نظر منتشر شده
۳۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 170391
دکان ملی نخبگان (قسمت دوم)
نخبگان متوقع؛حاصل تربیت بنیاد
زهرا مینائی، 22 آبان 91
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۰۰
پیش‌فرض‌های فلسفی و بنیادین، به طور همه جانبه و عمیق دربارۀ یک مسئله بحث می‌کند، تمام زوایای آن را در نظر می‌گیرد و بایدهای آن را مشخص می‌کند. بنیاد ملی نخبگان نیز پیش‌فرض‌هایی دارد که باید دربارۀ آن بحث شود. در قسمت قبلی مقاله برخی پیش‌فرض‌های بنیاد به بحث گذاشته شد. مثلا اینکه آیا نخبه‌گرایی اساسا امری مطلوب و همه‌زمانی و همه‌مکانی است. همچنین دربارۀ مفهوم نخبه صحبت شد و اینکه آیا باید نخبه را شناسایی کرد یا پرورش داد یا هر دو. در ادامه به بحث دربارۀ سایر پیش‌فرض‌های می‌پردازیم.
 
پیش‌فرض دیگری که در بنیاد ملی نخبگان وجود دارد این است که باید به افراد با استعداد و به اصطلاح نخبه، امکانات داد. اولین سوال  دربارۀ این پیش‌فرض این است که آیا باید به این افراد امکانات داد یا نه؟ و دومین سوال اینکه اصلا امکانات چیست؟ آیا واقعا باید به افراد با استعداد امکاناتی بیشتر از افراد دیگر داد؟ در حال حاضر نظام آموزش عالی به گونه‌ای است که افراد با استعداد تا حدی از امکانات بهتر و برتر برخوردار هستند. یعنی نخبگانی که بنیاد آنها را نخبه تشخیص می‌دهد در بهترین دانشگاه‌ها درس می‌خوانند؛ می‌توانند از دانشگاه وام تحصیلی بگیرند؛ بهترین اساتید را دارند؛ آزمایشگاه مجهز دارند و غیره. بنابراین بنیاد گمان کرده است که امکانات دادن یعنی یک مشت پول مردم را ماهانه بریزد در جیب این افرادی که از امکانات کافی برخوردارند. اگر بنیاد به دنبال افراد با استعداد محروم است، آن وقت بحث فرق می‌کند. در آن صورت با سازوکاری متفاوت این افراد را شناسایی می‌کند و به آنها کمک مالی می‌کند. اما هرطور که فکر کنید نمی‌توانید به این نتیجه برسید که امکانات دادن یعنی پول ماهانه و وام مسکن! این‌جا است که شفاف نبودن واژۀ امکانات و ابهام در آن باعث می‌شود که بنیاد ملی نخبگان کارکرد خود را تغییر دهد و تبدیل به دکان ملی نخبگان شود!

با تعریفی که پیشتر از افراد با استعداد کردیم (افرادی که دلشان برای این مملکت بزند، پایبند به آرمان‌های انقلاب اسلامی بوده و این آرمان‌ها را انتخاب کرده و استعدادی بالاتر از متوسط داشته باشند) امکانات معنای خاصی دارد. امکانات یعنی داشتن قدرت. داشتن نفوذ و تاثیر. امکانات یعنی توانایی تغییر در جامعه. امکانات یعنی توانایی تحول در جامعه. این افراد هرگز پول مردم را نمی‌خواهند. این افراد گوش سیاستگزاران را می‌خواهند. افراد با استعداد با تعریف گفته شده، امکانات را در ایجاد زمینه برای کار و پژوهش در زمینه‌های تخصصی خود و تاثیرگذاری در آن می‌دانند. آنها به دنبال وام مسکن برای خود نیستند. آنها به دنبال ایجاد وام مسکن برای مردم هستند. امکانات یعنی تاثیر ایده‌ها، حرف‌ها، طرح‌ها و همفکری‌های آنها در سیاستگزاری‌های کلان و خرد. امکانات یعنی انتقادات آنها شنیده شود. امکانات یعنی سیاستمداران و مجریان و وزیران جوابگوی آنها باشند. امکانات یعنی آنها به دولت و مجلس مشورت دهند. 

