آقای روحانی عزیز،
رییس جمهور محترم،
سلام و خدا قوت
با توجه به احتمال کوتاهی یا خجالت نزديكان، مشاوران و همکاران شما در انتقال برخی حقایق تلخ به جنابعالی (که این روزها در محافل دانشگاهی و شبکه های اجتماعی و حتی بعضا در کوچه و بازار می گذرد) متن زیر، حداقل برای ثبت در تاریخ و انذاری عمومی از آنچه ممکن است بعدها به درستی مدعی عدم اطلاع از آن شوید، تقدیم می شود.
آقای روحانی عزیز، مستحضر هستید/باشید که کار بررسی اصالت رساله دکتری شما به نتایج جالبی نرسیده است.
برمبنای نتایج این بررسی، تاکنون، حداقل 60 درصد از محتوای پایان نامه دکتری شما، کپی کلمه به کلمه بدون ارجاع از منابع دیگر بوده است. برمبنای این نتایج که مستقیما یا با مشاوره تیمی حداقل 20 نفره از دانشجویان نخبه داخل و خارج و فارغ التحصیلان و مدرسین دوره های عالی علوم انسانی در دانشگاه های مختلف به دست آمده، عدم اصالت این پایان نامه به شرح زیر و براساس اسنادی که بررسی آن توسط هر ناظر منصفی قابل راستی آزمایی است و مستندات آن در پایگاه Rouhanithesis.com قرار دارد، اثبات شده است (منظور از اثبات، یعنی بررسی مستند شده صرفاً بر اساس صدها ساعت نیروی تخصصی «انسانی» - و نه بررسی نرمافزاری- که به راحتی قابل راستی آزمایی توسط سایر محققین علاقهمند به بررسی و تدقیق مجدد است):
از مجموع حدود 101500 کلمه در کل این پایان نامه دکتری (شامل متن کل رساله به همراه ارجاعها و توضیحهای موجود در پینوشتهای فصول مختلف و بدون لحاظ فهرست مطالب و فهرست منابع)، محتوای زیر فاقد اصالت بوده و از منابع دیگر کپی شده اند:
1- از علیاکبر کلانتری (ایرانی): تقریباً 16700 واژه (15200 واژه در متن فصل 4 + 1300 واژه ارجاعات + 200 واژه در نتیجه نهایی) (
لینک)
2- از احمد حسن (پاکستانی): تقریباً 11000 واژه (10300 واژه در فصول 1، 2، 3 و نتیجه نهایی + 725 واژه ارجاعات) (
لینک)
3- از هاشم کمالی (افغانستانی): تقریباً 9400 واژه (8750 واژه در فصول مختلف + 650 واژه ارجاعات) (
لینک)
4- از سید عباس صالحی (ایرانی): تقریباً 5400 واژه (5000 واژه از متن فصل 5 + 430 واژه ارجاعات) (
لینک)
5- از جمعه مقدادی (تانزانیایی): تقریباً 3000 واژه ( 2800 از متن فصل 5 + 100 واژه ارجاعات + 125 واژه در مقدمه، فصل 3 و نتیجه نهایی) (
لینک)
6- از وائل حلّاق (فلسطینی): تقریباً 2250 واژه (2100 واژه از متن فصل 1 + 150 واژه ارجاعات) (
لینک)
7- از شبلی ملّاط (لبنانی): تقریباً 2075 واژه (2000 واژه از متن فصل 6 + 75 واژه ارجاعات) (
لینک)
8- از شهید مرتضی مطهری (ایرانی): تقریباً 1600 واژه (1400 واژه در فصل 2 + 125 واژه در فصل 4 + 110 واژه در نتیجه نهایی) (
لینک)
متون کپی شده از این 8 نفر بیش از 50 درصد کل تز دکتری شما را تشکیل میدهد و تقریباً 42 درصد کل رساله از 4 نفر نخست (کلانتری، احمد حسن، کمالی و صالحی) کپی شده است. همچنین، با احتساب سایر مراجع خرد متعدد، درصد عدم اصالت به حدود سه پنجم (شصت درصد) رسیده است. حجم عدم اصالت در برخی فصول تا 90 درصد نیز می رسد.
مستندات مذکور را می توانید به معتمدان خود (ونه صرفا نزدیکانی سیاسی یا اداری که به دنبال رضایت جنابعالی یا نفع کوتاه مدت جناحی – ولو با قربانی کردن شما - می گردند و برخی نامه پراکنی های ماه های گذشته آنها در قربانی کردن حقیقیت در این مورد، مانند تشبيه رساله شما به رساله مراجع يا مرتبط كردن انتحال علمي به چيدن شهد گل هاي مختلف و تحسين آن و امثالهم به واقع به ضرر شما تمام شده است) بسپارید و از آنها مصرانه بخواهید که بدون جانبداری و بي رحمانه، میزان صحت و سقم آنها را بررسی کنند.
