توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 416542
پیشنهاد کتاب/ «شهر فرنگ»؛ گونتر گراس؛ ترجمه کامران جمالی؛ چشمه
خداحافظی باشکوه گونتر گراس
بخش فرهنگی الف؛ 1 آذر 1395
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۳۸
«شهر فرنگ»
نویسنده: گونتر گراس
ترجمه: کامران جمالی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1395
245 صفحه، 20000 تومان

شما می‌توانید کتاب «شهر فرنگ» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
 
****
 

ظهور فاشیسم هیتلری  و فاجعه هولناک جنگ جهانی دوم که در نهایت به شکست ملت آلمان و پیشوایش انجامید؛ تنها به فروپاشی سیاسی و ویرانی اقتصادی این کشور نینجامید، همانگونه که از اغلب شهرهای مهم آلمان ویرانه ای برجای مانده بود، فرهنگ، هنر و ادبیات این کشور نیز دچار انحطاط شده بود.  ویرانی فرهنگ، هنر و ادب در آلمان نه حاصل شکست در جنگ که اتفاقا دستاورد دوران اوج قدرت آلمان و روزگار پیروزی های رایش سوم و محبوبیت پیشوا و اعتقاد پرشور توده مردم آلمان به او بود.

به همین دلیل بود که برخی باورداشتند، همتی بسیار لازم است که دوباره به نقطه قبل بازگردد. گروه 47 ناظر بر چنین اعتقادی باحضور جوانانی خوش آتیه در ادبیات آلمان شکل گرفت که هاینریش بل از برجسته ترین اعضای آن بود. گونتر گراس نیز اگر نه در همان سالهای نخست اما در اوایل دهه پنجاه به این گروه و جنبش تاثیر گذارش در ادبیات آتی آلمان پیوست.  سوای نقاشی و طراحی و مجسمه سازی که از دلمشغولی های غیر ادبی او بودند و تقریبا تا انتهای عمر کم و بیش به آنها پرداخت. آنچه او را به عنوان هنرمندی بزرگ جهانی و ماندگار ساخت ادبیات و بالخص رمانهایش بود. او ابتدا  تنها شعر می گفت اما وقتی انتشار رمان طبل حلبی شهرتی چنان طوفانی برایش آورد، دانست که باید روی داستان‌نویسی متمرکز شود و بدین ترتیب نویسندگی اصلی ترین دغدغه هنری او شد و بقیه هنرهایش دلمشغولی های جنبی او را می ساختند.

در پاره ای از آثار گونتر گراس، آنچه درواقع بهانه روایت داستان می شود، احساس گناهی است که شخصیت اصلی رمان به دلایل مختلف دچار آن است. برای نمونه در  سه  رمان نخست او (طبل حلبی؛ موش و گربه؛ سالهای سگی) که به عنوان سه گانه دانسيگ معروف است و نقشی کلیدی در تثبیت موقعیت او به عنوان نویسنده بزرگ در ادبیات آلمان و جهان داشت، چنین احساسی در شخصیت اصلی داستان باعث شکل گیری روایت می شود. از قضا گونتر گراس در اواخر عمر و با احساسی کم و بیش مشابه به نوشتن دو رمان پرداخت که این بار قهرمان اصلی درواقع خود او بود دو رمانی که نقشی کلیدی در رازگشایی از زندگی او داشت.

گونتر گراس در آثارش درباره فاشیسم بسیار نوشته و به دیکتاتوری فراوان تاخته  و آزادی را ستوده بود. اما برخلاف شمایل ضد فاشیستی که از او ترسیم شده او در رمان «کندن پوست پیاز»  پرده از این راز برداشت که در دوران جنگ، علاوه بر عضویت گروه جوانان هیتلری و حضور در جبهه های جنگ، با اس اس هم همکاری هایی داشته است. بیان این واقعیت ها که هیچگاه از آن سخن نگقته بود انتقادهایی را نسبت به او برانگیخت؛ با این حال او مثل همیشه کار خود را انجام داد.

