توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 458552
روزی که سیدحسن خمینی از امام ترسید و بغض کرد
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۳
جماران بخشی از خاطرات سیدحسن خمینی درباره امام را منتشر کرده است.

در این خاطره نگاری آمده است؛

تابستان بود و گرمای نجف و آقا که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من هم که کودکی پنج ـ شش ساله بودم با کبریتی خود را سرگرم کرده و بازی می کردم.

در همین حین، کبریت از دستم روی زمین افتاد و او را از خواب بیدار کرد.

بسیار ترسیدم و با بغض به گوشه حیاط رفتم و منتظر تا آقا مرا دعوا کند.

آقا از پله ها بالا آمد و دستی به سرم کشید و نوازشم کرد تا ترسم بنشیند و هیچ به رویم نیاورد که او را از خواب بیدار کرده ام.
 
کلمات کلیدی : سیدحسن خمینی + امام خمینی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.