خسته نباشید مسافران صبور! از طبیعت شمال چه خبر؟

علی نبوی، 20 تیر 95

20 تير 1395 ساعت 7:58


ظاهراً بیست ویک ساعت معطلی در جاده‌ها ارزش آن را دارد تا باز هم شاهد هجوم مردم به شمال کشور باشیم.

در ایام تعطیل انواع و اقسام خبررسانی‌ها در مورد ترافیک سنگینِ مسیرهای دسترسی به شمال کشور انجام می‌شود، اما واکنش مردم ما در برابر این موضوع برخلاف پیش بینی‌ها منطقی از آب در می‌آید. استقبال دوچندان مردم از سفر به شمال کشور در حالی انجام می‌شود که چند سالی است که خواجه حافظ شیرازی هم از مصائب این طی طریق با خبر است. این ممارست مردم باعث می‌شود که آدم احساس کند این سفر تبدیل به یک موضوع حیثیتی برای خانواده‌ها شده است!

مردم بااینگونه سفر رفتن‌ها ضرب المثل «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» را به نوعی عملی ساخته‌اند. کسی که با خیالِ خام تصمیم گرفته باشد تا پای در این جهنم ترافیک بگذارد هم پس از گذشتن یک چهارم از زمان بیست و یک ساعته (رکورد زمان سفر امسال) به چنان پختگیِ تن و روح و روان می‌رسد که می‌توان با ثبت خاطراتش هفت خوان رستم را به نگارش درآورد.

بیست سال پیش کلنگِ زنگ زده‌ی آزادراه تهران-شمال به تن خاک نشست. آزادراهی که در آن زمان احداثش را همگان امری بایسته از بابت امنیت راه می‌دانستند اما برخی آن را غیر ضروری از بابت حل تراکم ترافیک می‌پنداشتند. آن روزها سفر شمال در ذهن جامعه مساوی با تفریحی اعیانی، ویلاهای آنچنانی و ریخت و پاش‌هایی پر خرج بود. لزوم احداث آزاد راه نیز به دلیل وجود جاده‌های منتهی به شهرهای شمالی مانند هراز، فیروز کوه، چالوس و اتوبان قزوین رشت کافی به نظر می‌رسید. شاید کمتر کسی فکرش را می‌کرد که رفتن به سفر شمال تا جایی دغدغه‌ی مردم گردد که حاضر باشند یک چنین سختی را برای آن به جان بخرند.

چهار فصل بودن طبیعت ایران و وجود شهرهایی در مناطق شمال غرب و غرب کشور با آب و هوایی خنک شاید می‌توانست راه حل این مشکل باشد؛ اما دلیل عمده سفرنکردن مردم به مناطق غربی کشور کمبود محل اسکان مسافرین به نسبت شهرهای شمالی است.
امروز به برکت! پیشرفت‌های روز افزون در قلع و قمع کردنِ درختان در جنگل‌ها و خشکاندن شالیزارها، ویلا سازی برای اقشار مختلف جامعه انجام شده تا عدالت در استفاده از مواهب طبیعی برقرار شود! شاید در زمانی داشتن ویلای شمال یکی از نشانه‌های ثروتمندی افراد برشمرده می‌شد اما با تجاوز به حریم جنگل‌ها و زمینهای کشاورزی، زمین‌های ارزان قیمتی بدست آمده‌اند که قیمت تمام شده‌ی یک ویلا در آن‌ها در مواردی برابر با هزینه‌ی خرید یک پراید است!

برخلاف فشل بودن و به درازا کشیدن پروژه آزادراه تهران-شمال، روند نابودی جنگل‌ها و تغییر کاربریِ زمین‌های کشاورزی در زمینهای شمال کشور با انسجامی مثال زدنی و کوشش شبانه روزی تمام دستگاه‌ها و دست اندرکاران اعم از مسئول و غیر مسئول در حال انجام است. با گسترش وزارت بی رویه در حوزه محصولات کشاورزی در دولت‌های مختلف زحمت نابودی صنعت چای و برنج کشور کشیده شده تا دیگر کشاورز زحمت کشت وشالی کاری را مقرون به صرفه نداند و برای امرار معاش و یا از سر منفعت رو به ویلا سازی در شالی زارش بیاورد!

