توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 488361
راهنمای کتاب/ «مبانی اندیشه‌های شمس»؛ علی تاجدینی؛ قطره
چرخ زنان به سوی عرش
مسعود عباس زاده؛3 شهریور ماه 1396
تاریخ انتشار : جمعه ۳ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۴۰
«مبانی اندیشه‌های شمس»
نویسنده: علی تاجدینی
ناشر: قطره، چاپ اول 1396
140صفحه، 11000 تومان
 
*****

نام شمس تبریزی چنان به زندگی و اندیشه مولوی گره خورده که هرگاه نام یکی از آنها به گوش می رسد ناخودآگاه یاد دیگری نیز در ذهن شنونده تداعی می شود؛ با این حال حرف و بحث در باره شمس، نقش و تاثیرش در زندگی مولوی فراوان بوده است. از واقعی بودن یا خیالی فرض کردن شمس گرفته تا اندیشه و یا آثار او و نحوه رابطه عینی و ذهنی اش با مولوی و....که هریک به نوعی در میان صاحب نظران محل بحث و تبادل نظر بسیار بوده است.

انعکاس این دیدگاه های متفاوت و حتی متقابل در کتاب  «مبانی اندیشه‌های شمس» که به قلم علی تاجدینی و به همت نشر قطره منتشر شده، به روشنی قابل مشاهده است. به زعم نويسنده كتاب ‹‹مباني انديشه هاي شمس››، يكي از پرسش هاي اساسي آن، اين است كه ‹‹آيا شمس وجود خارجي داشته است؟›› اين پرسشي بود كه تا مدت ها ذهن محققين را به خود مشغول كرد تا اين كه كتاب ‹‹مقالات شمس›› در تركيه به صورت نسخه هاي خطي پيدا شد و توسط استاد ‹‹محمدعلي موحد›› در سال 1369، به بهترين نحو ممكن تصحيح و با حاشيه هاي ارزشمند منتشر شده بود.

پس از آن كتاب كوچك اما جامعي با عنوان ‹‹شمس›› و ‹‹خمي از شراب رباني›› كه اين دومي در سال 1377 به بازار نشر عرضه شد. جعفر مدرس صادقي نيز ‹‹مقالات›› را در سال 1377 تصحيح و منتشر كرد. سپس ‹‹ويليام چيتيك›› كتاب ‹‹من و مولانا›› را از ‹‹مقالات شمس›› و به صورت مرتب شده اي، گزيده كرده و به زبان انگليسي برگرداند.

هم چنين، ‹‹فرانكلين دين لوئيس›› در كتاب ‹‹مولانا، ديروز تا امروز، شرق تا غرب››، فصلي از كتاب را به زندگي شمس اختصاص داده كه برگرفته از همان كتاب مقالات است. كتاب هايي هم چون ‹‹خط سوم›› اثر دكتر ناصرالدين صاحب الزماني و ‹‹ارغنون شمس›› از عطاء الله تدين كه اين يكي در سال 1376 چاپ شد و تعدادي مقالات محدود نيز از جمله ‹‹نجات در انديشه شمس تبريزي›› اثر علي تاجديني، نويسنده همين كتاب و ‹‹نقد شمس از گروه هاي فكري عصر خود›› منتشر شده در كتاب ‹‹نقد فرهنگ و سياست در انديشه مولانا›› تأليف علي تاجديني كه در سال 1392 چاپ شد، به صورت تأليفي، منتشر شده است.

برخي معتقدند كه شمس اساساً اهل نوشتن نبوده و علت آن را در طراوت سخن مي داند؛ آن جا كه  مي گويد:‹‹من عادت به نبشتن نداشته ام هرگز. سخن را چون نمي نويسم در من مي ماند و هر لحظه روي دگر مي دهد.››. علاوه بر اين، بايد گفت با آن كه در كتاب ‹‹مناقب العارفين››، ‹‹مثنوي››، ‹‹ديوان شمس››، ‹‹رساله سپهسالار›› و ‹‹ولد نامة›› فرزند مولانا درباره شمس مطالبي يافت مي شود، اما بهترين اثر به منظور شناخت شمس تبريزي، ‹‹مقالات شمس›› است. به ويژه، چنان چه بقيه كتاب ها اگر پيرامون شمس سخني گفته اند، غالباً اشاره به نكته اي تاريخي بوده و يا در القاب و عظمت شمس، سخناني به ميان آورده اند.

ليكن ‹‹مقالات شمس›› تا حد زيادي شمس و انديشه هاي او را از زبان خودش به خوانندگان معرفي  مي كند؛ از اين رو، با اين كه ‹‹علي تاجديني››، نويسنده كتاب ‹‹مباني انديشه هاي شمس››، بنابر گفته خودش، به تمامي منابع مراجعه كرده است، اما تكيه اصلي اش در اين اثر و در تحليل و توصيف انديشه هاي شمس، مقالاتي است كه در كتاب آورده شده است.

