نظر منتشر شده
۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 345099
قتل مادر شوهر به خاطر دخالت‌هاي بيجا
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۱
زني مادرشوهرش را به قتل رساند و جنازه‌اش را با كمك يك وكيل در بيابان‌هاي دماوند مخفي كرد. او در بازجويي‌ها انگيزه خود از قتل را «دخالت‌هاي مادرشوهر در زندگي‌اش» اعلام كرده است.

به گزارش اعتماد، ۲۸ اسفند ۹۲ جنازه پتوپيچ شده زني در دشت مزار دماوند از سوي پليس كشف شد. جسد متعلق به زني ۷۴ ساله به نام طيبه بود كه دو روز قبل از كشف، فرزندانش پليس را در جريان مفقود شدن ناگهاني او قرار داده بودند. از آنجا كه در بررسي‌هاي ابتدايي، آثار جراحات عميق روي سر جسد مشهود بود، كارآگاهان پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل دادند و رسيدگي به آن را آغاز كردند. آنها در نخستين گام به تحقيق از اولياي دم پرداختند و متوجه اختلاف مقتول با عروسش شدند. با بازداشت عروس، پرده از راز قتل برداشته شد.

سميه ۳۵ ساله در همان بازجويي‌هاي ابتدايي به قتل اعتراف و انگيزه خود را «دخالت‌هاي مادرشوهرش» اعلام كرد. او گفت: «من و مادرشوهرم در دو واحد يك ساختمان زندگي مي‌كرديم. او مدام در زندگي من دخالت مي‌كرد براي همين از شوهرم خواستم كه خانه را اجاره دهد و خودمان به جاي ديگري برويم. او هم قبول كرد اما روز حادثه، مادرشوهرم به خانه‌ام آمد و با عصبانيت گفت اجازه اجاره دادن را نمي‌دهد و به پدرم فحش داد. با اين حرف، با حالت عصبي از روي مبل بلند شدم كه او فكر كرد مي‌خواهم درگير شوم، براي همين به سمتم حمله كرد و موهايم را كشيد. خواستم از خودم دفاع كنم براي همين ميله فرش بافي را گرفتم و با آن به سرش زدم. بعد از اينكه روي زمين افتاد، به‌شدت خونريزي كرد و كشته شد.»متهم، پس از ارتكاب به قتل، جسد را با كمك يك وكيل پنهان كرد.

او گفت: «وقتي متوجه فوتش شدم، با بهمن، وكيلي كه قبلا يك سال صيغه‌اش بودم، تماس گرفتم و درخواست كمك كردم. وقتي آمد مي‌خواست به پليس زنگ بزند اما من تهديدش كردم كه به همه درباره ارتباط قبل‌مان مي‌گويم، چون خانواده شوهرم فكر مي‌كردند او دايي من است. با اين تهديد قبول كرد همكاري كند. وقتي با هم جسد را با پتو و پلاستيك و طناب، بسته‌بندي كرديم، بيرون رفت و با سه كارگر آمد. با كمك آنها، جسد را در وانت‌شان گذاشت. به او گفتم آن را به دماوند ببرد و همانجا رها كند. او هم همين كار را انجام داد.» با ثبت اعتراف متهم، ماموران بهمن را نيز شناسايي و دستگير كردند. او در بازجويي‌ها، اعترافات سميه را تاييد كرد تا به اين شكل، كيفرخواست پرونده صادر شود و براي رسيدگي در اختيار شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسين اصغرزاده قرار گيرد. صبح ديروز، در آغاز جلسه دادگاه، دو پسر مقتول تقاضاي قصاص متهم را خواستار شدند.

پس از آنها سميه پشت جايگاه ايستاد و با اعتراف مجدد به قتل، از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد و گفت: «آن روز نمي‌خواستم مادرشوهرم را بكشم. من خودم را كشتم. وقتي به خود آمدم، قاتل شده بودم. به حدي پشيمانم كه حد ندارد. به من رحم كنيد.»