روندی که بنیاد ملی نخبگان برای دادن امکانات پیشه کرده، راحت‌ترین نوع دادن امکانات است؛ بدون هیچ برنامه‌ریزی خاصی و بدون هیچ هماهنگی خاصی. بدون فراهم کردن هیچ زیرساختی. پول‌ها ماهانه به صورت خودکار واریز می‌شود؛ اما تبعات تربیتی آن به زودی معلوم می‌شود. در واقع بنیاد دارد نخبگان را تربیت می‌کند! دارد از آنها افرادی متوقع و سائل می‌سازد. افرادی که به راحتی پول بیت‌المال را بخورند و هر روز گرسنه‌تر از پیش شوند! اگرچه دادن صدهزار تا پانصد هزار تومان به صورت ماهیانه چندان زیاد نیست اما تبعات تربیتی بسیار زیادی دارد. پرداخت این هزینه یعنی فرد به خاطر داشتن استعدادی که خداوند در نهاد او قرار داده است، بر گردن دیگران حقی دارد. تبعات منفی این وضعیت وقتی وخیم‌تر می‌شود که بنیاد در قبال دادن این حقوق، هیچ وظیفه‌ای بر گردن نخبه نمی‌گذارد. این می‌شود که نخبه در درازمدت بر حقوق خود می‌افزاید بدون آنکه تکلیفی برای خود قائل شود. در حال حاضر ایجاد شرایط سهل برای نخبگان از سیاست‌های بنیاد است. سوال این است که آیا دانشجویی که به این شرایط سهل عادت می‌کند، اصلا حاضر است بعد از آنکه به جایگاه آموزشی بالایی رسید، سختی مناطق محروم و آب و هوای بد را تحمل کند؟ آیا او می‌تواند برای نظام جمهوری اسلامی به سختی تلاش کند؟ نخبه‌ای که کل سال‌های دانشجویی، هر ماه منتظر حقوق ماهیانۀ خود است، چه حقی از نظام بر گردن خود می‌بیند؟ دانشجویی که هر روز توقع‌اش از بنیاد بیشتر می‌شود، می‌تواند در آینده وظیفۀ خود را در قبال نظام جمهوری اسلامی ایران انجام دهد؟ آیا نظام ما به  کسی احتیاج دارد که برای خود فقط حق قائل است و نه هیچ وظیفه‌ای؟

مسئلۀ دیگر این است که در وضعیت فعلی که سازوکار مدونی برای انتخاب فرد بااستعداد وجود ندارد، چرا معیاری عینی برای این انتخاب درنظر گرفته نمی‌شود؟ درصد بسیار زیادی از افرادی که بنیاد آنها را به عنوان نخبه معرفی می‌کند، دانشجویان لیسانس هستند. رتبه‌های زیر صد تجربی و ریاضی و زیر پنجاه علوم انسانی و زیر بیست هنر. چرا بنیاد فقط افرادی را به عنوان نخبه در نظر نمی‌گیرد که صلاحیت خود را برای خدمت‌رسانی به کشور اثبات کرده‌اند؟ چرا افرادی را به عنوان نخبه در نظر گرفته که تنها مصرف‌کننده‌اند و تا چند سال هیچ بازدهی ندارند؟ چرا دانشجویان و غیر دانشجویانی که مقالات علمی داشته‌اند، کارآفرینان با استعداد و اساتید برجسته و اقشار دیگر مد نظر قرار نمی‌گیرند؟ معیارهای انتخاب نخبه چرا انجام پژوهش یا حل یکی از مسائل کشور نیست؟ اینگونه، معیار تعهد و دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی نیز قابل سنجش خواهد بود.

و مطلب آخر. یکی از دغدغه‌های اصلی بنیاد ملی نخبگان، مسئلۀ فرار مغزها است. به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که بنیاد به دنبال دادن امکانات(!) به نخبگان است نیز جلوگیری از همین مسئله باشد. درواقع بنیاد بدون مسئله‌شناسی و علت‌شناسی دقیق، راه‌حل این معضل را در پرداخت پول دیده است. درحالیکه اول باید به این سوال جواب داد که آیا این مسئله اساسا یک معضل است؟ و علت واقعی و همچنین علت حقیقی آن چیست؟ با شناسایی صحیح افراد با استعداد یا در واقع با شناسایی افراد صحیح، مسئلۀ فرار مغزها خودبه‌خود حل می‌شود و نیازی به دست و پا زدن نیست.

