نظر منتشر شده
۱۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 421112
سامورایی های آذربایجان
بخش تعاملی الف - مهدی نورمحمدزاده - تبریز
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۱۸


(جستارهایی مستند از حال و هوای خادمین عاشورایی آذربایجان در سامرا - اربعین95)

1- علی رغم نهی مسئولین رسمی، بالاخره به همت برخی رزمندگان و فرماندهان پیشکسوت، بار و بندیل سفر بسته شد و موکب خادمان عاشورایی آذربایجان برای خدمت به زوار اربعین 95 در چهار گروه امداد و پزشکی-اسکان و امنیت- تغذیه و تدارکات و اکیپ آشپزخانه گروه گروه به سمت شهر غریب سامرا راه افتادند!

2- با سه تریلی و دو وانت بار از مرز مهران به سمت سامرا حرکت کردیم. مثل همیشه، درست جایی که تلفن نیاز بود، رومینگ ایرانی کار دستمان داد و چند جا کم مانده بود همدیگر را گم کنیم و سر از جاده فلوجه دربیاوریم! به برکت چند کلمه سواد عربی «یذهب،یذهبان...» شده بودم مترجم نیم بند کاروان اعزامی در جاده های بی تابلو و پلیس عراق! بالاخره با هزار مکافات خودمان را رساندیم به بغداد، شهر سندباد و علی بابا!

گفته بودند جاده بغداد-سامرا امنیت ندارد و نباید شبانه در آن راه بپیماییم، که خوشبختانه به برکت دهها بازرسی و استعلام نیروهای نظامی و شبه نظامی عراق در طول مسیر شب هم به صبح رسید و حدود ساعت ده صبح به سامرا رسیدیم. پس از چند ساعت علافی و نگرانی از بابت خراب شدن یخچال ماشین حمل گوشت، به یمن حضور به موقع یک فرمانده حشدالشعبی در سامرا و رایزنی های متعدد ایشان، بالاخره ماموران ارتش  و پلیس عراق رضایت دادند و راننده های خواب آلود ما دوباره استارت زدند و راه افتادیم! تازه داشتیم گلدسته های حرم را می دیدیم و می خواستیم حس و حالی بگیریم که یهو یک پراید فسقلی بوق زنان خودش را انداخت جلوی ماشین ما و ترمز زد! با خودم گفتم:«عجب! چه شانس بدی! شهادت در انفجار انتحاری!».

در همین احوال و مرور شهادتین بودم که دو نفر کلاش به دست از پراید پریدند بیرون.پیرمردی حدودا شصت ساله و نوجوانی حدودا شانزده ساله! از نشان روی بازوی راستشان کاشف به عمل آمد که از نیروهای «سرایا السلام» هستند و تحت امر «مقتدی صدر»! سلامی خشک و بهت زده تحویلشان دادیم و منتظر هماهنگی های دوباره و سه باره و... شدیم!

بالاخره آن ها هم راضی شدند و راه باز کردند و ما تازه دو ریالی مان افتاد که سامرا شهر غریبی است،شهر حرمین عسکریین که همچنان رنگ و بوی نظامی دارد!

3- یکی از اولین روزهای حضور در سامرا بود که در جمع دوستان بحث سر این بود که اگر فرصت سفر به کربلا برایمان پیش نیاید، چه باید بکنیم؟! با این همه های و هوی پا شده ایم و آمده ایم عراق که لااقل یک عنوان «کربلایی» به اول اسممان اضافه شود! کربلایی نشویم حیف نیست به خدا؟!

بحث داشت به جاهای باریک و عرفانی می رسید که یکی از بچه ها که نگران عقب افتادن کارها بود، قوری آب جوش را برداشت و گفت:«کربلایی هم نشدیم مشکلی نیست! لااقل خدا را شکر که با زیارت سامرا، سامورایی شدیم!».

4- به لطف خدا و حضور انبوه زایران ایرانی در سامرا و مخصوصا کم بودن موکب های خدمت رسانی در سامرا، کار آنقدر زیاد بود که حتی بعضی از دوستان از وقت خواب و خوراک خود برای خدمت به زوار مایه می گذاشتند. تهیه و توزیع چای ایرانی، نظافت خیابان های اطراف، طبخ و توزیع غذا، آش دوغ و حتی شیربرنج که با استقبال بی نظیر زایران ایرانی همراه بود بخشی از کارهای اجرایی و روزانه خادمان عاشورایی آذربایجان بود که به لطف خدا و با حضور صمیمی و همراهی مخلصانه همه دوستان حاضر  انجام می شد.

روز دوم بود که دوستان عراقی آمدند و گفتند که اکیپ نانوایی حرم که از بچه های قم بودند، امروز راهی نجف هستند و نانوایی به ناچار تعطیل خواهد شد! خواستند دنبال شاطر و خمیرگیر و... باشیم و نگذاریم آتش تنور تنها نانوایی حرم خاموش بماند! یکی از دوستان که تجربه شاطری در ایام سربازی را داشت قدم پیش گذاشت و چند نفر دیگر هم چند ساعته فوت و فن خمیرگیری و... را یاد گرفتند و بالاخره بعد چند ساعت اولین نان از تنور بیرون آمد! زایران صف ایستادند برای نان صلواتی.کسی هم که پای دخل نانوایی ایستاده بود و حساب و کتاب صلوات ها را نگه می داشت و نان زوار را تقدیم می کرد، «حاج آقا جوانی» بود، پدر بزرگوار شهید مدافع حرم «حامد جوانی»!

5- نه عرب ها فارسی بلدند و نه اکثر ایرانی ها عربی! همین نداشتن زبان مشترک گاه باعث سوءتفاهم ها و حتی رنجش هایی بین زوار اربعین با برخی از جماعت عرب زبان عراق می شود. اما گاهی هم، همین موضوع خودش عاملی می شود برای خنده و شوخی!