پس از او بهمن، كه به اتهام مخفي كردن جسد محاكمه مي‌شد، گفت: «آن روز ظهر سميه با من تماس گرفت و گفت مادرشوهرش را كشته. اول باور نكردم. فكر كردم اغراق مي‌كند اما وقتي رسيدم با جنازه غرق خون مقتول روبه‌رو شدم. مي‌خواستم به پليس زنگ بزنم اما او مرا تهديد كرد كه ارتباط‌مان را لو مي‌دهد. گفت كه جسد را به دماوند ببر و همان‌جا رها كن. وقتي جسد را پتوپيچ كرد، با كمك هم، آن را به اتاق ديگري برديم. پس از آن بيرون رفتم و سه كارگر گرفتم و همراه‌شان به خانه سميه برگشتم. گفتم جسد، يك گوني كود است تا شك نكنند. آنها هم قبول كردند تا در ازاي ۵۰ هزار تومان، آن را داخل وانت بيندازند. وقتي اين كار را انجام داديم به دماوند رفتيم و جسد را همانجا رها كرديم.

آن كارگرها تا آخر، متوجه نشدند كه جسد حمل مي‌كنيم.» با ثبت اعترافات متهمان، قضات شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران وارد شور شدند و سميه را به اتهام قتل به قصاص نفس و بهمن را به اتهام مخفي كردن جسد به حبس محكوم كردند.
 
کلمات کلیدی : قتل، شوهر
 
منم خسته ام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۵:۲۲:۵۴
همین میشه دیگه ببین چکارش کرده بدبختو که توی یک لحظه درماندگی و جنون آنی دست میده و اینطوری میشه بابا مردم دیگه اعصاب ندارن من همینجوری مادر شوهرمو نگاه میکنم اعصابم خورد میشه هر وقت میاد تو خونه من هنوز پاشو روی فرش نذاشته الکی خم میشه مثلا یه آشغال دیده بر میداره تند تند میره مثلا میندازه تو سطل آشغال الکی واسه اینکه نشون بده جلوی جمع من خونمو تمیز نگه نمیدارم خب به نظر شما باید با این آدم چکار کرد اگه کار به کتک کاری بکشه مثل این بدبخت واقعا معلوم نیست چی میشه چی میخواین از جون جوونا کار و بچه و شوهر داری و بدو بدو و آخرشم هشتمون گرو نهمونه لیچار هم باید بشنویم در هر صورت خدا رحمتش کنه امیدوارم خدا همه رو ببخشه و بیامرزه (3646082) (alef-11)
 
جلیلی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۵:۲۳:۰۲
امان از دخالت های مادر زن و مادر شوهر.امان. (3646083) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۶:۵۸:۲۰
هر کس تحمل خانواده شوهر راندارد از بهزیستی همسر انتخاب کند (3646262) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۷:۲۹:۳۸
مادر شوهر به این فضولی چطور نفهمیده اون مرده دایی عروسش نبوده!!!
در هر حال امان از دست دخالت های بیجا امان! (3646310) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۷:۳۸:۳۲
چون خانواده شوهرم فكر مي‌كردند او دايي من است!!!???
چقدر دنیای کثیفی شده، بوی تعفن میده. (3646325) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۸:۵۹:۱۷
واقعا تاسف انگیز است ولی ایکاش خانواده ها مخصوصا پدرومادرهای محترم از دخالتهای بیجا در زندگی فرزندانشان بپرهیزند و فرزندان نیز باحفظ حرمت و جایگاه پدرومادر از بروز چنین حوادثی که بجز پشیمانی و عذاب آخرت هیچ حاصلی ندارد جلوگیری کنند (3646449) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۹:۳۶:۴۳
گونی کود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (3646483) (alef-11)
 
Germany
۱۳۹۵-۰۳-۰۵ ۲۰:۳۰:۴۹
حسد را چه جوری در گونی قراردادند که شکل بدن انسان قابل تشخیص نبوده؟ (3724485) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.