در پایان باید ذکر کنم بحث دربارۀ واژه‌ها و تعریف آنها و بیان پیش‌فرض‌ها و تشریح آنها، کمک شایانی در دراز مدت به هر سازمانی می‌کند. زیرا هر متنی تفسیرپذیر است و اساسنامه‌ها معمولا یکی از تفسیرپذیرترین متون هستند. تنها با تشریح مناسب پیش‌فرض‌ها و واژه‌ها می‌توان از کج‌کارکردی و تغییر مسیر سازمان‌ها از اهداف اولیۀ خود با تغییر مدیر و طی طول زمان جلوگیری کرد.
 
محمود
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۰۷:۲۵:۲۵
شاهكار اين مقاله اينجاست،تعريف نخبه: " (افرادی که دلشان برای این مملکت بزند، پایبند به آرمان‌های انقلاب اسلامی بوده و این آرمان‌ها را انتخاب کرده و استعدادی بالاتر از متوسط داشته باشند)"
مشخص ديدگاههاي سياسي يك طرف معيار بااستعداد يا بي استعداد بودن وي مي باشد تا خود ضريب هوشي وي!احتمالا اگر زكرياي رازي يا اينشتين يا
برت راند راسل در ايران فعلي بودند جزو نخببگان نبودند. (1017652) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۵:۴۵:۴۶
باید دید که چرا نظام می خواهد به نخبه کمک کند. اصلا بحث نظام اسلامی و غیر اسلامی نیست. به جای نظام X را می نشانیم. چرا X می خواهد از نخبه حمایت کند؟ حمایت یک نوع بده بستان است، X از نخبه حمایت می کند تا در مقابل نخبه نیز به X کمک کند. حرف شما صحیح است که تعریف نخبه اینجا مشکل دارد. اما بحث بر سر اصل موضوع است، چرا X باید به نخبه ای کمک کند که به آرمانهای آن پایبند نیست؟ طبیعی است که نخبه ای که به آرمانهای X پایبند نباشد، پس از آنکه خرش از پل گذشت، دیگر به فکر منافع X نخواهد بود. حتی ممکن است برای منافع شخصی اش در آینده در مقابل X بایستد. با این توصیفات هیچ لزومی ندارد که X از نخبه ای حمایت کند که به آرمانهای آن اعتقادی ندارد و دلش برای آن نمی تپد. در هر حال اینجا حرف شما صحیح است، تعریف نخبه اشکال دارد، بهتر است بگوییم تعریف نخبه تحت حمایت X. (1018262) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۳ ۱۲:۴۱:۳۶
نكته ديگري در اين ميان هست، مثلا دانشمندي كه به آمريكا يا هر جاي ديگر مهاجرت ميكند به آرمانهاي آن كشور پايبند است؟؟؟؟؟؟
خير، جايي كه به يك دانشمند امكانات دهند، حمايت كنند و جاي رشد بدهند آنجا ماندگار ميشود. چه برسد كه مملكت خودش باشد
خيلي ها با مسايل سياسي و خيلي از آرمانها مشكل داشته باشند ولي قلبشان براي اين مردم و كشور ميتپد (1019342) (alef-4)
 
حسین
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۸:۳۲:۰۱
بدون هیچ تعصب سیاسی این بدیهی ترین اصل در تمام دنیاست که هر نظامی افراد مستعد ، توانمند و هوشمندی را که به خاطر منافع ملی آن کشور تلاش می کنند رو حمایت می کنه و هیچ وقت نمیاد از افراد مخالف منافع ملی پشتیبانی بکنه.
خب بالتبع آرمانهای انقلاب اسلامی ، منافع ملی کشور ماست در عجبم از این ایراد شما !! نکنه شما توقع داری از افراد مخالف فرهنگ و منافع کشور حمایت بکنند هر چند که فول پرفسور باشند.
بعدش هم این مسئله چه ربطی به راسل و رازی و اینشتین داره؟؟؟؟ از قیاسش خنده آمد خلق را ! (1018418) (alef-4)
 
