نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 472828
راهنمای کتاب/ «میم عزیز»؛ محمدحسن شهسواری؛ چشمه
آقای نویسنده بیرونِ کتابش است یا توی کتابش؟
هوشیار مجتبوی؛ 6 خردادماه 1396
تاریخ انتشار : شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۳
«میم عزیز»
نویسنده: محمدحسن شهسواری
ناشر: چشمه، چاپ اول 1395
212صفحه، 17000تومان
 

شما می‌توانید کتاب «میم عزیز» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.

****


این‌ها را همین طور یلخی، محض هیچ و پوچ نمی‌نویسم... باید بنویسم... یعنی در کتابی که می‌خواهم معرفی‌اش کنم نمود دارد... آن هم به تاکید... پس مقدمتا باید این را گفت که اگر کتاب داستانی در این دیار نوشته می‌شود گویا برای مخاطبانی خاص نوشته می‌شود... جرگه‌ای که به زحمت 2 هزار نفر می‌شوند، و اگر همه‌شان کتاب داستانی مقبول‌شان بیفتد آن کتاب هم تجدید چاپ می‌شود، واگر نه همان چاپ اول می‌ماند که می‌ماند... غلو هم نمی‌کنم... لااقل فکر من این طوری است... در اوضاع و احوالی که وضع نشر داستان ایرانی و اوضاع فروش این آثار، و به تبع آن تعداد خوانندگان آن چیزی دست کم از یک مصیبت ندارد، بهایی که نشر چشمه به آثار تجربی و بدعتگرای امروزِ داستان ایرانی می‌دهد خیلی ارزشمند است. نشر چشمه چند وقتی هست که مشخصا آثاری را ذیل طبقه‌ی آثار «ساختارگرا،جریان گریز، ضد ژانر» منتشر می‌کند، و این خطری است که هر ناشری - اجازه بدهید بگویم هیچ ناشری- به جانِ بی رمقش نمی‌خرد. همه طالب رمان‌های عامه پسندند... ذله شدند از بس نفروختند... همه این‌ها بخش کوچکی از فحوای تماتیک «میم عزیز» است... کتابی که نشر چشمه منتشر کرده است... یکی از همان کتاب‌های تجربی و بدعتگرای امروزِ داستان ایرانی که گفتم... «میم عزیز»؛ رمانی از نویسنده نام آشنای معاصر، محمد حسن شهسواری.

طرفِ حساب فیلم‌نامه/رمان «میم عزیز» در وهله‌ی اول مخاطبانی است که معمولا آن‌ها را در پاره مخاطبانِ خاص طبقه بندی می‌کنند. در این بین، شاید کسانی که به داستان/رمان ایرانی علاقه دارند در اولویت این فهرست قرار بگیرند، نه به این دلیل که این کتاب یک رمان ایرانی است،نه، بلکه به این دلیل که این کتاب درباره خود ِداستان ِ ایرانی معاصر و داستان نویس ِ معاصر ایرانی است. مخاطب «میم عزیز» در این کتاب، قصه یک داستان نویس ایرانی را می خواند؛ قصه شک و تردیدهای او را، موقعیتش را، و نحوه قصه نوشتن او را. از این حیث «میم عزیز» داستانی است که داستان ِ  نوشتن را روایت می‌کند. منتقدان ادبی نوعی از این ترفند را فراداستان (metafiction) نام گذاشته‌اند. این کار را محمد حسن شهسواری در آخرین اثرش انجام داده است. ما در این کتاب همچنان که قصه «میم عزیز» را می‌خوانیم با کمی دقت متوجه نحوه نگارش اثر هم می‌شویم. نترسید از این نحوه برخورد یک داستان نویس با داستانش... پیشنهاد من این است: شما هم همراه با او یک موقعیت داستانی  نو را تجربه کنید.

نوشتم: فیلم‌نامه/رمان. «میم عزیز» در عین حال که روایتگر داستانی است که می‌خوانیم، اثری است که به واسطه فرم فیلمنامه نویسی که شهسواری در بخشی از کتاب آن را اجرا کرده، ما را صاحب خواندن نوع ویژه‌ای از فیلم‌نامه هم می‌کند.  با این توصیف باید بگویم خواننده این کتاب در عین حال که خواننده داستان/داستان‌های «میم عزیز» است، مخاطب فیلمنامه‌ای است که شخصیت نویسنده کتاب در حال نوشتن آن است.  محمد شهسواری در این کتاب نسبت به 6 اثر داستانی که پیش از این از او منتشر شده، تجربه‌ای نو و متفاوت را پشت سر گذاشته است.  به همین دلیل هم توصیف پشت جلد این کتاب از آن، هرگز بی مناسبت نیست: ساختارگرا، جریان گریز، ضد ژانر.

