توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 315435
جوانگرائی, فرصت ها و تهدید ها
بخش تعاملی الف - بهروز ساریخانی
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۲۳


موضوع لزوم و حد استفاده از نیروهای جوان در مدیریت شرکت ها, ادارات و کشور, بحثی بسیار قدیمی است. در گذشته در این مورد مقاومت بسیار زیادی وجود داشته, اما بمرور ایام ذات پیشرفت و معضل کمبود نیرو, باعث تجدید نظر جدی در این نگرش گشته است.

اگر امروز نگاهی به سن متوسط مدیران شرکت ها, وزراء و سران دولت ها در جهان بیندازیم, تفاوت گرایش در این زمینه حتی نسبت به ۲۰ سال پیش نیز بارز است.

یکی از تجارب ارزنده بعد از انقلاب در ایران, اعتماد و استفاده قابل توجه به جوانان در جبهه های جنگ تحمیلی در سالهای ۵۹ تا ۶۸ است. آقای قالیباف چندین سال پیش در این مورد مصاحبه جالبی داشتند و ضمن انتقاد نسبت به فضای فکری مسلط بر مدیریت ارشد کشور در آنزمان, مثال های زیادی از جمله از خودشان در جبهه ها می زدند. او در آن مصاحبه اشارات متعددی به حسن اعتماد فرماندهان ارشد جنگ – بخصوص در سپاه – داشتند که تا چه اندازه در دادن اعتماد بنفس به جوانان همت داشته و این موضوع چقدر باعث رشد ابتکاراتی می گردید که نهایتا موجب پیروزی شگفت ایران در دفع مهاجم نیرومند گردید.

اما این سکه روی دیگری نیز دارد. تاریخ نشان می دهد که ناپلئون بناپارت, هیتلر و موسولینی و . . . چگونه از این موضوع جهت پشبرد اهداف پلیدشان, سوء استفاده کرده اند. واقعیت آنست که هرچند نیروهای با تجربه – و بالطبع مسن تر – تا حد زیادی دچار محافظه کاری و دودلی در موقع تصمیمات اساسی هستند, اما همین تجربه مانع تصمیمات عجولانه, احساسی و نسنجیده می شود. افراد با تجربه با تانی تصمیم می گیرند. ولی معمولا تصمیماتشان همه جانبه تر و درازمدت تر است.

جوانان خون تازه ای در رگ های مدیریت هر مجموعه و نظام اند. آنان با دانش به روز, احساس پاک و سرِ پرشور, همیشه پیشگام حرکتهای بزرگ علمی و سیاسی در جهان بوده اند. اغلب نویسندگان و دانشمندان, بزرگترین آثارشان را در سال های قبل از ۳۵ سالگی خلق کرده اند.

نقش برجسته جوانان در شروع و پیروزی انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ بی تردید, نقش درجه اول بوده است. بیشترین آمار حماسه آفرینان در تمام سال های پیش و بعد از انقلاب متعلق به همین قشر از جامعه است.

اما همانطور که سکه جوانگرائی در جهان دو رو داشته, در ایران هم این موضوع سوء استفاده های متعدد کسانی بوده و هست که اغلب آگاهانه, در پی محروم کردن جامعه از میراث سترگ ده ها سال کار و مبارزه اند. آنان بخوبی می دانند که جوانی و تجربه, شور و دقت, سن و سنن, راه های تازه و کهن, اجتهاد و توسل, . . . دو بال لازم و ملزوم پروازند.

گفته اند حرمت امازاده به متولی است. مسلما مسئولیت اشخاص با تجربه هم در این میان بیش از جوان هاست. این راه بثمر نمی رسد مگر آنکه هم پیران حرمت دارند و هم جوانان فرصت.

تاریخ ما سرشار است از اختراع مکرر در مکرر چرخ. ما جوانان قدیم نه خواستیم و نه توانستیم که به این مهم بدرستی عمل کنیم, تا جوانان امروز بقول "سایه", چه خواهند و چه توانند ؟!
 
کلمات کلیدی : بهروز ساریخانی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.