توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 395348
بازي اشرف غني در ميدان حكمتيار
بخش تعاملی الف - ميرزا سعدين داورپناه
تاریخ انتشار : يکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۵:۳۰


رويدادهايي چون "بالا گرفتن نزاع لفظي ميان پاكستان و افغانستان"، "تجديد قواي ناتو در افغانستان پس از نشست ورشو" و همچنين "شعله ور تر شدن آتش جنگ داخلي در افغانستان" سبب مي شوند كه ايرانيان نيز نسبت به مسائل افغانستان حساس شوند.

بحران چند ماه اخير «كشمير تحت تصرف هند» نشانه اي از فرا مرزي بودن آثار سياست هاي دولت افغانستان است. به نظر مي رسد كه در صورت عدم تغيير شرايط نابسامان دولت وحدت ملي اشرف غني و عبدلله، سرزمين افغانستان بزودي عرصه رقابت هاي آشكاري ميان هند، پاكستان، روسيه، چين و ايالات متحده امريكا خواهد شد و لاجرم دامنه منازعات احتمالي آينده، ايران را نيز متاثر مي سازد.

اين روزها از افغانستان خبر مي رسد كه نماينده دولت توافقنامه صلحي را با نماينده حزب اسلامي گلبدين حكمتيار امضا كرده است. اگر چه هنوز اعتبار اين توافقنامه متوقف به امضاي اشرف غني و گلبدين حكمتيار مي باشد اما مي توان در همين سطح كنوني نيز آن را مهم بشمار آورد.

متن توافقنامه به معناي واقعي صلح جويانه تنظيم شده اما امكان اجرايي شدن آن در واقعيت با ترديد جدي مواجه است. براي اشاره به گره اصلي توافقنامه نيازي به پيش رفتن از مواد يك و دو اين توافقنامه ٢٦ ماده اي نيست:

ماده اول:
دو طرف با ایمان مستحکم و تزلزل ناپذیر به خداوند متعال و اعتقاد راسخ به دین مقدس اسلام، خود را به پیروی بلاقید و شرط از اصول والای این دین مکلف دانسته و آن را هدف خویش قرار می دهند

ماده دوم:
دو طرف معتقدند که اصول و رهنمودهای دینی پایه اصلی تمامی قوانین واجرائیات دولتی خواهد بود، همان گونه که ماده های دوم و سوم قانون اساسی کشور نیز بر آن تاکید دارد که «دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان دین مقدس اسلام بوده و در افغانستان هیچ قانونی نمی تواند مخالف اعتقادها و احکام دین مقدس اسلام باشد»

طبق آمار دولتي بيشتر از نصف جامعه افغانستان بيسواد هستند و نزديك پنجاه درصد روستاهاي كشور حتي از داشتن جاده محروم اند.

با وجود عمق فقر و محروميت، واقعيت جاري در جمهوري اسلامي افغانستان نشان مي دهد كه نقطه ضعف دولت مركزي در مناطق غير شهري، عدم پذيرفته شدن صلاحيت ديني دولتمردان و تشكيك در شريعتمداري ايشان است. گروه هاي مسلح فعال از جمله طالبان و همين حزب اسلامي از عدم مشروعيت حكومت در ميان توده افغانستان استفاده كرده و ضمن دريافت «عشر و زكات»، با برپايي محاكم شرعي توانسته اند مردم را از تن دادن به قوانين پيچيده حكومتي دور كنند.

سران حكومت نيز بيش از آنكه به فكر ترميم وجهه ملي و اسلامي خود باشند با نمايش تقويت روابط با اجنبي، مشغول به سياست هايي شده اند كه براي غالب ملت رنجور و سنت دوست افغانستان غير قابل درك است...

اكنون موفقيت حكمتيار در گنجاندن "لزوم پايبندي بي قيد و شرط به رهنمودهاي دين" در متن توافقنامه، چالش بزرگي در برابر اشرف غني خواهد بود كه بدين واسطه بدهكار است تا مشروعيت رفتار حكومت را با قرائت ديني مشتركي ميان دولت و حزب اسلامي تطبيق دهد!

رسيدن به قرائت مشترك ديني حتي ميان دولت و ملاهاي جنگ سالار محال نيست اما نيازمند چرخش هاي بزرگ در دولتمداري است. مديريت افغانستان بسيار پيچيده مي باشد. تاكنون هيچ نشانه اي از چرخش ها و تجديد نظرهاي اساسي در رفتار دولتمردان ديده نشده بلكه اساسا مقامات ارشد سر در گم و بي اختيار تر از حاكماني به نظر مي رسند كه توان ساماندهي سياسي يا تجديد نظر در امور كشورشان را دارند.

بي شك موفقيت اين توافقنامه پيروزي بزرگ طرفين خواهد بود و البته شكست آن ناكامي بزرگ دولت و ضربه اي ديگر به مشروعيت ايشان است. حكمتيار بازنده ايست كه چيز بيشتري براي از دست دادن ندارد!
 
کلمات کلیدی : ميرزا سعدين داورپناه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.