خانواده کیارستمی که خود را در این سردرگمی میبینند، دستبهقلم میشوند و پسر عباس کیارستمی در نامهای گلایههایش را بیان میکند: «امروز همه میگویند: مگه نمیدونستید که نیمه دوم اسفند نباید میرفتید بیمارستان، آخه اون موقع که وقت عمل جراحی نیست،انگار همانطور که موسم گل و وقت شکوفه داریم، موسم عمل جراحی هم داریم و یکی دو ماهی باید منتظر نشست که داروهای بیهوشی رنگ بیندازند و جراحان سر شوق بیایند.»
نامه ای که زنگها را به صدا در آورد و با تماس وزیر ارشاد، وزیر بهداشت را به گوش کرد؛ که چه خوش نشستهای که کارگردان به نام ما را نشناختهاند و در بیمارستان در گمنامی روبهمرگ است.
هاشمی هم که همیشه پای رفتن دارد، شبانه با همراهان همیشگیاش راهی بیمارستان میشوند.
همان شب نیز تیمی از پزشکان و متخصصان مأمور رسیدگی به وضعیت کیارستمی میشوند و به قول وزیر بهداشت «اگر دیر رسیده بودم زنده نبود» میتوانند کیارستمی را با وساطت وزیر چند ماهی از مرگ دور کنند. پادرمیانی که چندان دوام نمیآورد و ملاقاتهای پی در پی وزیر بهداشت نیز دردی از وی دوا نمیکند و بیماری بالاخره این کارگردان را از پا در میآورد.
پس از مرگ مرحوم کیارستمی اما روایات متفاوتی مطرح شد، صحبتهایی که واکنش تند پسر کیا رستمی به وزیر ارشاد نمود بیشتری پیدا کرد.
وی که در روند رسیدگی به پرونده پدرش احساس خطر میکند، در نامه ای به جنتی مینویسد:« امروز این جملات را که در حاشیه مجلس ختم مرحوم پدرم عباس کیارستمی درباره روند درمان ایشان گفته بودید خواندیم. "…گفتند وضع ایشان مناسب نیست و ما هم خواهش کردیم و رفتند رسیدگی کردند و ایشان بهتر شد، الان هم آنچه که پیش آمده تا آنجا که اطلاع دارم به بیماری ایشان مربوط نبود آنچه که اتفاق افتاد بیشتر ناشی از یک سکته بود.»
وی در بخش دیگری از این نامه میآورد:«دلیل نوشتن این یادداشت، اعتراض به اظهار نظر عجیب و نادرست جنابعالی درباره پرونده پزشکی ایشان نیست، بلکه ابراز نگرانیست از روند بررسی پرونده اى که نخستین جلسه آن امروز صبح تشکیل شده، اما به نظر میرسد که نتیجه آن از حالا به گوش شما رسیده و توسط شما اعلام شده. پایان این فیلم را شما لو داده اید، حالا بنشینیم و تماشایش کنیم؟
ما از ابتدا به همراهى شما در روند درمان چشم امید نداشتیم، اما اگر تا پیش از خواندن این جملات امیدوار بودیم که بررسى دقیق و بى طرفانه انجام شود، حالا بیم آن میرود که حفظ آبروى نظام پزشکى کشور در اولویت قرار داشته باشد و صلاح کار آن باشد که به شیوه معمول قصورات را به گردن "دیگرى” و در این مورد احتمالا "اجنبى” بیاندازیم.»
وی در پایان این نامه می نویسد: «نمى دانم وزیر محترم بهداشت هم با شما هم نظر هستند یا مى خواهند حرمت حرفه، پست، و از همه مهم تر عیادت هاى مکررشان را از مرحوم پدرم حفظ کنند. امیدوارم ایشان با شما هم نظر نباشند و اجازه دهند این پرونده مورد بررسی دقیق قرار گیرد و نتیجه، همان گونه که به سمع ایشان میرسد اعلام شود نه آن گونه که به مصلحت است.»
از واکنشها تا شایعاتی که دست به دست میشوند
این ماجرا تاکنون با واکنش مناسبی از سوی مسئولان بیمارستان جم مواجه نشده است و حتی این دوستان نیز در برابر رسانهها حاضر به توضیح و پاسخگویی در این خصوص نیز نشدهاند.
تا آنجا که حتی یکی از پزشکان این بیمارستان در جلوی تابلو آن اقدام به توهین و خطاب قرار دادن جامعه هنری کشور میکند. اما با وجود این نیز مسئولان بیمارستان بازهم سکوت میکنن و بیهیچ واکنشی حتی به پزشک توهین کننده تذکر هم نمیدهند.
اما شایعاتی که بیشتر موجب نگرانی اهالی هنر شده است موضوعی فراتر از اینهاست.
به تازگی خبری در فضای مجازی مبنی بر دخالت برخی مقامات دولتی در پرونده مرحوم کیارستمی منتشر شده است. به گفته برخی از اهالی هنر داماد یکی از مقامات دولتی از سهام داران این بیمارستان است و همین مسئله باعث ایجاد یک حاشیه امن برای پزشکان و مدیران این مرکز شده است که با خیالت راحت و بدون ترس از مجازات و پیگیری قانونی از هرگونه توضیح سر باز می زنند؛ همچنین مسئولان وزارت بهداشت نیز در مقابل این اقدامات روزهای اخیر هیچ واکنشی نشان نداده اند.
و حال اهالی هنر نگرانند که مبادا برخی اعمال نفوذها در سرنوشت پرونده مرحوم کیارستمی تاثیر بگذارد و روند رسیدگی به این پرونده مشمول ارتباطات خانوادگی دولتیها و ملاحظات اینچنینی شود.
نقطه قابل تامل
داستانی که برای خانواده کیارستمی و اهالی هنر دور از ذهن بوده و عجیب است، قصه هرروز بسیاری از بیماران است، مجموعه عوامل یا همان سندروم مرگ کیارستمی که هر روز بسیاری از بیماران با آن مواجه هستند.
آنها که کیارستمی نیستند و هرروز در گوشه و کنار با بیعدالتیهای این چنینی دست و پنجه نرم میکنند چهکنند؟