توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 442165
نگاهی به سیاست‌های شوک‌آور ترامپ
دکتر محمدامین قانعی‌راد*
تاریخ انتشار : شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۹

«جهانی شدن» ابعاد مختلفی دارد اما از آنجا که آمریکا در عرصه سرمایه‌داری پیشگام است، شاید بهتر باشد که در تحلیل سیاست‌های مهاجرتی ترامپ بر «جهانی‌شدن سرمایه» تمرکز کنیم؛ هرچند که نمی‌توان در فرآیندهای جهانی از نقش  «فرهنگ»
واقعیت این است که سرمایه‌داری با «استثمار نیروی کار» تعریف می‌شود. بنابراین، وقتی نیروی کار در برخی از کشورها به دلیل پایین بودن سطح زندگی، ارزان‌تر باشد، سرمایه به آنجا تمایل پیدا می‌کند؛ این انتقال سرمایه، امکاناتی را در کشورهای مقصد ایجاد می‌کند و به موازات آن، امکانات جامعه آمریکا کاهش می‌یابد و با این حرکت سرمایه، به ویژه در دو دهه اخیر، وضعیت کار و اشتغال در آمریکا تضعیف می‌شود
چشم پوشید.

در جهانی‌شدن فرهنگی وقتی مقولاتی چون «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها» و «گفت‌وگوی تمدن‌ها» برجسته می‌شود دو اتفاق رخ می‌دهد؛ یا جایگاه فرهنگی کشورها به رسمیت شناخته می‌شود، یا در درون فرآیندهای جهانی جذب می‌شوند و به دنبال آن «جهانی شدن سیاسی» رخ می‌دهد و نهادهای بین‌المللی نقش برجسته‌تری را در اداره جهان می‌یابند. این در حالی است که جهانی‌شدن سرمایه در برابر مکان‌های جغرافیایی و ملت‌ها بی‌تفاوت است و اگر تا دیروز سرمایه‌ها در آمریکا متمرکز بود، امروز به کشورهای دیگری که در حاشیه سرمایه‌داری هستند یا اصلا سرمایه‌دار محسوب نمی‌شوند، انتقال داده می‌شود.

امروزه مشاهده می‌شود که سرمایه‌ها به کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین و تا حدودی کشورهای آفریقایی، انتقال داده شده که منجر به گسترش امکانات کاری و تولیدی در این مناطق شده است. علت این انتقال سرمایه از این جهت است که سطح دستمزدها در کشورهای آسیایی و آمریکای پایین‌تر است و همین امر هزینه‌های تولید را کاهش می‌دهد در نتیجه میزان بهره‌وری سرمایه افزایش می‌یابد.

واقعیت این است که سرمایه‌داری با «استثمار نیروی کار» تعریف می‌شود. بنابراین، وقتی نیروی کار در برخی از کشورها به دلیل پایین بودن سطح زندگی، ارزان‌تر باشد، سرمایه به آنجا تمایل پیدا می‌کند؛ این انتقال سرمایه، امکاناتی را در کشورهای مقصد ایجاد می‌کند و به موازات آن، امکانات جامعه آمریکا کاهش می‌یابد و با این حرکت سرمایه، به ویژه در دو دهه اخیر، وضعیت کار و اشتغال در آمریکا تضعیف می‌شود. نمونه این امر را می‌توان در بحران مسکن سال 2008، انتقال بسیاری از کارخانه‌ها به کشورهای آسیایی، کاهش تب‌وتاب زندگی شهری در برخی از شهرهای آمریکایی که از طریق تولید صنعتی زندگی می‌کردند، مشاهده کرد. بنابراین، اینجا است که یکسری  افسردگی‌ها و نارضایتی‌ها در بین شهروندان شکل می‌گیرد.

نظام آمریکا یک نظام سرمایه‌داری است اگر براساس، منطق سرمایه‌داری به اقتصاد آمریکا
سیاست‌های مهاجرتی ترامپ برآمده از «ایدئولوژی‌های ملی‌گرایانه» است که در تعارض با گرایش‌های جهانی‌شدن سرمایه است
نگاه کنیم، خواهیم پذیرفت که سرمایه‌داری میل به «جهانی‌شدن» دارد. در جریان این جهانی‌شدن هر چند که ممکن است پول زیادی به سرمایه‌داران آمریکایی منتقل شود اما شهروندان عادی همچنان شغل ندارند و از بیکاری رنج می‌برند. این اتفاق، براساس منطق اقتصاد و سرمایه‌داری، قابل توجیه است و چندان اهمیتی ندارد که شهروند عادی آمریکا از چه چیزی رنج می‌‌برد.