محمود
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۲۲:۰۴:۱۳
اگر نخبه شامل افرادي شود كه به نظام حاكم پايبندند و اين سياق درست و منطقي باشد پس حتما اين روند بايد در سطح جامعه و بين مردم عادي هم تسري يابد و اعمال شود كه نتيجه اين سياست تقسيم ملت به خودي و ناخودي خواهد بود آيا اين وضعيت و تبعات آن براي شما آشنا نيست؟
ضمنا اگر تعريف استعداد مخلوط به سياست باشد چه چيز ميتواند غيرسياسي نباشد؟ (1018659) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۲۲:۲۰:۵۹
هموطن عزیز، اگر دولتها و حکومت ها از نخبگان حمایت میکنند، اگر امکانات ایجاد میکنند، اگر دانشگاه میسازند و آنرا گسترش میدهند، دلیل آن این نیست که به گروهی باج بدهند تا طرفدار آنان شوند، دلیل آن اینست که "وظیفه " دارند اینچنین کنند، زیرا در کشوری که رای محترم است و مسئولان را آرای مردم برمیگزینند سرپیچی از اقدام در جهت رفاه حال افراد مختلف جامعه و حرکت به سوی همان اصل بدیهی شما که همانا جمع و جور کردن گروهی باج خور دور خود است منجر به حذف آن گروه مسئولان خواهد شد، توجه کنید که من و شما مسئول را به عنوان نماینده ی خود و به عنوان "خدمتگزار" خود برمیگزینیم تا وظایفی که بر عهده اش مینهیم به انجام رساند نه آنکه او بر اساس فره ایزدی امکانات و قدرت دارد و از این ارث خدادادی اش به هموطن ما میبخشد (1018667) (alef-4)
 
مهرداد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۰۷:۴۰:۴۸
دليل اصلي كاهش خروج نخبه ها كاهش پذيرش از دانشگاههاي كشورهاي ديگر به ايراني هاست. البته افزايش نرخ ارز هم اثر داشته. (1017663) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۵:۵۶:۱۳
من از حمایتهای غیرمالی بنیاد بهره مند شدم و به عینه مسائلی را که در این مقاله مطرح شده از نزدیک مشاهده کردم. در دوره آموزشی سربازی نخبگان، یک روز در نمازخانه پادگان یک عده ای جمع شدند که بیایید نامه بنویسیم و از رئیس جمهور بخواهیم که به ما خانه بدهند. از همه دعوت کردند که در ساعت مشخصی در مسجد جمع شوند. من به موضوع اعتنایی نکردم و وقتی برای نماز به مسجد رفتم به اواخر جلسه نخبگان مزبور رسیدم. بحث جالبی شکل گرفته بود در همین هنگام یکی از افراد با ناراحتی و صدای بلند گفت «دوستان این چه حرفهایی است که شما می زنید، شما حتی در مورد متراژ خانه که 80 متر باشد یا 120 متر، با هم جر و بحث می کنید، مگر ما اینجا جمع شدیم که گدایی کنیم». خروجی آن جلسه یک نامه بود که در نهایت هم منجر به همین وامهای مسکن نخبگان شد. ولی نگاه نخبه ها به قضیه کاملا گدایی بود. آنها در مورد متراژ خانه هم با هم شور کرده بودند!
بد نیست اشاره ای به تناقضات عملکردی و سیاست گذاری های بنیاد بکنم. نخبه ای که برگزیده جشنواره بین المللی خوارزمی است، در سن کمتر از 30 سالگی مدیر عامل یک شرکت دانش بنیان است. کارآفرین برتر است، چند عنوان اختراع ثبت و تایید شده توسط بنیاد نخبگان دارد. آیا این نخبه تر است یا رتبه زیر 20 هنر یا زیر 100 انسانی؟ کدام یک بیشتر مستحق حمایت است؟ اما این نخبه توسط بنیاد حمایت نمی شود، چرا؟ چون سهم مشارکتش در جشنواره خوارزمی کمتر از 40 درصد است و در ضمن به مخترعین و کارآفرینان و مدیرعاملان جوان هم تسهیلات مالی اعطا نمی شود. بزرگوارانی که در بنیاد نخبگان هستند، سرمایه های مملکت را به صورت مستمری به دانشجوی کارشناسی که کاری از دستش بر نمی آید می دهند به وی وام مسکن می دهند که مشکلات شخصی اش را رفع کند اما به نخبه ای که میان گود ایستاده و برای صنعت و اشتغال این کشور عرق می ریزد، یک وام صنعتی (که قرار است به درد صنعت کشور بخورد) هم نمی دهند.
حقیقتا مقاله شما بسیار خوب و دقیق بود. (1018273) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۰۹:۱۸:۲۶
یعنی فقط تو یک کشور حهان سوم میشه بک چنین مقاله ای پیدا کرد.
نخبه اگه واقعا نخبه باشه موقعی بازدهی داره که دغدغه معیشت نداشته باشه. اینو همه جای دنیا فهمیدن باز ما هنور داریم روش بحث می کنیم .
مسئله بعد اینه که نخبه باید تاثیر گذار باشه پس نخبه ای که فضایی برای فعالیت نمی بینه و از سوی جامعه تحقیر می شود هیچ گاه احساس امنیت شغلی و اجتماعی نمی کند (1017764) (alef-4)
 
