کد مطلب: 385807
تاریخ انتشار : يکشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۴
با وجود اختلافات عمده میان تهران و ترکیه، آنچه دو طرف را در ماههای اخیر به یکدیگر نزدیک کردهاست، بازگشت نوعی واقعگرایی به سیاستخارجی آنکارا است.
به گزارش دنیای اقتصاد، جعفر حقپناه استادیار مطالعات منطقهای در گفتوگویی به بررسی تغییر رویکرد ترکیه در قبال سوریه و نزدیکی سیاستهایش به ایران پرداخت و با اشاره به اینکه «نوعی واقعگرایی» به عرصه سیاست ترکیه بازگشته گفت همین امر باعث شده که به تدریج تهران و آنکارا احساس همگرایی و همنوایی بیشتری در مسائل مربوط به سوریه داشته باشند. حقپناه از جمله دلایل نزدیکی مناسبات تهران و آنکارا را نخست نگرانی ترکها از قدرتگیری کردها و دیگری مواضع ایران در قبال کودتای نافرجام در ترکیه برشمرد و ادامه داد در سال ۲۰۱۵ به تدریج قدرت کردهای سوریه بیشتر شد و کردهای سوریه تنها بازیگرانی بودند که همزمان از حمایت اغلب بازیگران رقیب برخوردار بودند؛ در نتیجه این مساله به یک دغدغه امنیتی برای ترکیه تبدیل شد.این کارشناس درباره مواضع ایران در این خصوص نیز توضیح داد ایران نیز اگرچه هیچگاه با کردها مشکل تاریخی نداشته و ندارد اما با توجه به اینکه اصل احترام به مرزهای بینالمللی و مخالفت با تجزیه طلبی برایش اولویت داشته بنابراین با هر حرکتی که به تجزیه سوریه بینجامد یا گروهی را بر گروه دیگر ترجیح دهد، مخالف بوده است. در نتیجه این مسائل باعث شد در اوایل سال ۲۰۱۶ تهران و آنکارا به تدریج به یکدیگر نزدیک شوند.
روابط ایران و ترکیه بهعنوان دو کشور همسایه همواره با فرازوفرودهایی همراه بوده است. اما اخیرا پس از یک دوره سیاستهای تنشزای ترکیه در منطقه شاهد بهبود مناسبات دو کشور هستیم. این بهبود مناسبات بیشتر در چه حوزههایی قابل مشاهده و ارزیابی است؟روابط ایران و ترکیه در سطوح متفاوتی قابل تجزیه و تحلیل است که مهمترین آن، سطح دوجانبه است؛ دو کشور پایدارترین و قدیمیترین مرزها را دارند که مرزهای تقریبا باثبات و امنی برای دو طرف بهشمار میرود. به همین خاطر از آنجا که همسایگان انتخاب نمیشوند ما ناچار به در کنار هم بودن هستیم. ایران و ترکیه همپوشانی و اشتراکات زیادی در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی دارند؛ بنابراین دو طرف همواره طی سالهای اخیر بحث گسترش روابط را دنبال کردهاند و قرار بر این بود که طی سفر دو سال گذشته حسن روحانی به آنکارا حجم مناسبات بهتدریج به ۳۰ میلیارد دلار برسد؛ بنابراین تلاشهای دو کشور با این هدف بوده که حجم مناسبات را از ۱۴- ۱۳ میلیارد دلار سالهای اخیر به سمت ۳۰ میلیارد دلار افزایش دهند. لغو تحریمها نیز این فرصت را برای ایران و ترکیه ایجاد کرد که در حوزههای بیشتری فعالیتها را دنبال کنند. با این رویکرد ایران در حوزههای دوجانبه همواره بنا را بر اصل همکاری قرار داده و تقریبا نتایج مثبتی حاصل کرده است. سطح دیگر در حوزه مسائل منطقهای است که در این حوزه دو سطح مناسبات با ترکیه وجود دارد؛ نخست در حوزه خاورمیانه است و دیگری در حوزه کلیتری که آسیای جنوب غربی را در برمیگیرد.در حوزه آسیای جنوب غربی که آسیای مرکزی و قفقاز را هم شامل میشود همواره روابط ایران و ترکیه تابع الگوی رقابت و همکاری بوده است. به این مفهوم که دو کشور ضمن آنکه منافع مشترکی دارند در عین حال اصل همکاریها را هیچگاه فراموش نکردهاند. حتی در دوره پیش از انقلاب پیمان آرسیدی و پیمان سنتو میان ایران و ترکیه برقرار بود که که بخش همکاریهای دو کشور را معرفی میکند و آر.سی.دی بعدها به نام اکو معروف شد. امروز دو کشور ایران و ترکیه مهمترین دولتهای عضو و موسس پیمان اکو هستند که میتوانند موتور محرک این پیمان اقتصادی منطقهای باشند.
