توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 222544
چاه ویلی به نام تیمهای فوتبال
بخش تعاملی الف - ناصر خادمی ماشاری
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۵
تاکنون درباره مبلغ قراردادهای فوتبالیست ها در لیگ برتر کشور مطالب زیادی گفته و نوشته شده است. در مقایسه با برخی رشته های ورزشی بی ادعا، تیم های فوتبال کشور در همه رده های باشگاهی و ملی و تمام مقاطع سنی، کمترین دستاوردها را از نظر کسب مقام منطقه ائی، آسیایی و بین المللی برای کشور داشته اند. مسئله ارزش پرداخت های نجومی به فوتبالیست ها، در مقایسه این رشته با ورزش هائی مانند کشتی، والیبال، رشته های رزمی و حتی قایقرانی که ورزشکاران این رشته ها بدون دریافت های چند ده میلیونی، برای کشور افتخارات آسیایی و بین المللی به ارمغان می آورند، بیشتر نمود پیدا می کند.

اینکه ملاک متولیان ورزش کشور برای پرداخت های نجومی از بیت المال مسلمین به فوتبالیست ها، تنها جذابیت بیشتر فوتبال و کشاندن جوانان به ورزشگاه ها است را نیز بهتر است خود تصمیم گیرندگان پاسخ دهند که بعنوان مثال، مگر به جز دو یا سه تیم فوتبال لیگ برتری، دیگر فوتبال چقدر بیشتر از کشتی، والیبال و بسکتبال تماشاگر را به ورزشگاه و پای تلویزیون می کشاند؟ آیا آنقدر اختلاف هست که پرداختی سالیانه به یک فوتبالیست درجه چندم لیگ برتر ده ها و بلکه صدها برابر یک کشتی گیر دارای مدال جهانی باشد؟

مشخص نیست که فلسفه و توجیه دست اندرکاران ورزش کشور برای این همه تبعیض بین ورزشکاران رشته های مختلف و یا پرداخت های نجومی برای قراردادهای رسمی و غیر رسمی به فوتبالیست ها آنهم از جیب ملت، چیست. چه اراده و نیروی فوق العاده قوی پشت این کار هست که کسی نمی تواند و یا نمی خواهد جلو این بذل و بخشش های بی حساب و کتاب را بگیرد. در کشوری که متولیان امر از کارگر و کارمندش تقاضا می کنند تا برای کمک به کشور، از دریافت یارانه چهل و پنج هزارتومانی صرف نظر کنند مشخص نیست چرا جلو این قبیل ریخت و پاش های چند صد میلیونی و میلیاردی گرفته نمی شود؟ در مقام مقایسه هم بعید است که تمام افتخارات ملی و باشگاهی فوتبال کشور در طول تاریخ آن، تنها به اندازه یک رشته انفرادی و نوپای تکواندو هم باشد.

همانطوریکه عرض شد، ظاهراً تنها توجیه برای اداره دولتی تیم های فوتبال هم همین موضوع جذب جوانان به ورزش و بی تعارف و در یک کلام، سرمایه گذاری در جهت تفریح و سرگرمی آنان است که اینهم واقعیت عام ندارد، وگرنه مردم که مدت ها است از مقام آوری فوتبال ملی و باشگاهی در عرصه آسیا و جهان دل کنده اند و دندان چنین طمعی را نیز کشیده اند.