(ادامه مطالعه این نامه را به پایان این بررسی – که قاعدتا طی چند روز قابل انجام است - موکول کنید. اگر در پایان این بررسی توسط معتمدين شما، حتی نیمی از موارد ذکر شده تایید شد، به جد باید برای اصلاح یا جبران آن فکری بکنید).
نگارنده "خوشبینانه" معتقد است و دوست دارد بر این خوش بینی بماند که جنابعالی احتمالا در هنگام کپی کردن منابع مذکور و در واقع میکس کردن این متون، با یکی از احتمالات زیر رو به رو بوده اید (چرا که اگر واقعا از عاقبت کار خبر دار می شدید، بنابر منطق عاقبت اندیش عقلایی و انسانی به چنین کاری دست نمی زدید):
- * از قواعد ارجاع و استفاده متون علمی باخبر نبوده اید (که البته عذر جالبی برای یک دانشجوی دکتری به شمار نمی رود و چه بسا عذری بدتر از گناه باشد).
* اساتید راهنما یا مشاور شما در راهنمایی شما در مورد چگونگی ارجاع در متون علمی کوتاهی کرده اند.
* افراد معتمدی که در نگارش پایان نامه از مشورت یا کمک آنها استفاده کرده اید، در اعتماد شما خیانت کرده و به شما مشورت یا مساعدت نامناسب داده اند و شما را در مهلکه ای که تصور فاش شدن آن نمی رفت، رها کرده اند.
هر کدام از موارد فوق که قریب به صحت باشد در اصل ماجرا – برای دانشجویان و برای نسل های بعدی که این مستندات را بارها مطالعه خواهند کرد - تفاوتی نمی کند: عدم اصالت بخش بزرگی از رساله شما که البته دانشجویان و چهره های دانشگاهی در جلساتشان – غیر از محضر شما – با اسامی استاندارد بین المللی دیگری از آن یاد می کنند.
اما چه باید کرد؟
یک راه این است که همانند آنچه تاکنون گذشته است، کار به قول معروف به بی محلی و عدم واکنش یا واکنش ناکافی و به قول معروف به زیرسیبیلی رد کردن بگذرد تا آب های فعلی افكار عمومي (حداقل بخشي از آن) از آسیاب بیفتد. حتي ممكن است عده اي از نزديكانتان دست پيش گرفتن و شكايت كردن را نيز، از بابت تاثير رواني ماجرا، پيشنهاد كنند.
نگارنده معتقد است، چنین راهکارهايي صرفا به بدتر شدن وضعیت و گرفتار شدن شما در گردابی معنوی و اعتباری که روز به روز بر دامنه آن افزوده خواهد شد، و حتی پس از ریاست جمهوری نیز شما را در هر محفل و مجمعی رها نخواهد کرد، منجر خواهد شد. (حتی اگر دانشگاه صادر کننده مدرک به هر دلیلی نخواهد مدرک شما را لغو کند و البته احتمال لغو آن نیز با توجه به تجربه های بین الملی بسیار زیاد است که هزینه آن در این حالت بسیار سهمگین تر خواهد بود).
همچنين تجربه موارد مشابه در كشورهاي مختلف دنيا نشان مي دهد كه چنين مسائلي با «تكنيك» هاي رسانه اي يا جنگ رواني – كه ممكن است برخي شما را به سمت آن وسوسه كنند - حل شدني نيست و جز با صداقت ورزي و ورود واقع بينانه و منصفانه به موضوع حل نخواهد شد.
یک راه دیگر و البته راهی بسیار سخت، اما رستگار کننده نیز پیش پای شماست که احتمالا کسی از مشاورین یا نزدیکان توجیه کننده یا به دنبال رضایت مقطعی سیاسی یا جناحی به شما پیشنهاد نخواهند کرد اما "می توانید در خلوت خود به آن فکر کنید":
نامه ای به دانشگاه (ونه صرفا عموم) منتشر کنید و با اعلام آنکه در هنگام نگارش رساله از آداب نگارش چنین پایان نامه هایی به دلیل مشغله خود یا عدم راهنمایی کافی مشاورین و راهنمایان مطلع نبوده اید، و ناخواسته – به واقع – خروجی کار چنین درآمده است، خواستار پس گرفتن رساله و مدرک دکتری خود شوید. مطمئن باشید، چنین راهکاری نه تنها شما را رستگارخواهد کرد، بلکه پاسخی به عطش حق جویی دانشگاهیان – ولو با انگیزه های سیاسی مخالف شما – خواهد بود و مطمئنا خدا نیز از این کار شما راضی خواهد بود و آبرویی مضاعف و توانی فزاینده به شما خواهد بخشید.
و البته نتایج چنین اقدامی در آینده نیز برای شما باقی خواهد ماند و آیندگان، چه در داخل و چه در خارج، با رسیدن به صفحات تاریخ حسن روحانی، نفس راحتی خواهند کشید و از اینکه چنین رییس جمهور شجاعی داشته اند، به خود خواهند بالید. رستگاري در راستي است.
باتشکر
رونوشت: مشاورین دلسوزی که با آقای روحانی رودربایستی ندارند