اختلاف مواضع و دیدگاههای مسکو و واشنگتن پیچیدگیهای بحران سوریه و معادلات میدانی را دو چندان کرده است، سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که آمریکا در تشدید اوضاع میدانی تا کجا پیش خواهد رفت؟
به گزارش فارس، روزنامه لبنانی «الاخبار» در تحلیل جدیدترین تحولات بحران سوریه به شکست آتشبس و بحران موجود بین آمریکا و روسیه اشاره و تاکید میکند، این شرایط هشدار میدهد، عرصه میدانی سوریه در آستانه وخامت بیشتر است، چون پس از شکست در عرصه سیاسی دولت آمریکا نیازمند یک پیروزی میدانی است تا اعتبار داخلی دولت اوباما را تا تشکیل دولت جدید حفظ کند، اما دمشق و متحدانش تسلیم ناپذیرند.
یحیی دبوق نویسنده این گزارش مینویسد: نبردهای جاری سوریه شباهتی به نبردهای پیشین در این کشور ندارد. کاربرد مفاهیمی چون «دشمن دشمنم دوست من است» و «جنگ نیابتی» و حمایت از دشمنی که میتوان مبارزه با آن را به زمان دیگری موکول کرد، درکنار دل بستن بیش از حد به امکانات و گزینههای در اختیار موجب پیچیدگی میدان سوریه به شکل بیسابقهای شده است.
این میدان خبر از وجود دو متحد در عرصه میدهد که متحدانی متعارض در منافع، اهداف و راهبردها، بیبرنامه با همپیمانان بیشمار مشترک بین دو محور، البته اگر بتوان آن را محور نامید.. هر نقشه راهبردی ارائه شده از سوی یک طرف با مخالفت همپیمانان پیش از دشمنان مواجه و از اجرای کامل آن جلوگیری میشود تا نتیجه آن ادامه جنگی بیپایان باشد.
علی رغم تغییر شرایط و امکانات، شاخصهای کلی حاکم بر میدان جنگ بیتغییر ماندهاند. نظام سوریه و متحدانش علی رغم برخی حملات تهاجمی در موضع دفاعی قرار دارند و طرف مقابل همچنان در موضع تهاجمی و در تملک گزینههای بیشمار قرار دارد.
در این بین نتایجی به دست آمده که بحث و مناقشه چندانی را نمیپذیرد:
- تصرف اراضی سوریه توسط گروههای مسلح همانند سال ۲۰۱۲ قابل ملاحظه نبوده و به سرعت صورت نمیگیرد
- اثبات شکست مزدوران منطقهای دخالت مستقیم یا شبه مستقیم را الزامی کرده است
- روسیه به دلیل همگرایی در منافع بیش از پیش به متحدان دمشق و همپیمانان سنتیاش نزدیک است و فاصله بین دو طرف کاهش یافته است
با این حال و علی رغم تمام تحولات، عقب نشینی از سوی آمریکا در اهداف اولیهاش در سوریه مشاهده نمیشود که بر موارد زیر مبتنی است:
- نابودی هویت سوریه با حفظ ساختار مادی موسسات و نهادهای آن از طریق تسلیم دمشق و واداشتن دمشق به چشم پوشی از اوصول و مبادیش و دستیابی به سازشی درباره «بشار اسد» که تاکنون تحقق اهداف آمریکا در سوریه با شکست مواجه کرده است.
همچنین به نظر میرسد، دولت کنونی و آتی آمریکا در این هدف تجدید نظر نخواهد کرد. واشنگتن از فرصت کافی برای به کار بردن تمام گزینههای پیش رو برخوردار است، پس نیازی به عقب نشینی نیست، جنگ در خاک آمریکا یا برسر مرزهایش جریان ندارد و شکست هریک از راهکارها ریسکی برای آمریکا ندارد، اما جنگ برای طرف مقابل جنگ مرگ و زندگی است و جایی برای شکست و خسارات در آن نیست.