رفتارهای ذکر شده تنها بخشی از همیتی است که برای مهیا ساختن شرایط برای مسافران انجام شده و الباقی زحمت به گردن مسافران است. مسافرانی که عده ای از آنان از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند. این زحمات از ابتدای سفر با انتخاب پر ترددترین مسیر کشور آغاز شده و با پای نهادن در دریایی از ترافیک ماشین‌ها ادامه می‌یابد. در این مسیر شلوغ، شاهد بروز مجموعه ای از رفتارهای مخرب هستیم که با سکنی گزیدن در سکونت گاهی که زمانی جنگل بوده، به اوج خود می‌رسد. البته این مراحل به همین سرعت هم رخ نمی‌دهند. در طول این سفرها نظاره گر انواع و اقسام تخریب و نابودی محیط پیرامون توسط مسافران هستیم.

بحث ریختن زباله‌ها دیگر به امری عادی بدل شده است. جالب آنجاست که بعضی، جا گذاشتن دورریز مواد غذایی و تنقلاتشان را هم نوعی باکلاسی می‌دانند! این تخریب و تاراج محیط زیست توسط جماعت عصبی و کلافه از شلوغی راه‌ها، به گونه ای دیگر ادامه می‌یابد. برخی از این شناگرانِ امواجِ ترافیک، وقتی در فضای سبزی (که طبیعت شمال را مژده می‌دهد) اتراق می‌کنند، با نابودی پیرامون خود به تمرین تکنیک‌های ریلکسیشن می‌پردازند! بیرون انداختن زباله از شیشه‌ی ماشین هم قسمتی دیگر از جلوه‌های غیر قابل تأمل روایت این بخش از سفر است که از آن نباید غافل شد. اینگونه به رخ کشیدن شخصیت (بی شخصیتی) توسط افراد، محدود به هیچ طبقه‌ی اجتماعی هم نمی‌شود. متاسفانه آنکه این رفتارِ قبیح، هم از سرنشینان یک پراید سر می زند و هم از یک ماشین چند صد میلیونی!
مشکلات و مصائب مسافران به پایان می‌رسد و حالا زمان استفاده (سوء استفاده) از مواهب طبیعی است. آپشن ها فراوان است. از شکستن شاخه‌ی درختان و به آتش کشیدن جنگل گرفته تا رها کردن پوشک بچه در کنار رودخانه‌ها! هر تخریب و آلودگی هم ببارآید جای نگرانی نیست. جنگل و محیط زیست ظرفیتش بیش از این‌هاست! چمن‌ها را با بطری نوشابه مزین کرده و ماهیان رودخانه را با کیسه‌های پلاستیکی خفه می‌کنند. تلافی علّاف شدن در ترافیکی که خود خواسته‌اند را سر محیط زیست درمی آوردند. انتقاداتشان را نثار طبیعت می‌کنند. هر ریخت و پاشی که در خانه‌هایشان ممنوع است به دامان طبیعت می‌ریزند.

پس از آنکه ضرب و شتم چند روزه‌ی طبیعت پایان یافت، تغییراتی می‌بینیم که گمان می‌کنیم یک تغییر فصل زودهنگام را پشت سر گذاشته‌ایم. سرسبزی زمین‌ها حالا به مانند موی سرِ بیمارِ تیفوس گرفته ای می‌ماند که به جای گل و گیاه باید نظاره گر انواع زباله باشیم. درختانِ شاخ و برگ ریخته هم مانند اشباحی هستند که این ویرانی را نظاره می‌کنند.

حالا در زمان بازگشت شاهد مسابقه‌ی ماراتنی هستیم که هرچه به انتهای مسیر می‌رسیم، سرعت گرفته و از استقامتی به سرعتی بدل می‌گردد. ماشین‌ها در بازگشت با چنان شتابی از مقصد مسیر رفتشان می‌آیند که انگار نه انگار که چند روز یا حتی چند ساعت پیش! برای رسیدن به آن سر و دست می‌شکستند.

سرانجام پس از چند ساعت تحمل شلوغی راه و خط خطی شدن اعصاب و جوارح به تیغ گرمای خورشید، سرانجام یک بار دیگر پروژه عظیم عزیمت میلیونی هموطنان به سواحل شمال کشور به پایان رسید و نفسی تازه می‌گردد برای قرار بعدی آماده می‌شوند که به احتمال فراوان باز هم شمال خواهد بود.


کد مطلب: 370649

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgtz9wyak9u34.rpra.html?370649

الف
  http://alef.ir