کد مطلب: 421690
پیشنهاد کتاب/ «عشق اول و دو داستان دیگر» ؛ ایوان تورگنیف و فیودور داستایفسکی؛ ترجمه سروش حبیبی؛فرهنگ معاصر
درد مشترک
حمیدرضا امیدی سرور؛ 17 آذر 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۵
«عشق اول و دو داستان دیگر»
نویسنده: ایوان تورگنیف و فیودور داستایفسکی
مترجم: سروش حبیبی
ناشر:
فرهنگ معاصر، چاپ دوم 1394
270 صفحه، 20000 تومان
شما میتوانید کتاب
«عشق اول و دو داستان دیگر» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
*****
به گمانم اگر از داستایفسکی میپرسیدند ترجیح میدهد با کدام نویسنده روس هم عصر خود کتابی مشترک داشته باشد؟ احتمالا آخرین گزینهاش آن هم با اکراه زیاد، ایوان تورگنیف بود. نه اینکه او را نویسندهای بزرگ نمیدانست، بلکه برعکس زمانی که به واسطه علاقه بلینسکی (منتقد به نام آن روزگار) به رمان اولش (مردم فقیر)، در ایام جوانی و کم تجربگی، پایش به محفلی باز شد که بزرگان ادبیات آن روزگار همانند نکراسف و ایوان تورگنیف در آن رفت و آمد میکردند، داستایفسکی راه یافتن به چنین جمعی را باور نداشت.
داستایفسکی جوان، روحیهای آرام و طبعی خجالتی داشت، با این حال تعریف و تمجیدهای بلینسکی از او و رمان مردم فقیر به مذاقش خوش میآمد. اما این ماجرا تداوم نداشت، رمان دوم داستایفسکی (همزاد)، بلینسکی را پاک ناامید کرد. سفارش فرستاد از انتشار آن صرفنظر کند اما داستایفسکی به این رمان اعتقاد بسیار داشت.
اختلاف سلیقهها باعث شد بلینسکی پشت داستایفسکی را خالی کند. در این احوال تورگنیف که در نوشتن پاورقیهای منظوم خبره بود پیامی به طنز از زبان بلینسکی خطاب به داستایفسکی نوشت که او را دن کیشوتوار، شوالیهای مضحک ترسیم میکرد. تورگنیف در آن از زبان بلینسکی به داستایفسکی قول میداد که در سالنامه بزرگ لویتان او را در صدر بزرگان ادب قرار خواهد داد، این طنز منظوم خطاب به نویسندهای که مردم را در شور خلسه فرو برده بود، از جانب ناشر چنین آغاز میشد، «نجیب زاده محزون، لافزن دوستداشتنی من...»
این طعنه و کنایه چنان بر داستایفسکی گران آمد که هیچگاه فراموش نکرد. چنانکه بیست و پنج سال بعد در رمان تسخیرشدگان کاریکاتوری تمام و کمال را از تورگنیف در آن گنجاند.
کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» با ترجمه سروش حبیبی که به همت نشر فرهنگ معاصر منتشر شده، دربرگیرنده آثاری از این دو نویسنده بزرگ روس است که میانهای با هم نداشتند: دو داستان «عشق اول» و «آسیا» از تورگنیف و یک داستان به نام «دلاور خردسال» از داستایفسکی. کنار هم قرار گرفتن این داستانها نه صرفا از سراتفاق و یا شوخ طبعی کنایی سروش حبیبی که قریب به دو دهه است که خود را وقف ترجمه شاهکارهای ادبیات روسی کرده؛ بلکه بیش از هر چیز حاصل ویژگیهای مضمونی داستانهایی است که محور اصلی آنها را عشق تشکیل میدهد، البته نه یک عشق متعارف؛ عشقهایی مربوط به دوران کودکی، نوجوانی و جوانی که یا عشق اول (همچون داستانی به همین نام از تورگنیف) محسوب میشوند و یا همچون محرکی برای نخستین بار احساسات عاشقانه و تمایل به جنس دیگر را در وجود فرد زنده میکنند (همانند داستان دلاور خردسال داستایفسکی) و یا عشقی نامعقول که بیش از اینکه تابع موقعیت سنی نامتعادل باشد، از عدم تعادل شخصیتی یکی از طرفین مایه میگیرد (همانند داستان آسیا اثر تورگنیف).
