کد مطلب: 388049
سلبریتیهای شناخته شده و دستمزدهای ناشناخته
محمد براتی، ۱۳ شهریور ۹۵
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۷
این روزها افشای دستمزدهای ناعادلانه به گفتمانی ارزشی در جامعه مبدل شده است. حقالزحمههایی که حتی گاه به اندازهی زحمتِ کشیده شده نیست. حال تازهترین اتفاق، رونمایی از میزان دستمزد تعدادی از مشهورترین بازیگران زن کشور بوده است. عددهایی که مانند همیشه فقط یک «گمانهی نزدیک» محسوب میشود و تاییدی به صورت رسمی از طرف هیچ شخص یا ارگانی نمیگیرد.
این رویه سکوت و بیتوجهی به این پردهبرداریهای مالی در بین سلبریتیهای ما به یک عادت تبدیل شده است. عادتی که در حال تبدیل شدن به یک قُبح است و شکستن آن میتواند موجی از واکنشها دربر داشته باشد. این ترس بازیگران از اعلام دقیق مُزدی که برای اجرای هنر خود میگیرند چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ چرا مخفی بودن این عددهای دریافتی در بین هنرمندان به راحتی پذیرفته شده است؟
تقریباً هیچ کدام از تهیهکنندگان سینمای ما تمایلی به اعلام دقیق هزینههای ساخت فیلم خود ندارند، چه برسد به آن که بخواهند به صورت مشخص و جزئیتر، دستمزد عوامل و به ویژه بازیگرانشان را اعلام کنند.
در مقام مقایسه، نحوه برخورد بنگاههای عظیم فیلمسازی در جهان با دستمزد بازیگران و عواملشان کاملاً متفاوت از وضعیت سینمای ما است. هالیوودیها از اعلام دستمزد و میزان پولی که برای کار خود دریافت کردهاند نمیهراسند و به شفافیت مالی (حداقل در ظاهر) اهمیت میدهند. حتی مجلات معتبری مانند فوربس نیز به این مسئله میپردازند و سالانه گرانترین بازیگران زن و مرد جهان را با اعلام دقیق رقم دریافتی معرفی میکنند.
پیشنهادات تهیهکنندگان نیز برای به دست آوردن یک بازیگر به راحتی رسانهای میشود و شخص بازیگر اِبایی از گفتن این اعداد و در جریان گذاشتن هوادارانش ندارد. حتی با فرض این مسئله که در تمام دنیا قراردادهایی پشتپرده و توافقهایی خارج از ریتم اصلی کار انجام میشود، باز هم دستمزدها اعلام میشوند و مشخص است که مثلاً آقای لئوناردو دیکاپریو برای بازی در فیلم «از گور برگشته» ۲۵ میلیون دلار حقوق دریافت کرده است.
اما در ایران حتی چیزی نزدیک به این مسئله هم وجود ندارد. لئوناردو دیکاپریوهای ایران (!) ممکن است برای بازی در فیلم دوست صمیمی خود مبلغ کمتری را درخواست کنند، سپس به دلیل این که میخواهند در پروژههای دیگری نیز حضور داشته باشند مبلغ قرارداد را نمیتوانند عنوان کنند.
برای هنرمندان ما روزی شایعهی پیشنهاد دستمزد ۵۰۰ میلیونی به یک بازیگر مرد به میان میآید و روزی دیگر لیستی از بازیگران چند صد میلیونی زن منتشر میشود. این سندروم «عدم شفافیت» نه فقط در بین هنرمندان بلکه میان دیگر سلبریتیهای ما از جمله فوتبالیستها، خوانندهها، مجریها و دیگران نیز وجود دارد.
ترس از مالیات یا واهمه از به قضاوت گذاشته شدن توسط مردم، احتمالاً از دلایلی است که باعث شده کسی جرأت مشخص کردن میزان اُجرت خود را نداشته باشد. اگر این دستمزدها خلاف عدالت یا زاییدهی فرهنگ سرمایه داری است، اولین گام برای پیشگیری از پیامدهای فرهنگی و اخلاقیِ ناگوار آن، این است که در محکمهی قضاوت مردم شفاف شوند.
