توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 207696
اراده معطوف به تشخص و نیچه
بخش تعاملی الف - رضا مهریزی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۵۱
نیچه شاید یکی از محبوترین فیلسوفان غربی در نزد ما ایرانیان باشد. یکی از معدود فیلسوفانی که تقریبا تمام آثار او به زبان فارسی برگردانده شده است و این آثار مورد اقبال خاص و عام قرار گرفته است. شاید یکی از دلایل این استقبال تفکرات نامنظم و غیر سیستماتیک این متفکر باشد که برای ما ایرانیان پریشان فکر، بیشتر از اندیشه های سیستماتیک امثال کانت و هگل جذابیت دارد. سخنان این فیلسوف که بی شباهت با شطحیات عارفان این سرزمین نیست توانسته با روح جمعی ایرانیان نزدیکی زیادی حاصل کند، در ادامه به تاملی کوتاه در زندگی و آثار او می پردازیم.

فردریش ویلهلم نیچه در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ میلادی در روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. پدر فردریش از کشیشان لوتری بود و اجداد مادری او نیز همگی کشیش بودند. فریدریش نیچه اولین ثمره ازدواج آنها بو.. وقتی نیچه پنج سال داشت، پدرش بر اثر شکستگی جمجمه درگذشت و او به همراه مادر، خواهر، مادربزرگ و دو عمه اش زندگی کرد. این محیط زنانه و دیندارانه بعدها تأثیر عمیقی بر روحیه نیچه نهاد. در کودکی دوستانش وی را به دلیل شدت عقاید دیندارنه «کشیش کوچک» خطاب می کردند. همین اعتقادات او را برانگیخت تا به تحصیل الهیات بپردازد ولی پس از مدتی ایمانش به مسیحیت را از دست داد و تحصیل در رشته الهیات را وانهاد و رهسپار لایپزیگ شد تا تحت نظر ریتشل به مطالعه واژه شناسی بپردازد .

او در دانشگاه لایپزیش به فلسفهٔ یونانی آشنا گردید و در همان اوان نیز کتاب " جهان به مثابه اراده و باز نمود " از آرتور شوپنهاور به دستش رسید؛ او پس از مطالعه این کتاب ، به شدت از آن متاثر شده تا جاییکه خود را یک شوپنهاوری معرفی کرد ؛ اگر چه او بعدها شوپنهاور را پشت سر گذاشت و به مقامی عالیتر از وی در تاریخ اندیشه دست یافت ولی همواره تاثیرات شوپنهاور به ویژه در داشتن نگاه بدبینانه و نیز زن ستیزی در جان و روان نیچه برقرار ماند .

نیچه از بیست و چهار سالگی (یعنی درسال ۱۸۶۹تا۱۸۷۹ بمدت ده سال) به استادی کرسی واژه شناسی Philology کلاسیک در دانشگاه بازل منصوب می شود. و پس از مدتی نیز مدرک دکترای خود را از دانشگاه لایپزیگ دریافت نمود .او در این دوران آشنایی نزدیکی با «جاکوب بورک هارت» نویسنده کتاب «تمدن رنسانس در ایتالیا» داشت. و با واگنر آهنگساز آلمانی دوستی نزدیک داشت. وی بعدها از همه دوستانش رویگردان شد و گوشه انزوا را بر همه آنها ترجیح می دهد.

در سال ۱۸۶۹ نیچه شهروندی «پروسی» خود را ملغی می کند و در حالی که در آلمان، سوئیس و ایتالیا سرگردان بود بیشتر آثار معروف خود را به رشته نگارش در می آورد.

نیچه ده سال پایان عمرش را در جنون به سرد برد (او پس از آنکه در یک ماجرای عشقی دچار شکست و ناکامی شد جنونش مستحکم نر شد) و در زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبه رو شده بودند او آنقدر از سلامت ذهنی بهره نداشت تا آن را به چشم خود ببیند. وی سرانجام در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ در وایمار و پس از تحمل یکدورهٔ طولانی بیماری براثر سکته مغزی درگذشت.

نیچه بی شک جایگاهی خاص و والا را در تفکر فلسفی اروپا دارد و تفکرات وی را باید از نخستین تفکرات پست مدرن دانست. از مشهورترین اندیشه های وی نقد و تبارشناسی فرهنگ و دین و اخلاق بر مبنای سئوالات بنیادینی دربارهٔ بنیان آنها بوده است. نوشته های وی در نهایت عمق و ایجاز است که خود نیچه روش نوشتاری خویش را گزین گویی ها یا نگارش کلمات قصار می نامید. در خصوص اخلاق او معتقد بود که دو سیستم اخلاقی در طول تاریخ ظاهر گشتند : اخلاق بردگان که فروتنی و ترحم و ضعف را ایجاب می کند . اخلاق خدایگان که قدرت و سرپنجگی و خشم را ایجاب می کند. در باب ارزش ها و منشاء آن ، او معتقد است که ریشه همه ارزش ها و ضد ارزش ها در اراده معطوف به قدرت نهفته است. داوری ارزشی هر کس در پس میل به قدرت او قرار دارد. وی تمامی قلمرو اخلاق و دین را زادهٔ خیال و ناشی از همان اراده معطوف به قدرت می داند ؛ بدین ترتیب از سخنان نیچه به دست می آید که نه تنها معنای زندگی انسان را باید در اراده معطوف به قدرت جست ، بلکه معنای زندگی هر موجود زنده ای را، و حتی معنا و حقیقت واقعیت کیهان را باید در آن جست، پس کیهان شناسی نیچه مثل انسان شناسی او در اراده معطوف به قدرت منعکس شده است. این اراده، هم معنای زندگی است و هم معنای هستی.