نام كامل شمس را ‹‹افلاكي››، ‹‹شمس الدين محمد ابن علي ابن ملك داد تبريزي›› خوانده است؛ سپهسالار او را به القاب ‹‹سلطان اولياء و واصلين، تاج محبوبين، قطب عارفين، فخر موحدين، نشانه برتري آخرين بر اولين، دليل خدا بر مؤمنين و وارث پيامبران و مرسلين›› تعبير كرده است. مولانا او را ‹‹بحر رحمت، خسرو اعظم، خداوند خداوندان اسرار، سلطان سلطانان جان و نور مطلق›› خوانده است.

درباره استاد و پير طريقتي شمس، حدس هايي زده اند و حتي خود شمس وقتي از تبريز مي گويد، تصريح مي كند كه پيران زيادي در آن ديار حضور دارند و او هم چون قطره اي از آن درياي معنويت به بيرون پرتاب شده است: ‹‹ ... آن جا كساني بوده اند كه من كم ترين ايشانم، كه بحر مرا برون انداخته است، هم چنان كه خاشاك از دريا به گوشه اي افتد. چنينم تا آن ها چون باشند!››. در اينجا شمس به صورت مشخص، از شخصي به عنوان پير خويش نام نمي برد و برعكس، در مقالات تصريح مي كند كه وي خرقه خويش را از پيامبر اكرم (ص) در خواب اخذ كرده است: ‹‹هر كسي از شيخ خويش سخن گويد ما را رسول (ص) در خواب خرقه داد، نه آن خرقه كه بعد از دو روز بدرد، و ژنده شود، و در تون افتد، و بدان استنجا كنند؛ بلكه خرقه صحبت. صحبتي نه كه در فهم گنجد، صحبتي كه آن را دي و امروز و فردا نيست.››

‹‹فرانكلين دين لوئيس›› در كتابش به خوبي تحقيق كرده كه اقطابي كه در خطه تبريز سكونت داشته اند، جملگي بيشتر متمايل به عرفان عملي بوده اند و ميانه اي با عرفان نظري نداشته اند. وي در برگ 184 كتاب ‹‹مولانا، ديروز تا امروز، شرق تا غرب›› به نقل از ‹‹روضات الجنات›› مي نويسد: ‹‹در روزگار نوجواني شمس، گروهي 70 نفري از اكابر اولياء در تبريز مي زيسته اند. اينان آموزگاران مردم بوده اند و بر مشاهده دروني و حضور دل بيش تر اتكا داشته اند تا بر اشتهار به علم و دانش رسمي ظاهر.››

شمس خود ميان امي و عامي فرق قايل است. امي عامي نيست بلكه به قول شمس ‹‹نانبيسنده›› است. وي احمد غزالي را هم مي ستايد و در برابر، برادرش محمد غزالي را كه دنيايي از فضل و دانش بود، ‹‹امي›› مي خواند. شمس درباره احمد غزالي مي گويد: ‹‹از اين علم هاي ظاهر نخوانده بود.›› و بعد حكايتي نقل مي كند كه رسولي نزد او مي آيد و چند كتاب براي او مي آورد. احمد به او مي گويد: ‹‹من امي ام ... اكنون تو بخوان تا بشنوم.››. آنگاه او را مي گويد: ‹‹اكنون بنويس بر ديباچه كتاب اين بيت را كه املا مي كنم:  

  اندر پي گنج تن خراب است مرا                                             بر آتش عشق، دل كباب است مرا 
چه جاي ذخيره و لباب است مرا                                             معجون لب دوست شراب است مرا
    
‹‹علي تاجديني››، نويسنده كتاب ‹‹مباني انديشه هاي شمس››، در پيش گفتار كتاب خويش مجموعه حاضر را شامل 4 مقاله از اين قرار مي داند: مقاله نخست: شمس از زبان خودش، مقاله دوم: نجات، مقاله سوم: اوليا و مقاله چهارم: ماهيت نقد كه به نظر خودش مهم ترين حرف هاي شمس است كه در مقالات شمس منعكس شده است. از اين رو، نام اين مجموعه را ‹‹مباني انديشه هاي شمس›› گذاشته است. از آن جا كه نويسنده كوشيده است تا از انجام دادن كارهاي تكراري پرهيز كند و تا آن جا كه تفحص كرده است، كار مستقلي كه بيانگر انديشه هاي شمس باشد، نيافته است. آنچه درباره شمس نوشته شده، غالباً جنبه تاريخ دارد و به رابطه شمس و مولانا پرداخته است و لذا جاي چنين كاري را خالي يافته است.

از اين رو، ‹‹علي تاجديني›› در مقام  نويسنده كتاب با فروتنی عنوان مي كند كه در حد بضاعت اندك خويش، تلاش كرده است تا غوري در انديشه هاي آن بزرگ مرد بنمايد. نويسنده كتاب كوشيده است كه استنادهايش به خود ‹‹مقالات شمس›› باشد و حتي از منابع ديگري چون ‹‹مثنوي›› و ‹‹ديوان شمس›› كم تر استفاده كند.        
 
 
کلمات کلیدی : نشر قطره
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
چرخ زنان به سوی عرش