یکی از دوستان خادم که سعی داشت با اضافه کردن «ال» به ابتدای کلمات فارسی عربی حرف بزند، کلنگ به دست راهی سمت حرم شده بود برای انجام کاری واجب در یکی از موکب ها.مامور تفتیش عراقی با دیدن کلنگ جلوی او را گرفته بود و مدام با اشاره به کلنگ تکرار می کرد:«هذا مشکل...مشکل»!

رفیق ما هم به اشاره به سمت حرم جواب می داد: «مشکل...مشکل!» که یعنی «مشکلی پیش آمده و باید کلنگ ببرم!».به روایت راویان، این دو عزیز یک دقیقه تمام برای همدیگر «مشکل...مشکل» می گویند که در نهایت مامور عراقی کم می آورد و با عصبانیت داد می زند:«لا مشکل!» که یعنی بیا و برو پی کارت!

این قصه شده بود اسباب شوخی بچه ها.هر وقت خسته می شدند یک نفر با صدای بلند داد می زد: «مشکل...مشکل!» و همه با صدایی بلند و هماهنگ پاسخ می دادند:«لامشکل!».

بماند که یکی از دوستان دیگر، همان «لا مشکل» را هم، «یا مشکل!» تلفظ می کرد!

6- درک و فهم ارزش حیاتی و استراتژیک «چای ایرانی»، یکی از مهمترین آموخته های سفرمان بود! زوار ایرانی با دیدن چای ایرانی قندپهلو، هجوم می آوردند سر میزها و بعد چند روز نوشیدن چای تلخ و جوشیده عراقی، با سلام و صلوات و دعا برای خادمان، لیوان های چای ایرانی را چون جام های بهشتی جرعه جرعه نوش می کردند!

«یاشاسین آذربایجان!»،«خوش به حالتون که به خونه امام زمان دعوت شدین!»،«میشه کمی قند بردارم؟»،«شما اصلا چطوری اینجا اومدین؟!»،«بابا شماها دیگه کی هستین! با این همه خطر تو سامرا موکب زدین...ایول بابا!»،«منم بیام کمک؟! »،«میشه فلاکسم را هم پر کنید؟!».

بغض کردم وقتی جوانی همسن خودم، پیشانی ام را بوسید و گفت:«برای منم دعا کنید اخوی...از آقا برام یک بچه ناز و سالم...».
 
کلمات کلیدی : مهدی نورمحمدزاده
 
علی رضا یگانه
۱۳۹۵-۰۹-۱۶ ۰۸:۴۲:۵۶
یاشاسین آذربایجانین غیرتلی اوغولاری (4052792) (alef-11)
 
جامانده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۶ ۰۹:۰۴:۱۷
عرض سلام و خدا قوت
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
واقعا خوشا به سعادتان که در چنین ایام پرفضیلیتی توفیق خدمت گذاری زائرین عتبات را در حرم و بیت شریف امامین عسکرین (علیهما السلام) داشتید. انشاالله توفیق هرساله زیارت نصیبتان و نصیبمان شود. یک عرض کوچکی در باره عنوان مطلب زیبا و دلربایتان داشتم. به نظر حقیر استفاده از لفظ سامورایی به قرینه ی کربلایی برای زوار و خادمان آن حرم غریب کمی وهن شان و مقام آن دلباختگان و مسافران آسمانی میباشد. یقینا شما با قلم زیبا و روانی که دارید عناوین به مراتب وزین تری میتوانید برای مطلبی این چنین تاثیرگذار انتخاب نمایید. عذر حقیر را پذیرا باشید. التماس دعای وافر. (4052830) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۶ ۰۹:۵۸:۰۹
تصویر خبر به نظر می رسد کاظمین است نه سامرا (4052917) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۲:۱۵:۴۵
شاکله عکس سامراست
۲ گنبد فوتوشاپ از کاضمین هستش که اشاره به امامین عسگرین داره (4055343) (alef-11)
 
ک -ز
United Kingdom
۱۳۹۵-۰۹-۱۶ ۲۲:۴۰:۲۲
ممنون از روایت شیرین وزیبایت برادر عزیز. (4054362) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۶ ۲۳:۰۳:۱۶
خدا قبول کنه دوست عزیز. خوشا به حالت (4054416) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۰:۳۹:۴۳
خدا به همه هموطنانمان، خصوصا آذربایجانیهای غیرتمند ، قوت عنایت بفرماید. (4055155) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۱:۰۱:۵۴
خدا قبول کنه ، ولی یک نفر توی سایت الف نبود که بداند عکس مربوط به کاظمین است نه سامرا؟ (4055212) (alef-11)
 
Germany
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۲:۴۸:۳۴
سامرا است وحرمین عسکریین علیه السلام است اشتباه نشده عکس درست هست (4055422) (alef-11)
 
عیسی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۴:۰۴:۴۳
این عکس عکس از حرمین کاظمین هستش سامرا یک گنبد بیشتر ندارد
روایت زیبایی بود (4055574) (alef-11)
 
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۱۷ ۱۱:۰۴:۱۶
واقعا هیچ دمتون گرمی گویای سپاس از ایشان نیست (4055215) (alef-11)
 
Germany
۱۳۹۵-۰۹-۲۸ ۱۴:۰۹:۵۷
چرا به سرویس مخابراتی ایران بد می گین باور کنین تو اروپا هم جایی که باید نمی گیره. مه و طوفان روش تاثیر داره برخی جاها هم اصلن انتن نمی ده. چرا ضد ایرانی می کنینش دوست عزیز. (4071425) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.