با این حال تا زمانی که حقوقهای ما «فاش» بشود و نه «اعلام»، حکایت همین است. بالاخره روزی ممکن است نوبت به بازیگران نجومی برسد و دستمزدهایی که شاید حتی با میزان کیفیت هنر آنها نیز برابر نباشد، به صورت عمومی اعلام گردد.
کلمات کلیدی : سلبریتی+دستمزد بازیگران
احسان
۱۳۹۵-۰۶-۱۳ ۱۱:۰۱:۳۱
ایکاش به جای کنسرت، نمایش فیلمهای جور وا جور که بد آموزی آنها به مراتب بیشتر است، ممنوع می شد. (3916871) (alef-2)
سانسور_شایعه_سرمایه_اجتماعی
توان اقتصادی یک فرد تنها بستگی به مقدار اموال و املاک او ندارد، بلکه این که یک فرد چه قدر در جامعه اعتبار و نفوذ دارد هم جزئی از توان اقتصادی است. به این بخش از توان اقتصادی، سرمایه
اجتماعی (Social Capital) می گوییم.
همان طور که یک فرد علاوه بر سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی دارد یک جامعه هم دارای سرمایه اجتماعی است. ایران از حیث سرمایه اقتصادی کشوری ثروتمند است اما از حیث سرمایه اجتماعی کشوری ضعیف است! ما کشوری داریم که جزو بزرگترین مخازن نفت و گاز طبیعی دنیاست، کشوری که از حیث اقلیمی و تاریخی پتانسیل های مهمی برای گردشگری دارد و از حیث جغرافیایی پل بین آسیای میانه و آب های آزاد و پل بین خاورمیانه و شبه قاره هند است. اگر به رده بندی های جهانی "توسعه" نگاه کنید شگفت زده می شوید که چرا کشوری که با این پتانسیل ها باید در یک سوم بالای جدول قرار داشته باشد در یک سوم انتهایی جدول قرار دارد. پاسخ را باید در پایین بودن "سرمایه اجتماعی" این کشور دانست.
مهمترین عنصر در سرمایه اجتماعی "اعتماد عمومی" است. وقتی فضای اجتماعی سرشار از اعتماد است آفرینش شغل و ثروت بالا می رود. چه وقت مردم یک جامعه به هم اعتماد دارند؟ وقتی که به صحت اخباری که از یکدیگر دریافت می کنند باور داشته باشند. بنابراین وقتی در روابط بین فردی مان فرض را بر دروغ بودن اخباری که از هم می شنویم بگذاریم می توان گفت سرمایه اجتماعی مان از دست رفته است. سانسور و شایعه، دو فرآیندی هستند که سرمایه اجتماعی ما را به آتش می کشند.
در فرآیند سانسور ما بخشی از واقعیت را انکار و کتمان می کنیم و در فرآیند شایعه چیزی که واقعیت ندارد را به جای واقعیت می گذاریم.
وقتی رسانه های عمومی در یک جامعه گرفتار سانسور می شوند اعتماد مردم به اخبار پایین می آید. شاید کمتر از ده درصد از نوشته ها یا برنامه های رسانه ها سانسور شوند ولی از آن جا که ما نمی دانیم کدام بخش از کتاب، روزنامه یا اخبار توسط تیغ سانسور بریده شده است ما به همه آن مطالب شک می کنیم. این گونه است که رسانه هایی که شریان اطلاعات جامعه هستند بی آبرو می شوند!
وقتی اعتماد مردم به رسانه های رسمی از بین می رود رسانه غیر رسمی به کار می افتد: شایعه! حالا مردمی که از اخبار رسمی مورد اعتماد محروم مانده اند خود تولید کننده و توزیع کننده اخبار غیر رسمی و اغلب بی بنیان می شوند و با "فوروارد کردن" آنچه به دست شان می رسد دست به انتشار بی اعتمادی در جامعه می زنند.
