کد مطلب: 244345
پیشنهاد کتاب/ «پل تیلیش»؛ جان هیوود توماس؛ ترجمه فروزان راسخی؛ نشر هرمس
فیلسوف مسیحیت
حمزه نادعلی زاده، 20 مهر 1393
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۹
پل تیلیشنوشته: جان هیوود توماس
ترجمه: فروزان راسخی
ناشر:
هرمس، چاپ اول ۱۳۹۳
شمارگان ۱۵۰۰ نسخه
۱۰۲ صفحه، ۴۰۰۰ تومان
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید.
****
ابهام و رازآلودگی بیان پل تیلیش، حکایت گری از نوشتههای وی را سخت و دشوار میسازد. اینکه تیلیش در ورای الهیات نظاممند خود در پی چیست، شاید کار خواننده را سهل سازد اما این امر، دیریابی و مبهم بودن کلام وی را مرتفع نمیسازد. شاید بخشی از این ابهام به دلیل آشنایی وی با «یاکوب بومه» عارف آلمانی و به ارث بردن زبان عرفان آلمانی بوده باشد.
تیلیش در ۱۸۸۶ در براندنبورگ برلین در خانوادهی یک کشیش لوتری به دنیا آمد که از جانب پدر، حسّ احترام به سنت را فراگرفت، و از مادر، گرایشهای آزاداندیشانه بر فکر وی مستولی گشت. آشنایی با شلینگ و کییرکگور و ارتباط با فلسفهی حیات، وی را به سمت اگزیستانسیالیسم سوق داد. پس از همدلی با «الاهیات دیالکتیکی» با نوشتن مقالهی «مشکل الاهیات دیالکتیک چیست؟» از این طریق جدا میشود. در همین سالهاست که تیلیش به نقاشی میل میکند و در این میان با جامعهشناسی و روانشناسی ارتباط برقرار میکند.
پی بردن به بیربط بودن تعالیم و مواعظ مسیحی، پس از بازگشت از جنگ، وی را به حمایت از نهضت سوسیالیستی میکشاند. توماس ـ نویسندهی کتاب ـ معتقد است که آثار پل تیلیش کوششی بود برای فراهم آوردن توجیهی الاهیاتی در جهت بازسازی اجتماعیای که هدف سوسیالیسم بود. چنین رویکردهایی است که تیلیش را به ظاهر همراه انسانهای عصر خود میسازد اگرچه در این همراهی توفیق چندانی نیافته است.
شاید بتوان مهمترین دغدغهی تیلیش را چیزی دانست که وی از آن به «روش همبستگی» یاد میکند. الاهیات هم بشارتآمیز است و هم تدافعی؛ لذا باید مضامین ایمان مسیحی را از طریق سؤالات وجودی و پاسخهای الاهیاتی در وابستگی متقابل تبیین نمود. این برقراری ارتباط بین فلسفه و الهیات مسیحی است که به دشوار بودن فهم کلام وی میافزاید. خوانندهی کتب تیلیش باید از مسیحیت اطلاعاتی در خور داشته باشد و بخشی از دغدغههای ذهنیاش را سؤالاتی پر کرده باشد که به کتاب مقدس، کلیسا، مسیح، تجسد، صلیب و رستاخیز مربوط باشد.
به تعبیری اقدام مهم تیلیش این است که فلسفه را به خدمت الاهیات در میآورد و تلاش میکند با زبان جدید فلسفی و با کمک گرفتن از روانشناسی و جامعهشناسی، توجیه مناسبی از مبانی مسیحیت ارائه دهد. به عنوان مثال اینگونه گناه نخستین را تفسیر میکند: ساختار سرشت ذاتی انسان، آزادی محدود است. از طرفی محدودیت، بنیان وجودشناختی اضطراب است و انسان از آن حیث که باید بر عمیقترین اضطراب غلبه نماید شجاعترین موجودات است. آزادی انسان به این معناست که وی میتواند به مخالفت با سرشت ذاتی خویش بپردازد.
انسان در بهشت اسطورهای به لحاظ روانشناختی یک حالت «بیگناهی خیالی» دارد. آدم بین خواست متحقق کردن آزادی خویش و خواست حفظ بیگناهی خیالیاش گرفتار میشود. تصمیمی که انسان به سود تحقق خود میگیرد این است که به بیگناهی خیالیاش خاتمه دهد. این انتقال از ذات به وجود، «واقعیت اصیلی» است که به هر واقعیتی اعتبار میبخشد.
به نظر میرسد که تیلیش بیش از آنکه به فلسفه علاقه نشان دهد، دلبستهی دین مسیحیت است. بکارگیری توان فلسفی در پاسخگویی به مسائل و شبهاتی که گریبانگیر مسیحیت است و نیز توجیه آموزههای آن، نشان از دلبستگی وی به الاهیات مسیحی دارد.
کلمات کلیدی : پل تیلیشن + نشر هرمس + حمزه نادعلی زاده