آنچه در فرودگاه گذشت

بخش تعاملی الف - محمود صباغی

26 خرداد 1393 ساعت 14:16


ساعت از ۴ بامداد گذشته که مادر جوان در حالیکه یک ساک سفری در دست وکودک شش ماهه خود را که سخت خواب الود است،در اغوش دارد با چشمانی اشکبار از پدر و مادر خود خدا حافظی میکند و بسمت گیت خروجی براه میافتد. مامور کنترل ورودی گیت میگوید: "نمیتوانی بروی. باید بروی توی صف". و صف هم بسیار طولانی است،مادر جوان به ارامی میگوید: "من در صف بودم. چمدانهایم را هم تحویل داده ام و اینهم کارت پروازم است" و کارت پروازش را نشان میدهد. مامورپافشاری میکند و اجازه ورود مسافر جوان را نمیدهد. مادر مسافر نزدیک می شود و دخالت می کند: "آقا این چه حرفیه؟ دختر من این مراحل را پشت سر گذاشته و آمده بود بچه اش را از من بگیرد وخدا حافظی کند و برود. چطور نمیتواند وارد شود؟"

مامور همچنان اصرار دارد. دو سه نفر دیگردخالت می کنند اما مامور همچنان اجازه نمی دهد. مادر جوان بالاخره با اصرار وارد می شود و از گیت کنترل اولیّه عبور می کند و داخل می شود. با چشمانی اشکبار از راه دور با پدر و مادر خود دست تکان می دهد و می رود در صف می ایستد تا نوبتش برسد. به سر صف وبخش کنترل خروجی که می رسد مطابق روال جاری پاسپورتش را جلوی مامورمربوطه می گذارد. مامور با لحنی تحکم آمیزمی گوید: "برو، برو اول عوارض بده". مادر با آرامش و بر اساس روال جاری می گوید: "ولی اقا من بارها آمده و رفته ام. من نباید عوارض بدهم"(*).

مامور دوباره با همان لحن توهین آمیز ولی اینبار بلندتر می گوید : "قانون عوض شده" مادر جوان می گوید:" من که نمی دانستم. حالا چرا اینطور پرخاش می کنید؟ آرامتر بگویید، حالا باید چکار کنم؟"مامورباز پرخاشگر می گوید:" برو بانک،اوناهاش برو اونجا". و با انگشت شعبه بانک را نشان می دهد. مادر نگران می شود. با ساک در دست و کودک در آغوش دوان دوان به سمت بانک می رود. تنها ۲۰ دقیقه به پرواز مانده. از استرس به لرزه میافتد و دستانش توان پر کردن فرم مربوطه را ندارد. یکی از کارمندان بانک متوجه می شود. آرامش می کند و برای پر کردن فرم کمکش می کند. کودک همچنان در اغوش مادر خواب است و خبرندارد که دور و برش چه می گذرد. بالاخره فرم پر می شود و مبلغ خروجی – بر اساس قانون جدید ! – پرداخت می شود. مادر باز هن وهن کنان به نزد مامور اولیه باز می گردد و فیش پرداختی را جلوی گیشه می گذارد. مامور با همان لحن توهین آمیز می گوید: "برو اوّل صف". مادر چشمانش پر از اشک می شود. با درماندگی می گوید: "ولی من توی صف بودم، پروازم را هم ازدست می دهم". و می زند زیر گریه. یکی از مسؤلان حاضر در محل متوجه شده و نزدیک می شود و مادر جوان را آرام می کند و کمکش میکند تا مراحل قانونی را پشت سر بگذارد.

آنچه در بالا آمد تراوشات ذهنی نیست بلکه اتفاقی است که در فرودگاه امام در بامداد شنبه سوم خرداد روی داد. بحثی در انجام مقررات قانونی – آنهم مقررات خروج از کشور- نیست که بایستی مو به مو مورد اجرا گذاشته شود. سخن این است که:

اولآ - آیا تغییر قوانین خروج از کشور نباید بصورت کامل اطلاع رسانی شود تا کسی در آخرین لحظه با چنین مشکلاتی مواجه نشود؟ اگر مسافری در این لحظات هزینه پرداخت عوارض را همراه نداشته باشد، تکلیف چیست؟ مساله در عين سادگي مي تواند مشكلات متعددي براي مسافران ايجاد كند و به تبع به افزايش نارضايتي ها دامن زند. کم نیستند مسافران عازم خارج از کشور که پول رایج را در اختیار ندارند. با چنین روش برخورد ماموران اداره گذرنامه تکلیف این مسافران چه خواهد بود؟ خدا می داند که ضرر و زیان از دست دادن پرواز درسفرهای خارجی – که این روزها مبالغ سنگینی است – را چه کسی جبران خواهد کرد.

ثانیآ - رفتار ماموران مستقر در مرزها و مبادی ورودی و خروجی کشور بایستی دقیقآ مبتنی بر آموزه های دینی و فرهنگی ما باشد. در اینجا کاری به این نداریم که در همه جای دنیا و از جمله در کشور خودمان، کودکان و مادران آنها، به شکلی ویژه از کمک قانون و افراد جامعه برخوردارند، امّا اهانت، تحکم، تحقیر و رفتارهای اینچنینی از سوی ماموران پلیس، تحت هیچ بهانه و انگیزه و دلیلی توجیه ندارد. در حالیکه معمولآ فرودگاه ها ویترین کشورها و نماد فرهنگی ملل محسوب شده و رفتار ماموران زیر ذره بین مسافران داخلی و خارجی قرار می گیرد، روش برخورد این مامور گذرنامه با یک مادرجوان ساک به دست و کودک در آغوش، با چشمانی اشک آلود، با کدام آموزه دینی و فرهنگی ما منطبق است؟

شک نداریم که اگر این صحنه یک شاهد خارجی داشته باشد، تصویر زیبائی از کشورمان درمخّیله اش نقش نخواهد بست. تصویری که بی تردید با واقعیاّت فاصله زیادی خواهد داشت.

این ماجرا فی نفسه با ماهیت مشاغل خدماتی و ماموران دولتی که در ارتباط مستقیم با شهروندان و مسافرانند در تناقض است. همانطور که اشاره شد چنین رفتارهایی زیر ذره بین افکار عمومی قرار دارد، بهمین دلیل بشدت معتقدم که در انتخاب متولیان و مجریان قانون حساسّیت ویژه ای بایستی لحاظ شود والبته که اهمیت این انتخاب در مبادی ورودی و خروجی کشور، دوچندان حواهد بود. انتظار رعایت قانون و برخورد محترمانه، آیا انتظار بیجایی است؟

پاسخ فرماندهان پلیس و مسؤلان اداره گذرنامه چه خواهد بود؟

* - پی نویس: بر اساس قانون کسانیکه دارای دو ملیّت و دو گذرنامه هستند ملزم به پرداخت عوارض خروج نبوده اند.


کد مطلب: 230849

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcdoz0xnyt0sj6.2a2y.html?230849

الف
  http://alef.ir