بی تردید نظریه خواست قدرت نیچه، ریشه در دل دادگی او به فرهنگ یونان باستان، اساطیر یونانی و قهرمان پردازی های افسانه ای آن دارد، و از این رو، باید در امتداد همان فرهنگ ملاحظه شود. به همین سبب، مَثل اعلای اراده معطوف به قدرت در ابرمرد (Superman) تحقق می یابد که سمبل دیونوسیوس است ( دیونوسوس در فرهنگ یونان باستان نماد زندگی بی بند و بار و لذت طلبی صرف است که در مقابل آپولون که به معنای بند و بار و زندگی اخلاق مدار است ، قرار می گیرد ) و او محور فرهنگ نوینی است که نیچه بشارت آن را داده است. او می گوید نیروی دیونوسوس چیزی جز اراده معطوف به قدرت نیست. از این رو مفاهیمی چون «صدق و کذب» و «واقعیت و خیال» مقولاتی است مجازی که اراده معطوف به قدرت را در پس بازی¬های زبانی پنهان می سازد. تفکرات نیچه در خصوص اراده معطوف به قدرت یکی از مهمترین بنیان های فکری حزب نازی در سالهای بعد شد در واقع نیچه حکم پدر معنوی حزب نازی را دارد همانطور که هایدگر دیگر فیلسوف آلمانی نیز با حزب نازی به همکاری و برادری پرداخت ، در واقع باید اذعان کرد که فاشیستگری و آدمکشی در ذات ملت پر مدعای آلمان قرار دارد .

در هر حال، نیچه با تأکید بر مفهوم قدرت، براندیشمندان غرب تأثیر بسیار نهاده است، تا آنجا که به گفته آندره مالرو : اندیشه های بنیادین قرن بیستم، یا از آنِ مارکس است یا از آنِ نیچه. از زمان درگذشت این دو فیلسوف تا امروز، هیچ نویسنده و متفکری از تأثیر آنها آزاد نبوده است.

از دیگر محورهای اساسی تفکر نیچه توجه او به نیهیلیسم یا پوچ اندیشی بود ( نیهیلیسم یا پوچ اندیشی برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ و پوچ یک نظریه فلسفی است که زندگی را بدون معنا و هدف خارجی یا ارزش های اخلاقی درونی می داند) نیچه در مهمترین اثر خود یعنی " چنین گفت زرتشت" مرگ خدا را در غرب مدرن رسما اعلام می نماید. البته متاسفانه نیچه مرد و ندید که خدا هنوز نمرده است زیرا خدا در انقلاب ۱۳۷۹ ملت ایران بار دیگر اراده نمود که زنده بودن خود را به رخ بشر ، به ویژه انسان پوچ اندیش و مهمل غربی ، بکشاند و در این اراده ملت بزرگ و همیشه خداپرست ایران واسطه فیض و خیر شد.

از دیگر اندیشه های نیچه، نگاه خاص وی به زنان است او به هیچ وجه روی خوشی به زنان و زنانگی نشان نمی دهد و اساسا یکی از تعابیر وی برای نقد مدرنیته عبارت زن زدگی است که وی برای توصیف دنیای مدرن از آن استفاده می کرد. نیچه معتقد است که زنانگی و خصوصیات زنانه در دوران مدرن بر عالم و آدم سیطره یافته و دیگر جایی برای مردی و مردانگی باقی نگذاشته است. زن زدگی یعنی محور شدن زنان و به حاشیه راندن مردان. زن و زنانه شدن و تحقیر مردانگی و مردانیت سرشت و سرنوشت محتوم دنیای مدرن است. در واقع نیچه از لحاظ زن ستیزی میراث اسلاف خود یعنی شوپنهاور و لایب نیتز را به ارث برده بود زیرا آنان نیز به هیچ وجه روی خوشی به زنان و از آن مهمتر به زنانگی نشان نداده بودند. خصلت زن ستیزی را باید خصلتی آریایی تلقی کرد زیرا بسیاری از متفکران ایرانی، همچون فردوسی، سعدی، صدرالدین شیرازی و... نیز همچون اندیشمندان آلمانی از زن و زنانگی دل خوشی نداشتند.

