مقام سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی که از اصلیترین چهرههای بحرانسازی از برنامه هستهای ایران بوده با اشاره به مفهوم غرب-ساخته «زمان گریز»، مدعی شده این دوران برای ایران کمتر از آن چیزی است که مقامات دولت آمریکا ادعا میکنند.
به گزارش فارس، «اولی هاینونن»، معاون مدیر کل اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در یادداشتی در پایگاه خبری «بیزینس اینسایدر» با طرح این ادعا که توان غنیسازی دستگاههای سانتریفیوژ ایران بر خلاف اشتباههای محاسباتی آمریکا بالاتر از یک «واحد کار جداسازی» یا «سو» است مدعی شد «زمان گریز» هستهای ایران هم به موجب مفاد تفاهمنامه لوزان کمتر از یک سال خواهد بود.
هاینون با اشاره به برخی از مفاد تفاهمنامه لوزان مینویسد تهران میزان سانتریفیوژهای نصبشده خود را از ۱۹۰۰۰ دستگاه به ۶۱۰۴ دستگاه کاهش خواهد داد که از این تعداد، ۵۰۶۰ دستگاه به غنیسازی اورانیوم اختصاص خواهد یافت. این ترتیبات تا ۱۰ سال ادامه خواهد داشت و سانتریفیوژها همگی از دستگاههای نسل اول خواهند بود.
مولفههای این تفاهمنامه، به علاوه، بر این صراحت دارند که ایران طی دوره یاد شده «از سانتریفیوژهای نسلهای دوم، چهارم، ششم یا هشتم خود استفاده نخواهد کرد» ضمن اینکه با سانتریفیوژهای پیشرفته خود مقادیر محدودی تحقیقات و توسعه انجام خواهد داد.
ایران علاوه بر این، چنانکه آقای هاینونن در یادداشت روز چهارشنبه خود خاطر نشان میکند، میزان ذخائر اورانیوم خود را در ۱۵ سال آینده به ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با درجه خلوص ۳.۶۷ درصد خواهد رساند. (یعنی اورانیومی که حاوی ۳.۶۷ درصد مواد شکافتپذیر ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ باشد).
مقام سابق آژانس پس از ذکر این مقدمه ادعا کرده جزئیات فنی زیربنای این مولفهها متضمن نگرانیهایی هستند که کارآمدی توافقنامه هستهای را با تردید همراه میکنند. هاینونن به عنوان اولین مورد از این را نگرانیها به باقی ماندن ۱۰۴۴ دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی غیرهستهای اشاره کرده و مینویسد: «آنها نصبشده باقی ماندهاند تا به طور بالقوه بتوانند صرفنظر از ترتیبات فنی یا نظارتی برای غنیسازی اورانیوم در مدت زمان کوتاه تغییر کاربری بدهند. نکته مهمتر اینکه درباره "برنامهها و مولفههای" مربوط به تحقیقات و توسعه روی سانتریفیوژهای پیشرفتهتر هیچ جزئیاتی آشکار نشدهاند.»
هاینون با اشاره به مفهوم غرب- ساخته «زمان گریز» که منظور از آن مدت زمان مورد نیاز برای تجمیع مواد هستهای لازم جهت ساختن یک بمب هستهای است این زمان را برای ایران در حال حاضر حدود دو تا سه ماه ذکر کرده و مینویسد «آمریکا خواهان توافقی است که این دوره را به دستکم یک سال افزایش میدهد.»
معاون سابق مدیر کل آژانس در ادامه نوشت: «از منظر واشنگتن، مدت زمان یک سال برای کشف عدم تبعیت ایران از توافقنامه و توسل به اقدامات نظامی یا دیپلماتیک، در صورت روی آوردن تهران به مسیری غیرقانونی برای ساخت بمب، کافی است.»
هاینونن سپس استدلال میکند: «علیرغم این، استفاده از دستگاههای سانتریفیوژ با کارآیی بالاتر این دوره را کوتاهتر میکند، بنابراین، تصمیم ایران برای ساخت دستگاههای پیشرفتهتر همانقدر مستوجب نگرانی است که ادمه نگهداری ذخائر بالایی از اورانیوم دارای غنای اندک.»