دانشجوی دکترا
Canada
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۰۹:۳۸:۰۶
سلام. من با استفاده از تسهيلات نظام وظيفه بنياد و بدون وثيقه از کشور خارج شدم. تسهيلات خدمت نظام وظيفه واقعاً مفيد است و تسهيل کننده بازگشت بسياری از فارغ التحصيلان خارج از کشور می شود. ولی پرداخت پول ماهانه واقعاً مخرب است. به عنوان مثال حتی اگر بنياد به يک دانشجوی نخبه ماهيانه يک ميليون تومان هم بدهد معادل 250 دلار (البته به نرخ مبادله ای!) می شود. در صورتی که اگر اين دانشجوی نخبه از يک دانشگاه کانادا يا آمريکا پذيرش دريافت کند فقط با داشتن 8 ساعت دستياری تدريس (TA) در ماه اين 250 را دريافت می کند! پس تسهيلات مالی بنياد واقعاً قابليت نگهداری نخبگان را ندارد! در زمينه تعريف نخبگی هم به نظرم بايد تجديد نظر شود. ولی در کل نفس وجود بنياد نخبگان امری پسنديده و مفيد است. کتاب "نشت نشا" آقای رضا اميرخانی واقعاً نقد جالب و دقيقی در اين زمينه دارد که اميدوارم نويسنده اين مطلب آن را مطالعه کرده باشند.
يا علی (1017802) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۰۹:۴۷:۵۴
به نظر من باید در بسیاری از سازمانها و مراکزی که در چند سال اخیر درست شده اند را بست.
این سازمانها و مراکز تنها بودجه مملکت را مصرف می کنند و هیچ خاصیت دیگری برای جامعه و کشور ندارند. از جمله اینها می توان به سازمان جوانان (حالا بخشی از وزارت ورزش) ، سازمان زنان و بنیاد نخبگان اشاره کرد.
البته تاسیس این مراکز برای عده ای شغل درست کرده است. (1017818) (alef-4)
 
سعید
Finland
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۰:۰۶:۱۸
با بخشهای زیادی از این نوشته موافقم. اما خواهر محترم، به این هم فکر کرده اید که من مثلاً نخبه، به جای تحقیق روی موضوعاتی که می دانم به درد جامعه ام می خورد گاهی وقتها به خاطر صرفاً داشتن درآمد مجبورم به کارهای دم دستی روی بیاورم؟ بسیاری از این تحقیق ها ریسک دارند و وقتی من حاضر ریسک آن را خودم متحمل بشوم، بازهم می بینم که برای خرج روزمره ی خودم نیازمند کارهایی هستم که فقط و فقط پولش برایم مهم است. (1017846) (alef-4)
 
twitt.blogsky.com
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۰:۴۱:۲۶
باسلام
چندین بار نوشته ام مثال درسی که اسپایدرمن آمریکایی به نخبگان می داد را
جایی که استاد به پسر جوان گفت:
استعداد یک مزیت نیست یک نعمت است
چون نعمت است پس باید به مسوولیتهای مترقبه آن عمل کنی و بیشتر خدمت کنی
اما اگر نگاهت مزیت است فکر می کنی که مردم شهر باید فرصتها را به تو دهند و ..

به نظر می رسه ما از این کارتون آمریکایی به سادگی گذشته ایم.

بااحترام
تویت نویس ایران (1017896) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۴:۲۰:۰۵
بنده خودم در یک ارگانی هستم که کار فنی به قول خودم حرفه ای انجام میدهم

حاضرم 16 ساعت روی کارم وقت بگذارم ولی حاضر نیستم نیم ساعت برای تنظیم جداول گزارشم وقت بگذارم روی ورد
اگر واقعا سازمان نخبه پرور بود فقط کمی کمک از منشی های بیکار میگرفت به من میداد

من نه پول میخوام نه وام مخصوص
من میخوام اقتصاد مملکتم برای همه درست شود.