از همه این موارد که بگذریم و فرض را بر آن بگذاریم که همه پرداخت ها در عرصه فوتبال، با آورده آن تناسب دارد و دولت هم چاره ائی جز تیم داری ندارد، چطور مراجع نظارتی اجازه می دهند متولیان باشگاه ها با پولی که متعلق به درآمد عمومی و از محل بودجه ملی هزینه می شود، فعالیت متقلبانه و صوری انجام دهند؟ باشگاه ها برای فریب افکار عمومی و نیز اغفال نهادهای مالیاتی و نظارتی به راحتی اقدام به تنظیم دو قرارداد رسمی و غیر رسمی می نمایند تا هم پرداخت های نجومی از دید ملت پنهان بماند و هم اینکه از پرداخت مالیات واقعی آن فرار کنند. از آنسو، رقم و شرایط قرارداد بازیکنان فوتبال و کادر فنی هم موضوعی محرمانه و بلکه محرمانه تر از اسرار نظامی کشور معرفی می گردد و معلوم نیست در کشوری که مبلغ این قراردادها تماماً از جیب ملت پرداخت می شود، چگونه همین ملت برای دانستن رقم آن نامحرم تشخیص داده شده است. سازمان امور مالیاتی که به حق در امر تعیین و اخذ مالیات از یک واحد تولیدی اشتغال زای خصوصی که با هزاران خون دل اداره می شود و یا یک مغازه بقالی واقع در پس کوچه های یک محله پائین شهر هم جدیت و همت قابل تحسینی به خرج می دهد، چطور اجازه می دهد این رویه فریبکارانه همچنان مرسوم و ادامه داشته باشد؟

در پایان ذکر این نکته را ضروری میدانم که شاید در قیاس با باشگاه های اروپائی و عربی ارقام پرداختی به فوتبالیست ها توجیه پذیر باشد و حتی رقم برخی قراردادها تناسبی هم نداشته باشد منتهی:

۱- کمتر کشوری وجود دارد که در آن، تماما و یا حتی بخشی از بودجه باشگاه های ورزشی، از محل بودجه عمومی کشور و بیت المال متعلق به همه ملت، پرداخت گردد.

۲ - مدیریت و هیئت مدیره ائی که بودجه دولتی در اختیار و نیز اختیار نامحدودی هم در هزینه کرد و پذیرفتن تعهدات مالی مازاد بر بودجه سالانه داشته باشد، طبیعی است که برای موفقیت دوره مدیریتی خود از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزد. بعنوان مثال عاقبت آن مجموعه هم می شود مانند تیم پرسپولیس که علاوه بر قرارداد رسمی هر بازیکن، یک قرارداد غیر رسمی تعهدآور بعنوان مکمل و متمم نیز تنظیم و به ازای بخشی از رقم قرارداد، خودروئی به بازیکنان می دهند که پول آن پرداخت نشده در نتیجه با عزل مدیرعامل، مشکلات ناشی از تصمیم گیری وی، تماماً به مدیریت جدید و نهایتاً به دولت منتقل می شود.

البته هیچ کسی با اصل رقم قرارداد فوتبالیست ها مشکلی ندارد بلکه مشکل و حرف آنجائی است که این ارقام از جیب تمام ملت ایران و نه از حساب شخصی مدیران و یا باشگاه های خصوصی پرداخت می گردد. با همه مسائلی که در فوتبال امروز کشور می گذرد، جالب اینجاست که اگر با برخی از اهالی این رشته حرف بزنی، خود را سرباز فداکاری که مسائل مالی هم برایش کمترین ارزشی ندارد، معرفی می کند. برخی از آنان، چنان از بزرگواری خود و گذشتن از قراردادهای خارجی نجومی به خاطر ملت و کشور سخن می گویند که گوئی تک تک ملت ایران بایستی از اینهمه بزرگواری و ایثار این عزیزان، تا عمر دارند شاکر و سپاسگزار باشند.

بنظر می رسد دولت محترم بزرگترین لطفی که می تواند در اوضاع و احوال کنونی در حق ملت ایران بنماید، واگذاری ولو مجانی همه تیم های فوتبال به بخش خصوصی و علی الخصوص پیشکسوتان تیم ها است. بقول معروف، درد یکبار و شیون هم یکبار، یعنی اینکه یقیناً ملت، راضی به واگذاری یکباره و مجانی این تیم ها است تا اینکه هر ساله پول هنگفتی از بودجه کشور به این چاه ویل واریز نشود.
 
کلمات کلیدی : ناصر خادمی ماشاری
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.