توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 399902
راهنمای کتاب/ «سپیدتر از استخوان»؛ حسین سناپور؛ چشمه
همسایگی مرگ و نومیدی
نیره رحمانی، 15مهر 1395
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۹
«سپیدتر از استخوان»
نوشته: حسین سناپور
ناشر: چشمه، چاپ اول 1394
116 صفحه، 8500 تومان

شما می‌توانید کتاب «سپیدتر از استخوان» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
 
****

حسین سناپور از دل مکتبی برخاست که خواننده‌محور نبود، آنطور که شنیده ایم در جلسات داستان نویسی هوشنگ گلشیری تنها چیزی که اهمیت نداشت مخاطب عام بود. به عبارت روشنتر قرار نبود برای رسیدن به مخاطب عام سطح اثر پایین آورده شود، اگر چه برعکس آن از منظر استاد هیچ عیبی نداشت.  هوشنگ گلشیری به زبان داستان، ساختمان اثر و همچنین برخورداری از نثری پیراسته بسیار اهمیت می داد و اگر نخواهیم حکم کلی صادر کنیم  چنین داستانهایی اغلب از حرکت درونی برخوردارند و یا حداقل اینکه از آن اشکال داستان پرداز متعارف بسیار دور هستند.

البته قرار نبود شاگردان گلشیری به نسخه های مشابه او بدل شوند، چنانچه سناپور هم اینگونه نشد. هر یک از آنها به راهی رفته اند که شباهت ها و تفاوت هایی با شیوه کار استادشان داشته اند؛ برخی بیشتر برخی کمتر. حسین سناپور هم از این قاعده مستثنی نیست؛ به نظر او نیز آموخته های بسیاری از گلشیری داشته، اما برخلاف آنها که کوشیدند در همان سبک و سیاق استادشان دست به تجربه بزنند (مثلا شهریار مندنی پور)؛ سناپور با درونی ساختن این آموخته ها، راهی دیگر را برگزید که با این نویسندگان تفاوت هایی  آشکار دارد؛ راهی که با ممارست در آن، سناپور به سبک خاص خود رسیده است. سبکی که  رمان سپید تر از استخوان  را می توان یکی از تکامل یافته ترین آثار او  در این زمینه محسوب کرد، اگر چه شاید جذاب ترین آنها نباشد. چنانکه برخی کماکان نیمه غایب را جذاب ترین اثر او محسوب می کنند، رمانی که بعد از بارها تجدید چاپ، اجازه انتشارش لغو شد. چنین تصمیمی مانع از رسیدن این رمان به دست مخاطبان در سالهای بعد از آن نشد، زیرا این وظیفه را کسانی که در بازار انتشار غیر قانونی کتاب فعالند، برعهده گرفتند و تنها ناشر و نویسنده در این میان متضرر شدندکه در چهارچوب قانون فعالیت می کردند.

بگذریم؛ حسین سناپور اگرچه نویسنده ای نیست که بخواهد آثار پرفروش مخاطب پسند بنویسد و یا حتی ادبیاتی میانه را نمایندگی کند، اما با این حال از جمله نویسندگانی است که سبک کارش طرفداران خاص خود را دارد که تعداشان هم کم شمار نیست. مهمترین  دلیلی که باعث می شود خوانندگان آثار او، دایره وسیع تری را شامل شوند این است که سبک سناپور اگر چه نشان از گرایش او به شیوه های نو و متفاوت ادبیات داستانی (در روایت و فرم اثر) دارد، اما در عین حال یک رگه داستانگویی محسوسی در آثار او هست که ضامن جذابیت این داستانها می شود؛ سپید تر از استخوان نیز از چنین ویژگی‌ای برخوردار است.

البته داستان در این رمان، از حرکتی برخوردار نیست که  جلوه بیرونی داشته و یا متکی بر حادثه پردازی باشد (کاری که سناپور در رمان لب بر تیغ تا اندازه ای به آن نزدیک شد) بلکه  به شیوه روایت های مدرنیستی در ذهن شخصیت ها جریان دارد و در واقع نویسنده حرکت داستانی را به لایه های درونی تر اثر برده است. سناپور در رمان سپید تر از استخوان  برای روایت یک شب بیداری و کشیک شبانه دکتر ادیب در بیمارستان از شیوه تک گویی درونی، جریان سیال ذهن که هر دو به شیوه اول شخص روایت می شوند، بهره برده و در عین حال در بخش هایی از رمان آن را با زاویه دید دانای کل محدود (که به شیوه سوم شخص روایت می شود)، در آمیخته است.

سناپور در تازه ترین رمانش، از این تکنیک آشنا با تبحر استفاده می کند و این تغییر نظرگاه ها چنان با ظرافت انجام می شود که خواننده اصلا آن را احساس نمی کند (برخلاف آثار نویسندگان تازه کار که هریک از این تغییرها همانند ترمزی خواننده را کلافه می کنند).

رمان سپید تر از استخوان رمانی تلخ است، این تلخی گواه از تلخ اندیش تر شدن نویسنده دارد، در فضایی این چنین که دم به تلخی و سیاهی می زند، غریب نیست اگر پزشک داستان بیشتر از آنکه به زندگی بیندیشد، در ذهن خود با مرگ همنشین باشد. با این احوال از چنین پزشکی نیز نمیتوان انتظار داشت رسالت نجات دهندگی خود را آنگونه که باید، به انجام برساند.

این مایه البته بی مقدمه در ذهن دکتر ادیب نازل نشده مجموعه ای از عوامل که نویسنده در کنار هم چیده، همانند خودکشی خواهرش، روابط شکست خورده و... راوی اصلی رمان را به چنین احساسی رسانده اند. البته این اطلاعات به طور ضمنی و تدریجی در طول رمان به خواننده داده می شود.
رمان در دو سطح جریان دارد، یکی در ذهن دکتر ادیب و دیگر در کلینیکی که او آن شب در آنجا کشیک ایستاده است. نویسنده آنچه را که در ذهن شخصیت می گذرد، به فراخور سیالیت ذهن بدون تقدم و تاخر زمانی بیان می کند، اما آنجا که حوادث به بیرون از ذهن دکتر ادیب اشاره دارد، منطق روایت از تداوم زمانی پیروی می کند.این فاصله گذاری هوشمندانه از یک سو نشان دهنده این واقعیت است که چگونه رخدادهای ذهنی و عینی می توانند بر یکدیگر اثر گذاشته و فرد را به سمت آسیب پذیری و حتی فروپاشی ذهنی و جسمی پیش ببرند، چنانکه رسیدن به دریافتی که حکایت از ضرورت خودکشی دارد، تنها از طبعی آسیب پذیر و ذهنی فروپاشیده بر می آید. اینجاست که در می یابیم آدمهای این رمان بیش از آنکه به پزشک جسم احتیاج داشته باشند به پزشک روان نیاز دارند. سناپور با چنین کنایه ای نشان می دهدکه بیماری تن اگر ناخواسته شخص را به سمت مرگ می برد، بیماری روان او را به جایی می رساند که خود خواسته مرگ را فرابخواند.

سپید تر از استحوان رمانی است خواندنی که از جنبه های مختلفی می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد، هم از منظر روان شناختی و هم از منظر جامعه شناختی  و... تنها بسته به این است که مخاطب رویکرد مورد نظر خود را برگزیند،  آن وقت با رمانی طرف خواهد بود که حرفهای  گوناگونی برای گفتن دارد.
 
کلمات کلیدی : نشر چشمه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
همسایگی مرگ و نومیدی