در «شهرفرنگ» واپسین رمان خود نیز که آن را وصیت نامه او نیز به شمار آورده اند، دوباره به شکلی مستقیم  به زندگی خود پرداخته است؛ چونان که گویی سربرگردانده و به گذشته نگریسته است؛ اما آنچه این کتاب اتوبیوگرافیک را اثری بدیع می سازد نه فقط نوع تجربه های او و عمق نگاهش به زندگی و جهان پیرامونش بلکه شکل اجرای آن به عنوان رمانی متفاوت و جذاب است. این رمان در سال 2010 منتشر شده و گونتر گراس بعد ار آن اثر مهم دیگری منتشر نساخت.                                                                                                                                                                                                               
 این رمان که به تازگی به همت نشر چشمه و با ترجمه کامران جمالی منتشر شده،  از ساختاری بدیع و بلندپروازانه برخوردار است و در عین حال می تواند از شخصی ترین آثار گونتر گراس محسوب شود. او در این رمان زندگی خود را از زاویه دید هشت فرزندش روایت می کند.گونتر گراس در طول زندگی چهار بار ازدواج کرد و شش  بار صاحب فرزند شد. چهارمین همسر او دو فرزند از ازدواج قبلی خود داشت که این فرزندان نیز از چنان رابطه نزدیکی با گونتر گراس برخوردار بودند که او را چون پدر واقعی خود می دانستند.

در این رمان گراس زندگی گذشته خود را به صورت برش هایی از زبان این فرزندان روایت کرده است. در بخشهایی آنها در کنار یکدیگر به صحبت کردن در باره پدرشان می پردازند. البته  این شیوه روایتی است که نویسنده برگزیده  و در واقع همگی حاصل تخیل اوست. بدون اینکه واقعا اتفاق افتاده باشد. بنابراین اگرچه خود روایت غیر واقعی است، اما محتوای آن برگرفته از حقایق زندگی گونتر گراس است و توسط خود او نیز شکل روایی گرفته و در دهان شخصیت ها گذاشته شده  است. کلیت این رمان به شیوه دانای کل روایت شده و در واقع بچه های گراس در حکم شخصیت های رمان حاضر می شوند. بچه های پیرمردی سالخورده که در ابتدای کتاب دعوت او را اجابت کرده و دور هم جمع می شوند. البته این اتفاقی است که یکبار در جشن تولد هشتاد سالگی گونتر گراس اتفاق افتاده، البته نه بدین شکل بلکه با حضور همه بچه ها و نوه های او!

شخصیت های رمان هر یک مطابق ویژگی ها و خصوصیاتی هستند که مابه ازای برون متنی آنها دارد؛ یعنی همان هشت فرزند گونتر گراس هستند با خلق و خوی واقعی و نحوه حرف زدنشان. اما نویسنده ترجیح داده نام های آنها را تغییر دهد. برای نمونه پسر اول فرانتس در اینجا پاتریک نامیده می شود و برادر دوقلوی او رائول، با نام گئورگ  خوانده می شود… در مجموع اینکه گونتر گراس تجربه ای ویژه از چند صدایی بودن را در این رمان شکل داده است.

شهر فرنگ، در ظاهر به صورت مجموعه چند داستان نوشته شده که عناوین آنها بدین قرار است: بقایا، بدون فلاش، در خصوص معجزه، قاراشمیش، نیت کن!، از دیدِ واگشتی، عکس بی خبر، خلاف، از فراز آسمان. داستانهایی که به واسطه شخصیت ها و خط درونی شان به هم مرتبط هستند و به نوعی نیز می توان آنها را قطعات پازلی فرض کرد که رمانی اتو بیوگرافیک را کامل می کنند.

به این ترتیب گونتر گراس همانند بسیاری از نویسندگان و هنرمندان که ترجیح می دهند در اواخر عمر اثری اتوبیوگرافیک نوشته و زندگی و خاطراتشان را بازگو کنند، شهرفرنگ را به رمانی اتوبیوگرافیکِ بدیعی بدل ساخته است. چنین الگویی باعث شده کتاب از خرده روایت های بسیاری برخوردار باشد که از دوران  جنگ جهانی دوم گرفته تا آلمان پس از جنگ، روزگار جنگ سرد و... را پیش روی مخاطب قرار می دهند و در عین حال از خداحافظی باشکوه آقای گونتر گراس حکایت می کنند.

خوشبختانه کامران جمالی به عنوان مترجمی با تجربه و مسلط به ادبیات آلمان، مقدمه ای کارآمد در آغاز رمان قرار داده است که با تفکیک شخصیت ها (فرزندان گونتر گراس) و ارائه توضیحاتی درباره آنها بستری را مهیا ساخته که خواننده به راحتی با این اثر ارزنده ارتباط برقرار کرده و وارد دنیای مجذوب کننده آن شود.
 
کلمات کلیدی : نشر چشمه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
خداحافظی باشکوه گونتر گراس