حمایت این است که من کاری را که بهتر می توانم انجام دهم و از من گزارش بی معنی برای فلان ارائه نطلبند
ببخشید که من اینجوری تنبلم (1018150) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۰:۴۴:۴۰
کدوم امکانات به نخبگان من با داشتن رتبه 80 در کنکور و رتبه 2 در فوق لیسانس تنها بهره‌ای که از این نهاد بردم معافیت سربازی بود . بقیه وامها و امکانات دیگر برای از ما بهتران است که اتفاقا نخبه هم نیستند. ما فعلا با 900 تومان حقوق زیر دست مدیران نالایق و دزد و بی سواد، داریم اموراتمان را می گذرانیم (1017899) (alef-4)
 
United Kingdom
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۲:۰۹:۲۰
این اقدامات برای این است که سعی کنند تا این افراد از کشور خارج نشوند.
کل این مبالغ ذکر شده یک هزارم مبالغی نیست که تحت عنوان RA و TA در دانشگاه های رده اول جهان به این نخبگان عزیز ارایه می گردد و عمدتا نمی تواند دلیل کافی برای ماندن باشد، اما دلگرمی است برای افرادی که دلایل دیگری برای ماندن دارند. (1017989) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۲:۱۲:۳۶
آخه نفر صدم با صد و یکم کنکور چقدر فرق داره؟ بیشتر از یک تست کنکور؟ اصلا عادلانه نیست... ممنون از این مقاله... (1017994) (alef-4)
 
Canada
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۲:۱۹:۳۱
اصولا اول باید مشخص بشه که این نویسنده قبلا چقدر تلاش کرده که عضو بنیاد بشه که اینجور داره با عقده فراوان مطلب نقادانه می نویسه!! یا تو جمع دوستانش یکی رو داشته که نخبه بوده و وام مسکن گرفته و ایشون این جور به جلز و ولز افتاده! شک ندارم یکی از این دو مورده (1018005) (alef-4)
 
پارسانیا
Norway
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۵:۵۷:۳۷
این کامنتها هیچ فایده‌ای که نداشته باشد
لااقل نشان میدهد که بعضی ها
چه قدر از معیار نخبگی فاصله دارند (1018275) (alef-4)
 
آرش
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۲:۲۹:۰۹
حالا نسبت به متن اول بهتر شد. منطقی تر است.
من هم به این رویه انتقاد دارم اما خوب راهکار چیست؟ شما یکسری آدم باهوش دارید و اینها می گویند از ما حمایت نمی شود و می روند خارج؟ حالا باید چه کرد؟ دم دستی ترین راه دادن پول مستقیم به آنهاست. کاری که در مورد یارانه ها هم شد. اگر سطح کار را بیاوریم بالاتر، اجرایش خیلی سخت می شود. راه حل حذف نیست. البته بگم که پولی از بنیاد نمی گیرم!
مسوول سابق دفتر استعداد درخشان یکی از دانشگاهها (1018016) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۴:۱۲:۵۷
حقا و انصافا برای نویسنده متاسفم
بدون حداقل اطلاعات از اونچه که در حقیقت می گذره شروع به سخنرانی کرده
عدالت کومونیستی که دلش می خواد هم سمپاد رو له کنه و هم بنیاد ملی نخبگان رو

وهمین به اصطلاح عدالت در برابر ولخرجی ها و تبذیر های سنگینی که از بیت المال در ورزش میشه سکوت می کنه

این دو نهادر در شرایطی که علم مملکت رو کسانی اداره می کنند که تنها خواستشون و سطح بالای فهمشون مسائل جنسیه، تنها امید برای تربیت یک اقلیت کار آمد و نخبه هستند تا در آینده کشور رو از گرداب قحط الرجال و مدیران متملق بی عرضه نجات بده. (1018142) (alef-4)
 
صادق
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۴:۲۰:۱۸
جالب است كه در كنكور دكتري امسال برخي دوستان به اسم نخبه بدون كنكور براي مصاحبه تشريف آوردند. يعني ما كه كنكور داديم و آمديم مصاحبه شركت كرديم آدم هاي كند ذهن هستيم و افراد نخبه از شركت در كنكور علمي معاف هستند؟؟ اين بنياد نخبگان چون مي خواد بگه كه من يك كاري كردم و از طرفي ديگه هيچ كاري بلد نيست ميان و سيستم عادلانه كنكور و مصاحبه رو دور مي زنند براي نخبگان!!! خوب اين آقا يا خانم اگه نخبه است نبايد براي كنكور درس بخونه؟ يا اگه اينقدر كه مي گين باهوشه نخونده بياد از ما غير نخبه ها نمره بهتر بياره. (1018154) (alef-4)
 