در چه حوزههایی همکاریهای ایران و ترکیه جنبه رقابتی دارد؟در برخی حوزهها مانند عرصه اقتصادی در قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و ترانزیت انرژی همکاریهای دو کشور جنبه رقابتی دارد؛ اما این رقابت جنبه حذفی ندارد و منطق خود را دارد.
اخیرا و بهخصوص بعد از کودتای نافرجام اخیر در ترکیه شاهد تغییر نگرش ترکها نسبت به برخی مسائل منطقهای از جمله بحران سوریه بودیم. به نظر شما مهمترین دلایل تغییر استراتژی آنکارا چیست و ایران و ترکیه به چه صورت میتوانند در مدیریت بحرانهای منطقهای نقشآفرین باشند؟در حوزه خاورمیانه قبلا ترکیه مدعی نقشآفرینی جدی نبود و ایران بیشتر بازیگری داشت. اما از سال ۲۰۱۰ به بعد شاهد بودیم که ترکیه بهگونهای بیسابقه روی این حوزه متمرکز شد که الگوی رفتاریاش نیز الگوی رفتاری متفاوت از گذشته یعنی مبتنی بر اصل مداخلهگرایی است. به این ترتیب از سال ۲۰۱۰ ترکیه از روال سنتی حاشیه گزینی و موازنهگرایی با تمام قدرتها فاصله گرفت؛ به جنگهای نیابتی روی آورد و این موضوع بهویژه در حوزه سوریه و عراق خود را نشان داد. البته از سال ۲۰۱۰ تا چندی پیش در این دو کشور شاهد رقابت منفی ایران و ترکیه بودیم. اما با این حال باید توجه کرد که در این حوزه هر دو کشور تهدیدات مشترکی دارند که آنها را به هم نزدیک کرد. بهویژه در سال ۲۰۱۵ به تدریج قدرت کردهای سوریه بیشتر شد؛ کردهای سوریه تنها بازیگرانی بودند که همزمان از حمایت اغلب بازیگران رقیب برخوردار بودند؛ یعنی هم آمریکا به آنها کمک میکرد هم روسیه. در نتیجه این مساله به یک دغدغه امنیتی برای ترکیه تبدیل شد. ایران نیز اگرچه هیچگاه با کردها مشکل تاریخی نداشته و ندارد اما با توجه به اینکه اصل احترام به مرزهای بینالمللی و مخالفت با تجزیهطلبی برایش اولویت دارد. بنابراین با هر حرکتی که به تجزیه سوریه بینجامد یا گروهی را بر گروه دیگر ترجیح دهد، مخالف بوده است. این مسائل باعث شد در اوایل سال ۲۰۱۶ تهران و آنکارا به تدریج به یکدیگر نزدیک شوند. در اینجا شاهد بودیم که منافع ایران با دیگر متحد خود یعنی روسیه تعارض پیدا کرد و ایران منافع ترکیه را ترجیح داد. همین امر باعث شد که در ابتدای سال جاری شمسی رفت وآمدها بین مقامات دو کشور افزایش پیدا کند. با گذشت زمان مشخص شد که ترکیه از رویه مخالفت آمیز خود با دولت بشار اسد و حمایت افراطی از جریانهای معارض دست کشیده است. لااقل در ظاهر امروز ترکیه از گروهی چون داعش فاصله گرفته و حمایتی از آنها انجام نمیدهد. بنابراین به نظر میرسد که نوعی واقعگرایی به عرصه سیاست ترکیه بازگشته و همین امر باعث شده