گیرد.اصلاحات در این رویکرد به معنای اصلاح امور است نه جایگزینی شخصی به جای شخص دیگر آن هم با هر هزینه ای برای کشور و با هر روش ممکن.اصولگرایان جدید می بایست دست به اصلاحات واقعی زده و به جای اثبات خود به دنبال اثبات روشهای صلاح باشند.اصلاح طلبی نیازمند یک شستشوی واقعی است . اصولگرایان جدید می بایست  در پی اجرای این بیت حافظ باشند که:
بوی یک رنگی از این نقش نمی آید خیز/ دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی









 


کد مطلب: 72028

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcivuay.t1arr2bcct.html?72028

الف
  http://alef.ir