برگ برنده تحقق اهداف مورد نظر یعنی گروههای مسلح، کارآمدترین برگه در دست آمریکاست تا با اعمال فشار بر بشار اسد، او را به تسلیم وادارد. از آنجا که این گروهها مهمترین برگ بازی هستند، لذا آمریکا نمیتواند و نمیخواهد از آنها چشم پوشی کند، حتی اگر توان تحقق هدف مهمی چون سرنگونی اسد را نداشته باشند و هر توافق و سازشی که این برگه را نادیده بگیرد، توسط واشنگتن رد شده، بالطبع مخالفت آمریکاییها با هر شرط و پیشنهاد جهت عملیات نظامی علیه این گروهها و کاهش حضور و تاثیرگذاری آنها بر تحولات میدانی را به دنبال دارد، چه رسد به ریشه کن سازی و نابودی این گروهها.
تحول دیگر عارض بر عرصه میدانی سوریه بروز «بحران» بین مسکو و واشنگتن و تبادل اتهامات و تهدیدات بین دو طرف درپی شکست آتش بس و از بین رفتن شبه کامل امید آمریکا برای دستیابی به توافقی که اهداف و خواستههای کاخ سفید را طی گفتوگو و مذاکره با کرملین محقق کند.
این بحران که با تبادل بیسابقه تهدیدات بین طرفین همراه بود، تا آنجا پیش رفت که احتمال رویارویی نظامی بین دو کشور در میدان سوریه را نیز مطرح کرد تا در ادامه لحنها نیز تشدید شده و دو طرف یکدیگر را به قطع تماسها تهدید کنند و خبرهایی درباره احتمال دخالت نظامی مستقیم آمریکا در عرصه میدانی سوریه و دستکم افزایش کمکهای نظامی گروههای مسلح، این بار با مهمات کیفی که توان مقابله با روسها و متحدانش را دارند، به گوش رسید.
اما بحران ایجاد شده و درپی آن تهدیدات آمریکا علی رغم تشدید در عرصه میدانی و اشاره تلویحی به گزینههای نظامی و حمایت تسلیحاتی از گروههای مسلح الزاما به این معنا نیست که در میدان تعبیر و عینیت یابند.
اظهارات اوباما درباره نیاز به «اندیشدن» در مورد ارسال نیرو به سوریه به این نکته اشاره کرد که مواضع تندی که واشنگتن در این اواخر در قبال پرونده سوریه اتخاذ کرده بود، بیش از آنکه واکنش به موضع لایتغیر مسکو تلقی شود، به دلیل اختلاف مواضع و دیدگاههای موجود در کاخ سفید و شکست دیپلماسی آمریکا اتخاذ شده بودند.
اما این ضرورتا نباید این تصور را ایجاد کند که واشنگتن اقدام یا گامی جهت تشدید اوضاع میدانی در سوریه دستکم غیرمستقیم و توسط گروههای مسلح مورد حمایتش برنخواهد داشت.
سوال این است که آیا آمریکا از گروههای مسلح خواهد خواست، دور جدیدی از تشدید اوضاع میدانی را آغاز کنند؟ سوالی که نمیتوان آن را نادیده گرفت و از آن گذشت.
بعید نیست، واشنگتن دستکم به خاطر اختلاف مواضع و دیدگاههای داخلی در کاخ سفید و میل به دست و پا کردن یک پیروزی میدانی برای گروههای مسلح و تبلیغ آن به عنوان موفقیت سیاسی این گزینه را به خدمت گیرد.
اما گزینههای پیش روی طرف مقابل چیست، آیا در برابر اقدام آمریکا دست بسته خواهد بود و چه واکنشی خواهد داشت؟
آنچه در آن تردید نیست، اینکه نبردها ادامه دارد و هر روز بیش از پیش، فقدان جدیت جهت حل مسالمت آمیز بحران سوریه مورد تاکید قرار میگیرد، حداقل تا پیش از روی کار آمدن و تثیبت پایههای دولت جدید آمریکا، لذا رخدادهای کنونی تنها برای گذران وقت آن هم با آتش و جنگ است.
سوال منطقی این است که با توجه به شرایط واشنگتن، چرا کاخ سفید آتش بس و اوضاع حاکم بر عرصه میدانی را حفظ نکرد تا موجب قتل و کشتار بیش از پیش مردم سوریه نشود و این قتلها و کشتارها تا روی کار آمدن دولت جدید و فراهم شدن فرصتی برای دستیابی به راه حل موقتا متوقف کند؟
شاید پاسخ این سوال توهمات و خیالات عقابهای دولت کنونی آمریکا باشد که رویای تسلیم شدن دشمنان آمریکا را در سر میپرورانند.