در این بخش توجه به این مطلب ضروری است که همانطور که نقل شد متفکران زیادی از نیچه تاثیرات عمیق پذیرفتند؛ به ویژه از اندیشه وی در خصوص اراده معطوف به قدرت به طوری که هر اندیشمندی کوشید به نوعی در این اندیشه خود را سهیم سازد. عده ای اراده معطوف به حقیقت را مطرح ساختند و عده ای دیگر اراده معطوف به زیبایی و شماری دیگر اراده معطوف به عشق و گروهی دیگر اراده معطوف به خدا. اما در آن میان تفکری وجود دارد که از همه آنها بیشتر جلب توجه می کند و آن "اراده برقراری ارتباط معطوف به تشخص" است یکی از اندیشمندان مسلمان مطرح نموده است.

در این تفکر انسان به عنوان تنها ماهیت حد آگاه حد آگاهی ناظر به برون است در حالیکه خود آگاهی ناظر به درون معرفی می شود. انسان به مثابه ماهیتی حدآگاه که در میان انبوهی از ماهیت ها می زید، چاره ای جز برقراری ارتباط با دیگرماهیت ها، جه حدآگاه و جه حد ناآگاه، ندارد و این ارتباط برای انسان در جهت تشخص بیشتر یافتن است. البته همین تشخص بیشتر نیز خود مقدمه ای می شود جهت برقراری روابط بیشتر و از جایگاه اثرگذارتر. به عبارت بهتر سراسر زندگی انسان چیزی جز برقراری ارتباط موثر تر و از جایگاه مقتدرانه برای تشخص بیشتر و تشخص بیشتر برای داشتن ارتباط موثر تر و از موضع قدرتمندانه تر نیست. در واقع اساس حیات آدمی را در سه واژه خلاصه کنیم آن سه عبارتند از: اراده، ارتباط و تشخص است. یا همان " اراده برقراری ارتباط معطوف به تشخص" .

در این منظر ، انسان اگر چه ماهیتی حدآگاه است اما این حدآگاهی در همه نوع انسان یکسان نیست بلکه امری مقول به تشکیک است .و هر انسانی بنا به میزان حد آگاهی خود میزان تشخصی را که در برقراری ارتباط با دیگر ماهیت ها و یا دیگر مراتب ماهیت حد آگاه می جوید تفاوت می کند. به دیگر سخن در عالم که پر است از ماهیت و تنها این ماهیت است که اصالت دارد ماهیت یعنی حد وجود ، و اصالت به معنای آنچه مقصد ارتباط است و در میان همه این ماهیت ها تنها انسان است که به حد وجودی خود ، آگاه است و توانایی اتساع آن را نیز دارد و سایر ماهیت ها چنین ویژگی را ندارند بنابراین رابطه ماهیت حدآگاه با دیگر ماهیت ها ونیز با دیگر مراتب ماهیت حد آگاه برای رفع نیاز به هستی و نیز نیاز به چیستی تنها به منظور نهایی تشخص بیشتر است. و هر قدر میزان حد آگاهی ماهیت حدآگاه بیشتر باشد میزان کسب تشخص آن از رابطه ای که با دیگر ماهیت ها بر قرار می کند نیز بیشتر می شود.

در این اندیشه انسان سه دسته نیاز داند نیاز به زیستن که شامل حداقل لوازمی می شود که انسان برای زنده ماندن بدان محتاج است و در واقع نیاز های طبقه اول و دوم آبراهام مزلو در این طبقه قرار می گیرد، نیاز به هستن که شامل همان نیاز های زیستی ولی با این تفاوت که یک درجه رشد کرده و از صرف نیازهای ابتدایی برای زنده ماندن فراتر آمده است در این مرحله انسان ها بلند پروازانه تر به تامین نیازهای زیستی خود می نگرند همچنین در این مرحله انسان به نیازهای روحی و درونی خود توجه جدی می کند نیازهای طبقه دو ، سه و چهار آبراهام مزلو به علاوه نیازهای زیستی که گفتیم در این مرحله از مرحله اول فراتر آمده و گسترش یافته است در اینجا قرار می گیرد سوم نیاز به چیستن است که خود نیاز مستقلی نیست بلکه نوع رویکرد انسان ها در تامین نیاز به هستن را شامل می شود در واقع در این بخش انسان ها در جهت گیری خود برای تامین نیاز به هستن که شامل نیازهای زیستی فراتر از مرحله اول است و نیز تامین نیاز هایی مثل احساس تعلق و خود شکوفایی هستند می کوشند به گونه ای این نیاز ها را مرتفع سازد که به او در برابر دیگران تشخص بیشتری ببخشد این می شود اراده برقراری ارتباط معطوف به تشخص .

به هر روی نیچه را باید از بزرگترین و نیز شجاع ترین متفکران جهان قلمداد کرد ( شجاعت وی در نقادی و شک کردن ، حال چه نقد و شکش را وارد بدانیم چه ندانیم ، برای تمدن ما می تواند درس آموز باشد ) که تاکنون اندیشه های وی منشا تاثیرات زیادی شده است و شناخت هر چه بیشتر اندیشه های وی می تواند ما را به شناخت بیشتر غرب و البته بحران های موجود در غرب و بهره جستن از آن برای پی ریزی تمدن نوین ایرانی – اسلامی مدد رساند.
 
کلمات کلیدی : رضا مهریزی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.