نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 256602
در دفاع از حقیقتِ محمّدی
بخش تعاملی الف - امین میرزائی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۰۱
حقیقتِ کتابِ الهی حقیقتی مُشکّک ( = ذو مراتب) است، که مفسّرانِ عوام از بطون آن - به تعبیر امام صادق علیه السلام از جَریِ (جریان یافتن) آن بر مصادیق گوناگون - چَشم می پوشند.

حقیقت ِ تخلّق به أسماءُ الله و کتاب الهی هم تنها قرائت یا حتّی حفظ مفاهیم آن به "وجود لفظی" نیست. بلکه انسانِ متخلّقِ به اخلاقِ الهی، وجودی مُضاهی ( =هم ارز) با کلام الهی می یابد، که از چارچوبه تن و بدن و به تَبَعِ آن زمکان ( =ترکیب زمان و مکان) بَری ست. فلذا است که در معراج محمّدی به عالَمِ سِدرةُ المُنتهی (حیرت متعالی یا قُربِ ذات پنهان) می رسد، که در آن همه مشهوداتِ لاحق، همان غیبِ مُضافِ سابقند. یعنی پیامبری که - در تخته بند تن - از اخبار انبیای پیشین هم غافل بود، در اوجِ معراج، مُخبر ِ اخبار ملاحم و فِتَنی می شود که در آینده دور رخ خواهند داد.

در عبارت "ذلکَ الکتابُ لا ریبَ فیه " (آن تو را همان کتابی ست که هیچ سخن دودل کننده ای در آن نیست) به آن حقیقتِ متعالی اشاره شده و "کاف" خطاب در پایان "ذلک" ( نه "هذا" به معنی این )، به نفس مکرّم نبی اکرم اشاره کرده. یعنی "آن کتاب" ( آن لوح محفوظ ) در مقام رفیع خود (مقام لا یَمسُّهُ الا المُطهَّرون)، مصونِ از مسّ اغیار ( غیر مُطهرون یا غیر معصومین یا غیر اهل بیتی که به تصریح یُرید الله لیُذهِبَ عَنکُمُ الرّجسَ أهلَ البیت، خداوند اراده کرده تا هر پلیدی را از آنان بزداید) مستقر، و پرتوی از آن در این دُنیایِ دَنی متجلّی ست . و از آنجا که وحدت موجود میان آن رُتبه عالی و این تجلّی مُلکی، موجب سریان دقیق در رقیق و لاهوت در ناسوت است، حبل( =ریسمان) ممدود (=کشیده) ای را می ماند، که از فراز لاهوت به قعر ناسوت آویخته شده و هر که به آن چنگ زند، از چاه دنیا بیرون می رود. اگرچه برخی ظاهر گرایان، با همین ریسمان به قعر چاه فرو می افتند.

کلمه "عبد" به معنی وجود قائم به غیر و سلام پایان هر نماز درود بی پایان بر پیامبری ست که در پی رحلت به عالَم بالا، با عالَمِ پایین در پیوندی پیوسته است و سلام و درود ما را می شنود و پاسخ می گوید. به این منوال همه آفریدگان - در هستی خود - به وجود مقدّس "عبدُهُ"( او که بی واسطه ،پیوسته محض به "هو" ست) وابسته و حقیقت متعالی محمدیه، واسطه فیض میان خدا و آنان است. دیگران عبد ربّ خویشند و او عبد ذات پنهان خدایَست. این به تمامِه متنافر با آن برداشتی ست که نبی اکرم را حقیقتی صرفاً تاریخی می داند و به ضرب و زور سَلَفی گری، احیای سنّت های مُرده عرب بادیه را رسالتِ دینداران عصر معاصر معرّفی می کند.

در کتاب "حکمت معنوی در عصر پسامدرن"، این حقیقت متعالی را به آموزش اشعار حافظ به نوباوگان تشبیه کرده ام که الفاظ حافظ را از بَر می کنند، امّا از فهمِ مدلول و مفهوم حقیقی آن عاجزند. پس چه بسا انسان امروزین معنایی را از لفظ نازل در صدر اسلام بفهمد که ناقل صحابیِ هم صُحبت با پیامبر از فهم آن عاجز بوده است. نمونه اش آیات ابتدایی سوره حدید و آیات کریمه سوره توحید که نبی اکرم ظرف نزول آن را عرب بادیه و ظرف درک آن را قرن ها بعد دانسته اند.

این بود که نبی اکرم، عرب بادیه نشین زمان خود را به انتقال "لفظ به لفظ" آنچه شنیده اند امر می فرمود، چرا که " رُبَّ حامِلِ فِقهٍ إلی مَن هُوَ أفقَهُ مِنه ... چه بسیار حاملان دانشی که آن را به فقیه تر از خود منتقل می کنند.".

در این مقام نه سخن هرمنوتیست های نوین بر صدر می نشیند که مخاطب را از مؤلّف برتر می دانند، و - بنابر تئوری های فرویدی - ناخودآگاه او را در تنسیق کلماتش مؤثّر می شمارند، و نه کلام اهل جمود بر کرسی می نشیند که به تفاسیر قرونِ پیش دل خوش کرده اند. این نازله، نهری ست جاری که هر شناگری خود را در آن شستشو می دهد، اگرچه فرق است بین کسی که در عمق آن فرو می رود، با او که در تخته بند "فَعَل فَعَلا" اسیر می ماند. بگذریم از فهم نازل اعرابی ای که معنای کلمه "أبّا" ( = چراگاه) را نمی داند و چندین و چندباره از نبی مکرّم اسلام می پرسد، و لبخند لطیف نبی اکرم را به یاد می آوریم، که در قبالِ شنیدنِ نحوه تیمّم ناشیانه عمّار - در خاک غلتیدن و خود را خاک مال کردن ! - بر لب آوردند.
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
۱۳۹۳-۱۰-۲۸ ۲۱:۲۵:۴۷
من عاشق رسول نیکی محمد هستم . (2617739) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۱۰-۲۹ ۲۲:۰۹:۲۱
اقدام موهن شارلی ابدو دل هر مسلمانی را به درد می آورد. ولی در ذهن من یک سوال نقش بسته، اینکه اگر رسول الله زنده بودند در برابر این اقدام چه واکنشی نشان می دادند؟ به نظرم ما هم باید همان اقدام را پیاده سازی کنیم. چه بسا که هدف این افراد بی ثبات و بی محتوی جلوه دادن دین اسلام باشد و اینکه در اسلام هیچ نشانی از انسانیت وجود ندارد. (2620208) (alef-11)