معاون مدیر کل اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی اضافه میکند آنچه در محاسبات مربوط به سانتریفیوژها حائز اهمیتی محوری است، «کارآیی» این دستگاهها است که معمولاً با مقیاس «واحد کار جداسازی» یا «سو» سنجیده میشود.
سنجه «سو»، مطابق توضیحات ارائه شده در این یادداشت، میزان بازده غنیسازی یک دستگاه سانتریفیوژ را به حسب دو مقیاس «اورانیوم بر سال (اورانیوم/سال) » یا «هگزافلوزاید اورانیوم بر سال (UF۶/سال)» توصیف میکند.
مقام سابق آژانس مینویسد برای ساخت یک سلاح اتمی انفجاری به اورانیوم با غنای بالا که حاوی ۲۵ کیلوگرم اورانیوم ۲۳۵ باشد نیاز است و تولیداین میزان از مواد هستهای مستلزم در اختیار داشتن تأسیساتی با ظرفیت سالانه ۵۰۰۰ «سو» است.
سانتریفیوژهای نسل اول ایران بر اساس یک نسخه اصلی هلندی هستند که تهران آنها را از پاکستان دریافت کرده است. این سانترفیوژها در دو تأسیسات شناخته شده نطنز و فوردو در قالب آبشارهایی آرایش یافتهاند. هاینونن به نقل از تحلیلگران موسسه علوم و امنیت بینالملل مینویسد واشنگتن هنگام ارزیابی قابلیت گریز هستهای ایران کارآیی سانتریفیوژهای نسل اول این کشور را بین ۰.۹ تا ۱ «سو» در سال برآورد کرده است.. با این تفاصیل از دید آمریکا مجاز بودن ۵۰۶۰ دستگاه سانتریفیوژ نسل اول برای ایران به معنی این است که زمان گریز ایران حدود یک سال خواهد بود. او در ادامه مینویسد: «واقعیت، هراسانکنندهتر از این است.»
«هاینونن» که از اولین مقامات بحرانساز آژانس بر سر پرونده هستهای ایران بر اساس اسناد غیرموثق موسوم به «اسناد لپتاپ» است در ادامه مینویسد: «عملکرد واقعی سانتریفیوژهای نسل اول نامعلوم هستند- ظرفیت فعلی آنها ممکن است به دلیل قطع اتصالات برخی از بخشهای آبشارهای غنیسازی و یا خرابی دستگاههای منفرد و جایگزین نشدن آنها، کاهش پیدا کند بنابراین درباره بازده بالقوه آنها کمانگاری صورت گرفته است. دادههای استخراج شده از (گزارشهای ) آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهند که سانتریفیوژهای نسل اول گاهاً عملکردی معادل یک سو در سال دارند و یا در نطنز و فوردو با عملکردی اندکی بالاتر کار میکنند.»
مقام سابق آژانس میافزاید: «اما در آگوست سال ۲۰۱۴ رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، علی اکبر صالحی عنوان کرد که سانتریفیوژهای نسل اول دارای بازده اسمی بالاتر از ۳ «سو» هستند اما بازده آنها در عمل کمتر از ۲ «سو» میباشد. منظور ایشان احتمالاً مقیاس «هگزافلوراید اورانیوم در سال» بوده که معادل ۱.۳ «اورانیوم در سال» است. این به معنی ان است که زمان گریز واقعی ایران، مطابق مولفههای لوزان میتواند بین ۷ تا ۸ ماه باشد، نه یک سال تمام.»
هاینونن در ادامه نوشت: «صالحی این را هم خاطر نشان کرد که یکی از سانتریفیوژهای جدیدی که ایران دارد روی آن کار میکند بازدهی معادل ۲۴ «سو» دارد که رقم بسیار بالایی است. کمترین معنای این حرف آن است که ظرفیت غنیسازی ایران میتواند بعد از منقضی شدن توافق هستهای در ۱۰ سال آینده رشد داشته باشد.»
هاینونن علاوه بر این تأکید میکند که در صورتی که سانتریفیوژهای نسل هشتم ایران زودتر از این موعد عملیاتی شوند، زمان گریز ایران به طرز عمدهای کاهش پیدا خواهد کرد. درباره سایر انواع سانتریفیوژهایی که ایران میساز هم استدلالهای مشابهی میتوان مطرح کرد.»