دکتری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۶:۲۲:۴۰
نویسنده محترم بهتر بود به جای این "مقاله" ، به این اشاره می کردند که حق التدریس یک دکتری تازه فارغ التحصیل در یک دانشگاه دولتی و یا آزاد ساعتی 7200 تومان است. شما می فهمی بعد از این همه سال درش خوندن و تو 30 سالگی آس و پاس بودن و ساعتی 7000 تومان کار کردن یعنی چی ؟؟؟؟؟؟

اگر یک فرد هفته ای 30 ساعت درس بده
میشه ماهی 850 هزار تومن
و چون شش ماه در سال بیکاره
میشه ماهیانه نصف این مقدار!!!!!!!
شما اینو درک می کنی ؟؟؟؟ (1018302) (alef-4)
 
یک (مثلا) نخبه‏ی المپیادی!
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۲۱:۳۲:۴۶
خواهر گرامی،

درد دل شما تا حدی بحاست؛ اما من یک سئوال ساده دارم:

در هر جامعه‎ای که کار و تلاش در آن وجود داشته باشد (چه درس خواندن، چه پژوهش، چه کار اقتصادی...) کسانی جلو می‏افتند؛ افرادی که توانمندترند؛ از ذهن و توانایی خود بهتر کار می‏کشند و ....

حال در ایران، این افراد (در بخش علمی) به سرعت جذب جامعه‏ی ثروتمند غرب می‎شوند. سئوال این است که آیا بنشینیم و بگذاریم ارزشمندترین سرمایه‏ی کشور (سرمایه‏ی توانمند انسانی که به‎راحتی در خارج از ایران جایگاه بهتری بدست می‎آورد) به همین سادگی از دست برود؟

راه حل‎های بنیادِ‎ملی‎نخبگان - بعضا - مُسَکِن‏های کوتاه مدت‏اند؛ اما بودنشان هزار مرتبه بهتر از نبودنشان است. وقتی اصل سرمایه در خطر است اولین کار جلوگیری از نابودشدن و از دست رفتن اصل سرمایه است.

اما، مهم است که دولت، مسئولین بنیاد و البته خود این نخبگان از یاد نبرند که این تنها یک درمان موقتی است. درمان ماندگار، تعریف و ایجاد جایگاهی است که این افراد متناسب با توانایی‎هایشان به درد جامعه بخورند. (1018626) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۳ ۰۰:۰۲:۱۹
شما بر سر چه دعوا مي كنيد....؟؟؟
مسائل مختلف اقتصادي، فرهنگي، روابط بين الملل، ادب عمومي، هنر معاصر، محيط زيست، ساختمان سازي و معماري، آموزش، بهداشت، درمان، تكريم افراد، مبارزه با سودجويان، مديريت بانكي و خيلي چيزهاي ديگر نشان مي دهد جايگاه نخبگان در اين كشور كجاست... (1018781) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۳ ۰۱:۰۳:۴۸
آقا جان اینها همه مسخره بازی است. بنده رساله دکتری رساله برگزیده سال شد! عضو بنیاد نخبگان هم هستم! دلان دکتری گرفته اک و با ماهی 700 تومان کار می کنم! از رساله دکتری ام کتابی تدوین کردم که هزینه چاپ آن 3800 می شود به تمام این سازمان های پرمدعا سر زدم یکی حاضر نبود 3800 پول برای چاپ کتاب من صرف کنه! کدام حمایت؟ بنده نه حقوق ماهیانه از بنیاد می خوام نه هیچی. فقط آنها جایی که لازم است حمایت کنند حمایت نمی کنند (1018837) (alef-4)
 
دانشجوی لیسانس تحت پوشش بنیاد نخبگان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۳ ۱۵:۰۰:۵۷
قبل از اینکه مقاله بنویسید اساس نامه ی حمایت های مالی بنیاد رو بخونید که بدونید فقط شامل کنکوری ها نمیشه .
کسی هم به خاطر صرف استعداد پول نمیگیره ،
فرد نخبه نباید دغدغه ی معیشت داشته باشه
با همین ذهنیت امثال شما داره مملکت اداره میشه که هیچ نخبه ای اینجا نمیمونه (1019569) (alef-4)
 
