جَو زدگی جمعی، از مِهرَنگ تا پاشایی

بخش تعاملی الف - امین میرزائی

12 آذر 1393 ساعت 7:16

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.



من نه از طرفداران مرحوم پاشائی ام و نه از مخالفانش. یکی دو ترانه ای از او شنیده ام و تصویرش را در برنامه ای تلویزیونی دیده ام. به نظرم خواننده ای می آمد شبیه سایر خواننده ها، با صدایی کمی زلالتر و لباسی ساده تر.

درباره شمار شرکت کنندگان در تشییع جنازه آن مرحوم هم شگفت زده نیستم. در صدها تشییع جنازه شرکت کرده ام و شهیدان و بستگان بسیاری را به خاک سپارده ام. نمونه اش جنازه دوست شهیدم که از کمر به بالا متلاشی شده بود و پیکر مرحوم پدرم که در جوانی از دستش دادم.

مانند دوست و همکار آن مرحوم (بخوانید نامزد مرحوم پاشایی) هم نیستم که ایشان را تا فراز عرش بالا ببرم. لفظ " آسمانی" را معمولاً برای کسانی به کار می برند که - شبانه روز - سر در آسمان دارند و در این سرکشی از "تله"سکوپ بیزارند !

می دانم که شماری از طرفداران ِ آن مرحوم، نفرین این نویسنده را از همین حالا شروع کرده اند و مرا دشمن هنر و هنرمند و آزادی می دانند. اگر هر صفت ناروایی نسبت به این حقیر روا باشد، این سه تای آخِری روا نیست. گواهش نوشته هایی ست که در این سه دهه نشر کرده ام و استقلالی ست که در نقد گروه های تندرو به خرج داده ام.

برادران و خواهران طرفدار مرتضی!

به شما حق می دهم که در غمِ از دست دادن عزیزتان عزادار باشید . امّا به تحلیلگران ِ سایتها حقّ نمی دهم که مقیاس سنجش آدمها را "شمار عزاداران" بدانند. مرحوم آقا محمّد رضای قمشه ای از ابدال روزگار و از حکیمانِ بی بدیل این دیار بود . ثروت شخصی اش را بخشید تا مرهم گرسنگان این دیار باشد.در روز رحلت آن عالِم منزوی ، روحانی محتکر شهر هم فوت کرده بود . مردمان -همگی- به دنبال "روحانی ِ محتکر" روان بودند و جسد بیجان مرحوم قمشه ای را فراموش کردند. این نه بر ارزش آن روحانی "محتکر گندم" می افزاید و نه اندکی از ارج و قُرب مرحوم "آمَمدرضا" می کاهد.

سنّت تشییع هنرمندان بدنام و خوش نامِ این دیار، سنّت نا آشنایی نیست .از نسل پیش از من تا به حال ، از تشییع جنازه با شکوه مَهوَش ( رقّاصه کاباره های زمان شاه )، تا فردین و فرهنگ مهرپرور خبر دارند.

فرهنگِ مهرپرور، مثل مرتضی پاشایی بود. سربه زیر و مؤدّب و هنرمند. سالها در برنامه کودک و پس از آن در صبح جمعه با شما، برنامه اجرا کرده بود و همه مردم دوستش داشتند. در هنگام مرگش چنان غوغایی به پا شد که برخی مسئولان ارشد نظام، فوتش را تسلیت گفتند. امّا کسی تحلیل جامعه شناختی ارائه نکرد و زمین و زمان را به هم ندوخت تا دغدغه های سیاسی یا جناحی خود را زیر لوای "مِهرَنگ" ( فرهنگ مهر پرور ) توجیه کند.

امروزه امّا مسابقه ای راه افتاده تا از مرگ یک خواننده، مسأله ملّی بسازند و جمعیت تشییع کننده را با خواسته های سیاسی این و آن پیوند بزنند. این کار یک ضرر بزرگ دارد. نورافکنی بر می دارند و بر زندگی خصوصی افراد می افکنند و کم کم، راه و رسم آزادیخواهی را با عادات خصوصی یا سلیقه های خاصّ شخص متوفّی پیوند می زنند.

برادران و خواهران عزادار پاشایی!

در مرگ عبدالنّاصر، میلیونها نفر به خیابان ریختند. در مرگ گاندی و ماندلا و مرحوم امام هم. چگونه است که این قبیل به خیابان ریختنها وجه المجادله گروههای سیاسی نمی شود، امّا چند هزار تشییع کننده یک خواننده محترم، جناح های سیاسی را به جان هم می افکند؟!


کد مطلب: 251199

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceoz8wojh8nzi.b9bj.html?251199

الف
  http://alef.ir