این چنین است که ما در دریایی از اخبار و اطلاعات غوطه ور هستیم که به قطره ای از آن نمی توانیم اعتماد کنیم! در چنین فضایی از شک و بی اعتمادی چگونه ممکن است "مشارکت مدنی" شکل بگیرد؟! ما تبدیل به جزیره های منزوی می شویم و هرکس به منافع کوتاه مدت شخصی اش می اندیشد. چیزی که در این یادداشت به نوشته های قبلی ام می افزایم این است که پدیده های فرهنگی سانسور و شایعه تنها از حیث اخلاقی نکوهیده نیستند، بلکه موانعی جدی در مقابل توسعه اقتصادی جامعه نیز هستند. اینترنت و شبکه های اجتماعی به ما این فرصت را می دهند که به جای این که قربانی سانسور و تماشاگر منفعل رسانه های تحریف کننده باشیم، "شهروند - خبرنگار" باشیم.
(3916875) (alef-2)
برای اینکه مردم ایران نمی تونن تحمل کنن کسی بیشتر از خودشون پول در بیاره
خودشونو با هنرمندا پزشکا و فوتبالیستا مقایسه می کنن (3916928) (alef-3)
سلام مردم ما تحمل می کنند و دوست هم دارند وضع همه خوب باشد ولی متاسفانه عدالت درستی نیست و اختلاف خیلی فاحش است و در اروپا هیچ کس نگران سلامت و فرزند نیست چون دولت حامی سلامت و فرزندان و غیره است ولی ما امنیت شغلی و سلمتی امنیت نداریم و باید فکر تحصیل فرزندان و شغل انها و هزینه درمان و اینده شغلی باشیم مقایسه نمی کنیم بلکه حداقل حقوق مردمی را طلب داریم (3917052) (alef-13)
هم اموزش هم حقوق پزشکها از جیب مردمه و البته پزشکان با انحصار در تربیت پزشک این بازار انحصاری را ساختن و فرق داره با درامد
هنرپیشه ها از جیب بخش خصوصی و فروش بلیته (3917055) (alef-13)
تحمل دارند.
از بیت المال نباشه هرچقدر میخواد باشه (3917056) (alef-2)
اين دستمزدها نه بيت المال است نه زوري . ميتواند هر عدد توافقي ، نجومي يا هر چيزي باشد اگر ماليات آن پرداخت شود به هيچ كس ارتباط ندارد در هاليوود اجرت زياد ارزش يك هنرمندرابالا مي برد در ايران نگراني وقضاوت ايجاد ميكند مردم بايد ياد بگيرند كه قضاوت كار قاضي است وپول مشروع يك ارزش (3916965) (alef-3)
احسنت
بجای حسادت و زمین زدن به فکر رشد خود و جامعه باشیم (3917114) (alef-13)
مالیات؟ (3917270) (alef-3)
من اصلا از مردم و از شما تعجب می کنم که اینها را سلبریتی خطاب می کنید (3916982) (alef-3)
این بازیگران نخبه و گلچین شده از جامعه هستن و حقشونه هر چی بگیرن.بهتره به درامد پزشکان گیر بدین که نه سواد دارن نه مسئولیت (3916985) (alef-2)
در جامعه کمونیستی زندگی نمی کنیم! که به هر کس بیشتر پول داشت لقب دزد و ... بزنیم
هرکس باید تلاش کند و پاداش تلاش بیشتر و مفیدتر، رفاه بیشتر است
البته فراموش نشود مشاغلی مثل بازیگری، یک درآمد پایدار و همیشگی نیست و ممکنه یک بازیگر چند سال بدون فیلم باشه و تنها از طریق پس انداز قرارداد قبلی در حال گذران زندگی باشه (3917345) (alef-2)
یکسری قرارداد ها است خصوص وپولش از جیب تهیگننده فیلم داده می شود که ربطی به مردم ندارد ولی یک سری قرار داد هاست بین صدا وسیما وهنر پیشه ها که از بیت المال است وباید دید چه تعداد از مردم به این فیلمها نگاه می کنند وصرفا بخاطر پر شدن برنامه ها نباشد وباید تناسبی بین پولی که داده می شود وبرداشت مثبتی که از یک فیلم می شود وتعداد تماشاگران باشد اگرنه برنامه ای که تماشاچی نداشته باشد پولش یعنی هدر دادن بیت المال (3922746) (alef-13)