محمد
Canada
۱۳۹۱-۰۸-۲۳ ۲۲:۰۶:۲۹
بنده دانشجوی دکتری هستم.
متاسفم که اینو بگم. اکثر ما ایرانیها به پول که می رسیم همه عقایدمون متزلزل می شه. چه اونایی که ادعای وطن دوستی دارن و چه اونایی که ادعای مذهبی بودن دارند. من با هردوی اینها مواجه هستم اینجا. اینجا دوستانی هستند که جلسات قرآن هفتگی دارند و نمازشون اول وقته. منتها وقتی بهشون میگی چرا نمیری سربازیتو انجام بدی که اگه نری اجحاف کردی در حق کسایی که از قانون تبعیت کردن و رفتن همه اعتقاداتش یادش میره. یا وقتی بهش میگی طبق حکم مرجع تقلیدت اینجا موندن برا تو صحیح نیست چون مجبوری هر روز دست بدی با نامحرم و.....باز هیچچی یادش نمیاد. منتها جایی که خرج نداره واسش خیلی مسلمونه. بسیاری از نخبگان ما که خارج از ایران هستن اگه بدونن در مقایسه با اینجا تو ایران پول بیشتری در میارن قطعا بر می گردن ایران. اگه نمیان دلیلش اینه که پول بنیاد خیلی کمه براشون در مقایسه. به نظرم مشکلات ما بیشتر تربیتیه. یه کسی که اینجا کم مونده چادر سرش کنه و ادعای مذهبی بودنش گوش فلک رو کر میکنه می گفت اصلا ما چرا جنگیدیم. به دنبال توجیهن برا بر نگشتن چون شرایط اینجا رو دوست دارن منتها روشون نمیشه بگن. همون که گفتم: رو تربیت نسل باید کار کرد. با دادن این امکانات اندک هیچ کاری نمیشه کرد خصوصا با نرخ الان دلار. (1020041) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۴ ۱۹:۱۹:۵۸
خواهر كرامي در تمام دنيا پس از شناسائي افراد با استعداد امكانات لازم براي پرورش انها فراهم مي كنند. پرورش استعداد هم شرايطي دارد يكي از اين شرايط اسوده گي خاطر فرد داراي استعداد است و ايجاد انگيزه بيشتر براي فرد نخبه است. چنانچه بررسي شود هزينه اي كه بنياد براي پرورش استعداد اين افراد صرف مي كند در مقابل اعتباراتي كه در خيلي جاها مصرف مي شود و هيچ نتيجه اي هم ندارد بسيار اندك است. مطمئن باشيد هر ايراني چه نخبه و چه غير نخبه حب وطن دارد و تمام سعي و تلاشش سر بلندي ايران اسلامي و ايراني است. (1021055) (alef-4)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۸-۲۵ ۱۳:۱۹:۳۷
چرا باید افرادی که هنوز بهترین بودنشان در کار ثابت نشده فقط بخاطر شاگرد اول بودن بهترین امکانات استخدام و ...را داشته باشند بقیه کجا بروند؟ (1022008) (alef-4)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۶ ۱۱:۴۹:۰۷
نخبگي حق نيست وظيفه است.
(اگر اشتباه نكنم قبلا از كتاب نشت نشا خوندم) (1023037) (alef-1)
 
۱۳۹۱-۰۸-۲۷ ۰۱:۱۱:۴۳
نویسنده محترم اشتباه می کنند. نخبگان سرمایه های یک کشور هستند. عدم توجه به آنها موجب دلسردی یا مهاجرت آنها می شود، خواه شما بخواهید یا نخواهید. نمی توان انتظار داشت که آنها خود را سانسور کنند زیرا یک نهاد دولتی به آنها توجه نمی کند یا دستورالعمل صادر نمی کند. وعده های پوشالی مسئولین در همه زمینه ها توقع مردم را بالا می برد، نخبگان که جای خود را دارند. نخبگان علاوه بر توجه نیاز به امکانات دارند، آیا نهادهای مسئول این امکانات را برایشان فراهم کرده اند؟ جواب منفی است. در این سالها نهادهای مختلف ، امکانات را برای رانت خواران و آقازاده ها فراهم کرده اند، نه نخبگان. نخبه ای که از حداقلهای زندگی محروم است در صورت مشاهده یافتن فرصتی در آن طرف آب، مهاجرت می کند. از سویی دیگر برای بکارگیری نخبگان شرائط استخدامی را به اندازه ای سخت کرده اید که بعضا آنها نمی توانند از سد گزینش با موانع غیر منطقی ایجاد شده ، عبور کنند. (1023587) (alef-1)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.