اما همه «میم عزیز» نوشتن رمان و فیلم‌نامه‌ای نیست که شخصیت داستان یعنی آقای شانه چی در حال نوشتن آن است، مهم‌ترین قصه موازی قصه‌های آقای شانه‌چی، قصه خود او همسرش و دخترش شیما است. به این نکته باید اشاره کنیم که محمد حسن شهسواری با این که در این کتاب به لحاظ فرمی کاری تجربی انجام داده اما از قصه گویی غافل نشده است. او در این کتاب قصه می‌گوید و سعی دارد مخاطب را با خودش در این راه هم‌گام کند. نوع فصل بندی و عناوین ابواب این کتاب هم گویای این است که، یک؛ مخاطب با تقسیم بندی متفاوتی مواجه است، و دو؛ در بخش‌هایی که واژه «استراحت» چاشنی عنوان فصل است خواننده می‌تواند همچون شخصیت نویسنده «میم عزیز» دست از پیگیری رمان/فیلم‌نامه آقای شانه‌چی بردارد و به حالا در زندگی خود شانه‌چی سرک بکشد. داستان گویی‌های محمد حسن شهسواری به زعم راقم این سطور بیش از همه در همین بخش‌ها نمود دارد، یعنی فصولی که شانه‌چی دست از نوشتن برمی‌دارد و از خودش می‌گوید.

یکی از نکاتی که به یقین خواننده این کتاب را به خودش جذب می‌کند، یا به عبارت بهتر او را نسبت به آن مسئله کنجکاو می‌کند این است که خود محمد حسن شهسواریِ نویسنده که داستان نویس شناخته شده‌ای هم هست، ما به ازایی در این رمانش - که بخش قابل توجهی‌ش درباره داستان نویسان ایرانی است- دارد. مابه‌ازای شخصیت واقعی محمد حسن شهسواری، آقای شانه‌چی است؟ حرف‌های شانه‌چی درباره محمود دولت آبادی، رضا براهنی، هوشنگ گلشیری، کارگردانان ایرانی یا مثلا یکتا ناصر اظهار نظرات یا تزهای خود شهسواری است؟ اگر بخواهم به این سوال پاسخ بدهم احتمالا بخشی از جذابیت این کتاب را لوث کرده‌ام یا دست کم با این کار نظر شخصی‌ام را آنقدر پر رنگ کرده‌ام که احتمالا خواننده «میم عزیز» با یکسری پیش فرض سراغش می‌رود.

به همین مناسبت در بدو امر، و در ابتدای این وجیزه نوشتم که این کتاب مخاطب خاص دارد، خصوصا مخاطبانی که خواننده آثار داستانی ایرانی هستند و به هر دلیل، مخاطبِ خودِ مسئله‌ی «داستانِ ایرانی» و «داستان نویسِ ایرانی» هستند. در عین حال نباید از وجوه جامعه شناسیک اثر محمد حسن شهسواری غفلت کرد. شهسواری در این کار سعی در نمایش عریان طبقاتی از جامعه زده است که معمولا در زندگی روزمره شاهد وجه ممیزه‌شان با همدیگر بوده‌ایم و به حتم بخشی از ذهن ما را به خود مشغول داشته است، همچنان که بخشی از ذهن شخصیت نویسنده «میم عزیز» یعنی آقای شانه‌چی.

نام کتاب چرا «میم عزیز» است؟ این سوال را خوانندگان کتاب خواهند فهمید.

 
 
 
 
کلمات کلیدی : نشر چشمه
 
یک نفر
Germany
۱۳۹۶-۰۳-۰۶ ۱۰:۱۴:۵۸
جامعه شناسیک دیگه چیه؟ (4393965) (alef-15)
 
هوشیار مجتبوی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۳-۰۷ ۱۴:۲۰:۱۷
«کاربرد پسوند «یک» برای واژگانی است که با یای مصدری پایان می‌گیرند و از این رو یای نسبت به آن‌ها نمی‌چسبد (همچون هستی شناسیک که مدلولش همه‌ی آن چیزهایی است که به هستی شناسی منسوبند) باز زنده کردن این پسوند که در زبان پهلوی وجود داشت، کار استادانی که بر سخن ادبی فارسی (دکتر شفیعی کدکنی)، تبار شناسی واژگان (دکتر ادیب سلطانی) و زبان‌شناسی تاریخی (داریوش آشوری) تسلط دارند، اینجا نیاز به تکرار دلیل‌هایی نیست که آنان بر سودمندی و ضرورت کاربرد این پسوند آورده‌اند.»
صفحه 3 پیشگفتار کتاب ساختار و تاویل متن. بابک احمدی (4396207) (alef-15)
 
نفر دوم
Belgium
۱۳۹۶-۰۳-۰۶ ۲۱:۴۵:۵۷
ایک/یک پسوندی است صفت ساز که اصیل‌تر از پسوند یی/ای مثلا در جامعه شناسی، روان شناسی و ... است. به عبارت دیگر همچنان که می توانیم بنویسیم جامعه شناسی یا روان شناسی، می‌توانیم از پسوند «یک» هم استفاده کنیم و بنویسیم: جامعه شناسیک، روان شناسیک و ...، با این تفاوت که به ساخت زبان فارسی به طرز اصیل‌تری وفادار مانده‌ایم. واژه شفافِ «تاریک» می‌تواند مثال خوبی برای توضیح مزبور باشد. (4395281) (alef-15)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
آقای نویسنده بیرونِ کتابش است یا توی کتابش؟