 اما فارغ از نگاه‌های سرمایه‌دارانه، اگر از درون یک منطق ملی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به این مسأله نگاه کنیم؛ «منطق ملی‌گرایانه» را با آن «منطق سرمایه‌داری» در تعارض خواهیم دید که می‌توان از آن با عنوان تعارض میان «ایدئولوژی ملی‌گرایانه» و «ایدئولوژی جهانی شدن» یاد کرد. ترامپ در دسته «ملی‌گراها»
درمنطق اقتصاد و سرمایه‌داری، چندان اهمیتی ندارد که شهروند عادی آمریکا از چه چیزی رنج می‌‌برد
قرار می‌گیرد و سیاست‌های مهاجرتی او نیز برآمده از همین «ایدئولوژی‌های ملی‌گرایانه» است که در تعارض با گرایش‌های جهانی‌شدن سرمایه است.
از این رو، برخلاف اینکه انتظار می‌رود آمریکا همواره از «جهانی‌شدن» دفاع کند، سیاستمداری چون ترامپ ظهور می‌کند که از قضا از «محلی‌شدن» سخن می‌گوید و اینجا است که میان ابعاد «فرهنگی» و «سیاسی» جهانی‌شدن با اقتصاد سرمایه‌داری تعارض به وجود می‌آید. اینکه ترامپ و دستگاه اداری او چگونه بتوانند این مشکل را حل کنند که ضمن حمایت از مردم آمریکا، سرمایه‌داری با بحران مواجهه نشود، کار به غایت پیچیده و مشکلی است.
معتقدم، سیاست‌های
برخلاف اینکه انتظار می‌رود آمریکا همواره از «جهانی‌شدن» دفاع کند، سیاستمداری چون ترامپ ظهور می‌کند که از قضا از «محلی‌شدن» سخن می‌گوید و اینجا است که میان ابعاد «فرهنگی» و «سیاسی» جهانی‌شدن با اقتصاد سرمایه‌داری تعارض به وجود می‌آید
ترامپ، در یک چنین تعارض بزرگی قرار می‌گیرد؛ او، از یک طرف، یک سرمایه‌دار است و باید به منطق جهانی سرمایه توجه کند و از طرف دیگر، سیاستمدار یک کشور خاص است و باید خواسته‌ها و مطالبات متعارف شهروندان را در نظر بگیرد و این دو تعارضی را ایجاد می‌کند و بیرون آمدن از این تعارض نیاز به برنامه‌های پیچیده و حساب شده دارد.
این در حالی است که ترامپ با پشتوانه «مطالبات محلی» روی کار آمد؛ با طرح کردن اینکه امکانات کاری جامعه آمریکا را مهاجرین غیرقانونی از مکزیک و جاهای دیگر تأمین می‌کنند و ما باید مانع ورود اینها شویم و دیوار بکشیم و امکانات اقتصادی را در اختیار شهروندان آمریکایی بگذاریم. به همین دلیل یک نوع سیاست‌های محدودکننده مهاجرتی را در راستای «تأمین نیازهای محلی شهروندان خود» قرار داده است.

برخی تحلیل‌گران از سیاست‌های مهاجرتی ترامپ با عنوان «اقدامات نژادپرستانه» سخن می‌گویند. اما من معتقدم که اقدامات ترامپ به هیچ عنوان نژادپرستانه نیست؛ چراکه نمی‌گوید خون آمریکایی برتر از خون آسیایی است، بلکه می‌گوید می‌خواهم امکانات را در اختیار مردم آمریکا قرار دهم و به من ارتباطی ندارد که خاورمیانه دچار مشکل است. از این رو، معتقدم باید این سیاست‌ها بیشتر «ملی‌گرایانه» تلقی کرد و با از این زاویه مورد تحلیل قرار گیرد.
منبع: ایران
* استاد جامعه‌شناسی
 
کلمات کلیدی : سیاست‌های مهاجرتی ترامپ+مهاجرت
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.