توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 373649
ماجرای سکته دوشکاچی عراقی
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۱
شهید نیک‌پور به آهستگی به ساحل خزید و من هم به دنبالش. با احتیاط خود را به سنگر کمین رساندیم. اول گمان کردیم دوشکاچی به خواب رفته اما نزدیک که شدیم، متوجه شدیم عراقی دچار سکته شده است.

به گزارش ایسنا، گردان غواصی نوح از نیروهای گردان اخلاص (اطلاعات و عملیات ) لشکر ۲۱ امام رضا(ع) در سال ۱۳۶۵ تشکیل شد.

نیروهای این گردان در مکانی در نزدیکی خرمشهر بنام پایگاه شهید شاکری آموزش‌های مخصوص غواصی و بَلم رانی را گذراندند. این نیروهای ویژه ، در عملیات متعددی شرکت حضور داشتند که مهم ترین آن‌ها کربلای ۴،۵ و ۸ بود.

سماوات یکی از اعضای این گردان در خاطره‌های کوتاه از یکی از مأموریت‌های شناسایی روایت می‌کند:

«قبل از اجرای عملیات کربلای ۴، در یکی از شناسایی‌ها بایستی از عرض اروند عبور می‌کردیم و بعد از نفوذ به ساحل آن طرف اروند، به شناسایی منطقه مورد هدف می‌پرداختیم.

به همراه رضا نیکپور، به آب زدیم. شب متغیری بود. هوا گاهی ابری و گاهی مهتابی بود. آهسته به صورت سر پایین به سمت ساحل مقابل فین(کفش مخصوص غواصی) می‌زدیم . سرمان را که از آب بیرون آوردیم چشممان به سنگر دوشکایی افتاد که یک دوشکاچی عراقی پشتش نشسته و لوله آن را مستقیم به سمت ما نشانه رفته است.

عینک غواصی روی چشمانمان بود. شهید نیک پور گفت: ازهم جدا می‌شویم تو از آن طرف برو و من هم این طرف که اگر تیراندازی کرد، یک نفر تیر بخورد. با دقت بیشتری به عراقی پشت دوشکا نگاه کردیم، تکان نمی‌خورد. شهید نیک‌پور به آهستگی به ساحل خزید و من هم به دنبالش. با احتیاط خود را به سنگر کمین رساندیم. اول گمان کردیم دوشکاچی به خواب رفته اما نزدیک که شدیم، متوجه شدیم عراقی دچار سکته شده است.

آن بیچاره عراقی وقتی هیبت ما را درمیان آب دیده بود از ترس سکته کرده بود. او حتی انگشتش روی ماشه قرار داشت ولی از ترس جرأت و فرصت اینکه تیر اندازی کند را نیافته بود.»
 
کلمات کلیدی : غواص، عراق
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.