که به تدریج تهران و آنکارا احساس همگرایی و همنوایی بیشتری در مسائل مربوط به سوریه داشته باشند. امروز در منطقه میان کشورهایی چون ایران و عربستان، ترکیه و مصر و روسیه و عربستان روابط خوبی برقرار نیست و تنها بازیگران منطقهای که میتوانند ابتکار همکاری منطقهای ایجاد کنند که بحران کاهش پیدا کند، ایران و ترکیه هستند. دو کشور این اراده را دارند و به همین جهت در بحث سوریه روابط رو به بهبود رفت. همچنین موضعگیریهای ایران در قبال کودتای اخیر این بهبود روابط و همکاریها در حوزه سوریه را تسریع کرد.
آیا درخصوص بحران سوریه، تهران و آنکارا سیاستها و رویکرد یکسانی را دنبال میکنند یا اختلافنظرهایی در این رابطه وجود دارد؟بدون شک برخی اختلاف مواضع میان دو کشور وجود دارد؛ جمهوری اسلامی امروز مخالف مداخله نظامی ترکیه در سوریه است و باید خیلی جدیتر روی این موضع پافشاری کند؛ چرا که ترکیه با این اقدام یکی از اصول اولیه نظام بینالملل را نقض میکند و از این جهت دو کشور همچنان با یکدیگر فاصله دارند. اما اصل واقعگرایی ایجاب میکند که ما نیز اولویتبندیهایی داشته باشیم و به نظر میرسد که در حال حاضر تهران و آنکارا میتوانند خطوط همکاریهای روشنتری را در قبال بحران سوریه تعریف و پیگیری کنند.
به نظر شما آیا این تغییر استراتژی آنکارا و بهبود سیاستهایش در قبال منطقه مقطعی و کوتاه مدت است یا برای میانمدت ترکها تصمیم گرفتهاند از سیاستهای گذشتهشان فاصله بگیرند؟درخصوص ترکیه باید گفت که به هر حال مشغولیتهایی که این کشور به لحاظ امنیت و ثبات داخلی دارد باعث شده که نتواند مانند سابق به رفتار تهاجمی خود در سوریه ادامه دهد. امروز نیز رفتار جدید ترکیه یعنی ورود قوای نظامیاش به سوریه اگرچه ظاهرا جنبه هجومی دارد، اما به واقع نوعی حرکت تدافعی و انفعالی است؛ زیرا ترکیه با مشکلات داخلی جدیای دستوپنجه نرم میکند. از این جهت باید گفت ترکیه الان تمایل دارد به همان خط مشی سابق خود بازگردد. ضمن اینکه اگر بحران سوریه فروکش کند و مرحله بازسازی و سازندگی این کشور آغاز شود، برنده اصلی در میان همسایگان ترکیه خواهد بود؛ زیرا به هر حال مرزهای وسیعی بین دو کشور وجود دارد و به باور تحلیلگران حدود ۲۵۰ میلیارد هزینه بازسازی سوریه است. این در حالی است که دولت ترکیه این قابلیت را دارد که در حوزه بازسازی این کشور وارد شود که در این وضعیت ترکیه دست برتر را خواهد داشت. از اینرو، نوعی استراتژی جدید را از سوی ترکیه در قبال سوریه شاهد خواهیم بود و در این میان پیامدهای همکاری مسکو-آنکارا نیز قابل توجه است.
کلمات کلیدی : ایران+ترکیه+روابط خارجی