با توجه به چنین شرایطی، هر دو نویسنده برای اینکه مخاطب را در همان آغاز با شرایط سنی شخصیتهای محوری و راوی آشنا کنند، روایت داستان اصلی را با ذکر سن و سال شروع میکنند، یکی میگوید شانزده ساله بودم، دیگری به یازده سالگیام چیزی نمانده بود و سومی بیست و چهار سال بیشتر نداشتم. با این اوصاف ما با داستانهایی درباره عشق طرف هستیم که به روزگار جوانی برمیگردد و البته از سنخ عشقهای نخستین هم هستند. عشقهایی که یک طرف آن جوانانی ساده و کم سن و سال قرار دارند، بدون تجربه چندانی در عشق. شخصیتهایی که درد مشترک آنها درد عشق است. عنوان کتاب (عشق اول) که از داستان ایوان تورگنیف گرفته شده است، به خوبی نشان دهنده حال و هوای داستانهای گرد آمده در این مجموعه است.
البته باید اذعان داشت که در این کتاب داستانهای بهتری از تورگنیف را شاهد هستیم. داستایفسکی نویسندهای بود که بیشتر با رمانهای بلند خود شناخته میشد، شاهکارهایش رمانهای حجیم او محسوب میشوند تا داستانهای کمحجم یا کوتاهش؛ از طرف دیگر زیبایی داستانهای تورگنیف که تقریبا چهار پنجم ححم کتاب را تشکیل میدهند در این است که به نوعی از دل تجربیات شخصی او بیرون آمدهاند، بنابراین از پرداخت تاثیرگذارتری هم برخوردار هستند. «عشق اول» که عنوان کتاب هم از آن گرفته شده، داستان تقریبا بلندی است (با حجمی بیش از صد صفحه) که مستقیما از دل تجربیات خود تورگنیف در نوجوانی بیرون آمده است. در این داستان راوی عاشقی پرنسسی میشود که به دلیل برخورداری از تفاوت سنی به او به دیده تحقیر نگاه میکند، انگار که کودکی به پرنسس اظهار عشق کرده باشد. این ماجرای عاشقانه با توجه به ماهیت نامتعادلی که دارد ، تجربهای دردناک و توام با ناکامی را برای شخصیت اصلی رقم میزند و از آن سبب که به اشکال مختلف در زندگی بسیاری میتواند رخ داده باشد، با همذاتپنداری مخاطبان نیز همراه میشود.
در داستان دلاور خردسال داستایفسکی، شخصیت اصلی در مرز کودکی و نوجوانی قرار دارد، سن و سالی که شخصیت با نزدیک شدن به بلوغ با احساسات تازه و خفتهای در درون خود آشنا میشود که میتواند موجب بروز دلبستگیهای عاطفی نامتعادلی شود که ناگزیر بیشتر در درون فرد باقی میماند و مجال بروز درست پیدا نمیکند، بنابراین میتواند به واکنشهایی آنی و عصبی بدل شده و بروز کند. داستایفسکی در این داستان کوتاه نیز به جنبههای روانی شخصیت اصلی داستان توجه دارد اگرچه همانند رمانهایش فرصت عمیق شدن و ژرفاندیشی در این باب را ندارد.
داستان آسیا که نوشته دیگری از تورگنیف است که به ماجرای عاشقانه جوانی بیست و چهار ساله با دختری عجیب و تا اندازهای مرموز میپردازد. این داستان حاصل ایامی است که تورگنیف به اروپا سفر کرده بود. مضمون اصلی داستان را گویا تورگنیف براساس ماجرایی که در واقع برای عمویش رخ داده بوده و تجربهای عاشقانه را به دنبال داشته گرفته است. اما فضای داستان برگرفته از تجربه خود او از سفر به آلمان است. در این داستان پسر جوانی که به آلمان سفر کرده با دختری به نام آسیا آشنا میشود. ویژگیهای عجیب و مرموز شخصیت این دختر و ناتوانی پسر در بیان و ابراز عشقش تم اصلی این داستان را تشکیل میدهد.
سروش حبیبی همچون همیشه ترجمهای سلیس و برخوردار از نثری متناسب با حال و هوای آثار عاشقانه کلاسیک ارائه کرده است که برای علاقمندان ادبیات روس و یا دوست داران ادبیات داستانی عاشقانه میتواند پیشنهادی بسیار مناسب باشد.
کلمات کلیدی : نشر فرهنگ معاصر